Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۰ شاید همه شما دوست داشته باشید که در رشته و حرفه ی مورد علاقه ی خود جزو بهترین ها باشید. مطمئنا اصلی ترین راه بالا بردن مهارت است. این تاپیک می کوشد تا زمینه را برای اظهار نظر دوستان پیرامون اینکه چگونه میتوان جزو 10 درصد برتر در رشته و حرفه ی خود شد، فراهم کند. آیا شما مهارت خاصی دارید؟ آیا برای کسب مهارت تلاشی کرده اید؟ شما در چه چیزی بهترین هستید؟ (منظور این است که نسبت به بقیه دوستان خود در کدام زمینه و مهارت بهتر هستید) باید در چه زمینه هایی برای موفقیت مهارت کسب کنید؟ آیا نقاط ضعف زندگی و شغلی خود را شناسایی کرده اید؟ چگونه می توانید جزو 10 درصد برتر حرفه ی مورد علاقه ی خود باشید؟ نظرات به طور کلی و همراه با مثال باشد، بهتر است، چون امکان استفاده ی همه دوستان در رشته های مختلف را فراهم می کند. تجربه و نظرات خودتون رو از دیگر دوستان دریغ نکنید. ممنون. (با تشکر از اسی که فرهنگ استفاده از رنگ در نوشته ها را در انجمن باب کرد.) 38 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ میتونید برای اینکه متوجه چنین مسئله ای بشید به سرگذشت کسانی که در جایگاه بالایی از نظر تخصصی قرار داشتند مراجعه کنید و ببینید که اونها چطور بودند... یک پترن وجود داره در این افراد... 17 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ میتونید برای اینکه متوجه چنین مسئله ای بشید در مورد زندگی کسانی که در جایگاه بالایی از نظر تخصصی قرار داشتند مراجعه کنید و ببینید که اونها چطور بودند... یک پترن وجود داره در این افراد... اگه تو خوندی برای ما بگو. البته اگر فرصتشو داری. 1 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ اگه تو خوندی برای ما بگو. البته اگر فرصتشو داری. :icon_pf (34): خوب من نمیتونم... خرابش میکنم... یکی از بخش های تحقیقات مازلو بوده... یه چیزیم بگم که امیدوارم به دوستان برنخوره... حتی کسانی که ضریب هوشی خیلی بالایی دارند و در موقعیت خیلی خوبی از هر نظر زندگی میکنند هم در زمانی که در مسیر مناسب قرار میگیرند باز هم نمیتونند به اون ده درصد اول فیلد خودشون تبدیل بشند... از هر هزار تای اینها یکی "اپنهایمر" و "نش" یا "فاینمن" میشه... حالا برای اینکه شما به اون ده درصد بالایی برسی باید فقط یک مقدار از اینها در فیلد خودت کمتر باشی... البته در اینجا میشه افرادی مثل انیشتن رو مثال زد... ولی خوب اکثریت با اونهاست... حالا یک مقایسه ی ساده... شما برید نگاه کنید اون افرادی ده درصد بالا در سن ما کجا بودند... بعد نگاه کنید ما در کجا هستیم... بعد ببینید 10 سال دیگه کجا خواهیم بود... 17 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ باید در چه زمینه هایی برای موفقیت مهارت کسب کنید؟ آیا نقاط ضعف زندگی و شغلی خود را شناسایی کرده اید؟ چگونه می توانید جزو 10 درصد برتر حرفه ی مورد علاقه ی خود باشید؟ (با تشکر از اسی که فرهنگ استفاده از رنگ در نوشته ها را در انجمن باب کرد.) تاپیکت فوق العاده خوبه، ولی برای من تو این کشور جواب نمیده. من هنوز موندم حق آزادی بیان دارم یا نه !!! هنوز به زبان خودم اطمینان ندارم، چه برسه به اینکه بگم جز 10 درصد برتر رشته ام باشم. من جز 99 درصد عوام ایرانم از همین خاک میایم و به همین خاک بر خواهم گشت...... که کار ما ایرانی ها اینست که قدیس هایمان را تا میتوانیم بالا ببریم و آنها را مشهور کنیم و خودمان خاک پای انها بشیم. من خاک شدم برادر نوترون خیلی وقته خاک شدم. (اون رنگی کردن هم وقف عامش کردیم، هرکس استفاده کرد صلواتی برای شادی خودش بفرسته) :icon_pf (44): 18 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ :icon_pf (34): خوب من نمیتونم... خرابش میکنم... یکی از بخش های تحقیقات مازلو بوده... یه چیزیم بگم که امیدوارم به دوستان برنخوره... حتی کسانی که ضریب هوشی خیلی بالایی دارند و در موقعیت خیلی خوبی از هر نظر زندگی میکنند هم در زمانی که در مسیر مناسب قرار میگیرند باز هم نمیتونند به اون ده درصد اول فیلد خودشون تبدیل بشند... از هر هزار تای اینها یکی "اپنهایمر" و "نش" یا "فاینمن" میشه... حالا برای اینکه شما به اون ده درصد بالایی برسی باید فقط یک مقدار از اینها در فیلد خودت کمتر باشی... البته در اینجا میشه افرادی مثل انیشتن رو مثال زد... ولی خوب اکثریت با اونهاست... حالا یک مقایسه ی ساده... شما برید نگاه کنید اون افرادی ده درصد بالا در سن ما کجا بودند... بعد نگاه کنید ما در کجا هستیم... بعد ببینید 10 سال دیگه کجا خواهیم بود... چیو خراب میکنی؟ :JC_thinking: البته میتونیم یک جامعه با مقیاس کوچکتر از جهان رو برای بهتر بودن انتخاب کنیم، بعد مرحله به مرحله، برای بهتر شدن اقدام کنیم. درهر صورت باید از جایی شروع کرد. عقب ماندیم درست. اما باید حرکت را شروع کرد. بهتر بود. به نکته خوبی هم در مورد نگاه به آینده اشاره کردی. ما باید خودمون رو در مورد اینکه در 10 سال آینده چه خواهیم شد، کاملا تصور کنیم. عدم تصور ما از آبنده منجر به سردرگمی ما خواهد شد. 8 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ تاپیکت فوق العاده خوبه، ولی برای من تو این کشور جواب نمیده.من هنوز موندم حق آزادی بیان دارم یا نه !!! هنوز به زبان خودم اطمینان ندارم، چه برسه به اینکه بگم جز 10 درصد برتر رشته ام باشم. من جز 99 درصد عوام ایرانم از همین خاک میایم و به همین خاک بر خواهم گشت...... که کار ما ایرانی ها اینست که قدیس هایمان را تا میتوانیم بالا ببریم و آنها را مشهور کنیم و خودمان خاک پای انها بشیم. من خاک شدم برادر نوترون خیلی وقته خاک شدم. (اون رنگی کردن هم وقف عامش کردیم، هرکس استفاده کرد صلواتی برای شادی خودش بفرسته) :icon_pf (44): پروردگارا بر اسی و اهل بیت و خاندانش و بر عروسانی که برای وی بوق میزنند درود بفرست! درود میدونم اسی جان چه میگویی. و این درست که ما هنوز در کف هرم مازلو گیر کرده ایم. چه برسد به آزادی بیان. اما واقعیتشو بخوای من دوس دارم تغییر کنم. در هر شرایطی حتی اگر تنها مهارت های فردی خودم باشد. در هر صورت به درد میخورد. شاید روزی از این خاک رفتیم و شاید روزی به جای اینکه به مردمان خودمان خدمت کنیم به خارجی ها خدمت کردیم. به نظر دیگر تاپیک های انتقادی و سخندانی دارد رو به اضمحلال و تکراری بودن می رود باید تاپیک هایی زد و کارگاه های عملی برگزار کرد. مثل همان تاپیک کتابخوانی خودت که عملی بس پسندیده است. من میخواهم اصل پارنو رو برای بچه ها مطرح کنم. اینکه 20 درصد از کارهایی که داریم نتیجه بخش هستند و 80 درصد از کارهایی که انجام میدهیم، بیهوده هستند. در واقع ما در زندگی 20 درصد کارهای اصلیمان را فدای 80 درصد کارهای بیهوده و فرعی مان می کنیم. 15 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ من میخواهم اصل پارنو رو برای بچه ها مطرح کنم. اینکه 20 درصد از کارهایی که داریم نتیجه بخش هستند و 80 درصد از کارهایی که انجام میدهیم، بیهوده هستند. در واقع ما در زندگی 20 درصد کارهای اصلیمان را فدای 80 درصد کارهای بیهوده و فرعی مان می کنیم. معمولا برای انجام هر طرحی، یک چشم اندازی به پروسه طرح هم دارند. چند درصد احتمال میدی افراد حاضر بشن اون 20 درصدشون را بر 80 درصد علافی چربش بدن؟ همون مثال کتابخوانی که زدی، خیلی ها میگفتند وقت نداریم، در حالیکه هفته ای 3 ساعت هم نبود. اما خودمان روزی 3 ساعت راحت در این انجمن هستیم و وقت داریم..... خیلی مهمه استارت طرح قدرتمندانه زده بشه،اما تجربه ثابت کرده همه دوست دارند آخر طرح بیان سوار بشن وقتی همه کارهاشو آماده و مهیا کردی. 13 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ معمولا برای انجام هر طرحی، یک چشم اندازی به پروسه طرح هم دارند. چند درصد احتمال میدی افراد حاضر بشن اون 20 درصدشون را بر 80 درصد علافی چربش بدن؟ همون مثال کتابخوانی که زدی، خیلی ها میگفتند وقت نداریم، در حالیکه هفته ای 3 ساعت هم نبود. اما خودمان روزی 3 ساعت راحت در این انجمن هستیم و وقت داریم..... خیلی مهمه استارت طرح قدرتمندانه زده بشه،اما تجربه ثابت کرده همه دوست دارند آخر طرح بیان سوار بشن وقتی همه کارهاشو آماده و مهیا کردی. بله درست می فرمائید. هرکسی تنها موقعی می تواند تغییر کند که بخواهد. و ما نمیخواهیم. 6 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ _آیا شما مهارت خاصی دارید؟ _آیا برای کسب مهارت تلاشی کرده اید؟ _شما در چه چیزی بهترین هستید؟ (منظور این است که نسبت به بقیه دوستان خود در کدام زمینه و مهارت بهتر هستید) _باید در چه زمینه هایی برای موفقیت مهارت کسب کنید؟ _آیا نقاط ضعف زندگی و شغلی خود را شناسایی کرده اید؟ _چگونه می توانید جزو 10 درصد برتر حرفه ی مورد علاقه ی خود باشید؟ _ من تنها مهارتی که جای پرورش داره و در خودم به تازگی کشف کردم ، مهارت تحلیل مسائل و عمیق شدن در اونهاست _تلاش قابل توجهی نکردم. _ گفتم در چه چیزی بهترینم _.زمینه های مختلفی هست.برای موفقیت تحصیلی یه زمینه های و برای موفقیت شغلی چیزهای دیگه ای ملاک هست. _ برای شناسایی نقاط ضعفم تلاشی نکردم. _ تو هر دوره ای تصور متفاوتی از موفقیت دارم. : موفق کسیه که در دوران دانشجویی شاگرد اول کلاس باشه موفق کسیه که رتبه خوب ارشد رو بیاره موفق کسیه که دانشگاه تهران قبول بشه موفق کسیه که دکترا قبول بشه موفق کسیه که تو دانشگاه تدریس کنه موفق کسیه که حرف جدید بزنه موفق دکتر توسلی و دکتر پاکزاده! نهایت چیزی که میتون متصور بشم توسلیه!!که اون هم تو ایران آره اما استادای بزرگ رشته من تو دنیا چه حرف مهمی زدن؟؟!!! موفق کوین لینچه که حرف جدیدی زد! اما من الان آدم موفقی نیستم!آدم وقت تلف کنم:5c6ipag2mnshmsf5ju3 کاری هم که برای انجام دادن به نظرم میرسه خوندن برای ارشده!که اونم فعلا زوده 16 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ :icon_pf (34): خوب من نمیتونم... خرابش میکنم... یکی از بخش های تحقیقات مازلو بوده... یه چیزیم بگم که امیدوارم به دوستان برنخوره... حتی کسانی که ضریب هوشی خیلی بالایی دارند و در موقعیت خیلی خوبی از هر نظر زندگی میکنند هم در زمانی که در مسیر مناسب قرار میگیرند باز هم نمیتونند به اون ده درصد اول فیلد خودشون تبدیل بشند... از هر هزار تای اینها یکی "اپنهایمر" و "نش" یا "فاینمن" میشه... حالا برای اینکه شما به اون ده درصد بالایی برسی باید فقط یک مقدار از اینها در فیلد خودت کمتر باشی... البته در اینجا میشه افرادی مثل انیشتن رو مثال زد... ولی خوب اکثریت با اونهاست... حالا یک مقایسه ی ساده... شما برید نگاه کنید اون افرادی ده درصد بالا در سن ما کجا بودند... بعد نگاه کنید ما در کجا هستیم... بعد ببینید 10 سال دیگه کجا خواهیم بود... اول باید بگم تاپیک فووووووق العاده هست . واقعا مرسی. چون شدیدا من درگیر این افکار هستم . برای جواب دادن به مسائلی که استارتر عزیز مطرح کرده واقعا باید فک کنم :5c6ipag2mnshmsf5ju3هنوز شناخت درستی از خودم ندارم متاسفانه ولی یه نتیجه ای که مدتهاست بهش رسیدم یه جورایی به حرفای ویفر ربط داره . به شدت این مقایسه رو تو ذهنم داشتم . و همیشه هم سرم پایین بوده و کلی پشیمونی و حسرت . ولی: حرفی که تازگی ها حک شده تو ذهنم تا حالا که این شده . 21 سالم شده و هی بر میگردم به غقب و میگم حیف و فلان و ........... از حالا به بعد واقعا نمیخوام . نمیخوام وقتی 25 یا 30 سالم شد بازم برگردم غقب و همین حس و حال رو داشته باشم . درسته شاید نشه 100% اونی که میخوام ولی باید حرکتی کرد . حداقلش اینه که 10 سال دیگه میگم برا چیزی که میخواستم یه حرکتی زدم . :5c6ipag2mnshmsf5ju3 من با این تاپیک کلی کار دارم . بازم مرسی استارتر 13 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ شاید همه شما دوست داشته باشید که در رشته و حرفه ی مورد علاقه ی خود جزو بهترین ها باشید.مطمئنا اصلی ترین راه بالا بردن مهارت است. .) همه انسانها دوست دارند که برترین باشند. اما این کار در ایران ممکن نیست. چون سیستم اجتماعی و دانشگاهی در ایران به انسان اجازه و امکان پژوهش رو نمیده. انسانها اگر پژوهش نکنند نمیتونن پیشرفت بکنند. در هیچ کجای این مملکت به پژوهش ارزش داده نمیشه. انسان اگر آموزش های خودش رو با پژوهش هماهنگ نکنه درجا میزنه. پژوهشکده های ما هم توسط یه عده اداره میشه که اونا نمیذارن دست پژوهشگر باز باشه. میگن هر چی ما میگیم شما برو دنیال همون. تازه همینم نمیذارن شما با سلیقه خودت انجام بدی. میگن باید از راههایی بری که ما میگیم. مطلب در این مورد خیلی زیاده و فک کنم از حوصله تاپیک خارج باشه. اینو مثال زدم که بگم : ممکن نیست چون نمیذارن. 6 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ تشکر بابت این موضوع خوب حالا شما فرمودین جز 10 درصد من میگم جز سه درصد: اگه در مدت زمان خاصی دید پیشرفت نمی کنه سریع تغییرات رو ایجاد کنه/تغییرات در محیط.. تغییر دوست و معاشر.. تغییر استاد.. اینکه امروز یعنی 19 آبان 90 هیچ فرقی با 19 آبان 89 نکردیم واقعا اسفناکه در واقع پسرفت کردیم چرا که زمان رو دادیم... با تغییر(ویرگول) تغییر ایجاد میشه 11 لینک به دیدگاه
Aartemis 6639 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ دانستن به معنای رسیدن به اون نیست ! ما خیلی هامون خیلی چیزا میدونیم اما هیچ وقت بهش عمل نکردیم . فقط یه چیزی هست توی ذهنمون ! منم خیلی چیزا میدونم اما اینکه بگم چیه و راه حل چیه چون هیچ وقت اجرا نشده قابل گفتن یا پیشنهاد کردن نیست ! اما خوشحالم که همچین بحثی مطرح شد ! فکر میکنم توی ذهن خیلی از ماها بود ! 10 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ حضرت على ع: "هر کس به کار غیر مهم مشغول شود, کار مهم تر را تباه و ضایع مى سازد." 80 درصد زمان و انرژی خود را بر 20 درصد آنچه واقعاً مهم است، متمرکز کنیم. 5 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ حضرت على ع:"هر کس به کار غیر مهم مشغول شود, کار مهم تر را تباه و ضایع مى سازد." 80 درصد زمان و انرژی خود را بر 20 درصد آنچه واقعاً مهم است، متمرکز کنیم. اصل پارتو. 7 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ :5c6ipag2mnshmsf5ju3هنوز شناخت درستی از خودم ندارم متاسفانه تو این جور کار ها مهم نیست که انسان تا چه حد از خودش شناخت داشته باشه. مهم اینه که چه جوری بتونه خودشو بشناسونه که به دردش بخوره. این گام خیلی مهم هست. باید نقاط حساس مسئله ای را که میخواهند به ما بدهند تا حل کنیم بخوبی بشناسیم و در پی حلش برآئیم. اگه اینو بلد باشیم میتونیم سری تو سر ها داشته باشیم. 4 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ [TABLE] [TR] [TD]در سال 1906 اقتصاددان ايتاليايي ويلفردو پارتو برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام يك فرمول رياضي براي توصيف توزيع نابرابر ثروت در كشور خود ابداع كرد. او مشاهده كرده بود كه بيست درصد از مردم بيش از هشتاد درصد ثروت را در اختيار دارند. در سالهاي پاياني دهه 1940، دكتر ژوزف جوران برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام به اشتباه قانون 20/80 را به پارتو نسبت داد و آنرا اصل پارتو خواند (كه نه يك اصل بلكه يك حقيقت اجتماعي در آن سالهاي ايتاليا بود). گرچه اين نامگذاري اشتباه بود، ليكن اصل يا قاعده پارتو كه گاهي بدين نام خوانده مي شود، مي تواند ابزار بسيار موثري براي كمك به مديريت اثربخش باشد. [/TD] [/TR] [TR] [TD] [/TD] [TD][h=1]اين قاعده از كجا آمده است؟[/h]پس از اينكه پارتو مشاهدات خود را انجام داده و فرمول خويش را ابداع نمود، بسياري از محققين پديده هاي مشابهي را در زمينه تخصصي خويش مورد بررسي قرار دادند. پيشتاز مديريت كيفيت دكتر ژوزف جوران كه در سالهاي دهه 1930 و 1940 در آمريكا زندگي مي كرد، يك اصل جهانشمول را شناسايي كرد كه آنرا “اندكهاي حياتي و بسيارهاي كم اهميت برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ” ناميد و بصورت مكتوب در آورد. فقدان دقت كافي در كار اوليه اي كه انجام داده بود باعث شد، آنرا بسط نظرات اقتصادي پارتو در زمينه اي وسيعتر بدانند. نام اصل، پارتو باقي ماند، شايد به اين علت كه از نامگذاري دكتر جوران براي گوش خوشايندتر بود. [/TD] [/TR] [TR] [TD=colspan: 2]در نتيجه، مشاهدات دكتر جوران از “اندكهاي حياتي و بسيارهاي كم اهميت”، يعني اين اصل كه بيست درصد چيزي اغلب مسئول 80 درصد نتايج است، تحت عنوان اصل پارتو يا قاعده 20/80 باقي ماند. [h=2]اين قاعده به چه معنا است؟[/h]قاعده 20/80 بدين معنا است كه در هرچيزي، ميزان اندكي (20 درصد) داراي اهميت حياتي و بسياري (80 درصد) كم اهميت و يا داراي اهميت ناچيز است. در مورد پارتو اين قاعده بدين معناست كه 20 درصد مردم 80 درصد ثروت را در اختيار دارند. در كار اوليه جوران چنين بيان شده است كه 20 درصد نواقص باعث 80 درصد مشكلات مي شوند. مديران پروژه ها مي دانند كه 20 درصد كار (اولين ده درصد و آخرين ده درصد) 80 درصد زمان و منابع را صرف مي كند. مي توانيم قاعده 20/80 را در مورد تقريباً هرچيزي بكار ببريم، از علم مديريت گرفته تا جهان فيزيك. بعنوان مثال، شايد توجه كرده باشيد كه 20 درصد از لوازم شما بيش از 80 درصد فضاي انبار خانه را اشغال مي كنند و نيز 80 درصد لوازم را 20 درصد از فروشندگان عرضه كرده اند. همچنين 80 درصد فروش ناشي از فعاليت 20 درصد كاركنان بخش فروش است. بيست درصد كاركنان شما مسئول 80 درصد مشكلات هستند اما بيست درصد ديگر، هشتاد درصد توليد را فراهم مي كنند. اين قاعده در هر دو مورد صادق است. [/TD] [/TR] [TR] [TD=colspan: 2]اين قاعده چگونه مي تواند بما كمك كند؟ ارزش اصل پارتو براي يك مدير در اين است كه به او متذكر مي شود بر 20 درصد چيزهاي مهم تمركز كند. از ميان كارهايي كه در طول روز انجام مي دهيم، تنها 20 درصد داراي اهميت واقعي هستند آن 20 درصد، 80 درصد نتايج را توليد مي كنند. بايد اين موارد مهم را شناسايي نموده و بر آنها تمركز كرد. برنامه كاري روزانه خود را مرور كنيد. اگر بتوان از موردي طرفنظر كرد، اگر چيزي از قلم افتاده است، بدانيد كه به آن20 درصد امور مهم تعلق ندارد. در آن زمان يك تئوري مديريت رواج داشت كه پيشنهاد مي كرد اصل پارتو را بعنوان مولد مديريت فوق ستاره تعبير كنند. بنا به ادعاي اين تئوري، از آنجايي كه 20 درصد نيروهاي كاري مسئول توليد 80 درصد از دستاوردها هستند، ما بعنوان يك مدير بايد وقت محدود خود را بر مديريت تنها آن 20 درصد محدود كنيم، افراديكه فوق ستاره ناميده مي شوند. اين تئوري مغشوش است، زيرا از اين حقيقت غفلت مي كند كه 80 درصد وقت ما صرف امور مهم مي شود. كمك به افراد در جهت ارتقا و پيشرفت كاري، استفاده مناسبتري از زمان است و كمك مي نمايد دستاوردهاي خوب مبدل به دستاوردهاي فوق العاده شوند. اصل پارتو را در مورد تمام فعاليتهايمان ميتوانيم بكار بريم، اما در استفاده از آن بايد نهايت احتياط و خردمندي را اعمال كرد. اصل پارتو و يا بعبارتي قاعده 20/80 مي تواند بعنوان يك يادآوري روزانه در خدمت ما باشد و بما يادآور شود كه 80 درصد زمان و انرژي خود را بر 20 درصد آنچه واقعاً مهم است، متمركز كنيم. تنها هوشمندانه كار نكنيد، بلكه هوشمندانه بر روي چيزهاي درست و مهم كار كنيد. [/TD] [/TR] [/TABLE] 5 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ تو این جور کار ها مهم نیست که انسان تا چه حد از خودش شناخت داشته باشه. مهم اینه که چه جوری بتونه خودشو بشناسونه که به دردش بخوره. این گام خیلی مهم هست. باید نقاط حساس مسئله ای را که میخواهند به ما بدهند تا حل کنیم بخوبی بشناسیم و در پی حلش برآئیم. اگه اینو بلد باشیم میتونیم سری تو سر ها داشته باشیم. چه جوری؟میشه بیشتر توضیح بدی منظور از عدم شناخت عدم دونستن اینکه واقعا چی میخوام هست.:JC_thinking: 5 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ چه جوری؟میشه بیشتر توضیح بدیمنظور از عدم شناخت عدم دونستن اینکه واقعا چی میخوام هست.:JC_thinking: منم میگم که مهم نیست من چی میخوام. مهم اینه که از من چی میخوان و من چه نوع انتظاری رو از چه کسی یا چیزی میتونم برآورده بسازم. اگه من دنبال این باشم که بدونم چی میخوام ممکنه اون چیزی که من میخوام در نزد دیگران مهم نباشه و یا براش مشتری پیدا نشه. پس بهترین روش اینه که من ببینم نیاز دیگران چیست و همون رو براشون تامین بکنم که در اینصورت من به هدفم میرسم. اگر باز هم گنگ بود بگید تا بیشتر توضیح بدهم. البته بهتره که یکبار هم سئوالتون رو با یه روش دیگه تکرار کنید . تا جواب بدهم. مرسی 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده