رفتن به مطلب

آتاری، میکرو، سگا، پلی استیشن 1 - نوستالوژی دهه 60 ای ها


Neutron

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 60
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

یاد باد ان روزگاران یاد باد :w58:

 

 

پایه ام قارج خور رو شرطی بزنم

 

با هر کی که می خواد :ws47:

 

 

من عشق ماریو بودم

 

شبانه روز قارچ خور بازی میکردم :girl_blush2:

 

هنوز هم میکرو رو دارم

 

بعضی وقت ها به سرم میزنه برم سراغ میکرو

 

اما میترسم خانواده بگن

 

خرس گنده شدی هنوز اری بازی میکنی :icon_pf (34)::vahidrk:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

دمت گرم تاپيك باحاليه

1_ آتاري يادم مياد بابام آتاري رو از بانه 8000 تومن خريده بود، بازي هاش 2تا هواپيما بود،بوكس،زير دريايي،ماشين فرمول1ميگفتن اگه هواپيما رو تموم كني 500هزار دلار جايزه ميدن به آدم، با چه شوقي بازي ميكرديم خانوادگي

2_ ميكروقارچ خور، چه لذتي داشت وقتي براي بار صدم دوست دخترشو نجات ميداديم، البته اون موقع خواهرش بود

3_سگاهرچند نخريدن برام، ولي عاشق شورش در شهر بودم و كومباد

4_كلوپشروع كلوپ رفتن من همزمان بود با اواخر سگا و اوايل سوني و فيفا98 و منتخب جهان و آموكاچي و امبوما، باتيستوتا رو ميزاشتيم دفاع چون خوب سر ميرد!هيچوقت فرق فيفا98 و 99 رو نفهميدم! از فيفا 2000 بود كه از مدرسه فرار ميكرديم ميرفتيم كلوپ فيفا شرطي ميزديم، يادش گرامي!تا همينجا لذت بخش بود بقيش رو بيخيال

  • Like 6
لینک به دیدگاه

آخی یادش بخیر...

میسی چه تاپیک پر خاطره ای...

من مامان بابام هیچ وقت واسم نمی خریدن میگفتن از درست جا می مونی...:ws44:

دیگه بنده های خدا خبر نداشتن که به بهونه ی درس می پیچوندم میرفتم خونه عموم با پسر عمو دخمل عمو قارچ خور و فوتبال و... میزدیم:ws47:

رایانک هم بود 1 مدت...:girl_blush2:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

ما هم اتاری داشتیم، هم سگا. من تو بازیهای سگا عاشق اون بازیه بودم که جوجهه یه مسیری رو طی میکرد تا برسه به خونه و باید از دست گربه ها جون سالم به در میبرد. بازیه من بود تو خونه. :ws37:

همون موقعا دیگه بازیای کامپیوتری اومد و من فقط red line بازی میکردم. هرجا داداشم نمیتونست فرار کنه، من میرفتم فراریش میدادم. :texc5lhcbtrocnmvtp8

  • Like 5
لینک به دیدگاه

___

يادمه تو كلوپها كه سوني داشتند بازيهاي كمبت داشتند كه توش "زن"هاي لختي پختي بودند!!! ما هم وقتي ميرفتيم واسه نگاه كردن!!! يادمه هميشه مسئولشون اون قسمتشون رو سريع رد ميكرد!!! و ما هم حرص به دل مي مانديم..!!!:biggrin:

بعدها فهميديم اينا "دمو" هستند..:biggrin:

 

من داییم کلوپ داشت اونجا میرفتم همش کمک کنم و اینا

بازی تیکن بود با یه دختره که تا آخرش میرفتی چند ثانیه نشون میداد دختره تو استخره و لخته بعد داستانشو نشون میداد

خیلی ها به عشق همین چند ثانیه میومدند بازی میکردند:lol: ولی به اونجاش که میرسید خاموش میکردیم دستگاهشونو:texc5lhcbtrocnmvtp8 فحش میدادند بعد:ydm47612zsesgift969

  • Like 6
لینک به دیدگاه

من هیچ کدوم از اینارو نداشتم...همسایه طبقه سوممون سگا داشت میرفتم با اونا بازی میکردم

 

تا فکر کنم کلاس پنجم یا اول راهنمایی بودم پلی استیشن اومد...داداشم گفت معدلت 20 بشه واست میگیرم...20 شد واسم گرفت:ws37:

بیشتر واسه خودش گرفت...همش خودش بازی میکرد...یا یه بازی هایی میگرفت که فقط خودش میتونست بازی کنه

 

من یه ماشین سواری بازی میکردم ... یه Crash ... با Takken (دیکتش درسته؟)

 

یه بازی داشت داداشم مدال هونور بود چی بود از این آدم خوارا که باید میکشتی فرار میکردی...من به سی دی اش هم دست نمیزدم میترسیدم:sad0:

5شنبه ها که دیگه جمعه ها داداشم نمیرفت سر کار بعد شام صدام میکرد میرفتیم تو اتاقش اون تا صبح بازی میکرد منه بیچاره هم بــــــــــــــــــاید بیدار میموندم...یا تشویق میکردم یا چایی میاوردم

از ترسم نمیتونستم بخوابم

میرفتم چایی بیارم واسش هی فکر میکردم پشت سرم زامبیه...قبضه روح میشدم مسیر اتاق تا آشپزخونه:sad0:

  • Like 9
لینک به دیدگاه
من داییم کلوپ داشت اونجا میرفتم همش کمک کنم و اینا

بازی تیکن بود با یه دختره که تا آخرش میرفتی چند ثانیه نشون میداد دختره تو استخره و لخته بعد داستانشو نشون میداد

خیلی ها به عشق همین چند ثانیه میومدند بازی میکردند:lol: ولی به اونجاش که میرسید خاموش میکردیم دستگاهشونو:texc5lhcbtrocnmvtp8 فحش میدادند بعد:ydm47612zsesgift969

:biggrin:

پس شما هم آره..:biggrin:

ما هم فحش ميداديم وقتي ميبست!!! البته يه بار نميدونم چي شد يه چيزايي ديديم..:biggrin:

 

همون موقعا دیگه بازیای کامپیوتری اومد و من فقط red line بازی میکردم. هرجا داداشم نمیتونست فرار کنه، من میرفتم فراریش میدادم. texc5lhcbtrocnmvtp8.gif

اخ اخ

red line...!!!!

واقعا بازي محشريه..هنوز دنبالشم!گيرش بيارم دوباره بازي كنم...!!!

اولين بازي كامپيوتري كه كردم همين ردلاين بود...

دومادمون مهندس كامپيوتر بود..اونموقع هر كسي كامپولوتر نداشت!!! تو دوران عقد طرفاي سال 78-79 بود كه كامپولوتر رو مياورد خونمون ما هم كف ميكردم از اين همه تچنولوژي!!!:biggrin:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
آتاریت هم فمنیست هست شاید، فقط زن ها میتونن دستشون بگیرن. :ws38:

نه برادرم بازی می کرد پس مردها هم می تونن دستشون بگیرنyes.gif

عکسش تو تاپیک اشیا عتیقه خونمون هست با این فرق داره خوشگل تره:ws37:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
نه برادرم بازی می کرد پس مردها هم می تونن دستشون بگیرن:yes:

عکسش تو تاپیک اشیا عتیقه خونمون هست با این فرق داره خوشگل تره:ws37:

 

بله آتاری دخترونه معمولا سالم تر و قشنگ تره، چون لوسه ..... :53tnkbetm2eof1u84pj

  • Like 2
لینک به دیدگاه

0sz47nvlrxn6hs0a96rp.jpg

 

 

این عکس من رو یاد اولین تجربه بازی کامپیوتری میندازه!! وقتی که حدودا 6 سال بیشتر نداشتم... :ws37:

با برادرم رفتیم کلوپ محل و فکر کنم با دادن مبلغی کمتر از 50 تومن یه نیم ساعتی تفنگ رو در دست گرفتم و شکیک کردم... :5c6ipag2mnshmsf5ju3

عجب دورانی بود....

  • Like 6
لینک به دیدگاه
0sz47nvlrxn6hs0a96rp.jpg

 

 

این عکس من رو یاد اولین تجربه بازی کامپیوتری میندازه!! وقتی که حدودا 6 سال بیشتر نداشتم... :ws37:

با برادرم رفتیم کلوپ محل و فکر کنم با دادن مبلغی کمتر از 50 تومن یه نیم ساعتی تفنگ رو در دست گرفتم و شکیک کردم... :5c6ipag2mnshmsf5ju3

عجب دورانی بود....

 

چه جوری شلیک میکردی؟

من همیشه تفنگ را میچسوندم به صفحه تلویزیون و همه را تند تند میکشتم. :icon_pf (34):

  • Like 5
لینک به دیدگاه
بهتر از آتاری خشن و زمخت (درست نوشتم ؟) و بیریخته:53tnkbetm2eof1u84pj

 

روی دسته آتاریت پاپیون هم نصب کرده بودی؟ :ws37:

 

همه اتاری ها سیاهن، آتاری صورتی از کجا گیر آورده بودی، ای ضد مرد؟ :vahidrk:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
چه جوری شلیک میکردی؟

من همیشه تفنگ را میچسوندم به صفحه تلویزیون و همه را تند تند میکشتم. :icon_pf (34):

 

آره منم... :ws37:

ولی فکر کنم تو اولین تجربم (چون بلد نبودم) یه 5 دقیقه ای طول کشید تا بتونم یه مرغابی رو بزنم... :icon_pf (34):

همه تیرام خطا میرفت... :texc5lhcbtrocnmvtp8

  • Like 5
لینک به دیدگاه

عاشق tiny بودم، تازه پارسال بعد از قبولی ارشدم تونستم toon را از دست پسره بدجنس آزاد کنم.

 

ای کاش زندگی واقعیم هم همین بود که با یک پرش روی کله مشکلات آنها را میکشتم.... :sigh:

 

tiny.jpg

  • Like 5
لینک به دیدگاه
آره منم... :ws37:

ولی فکر کنم تو اولین تجربم (چون بلد نبودم) یه 5 دقیقه ای طول کشید تا بتونم یه مرغابی رو بزنم... :icon_pf (34):

همه تیرام خطا میرفت... :texc5lhcbtrocnmvtp8

 

من هر موقع اون سگه بهم می خندید کلی بهش فحش میدادم :ws44::ws44::ws44::ws44::ws44::ws44::ws44::ws44::ws44::ws44:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

آخی خدایی چه جالب یادآوری خاطراتش... رسما با هر عکسی که بچه ها از بازیا گذاشتن یه دنیایی داشتیم

تو همه زمینه های نام برده خاطره دارم بسیاااااااار بخصوص سگا که میشستیم با پسرداییم دوتایی بازی میکردیم و با اینکه بازیش از من بهتر بود همیشه مجبور بود ازم ببازه:biggrin:

 

یادمه با آتاری انقدر بازی کرده بودم که دستش خراب شده بود بعد کنده بودمش زیرش مثل 4دکمه پایین کیبرد بود(آهنی) با اونم بازیرو ادامه میدادیم آخرش همیشه انگشتام تاول میزد:texc5lhcbtrocnmvtp8

 

بعد از سگا و اینا که کامپیوتر بووود اولین بازی ای که خدایی زندگی میکردم باهاش پرنس بووود:texc5lhcbtrocnmvtp8... آخ وقتی از بلندی میفتاد رو اون سیخ سیخای پایین دلم کباب میشد واسش:biggrin:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

تو فوتبال سگا مخصوصا فوتبال 98 اگر توپ رو میگرفتی گوشه زمین میرسیدی 8 متری کرنر میشوتیدی سمت دروازه 100 در 100 گل میشد. :texc5lhcbtrocnmvtp8

 

یه بازی دیگه بود تو سگا به نام تبرزن. من همش اون پسر خوشتیپه رو برمیداشتم. :ws37:

اصلا هم از کمبات خوشم نمیومد. فضای تاریک و ناجوانمردانه ای داشت.:viannen_38:

عوضش کشتی کج سگا چه حالی میداد :biggrin:

مخصوصا اگه یوکوزانا رو ورمیداشتی :biggrin:

 

 

images?q=tbn:ANd9GcTGL1seGlKyxa3DZQkfRIJvBUr4T-DXGC9-em4z-9BQJRNOw6HV2dnz1tEfWQ

  • Like 7
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...