keyvan64 3123 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ دموکراسي مشارکتيدر چند دهه اخير در غرب در فراسوی دموکراسی پارلمانی، دموکراسی مشارکتی رشد کرده است. در اين نوع دموکراسي از رفراندوم نيز بيشتر استفاده مي شود و نيز امکان فسخ نمايندگي نماينده گان مردم بيشتر است. . در این نوع دموکراسی، علاوه بر رفراندم از پله بیسیت (Plebicite) ، ابتکار عام، گزینش گری و وتوی عام هم استفاده میشه که در صورت علاقمندی توضیح داده میشه... 4 لینک به دیدگاه
keyvan64 3123 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ با وجود این همه اختلاف در ارایه تعریف،می توانیمویژگی های اصلی و ممیز نظام های دموکراتیک را از نظام های غیر دموکراتیک بازشناسیم، در این رابطه سه ویژگی را میتوان مشخص کرد: 1. رقابت آزاد برسر احراز سمتها،مقامها ویا کرسی های انتخابی(پارلمان و شوراها از جمله شورای محل و....) 2. برگزاری انتخابات منصفانه، بدون استفاده از زور یا اجبار و بی آنکه هیچگروهی در جامعه حذف یا محروم شود؛که در دوره های مشخص،برای تصدیسمتها یا مقامها، برگزار می شود. 3. موجودیت آزادی های مدنی و سیاسی تا صحت و انسجام مشارکت و رقابت سیاسی تضمین شود. برای اینکه رژیم های همه سالاری (دموکراسی) خودش منجر به سلطه ی اکثریت بر اقلیت نشه باید علاوه بر 3 فاکتور فوق، شرایط دیگری رو هم لحاظ کنه: 1) تسامح و نحمل و چندگانگی سیاسی 2) حکومت اکثریت اما احترام به اقلیت 3) اصل برابری و منع تبعیض 4) توزیع خردمندانه قدرت (مثل سرشکن کردن قدرت؛ تفکیک وظایف، تفکیک نهادها، محدودیت مدت تصدی و دوره ای کردن مشاغل سیاسی) که البته برای هر کدوم از پارامترهای بالا، کتابها نوشته شده... 4 لینک به دیدگاه
keyvan64 3123 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ پس دموکراسی چیسـت ؟ اگر دموکراسی حکومت مردم است، آیا در حدود یک ملیارد هندوستانی در هندوستان بر اریکه قدرت هستند؟ واین یک میلیارد بر کدام حد اقل یک ملیارد دیگر حکومت میکنند؟ و آیا مردمی که حکومت راانتخاب ميکنند قادر به انجام تصميم گيري درباره مسائل بغرنج نظير سياست اتمي يا طرح دراز مدت فضائي ویا ایجاد شبکه های گسترده وپر خرچ استخباراتی و امثالهم هستند؟ بصورت قطع خیر. پس دموکراسی حکومت مردم نبوده بلکه حکومت نماینده گان بخشی مردم میباشد. آنهم نه حکومت نماینده گان همه ای مردم ، زیرا کاندیدانی که به نماینده گی از برخی مردم جامعه با اجندای خاصی وارد کار زار شده بودند و نتوانسته اند در انتخابات برنده شوند ؛ در حکومت حضور ندارند. بنابراین نماینده گان عده ای از مردم در حکومت اشتراک ندارند . به خاطر همین امروزه به جای اصطلاح حاکمیت «مردم» از عبارت حاکمیت «ملی» استفاده میشه تا مشکلات و دغدغه های مربوط نسبت به حکومت تک تک افراد بر طرف بشه... 4 لینک به دیدگاه
keyvan64 3123 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ دموکراسي مستقيم دموکراسي مستقيم يعني حکومت مستقيم مردم . اين دموکراسي در مقابل دموکراسي نماينده گان مردم قرار دارد. ژان ژاک روسو مهمترين فيلسوف سياسي مدرن که از دموکراسي مستقيم دفاع کرده است. مي باشد. به نظر او آن اقتداري مي تواند مشروع باشد که شهروندان را همچنان آزادبگذارد و هيچ قيد و بندي بر آنهاتحميل نکند. . به نظر من نمیشه ادعا کرد روسو طرفدار دموکراسی مستقیم بوده!! اگرچه ژان ژاک روسو در کتاب قراردادهای اجتماعی معتقده تک تک مردم طی یک قرارداد اجتماعی نانوشته حق حاکمیت خودشون رو منتقل کردن اما مساله اینجاست که به چه کسانی منتقل کردن؟! به خاطر همین روسو بلافاصله قید میکنه که اونها حاکمیت خود رو به نمایندگان پارلمان واگذار می کنن تا از ظرف اونها تصمیم بگیره! بنابراین این ایده روسو در کتاب قرارداد اجتماعی و اینکه وی پارلمان (قوه مقنه) رو مادر همه ی قوا میدونست به خوبی نشون میده از طرفداران دموکراسی غیر مستقیم بوده... 2 لینک به دیدگاه
keyvan64 3123 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ دموکراسي مستقيم دموکراسي مستقيم يعني حکومت مستقيم مردم . اين دموکراسي در مقابل دموکراسي نماينده گان مردم قرار دارد. برخي از دانشمندان دموکراسي مستقيم را نه يک نوع دموکراسي ؛ بلکه جوهر دموکراسي خوانده اند. به زبان ديگر دموکراسي مستقيم را دموکراسي به معناي حقيقي کلمه دانسته و دموکراسي غير مستقيم يا دمومراسي نماينده گي را دموکراسي ضعيف يا دموکراسي حد اقل مي دانند. بسياري از صاحب نظران معاصر دموکراسي مستقيم را موجب مردم فريبي و حکومت افراد نااهل مي دانند. بسياري از انديشمندان سده ء هيجدهم بر آن اند که دموکراسي مستقيم تنها در شهر هاي کم جمعيت و کوچک مي تواند قابل تطبيق باشد نه در شهر هاي بزرگ با جمعيت هاي بزرگ . براي آن که امروزهناممکن به نظر مي آيد که میليون ها انسان دريک جاي گردهم آيند و در رابطه به مسايل سياسي – اجتماعي شهر و يا کشور خويش بحث کنند . از همين رو با افزايش نفوس شهرها آرام آرام دموکراسي مستقيم يا مشارکتي جايش را به دموکراسي نمايده گي يا غير مستقيم داده است. من چند روز پیش یه مطلب چند صفحه ای نوشتم در گاه نامه «هم نفس»؛ با عنوان «وال استریت، جنبشی برای مشارکت مستقیم سیاسی و توزیع عادلانه ثروت» نتیجه گیری من این بود که جنبش وال استریت در واقع تجلی همون دموکراسی مستقیمی هست که قرن ها پیش، مردم آتن و اسپارت در میادین شهر دور هم جمع میشدن و درباره موضوعات مهم (مثل وضع قانون) تصمیم می گرفتن.. اصطلاح 99% در برابر 1% از همین امر ناشی میشه.. بنابراین دیگه نمیشه در دنیای فعلی مثل نویسندگان چند سال پیش کتابهای دموکراسی، از دموکراسی پارلمانی (نماینده سالار؛ غیر مستقیم)حمایت کرد! 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده