رفتن به مطلب

حكايتهاي امروزي


ارسال های توصیه شده

کار "کتاب" و "كتاب فروشي"، همچون بار شیشه‌ی مردی‌ست که از دروازه‌ی شهري می‌گذشت.

گزمه‌ای چوبی بر آن نواخت و پرسيد:

«بارت چیست؟»

 

 

مرد گفت:

«یکی دیگر بزنی، هیچ!»

 

 

"نقل قول از يه وبلاگ "

  • Like 5
لینک به دیدگاه

بي ديني را پرسيدند بزرگترين معجزه پيامبر چه بود ؟

گفت اينكه در 25 سالگي با يك زن 40 ساله و در 48 سالگي با يك دختر 7 ساله ازدواج كرد و همچنان پيامبر باقي ماند و بر پيروانش افزوده شد.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

روزي شيخ در حال گذر از كنار كامپيوتر اشتباهي و بي هوا دستش به كيبرد خورد كه مريدان بديدند و هزار هزار تشكر بفرستادند نعرها زدند و سر به بيابان بگذاشتند.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...