viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان، ۱۳۹۰ موضوع احترام گذاشتن به عقاید دیگران در حالت کلی مفهوم مبهمی است. قبل از هرچیز باید مشخص شود که آیا احترام به عقاید به معنی احترام به اجرایی شدن آن عقاید هم هست؟اگر بلی، مسئله آزادیهای فردی و اجتماعی به میان کشیده میشود. به این معنی که آیا باید به عقایدی که در صورت اجرایی شدن ازادیهای فردی و اجتماعی دیگران را مختل میکنند احترام گذاشت؟ مثلا آیا باید در عمل به نژادپرستی احترام گذاشت؟ یا بهتر است بگویم که آیا باید حضور و فعالیت نژادپرستانه یک نژادپرست را در جامعه پذیرفت؟ حضور کسی که معتقد است باید همه زنهای اطرافش را به قتل برساند چطور؟ مثالهای سادهتر هم هستند. مثلا کسی که معتقد است همه آدمها باید بر اساس استانداردهای او لباس بپوشند چطور؟ یا کسی که معتقد است باید هروقت که دلش خواست بتواند در باغ همسایهاش مهمانی بگیرد چطور؟ در اینجا ازادیهای فردی و اجتماعی مطرح میشوند و مبانی لیبرالیسم و حقوق شهروندی و حتی حقوق بشر هم در معرض خطر قرار میگیرند. بنابراین در این تعریف، احترام به هر عقیدهای بیمعنی است. این تعریف از این جهت ارائه میشود که در واقع عقیده داشتن به چیزی هم میتواند باورمندی به یک رفتار باشد و هم میتواند باورمندی به یک مفهوم صرفا نظری باشد که در رفتار بیاثر است. اگر یک عقیده به معنی باورمندی به یک رفتار باشد و آن رفتار ناقض آزادیهای فردی یا اجتماعی دیگران باشد، آنگاه نمیتوان به آن عقیده احترام گذاشت. اما اگر بگوییم که معنی احترام گذاشتن به عقاید دیگران، به معنی احترام به اجرایی شدنشان نیست، بحث تنها به آزادی بیان به شکل بیقیدوبند منحصر میشود. به این معنی که هر عقیدهای قابل بیان است و کسی نباید به خاطر بیان عقیدهاش سرزنش شود. پس در اینجا احترام به باورهای دیگران، همان پذیرفتن اصل آزادی بیان است. مثلا فرض کنیم که کسی باور دارد که انسانها باید یکدیگر را به دندان بدرند و آدمخواری باید آزاد باشد. یا کسی معتقد است که باید همه بوداییها را کشت و سپس کس دیگری معتقد است همه غیربوداییها را باید کشت یا کسی طرفدار کودکآزاری است. اگر در اینجا منظور از احترام به عقاید، آزادی بیان باشد، در نهایت میتوان به این افراد حق داد که آزادانه عقیدهشان را بازگو کنند ولی لزوما این به این معنی نیست که بتوانند آنها را اجرایی هم بکنند. با توجه به مثالهای فوق، همینجا متوجه میشویم که حتی دادن حق آزادی بیان به کسی که کودکآزاری را مجاز میداند، قدری نامأنوس و غمانگیز به نظر میرسد. مثلا تصور کنید که شبکهای ماهوارهای دائم در حال صحبت کردن از فواید تجاوز به کودکان و مورد ضرب و شتم قرار دادن آنان است! -البته باید توضیح بدهم که مثالها عامدانه افراطی آورده شدهاند که بتوان فراتر از مقایسههای سلیقهای در مورد صدور مجوز به عقاید، موارد ممکن را شرح داد- در چنین مثالهایی در مییابیم که حتی دادن آزادی بیان به برخی عقاید برایمان سخت است. البته منطق حکم میکند که تا کسی دست به عملی نزدهاست مجرم شناخته نشود. مسئله این است که آزادی بیان برای چنین عقایدی چه ضرری میتواند داشته باشد اگر این آزادی تنها در حد حرف زدن باشد؟ آیا ممکن نیست این حرفها زمینه ساز بروز فجایع انسانی و جنایات بشوند؟ مثلا مباحث نژادپرستانه یا ایدئولوژیک در زمینه ایدئولوژیهای فاشیستی ممکن است باعث شوند که افراد ناآگاه فریب خورده و حرفها ناگهان در موقعیتی غیرقابل کنترل تبدیل به عمل شوند. البته به نظر من باید چیزی که مانع از عملی شدن این عقاید میشود، استدلالهایی باشد که در رد آنها به کار میروند. یعنی باید سطح آگاهی عمومی بالا برود. از سوی دیگر بیان همه عقاید سبب میشود راه بر سو استفاده بسته شود چراکه با بیان هر عقیدهای، بلافاصله در مورد آن بحث میشود و این به جامعه آگاهی میبخشد. در این حالت دیگر کسی نمیتواند از نا آگاهی دیگری به این دلیل که برای اولین بار با زمینههای استدلالی یک عقیده غلط مواجه شده است، سو استفاده کند. چرا که قبلا آن عقیده بیان شده و مبانی استدلالیاش در جایی رد شدهاند. حال وقتی عقاید از مثالهایی که در بالا آورده شد، معتدلتر بشوند و تصدیق و رد آنها توزیع نزدیک به هم داشته باشند، آنگاه قضاوت کردن در مورد احترام گذاشتن به آنها مشکل میشود. در اینجا لازم است که شاخصهای دقیقی برای عقاید قابل احترام و غیرقابل احترام وجود داشته باشند. این شاخصها در واقع همین الان در جوامع مختلف وجود دارند و این احترامگذاری در قالب عرف انجام میشود. حتی ممکن است در دو جامعه مختلف، به گونه متفاوتی با یک عقیده یکسان رفتار شود. اما در حالت کلی به نظر میرسد که بهترین شاخص برای تشخیص یک عقیده قابل احترام از یک عقیده غیرقابل احترام، این است که آن عقیده آزادیهای فردی و اجتماعی دیگران را که به آن معتقد نیستند محدود نکند. البته در اینجا باز یک شبهه ایجاد میشود که آن هم این است که وقتی به عقیدهای که دیگران را محدود میکند احترام گذاشته نشود، صاحب عقیده فوق محدود شده است. اینجا مفاهیمی چون حریم شخصی و حق مالکیت بر اشیا به شکل یکسان برای همه افراد شبهه را رفع میکند. اینگونه مفاهیم پایههای برابری انسانها از بهرهمندی از محیط پیرامونشان که در اثر یک قرارداد اجتماعی مکان عمومی یا مکان خصوصی نامگذاری شده است را تضمین میکنند. این قراردادها هم خود وابسته به نیاز انسان به احساس امنیت و بنیانهای تشکیل جامعه هستند که خود بحث مفصلی است. درواقع ریشه بحث ما به نیاز انسانها به زندگی کردن در جوار هم بر میگردد. این نیاز موجب میشود که آزادیها را با مفاهیمی چون حریم شخصی و برابریهای اجتماعی اولیه تعریف کنیم. این آزادیها خود در جوار نوعی محدودیت تعریف شده اند، اما چارهای جز این نیست که همه بتوانند از زندگی درجوار هم احساس رضایت کنند و امنیت به حداکثر برسد. حال بدیهی است که عقایدی که بخواهند این آزادیها را که حداکثر ممکن هستند، عملا تهدید کنند، قابل احترام نیستند. بنابراین لزوما هرعقیدهای قابل احترام نیست. پ ن: لازم است بدانیم احترام گذاشتن به یک عقیده به چه معنی است؟ اگر احترام گذاشتن را به معنی پذیرش رسمی یک عقیده بدانیم که صرفا بگوییم چنین عقیدهای وجود دارد، در این صورت احترام گذاشتن به هر عقیدهای خود از پیش اتفاق افتاده است و اصولا فعلی اضافی است چرا که یک عقیده که در موردش بحث میشود، ابتدا وجود داشته است که در موردش بحث میشود. اما احترام گذاشتن به معنی داشتن رفتار صلحآمیز با آن عقیده و محروم نکردنش از ابراز آن یا اجرای رفتار عملی مورد نیازش و عدم توهین به آن است. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 13 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان، ۱۳۹۰ هر عقیده ای تا زمانی که ضررش به دیگران نرسه قابل احترامه. البته عقاید منطقی رو میگم. اما اگه عقیده کسی باعث سلب ازادی های منطقی فردی و اجتماعی دیگران بشه بنظر من قابل احترام نیست و حتی باید باهاش برخورد هم کرد. اما این برخورد باید آکادمیک و یا سیاسی باشه. آکادمیک به این معنی که باید از کنارشون گذشت و براشون بی تفاوت شد. سیاسی به این معنی که نباید به چنین افرادی رای داد تا به قدرت و منسب برسند. 4 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان، ۱۳۹۰ من تو بحثای نتی زیاد دیدم، مثلا یکی داره میگه اصلا فلان کس مقدس نبوده و ... یه نفر دیگه میاد میگه آقا شما دارید به عقاید ما توهین میکنید. در واقع عده ای با بهانه احترام به عقاید سعی میکنن ابراز عقیده عده ای دیگر رو مانع بشن. 7 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان، ۱۳۹۰ من تو بحثای نتی زیاد دیدم، مثلا یکی داره میگه اصلا فلان کس مقدس نبوده و ... یه نفر دیگه میاد میگه آقا شما دارید به عقاید ما توهین میکنید. در واقع عده ای با بهانه احترام به عقاید سعی میکنن ابراز عقیده عده ای دیگر رو مانع بشن. انسان اگه به بلوغ فکری نرسه همه چی میتونه براش مقدس باشه. خوب چنین فردی براش خیلی راحته که انسان رو درک نکنه و بیاد و هر چی از دهنش در میاد به ادم بگه. من سعی میکنم در صورت مواجه شدن با این ادمها بشکل منطقی ازشون بخوام که منو قانع کنند. اگه تونستن که هیچ و اگه نتونستن خودشون تو همون اثنا متوجه سست بودن اعتقادشون میشن و کم میارن. کلا میشه با بحث نرم و با درخواست دلیل اونا رو متوجه افکار و رفتارشون کرد. بعضی وقتام قانع نمیشن. اونوقت من اونا رو میبرم تو لیست سیاه. و دیگه بهشون محل نمیذارم. 6 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان، ۱۳۹۰ این تاپیک دانیلو هم در نوع خودش جالبه: [h=5]احترام گذاشتن به همه اعتقادات درست هست؟؟؟؟[/h] 7 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان، ۱۳۹۰ این تاپیک دانیلو هم در نوع خودش جالبه:احترام گذاشتن به همه اعتقادات درست هست؟؟؟؟ آره اونم خوبه. البته خوبی هر تاپیکی بسته به اینه که استاتر اون تاپیک پای موضوع بشینه و اونو مدیریت کنه. در اینصورت غنای تاپیک هر دم بیشتر میشه و خواننده میتونه خیلی ازش لذت ببره. یعنی میخوام بگم جذابیت هر تاپیکی غیر از موضوع به مدیریت استاتر هم مربوط میشه. تاپیک رو که زدیم نباید به امان خدا رهاش کنیم. باید پشت قضیه رو بگیریم و پا بپای میهمانان تاپیک باهاشون بریم تا بقول اون مثل : مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد بشه و تاپیک جوندار و محکم جلو بره. 5 لینک به دیدگاه
arian ariaey 1755 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ تا زمانی که به شخصیت کسی توهین نشه,به نظرم نظرش محترمه! 2 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ تا زمانی که به شخصیت کسی توهین نشه,به نظرم نظرش محترمه! یه زمانهایی یه نفر از یه چیزایی احساس میکنه بهش توهین شده که دیگری همچین فکری نمیکنه. به نظر من همه باید حق اظهارنظر کردن داشته باشن. هیچکس به بهانه توهین شدن به شخصیتش حق نداره دیگری رو از اظهارنظر محروم کنه. مخالف آزادی بیان هست. 2 لینک به دیدگاه
arian ariaey 1755 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ یه زمانهایی یه نفر از یه چیزایی احساس میکنه بهش توهین شده که دیگری همچین فکری نمیکنه. به نظر من همه باید حق اظهارنظر کردن داشته باشن. هیچکس به بهانه توهین شدن به شخصیتش حق نداره دیگری رو از اظهارنظر محروم کنه. مخالف آزادی بیان هست. حرف منو شما یکی بود,دوست محترم. منظور من هم این بود که در صورتی که بد و بیرا نگه و منطقی بحث کنه(یعنی ممکنه باورهاش مخالف باورهای ما باشه اما با حفظ ادب و شخصیت بحث کنه) 3 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ عقیده ی من فقط درسته پس فقط عقیده ی من محترمه لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ عقیده ی من فقط درسته پس فقط عقیده ی من محترمه خیلی ممنون. لطف کردید. بازم شوخی بود دیگه؟ 1 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ خیلی ممنون. لطف کردید. بازم شوخی بود دیگه؟ نه دلیل دارم براش هر عقیده ای با عقیده ی من نخونه برام مسخره به نظر میاد بعد درباره ی عقاید مختلف باید نظرات رک گفته بشه پس احترام به عقائد موضوع بسیار مزخرفیه 4 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ نه دلیل دارم براشهر عقیده ای با عقیده ی من نخونه برام مسخره به نظر میاد بعد درباره ی عقاید مختلف باید نظرات رک گفته بشه پس احترام به عقائد موضوع بسیار مزخرفیه از نظر شما بی احترامی چیه؟ 1 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ از نظر شما بی احترامی چیه؟ به یه نفر بگی پیامبری که تو فکر می کنی بهترین ادم بودهیه ساحر بیشتر نبوده 3 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ به یه نفر بگی پیامبری که تو فکر می کنی بهترین ادم بودهیه ساحر بیشتر نبوده ساحر. خیلی هوشمندانه بود. حالا من یک سوال میپرسم. اگر کسی به درستکاری مادرش ایمان داشته باشه ولی بهش بگیم مادر تو یک ساحره است این بی احترامیه؟ 2 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ ساحر. خیلی هوشمندانه بود. حالا من یک سوال میپرسم. اگر کسی به درستکاری مادرش ایمان داشته باشه ولی بهش بگیم مادر تو یک ساحره است این بی احترامیه؟ مثل همون بالایی هست 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ مثل همون بالایی هست پس از نظر شما اشکالی نداره من به هر کسی که رسیدم بگم مادرت یه ساحره است؟ و این بی احترامی تلقی میشه از نظر شما. ولی اشکالی نداره. چون شما میگی فقط عقیده منه که محترمه و عقیده دیگران مهم نیست. 1 لینک به دیدگاه
JavadMessi 1620 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ به یه نفر بگی پیامبری که تو فکر می کنی بهترین ادم بودهیه ساحر بیشتر نبوده بابا متمایز بابا روشنفکر!!! 1 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ به نظرم این احترام باید دو طرفه باشه. اما تجربه بهم نشون داده دوستان مذهبی، خیلی راحت با تهمت زدن به طرف مقابلشون و استفاده از واژه هایی مثل کافر و منافق و دشمن خدا و... نمیذارن طرف حرفش را بزنه. یعنی مدام تخریب شخصیتی میکنند تا فرد مورد نظر هم به جنجال فردی روی بیاره و بحث منحرف بشه. 4 لینک به دیدگاه
JavadMessi 1620 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۰ به نظرم این احترام باید دو طرفه باشه.اما تجربه بهم نشون داده دوستان مذهبی، خیلی راحت با تهمت زدن به طرف مقابلشون و استفاده از واژه هایی مثل کافر و منافق و دشمن خدا و... نمیذارن طرف حرفش را بزنه. یعنی مدام تخریب شخصیتی میکنند تا فرد مورد نظر هم به جنجال فردی روی بیاره و بحث منحرف بشه. اون دوستان مذهبی شکر خوردند اما خب قبول کنید که برعکسش هم بسیار صادق بوده!! 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده