Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۸ مكان هاي عمومي در گذشته ايران زمين براساس اصولي طراحي شده كه هنوز آن اصول را مي توان در ايران و كشورهاي ديگر ديد. ولي يك عنصر مشترك در طراحي معماري ميان آنان به چشم مي خورد، كاربردي كردن عرصه هاي طبيعي (ساخت آب نما، محوطه سازي سبز، فضاهاي بازديد براي عموم مردم) كه بخش حركت را در مجموعه به عهده دارد. از بررسي كاروانسراهاي سراسر ايران چنين بر مي آيد كه اساس معماري كاروانسراهاي ايران، مانند ساير بناها، تابع شيوه، سنت و سبك رايج زمان بوده است. به اين ترتيب مي توان پنداشت كه كاروانسراهاي پيش از اسلام نيز تابع شيوه معماري زمان بوده و معماري خاصي نداشته اند. ولي ذكر اين نكته ضروري است كه شيوه معماري، محل و منطقه، مصالح ساختماني و موقعيت جغرافيايي، نقش مؤثري در ايجاد اينگونه بناها داشته است. شيوه ساختمان و معماري كاروانسراها از روزگار كهن تا به امروز دگرگوني بسيار نيافته و معمولا سبك بناي آنها همان ايجاد باره بندها و اتاق هايي است كه پيرامون حياط محصور، ساخته ميشدهاست. وليدر طرح و خصوصيات هر كدام، ويژگي هايي به چشم مي خورد. چنان كه انواع ساباط ساده تا كاروانسراهاي بزرگ با طرح هاي جالب معماري است كه در گوشه و گاهي در ميان اضلاع ديواره هاي آن برجهايي قرار گرفته، به طوري كه دروازه ميان 2برج يا شبه ستون جاي دارد و داراي سر دري است كه گاهي بر فراز آن ساختمان دوطبقه اي ساخته اند. در كاروانسراها اطاق هاي مسافران معمولا پيرامون حياط ساخته مي شده و پشت آنها اصطبل قرار داشته كه درب ورودي اصطبل ها در چهار گوشه داخلي بنا قرار داشته و گاهي در ايوان ورودي حياط باز مي شده است. در مناطق مركزي عموما در داخل كاروانسراها براي رفع نيازمندي هاي مسافرين، حتي نانوايي، قصابي، آسياب، نماز خانه و يك سري دكان جهت خريد و فروش كالاهاي كارواني وجود داشت. كاروانسراهاي حاشيه كوير و نواحي مركزي ايران داراي بادگير است كه فصل تابستان هواي خنك را به اتاق هاي كاروانسرا مي رساند. در كاروانسراهاي نوع كوهستاني اهميت بخاري به حدي بوده كه محل وسيعي را براي قرار دادن آتش و بخاري انتخاب كردهاند. آب باران به وسيله ناودان هايي كه در روي ديوار خارجي كاروانسرا ساخته ميشد به بيرون از كاروانسرا هدايت مي شد، ولي در بعضي از كارونسراها نيز ناودان هايي كه در ديوارهاي حياط داخلي كار گذاشته شده مشاهده شده است. مصالح ساختماني اصلي بناي كاروانسراها در ايران از سنگ و آجر بوده است. تنوع طرح و نقشه هاي كاروانسراهاي ايران ايجاب مي كند كه اين كاروانسراها به گروه هاي مختلف تقسيم شوند و خصوصيات و ويژگي هاي هر گروه جداگانه مورد بررسي و تحقيق قرار گيرد. آرتور ابهام پوپ معتقد است:«احداث و ايجاد كاروانسراها در ايران پيروزي بزرگ معماري ايران است و در هيچ جاي دنيا كاربرد و ويژگي هاي خاص معماري آن را نمي توان ديد.» از آنجايي كه احداث كاروانسراهاي ايران به دلايل گوناگون شكل و گسترش يافته شايسته است، تمامي دلايل آن از شرايط آب و هوايي، تا شيوه معماري منطقه اي مورد بررسي قرار گيرد. در درجه اول كاروانسراهاي ايران را مي توان به گروه هاي ذيل تقسيم بندي كرد: الف) كاروانسراهاي كاملا پوشيده منطقه كوهستاني ب) كاروانسراهاي كرانه هاي پست خليج فارس ج) كاروانسراهاي حياط دار مناطق مركزي ايران گروه سوم از نظر پلان به انواع مختلف تقسيم بندي مي شوند. ميدان نقش جهان اصفهان اين ميدان يك مجموعه عالي معماري و هنري است كه در زمان احداث در قرن 16ميلادي (دهم هجري) در جهان بي نظير بوده است. اين ميدان و ديگر آثار تاريخي اطراف آن شامل مسجد امام (مسجد جامع عباسي)، كاخ عالي قاپو، مسجد شيخ لطف الله و سر در بازار قيصريه، اثر فكر خلاق و دستان هنرمند معماران ورزيده ايراني به ويژه شيخ بهائي، استاد علي اكبر اصفهاني، و استاد محمد رضا اصفهاني است. قبل از اينكه اصفهان به پايتختي صفويه انتخاب شود در محل اين ميدان باغ وسيعي به نام نقش جهان وجود داشته است. در دوره شاه عباس اول باغ را تا حدود امروزي آن وسعت دادند و در اطراف آن بناهاي مشهوري به وجود آمد. ميدان نقش جهان همراه با بناهاي شاخص پيرامونش، روايتي عالي از شيوه اصفهان در معماري ايراني دانسته مي شود و علاوه بر اينكه در ارتباط با چهار باغ و مجموعه بنا و باغ هاي آن آيينه تمام نماي مكتب اصفهان در شهرسازي است، بخشي با اهميت از شالوده شهري اصفهان، در عصر صفوي نيز به شمار مي آيد. گذشته از ارزش هاي معمارانه، چنان كه از نامش نيز پيداست، نقشي از جهان آرماني عصر صفوي است كه كارگزارانش در كار همنشيني 2نهاد دين و دولت در بستر زندگي اجتماعي مردم ايده ها و تجربه هاي زيادي داشته اند، چنان كه به سهولت مي توان نماد و ظهور 2نهاد مذكور، مسجد و كاخ را در بطن زندگي اجتماعي مردم كه در بازار اطراف ميدان متجلي شده است، درك كرد. پروفسور هينتس، ايران شناس معاصر آلماني درباره ميدان نقش جهان چنين مي نويسد: ميدان در مركز شهر قرار دارد. بنايش وقتي ساخته شده كه مشابه آن را از نظر وسعت و سبك معماري و اصول شهرسازي در مغرب زمين نداريم. شاردن، جهانگرد معروف و نكته سنج فرانسوي از ميدان نقش جهان به عنوان مركز خريد و فروش ياد مي كند. معماري باغ هاي ايراني هندسه، فصل مشترك انسان و طبيعت: هندسه اساس هنر و معماري ايراني است؛ نگرش انتزاعي ايرانيان به ويژه بعد از اسلام به انديشه، هنر و محيط انساني پايه و اساس فهم ايرانيان از جهان و چهارسويي است كه براي آن اهميت قائل هستند. اين نگرش هندسي گستره اي از معماري ايراني از زيبايي و زيبايي شناسي تا ساختارها و شالوده ها را شامل مي شود. تاثير ساختاري هندسه از معماري ايراني، خود پهنه وسيعي از تعريف و شكل گيري فضايي تا مسائل نيايشي و استاتيكي را تحت تأثير قرار مي دهد. اين تاثيرگذاري در باغ ايراني كه در پيوند فضاهاي بسته و باز شكل مي گيرد، در تمامي عرصه ها به چشم مي خورد و ما در باغ، گذشته از شكل گيري هندسي فضاها شاهد آنيم كه فضاهاي باز و عرصه هاي طبيعي نيز به نظم درآمده و با هندسه قوام مي گيرند. ساختارهاي هندسي در باغ به ابعاد و تناسبات كلي، حصارها، محورهاي اصلي و فرعي، رديف درختكاري، جوي هاي آب و نحوه حضور و عبور آب و به طور كلي به هندسه مسلط در باغ مي پردازد. اين ساختارها در عين حال حامل شالوده ها و بنيان هاي شكل بخشي مجموعه از ايده ها و مفاهيم اوليه تا به شكل نهايي باغ است و به همان اندازه كه اصول هندسي در معماري ايراني واجد اهميت هستند در شكل بخشي به مفهوم باغ ايراني نيز نقش دارند. شهر و باغ، عناصري در هم آميخته: حضور باغ در شهر ايراني پيوسته وجود داشته و داراي ابعادي گسترده و بسته به محيط، اقليم و فرهنگ، شكلي باز و بسته داشته است. مقياس باغ ايراني از حياط كوچك ترين خانه ها تا مقياس شهر- پايتخت هايي چون اصفهان عهد صفوي جلوه مي كند، از اين رو جايگاه باغ در شهر ايراني از اهميت خاصي برخوردار است. باغ و فرهنگ و آرمان هاي ايراني: باغ ايراني خود مفهومي نقش بسته بر سرزمين و برآمده از فرهنگ و شكل گرفته در آداب و رسوم مردمان است. اگر معماري ايراني عصاره و تبلور انديشه ايراني در مواجهه با فضاي زيست انساني است و اگر شهرهاي تاريخي ما همواره رنگ خاك و طعم آب جاري در سرزمين مان را با خود دارند، پس باغ هايمان نيز گذشته از انديشه هاي شكل گيري شان، دورنمايي از آرمان هاي انسان ايراني هستند؛ چه به آنگاه كه با حفظ تقديس، آب را چنان در باغ مي گرداندند تا باغشان نيز نماد فكر و انديشه و عناصر هستي بخششان شود و چه به زماني كه بيش از هميشه باغ را تمثيلي از بهشت برين مي دانستند و تمناي جاودانگي را در باغ تصوير مي كردند. چه در شعر و ادب، چه در نگارگري پارسي و چه در صنايع دستي بالاخص در نقش هاي زيباي فرش هاي ايراني. باغ ايراني در معناي كامل كلمه مفهومي ميان گستره اي و فرهنگ ساز بوده و هست. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده