Bahareh.S 3068 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ جایگاه میراث فرهنگی در توسعه ی پایدار شهری امروزه در شهرهای ایران پدیده ی دو گانگی و سردرگمی میان هویت تاریخی و فرهنگی ، از یک سو و رشد روز افزون تحولات اجتماعی و فضایی شهرنشینی جدید،از طرف دیگر ، به یک مساله ی ملی و همگانی تبدیل شده است.پیشینه ی نیرومند تاریخی و فرهنگی سنت شهرنشینی در ایران و رشد فزاینده ی پدیده ی جهانی شدن ، به تشدید این چالش و ظهور بحران هویت ،از جمله بحران هویت شهری و فضایی کمک کرده است .مقابله با این دوگانگی و بحران به یک رویکرد راهبردی درازمدت و نگرش علمی و جامع نیاز دارد .شاید مناسب ترین راهکار در این زمینه توسل به رویکرد« توسعه ی شهری پایدار»و تدوین دستور کار ملی توسعه ی شهری پایدار است که زمینه ی آن تا حدودی فراهم شده است.یکی از محورهای توسعه ی شهری پایدار ایجاد پیوند و تعامل میان ارزشهای تاریخی و فرهنگی با توسعه ی کالبدی-فضایی است که در ایران هنوز جایگاه شایسته ی خود را پیدا نکرده است. این وظیفه ی خطیر به سه گام اساسی نیاز دارد: الف-مفهوم سازی و تدوین یک نگرش راهبردی درزمینه ی میراث فرهنگی ب-نهاد سازی در زمینه ی ایجاد تشکیلات و قوانین مناسب با نیازهای جدید پ-ترویج و آموزش همگانی و تقویت مشارکت عمومی و تشکلهای مردمی توسعه ی پایدار و ارزشهای تاریخی و فرهنگی آثار به جا مانده از گذشتگان یک عنصر اساسی در ایجاد و حفظ هویت ملی-فرهنگی ماست.آنها منابعی بدون جایگزین هستند که می توانند میان آینده و گذشته ی ما وحدت ایجاد کنند. اما نکته و مساله ی مهم این است که چگونه آثار تاریخی و میراث فرهنگی را در متن برنامه های توسعه و عمران شهری و منطقه ای به کار گرفت،به نحوی که به جای ایفای نقش میراث بتوانند به عنوان منبعی توسعه آور ،زنده و هویت بخش با زندگی واقعی ،جاری و روزمره ی عموم مردم عجیم شوند. در برنامه ریزی فضای و توسعه ی پایدار شهری آن دسته از آثار تاریخی و فرهنگی نقش تعیین کننده دارندکه به مکان و فضا وابسته هستندو در واقع پیوستاری از زمان-مکان یا تاریخ-جغرافیا محسوب می شوند. با توجه به این تعریف می توان به برخی از ویژگیهای آثار تاریخی و فرهنگی، از منظر برنامه ریزی و طراحی شهری اشاره کرد. نخست اینکه هر بنا ،مجموعه و یا فضای شهری ،برای پاسخگویی به نیازهای محسوس و متنوع انسانی پدید آمده است،بنابراین عمده کردن هویت کالبدی و ارزشهای معماری و تاکید یکجانبه بر حفظ بناها و آثار قدیمی به صورت منفرد و نادیده گرفتن ابعاد پیوستگی آنها با وضع زندگی ، فضاهای عمومی و فرهنگ مردم پیرامون آنها ،معمولا با نوعی مقابله با توسعه ی پایدار شهری و ستیزه با برنامه ریزی فضایی می انجامد.بنابراین لازم است که ارزشهای آثار تاریخی و معماری ،به عنوان بخشی از ارزشهای عمومی حیات شهری و در ارتباط زنده با شهر و شهروندان در نظر گرفته شود.به بهانه ی حفظ آثار تاریخی و فرهنگی نباید آنها را از مردم جدا ساخت،بلکه باید امکانات بهره برداری بهینه از آنها را فراهم آورد. دوم اینکه هر چند گذشت زمان و حیات تاریخی به بناها و فضاها ارزش می بخشد ،ولی زندگی و حیات روزمره ی مردم یک شهر نیز ارزش آفرین است و به سهم خود به ماندگاری و تجسم فضایی نیاز دارد. از این نظر توسعه ی پایدار شهری ایجاب می کند که در کنار حفظ و احیای ارزشهای تاریخی و قدیمی ،با ایجاد یادمانها و نشانه های شهری جدید به ارزشهای نوین نیز هویت کالبدی و فضایی ببخشد و میان گذشته و آینده ارتباطی زنده و خلاق برقرار سازند. سوم اینکه آثار و بناهای تاریخی و قدیمی ،بخش معینی از ارزشهای عمومی یک شهر را تشکیل میدهند.از این نظر در ساماندهی فضاهای شهری نباید فقط به حفظ و تقویت یک بعدی ارزشهای معماری و کالبدی اکتفا کرد ،بلکه لازم است که ارزشهای تاریخی و فرهنگی در متن حیات عمومی شهر و ارتباط با سایر ارزشهای زندگی جمعی در نظر گرفته شود. چهارم اینکه ارزشهای تاریخی و فرهنگی شهرها منحصر به یادمانهای حکومتی و ناحیه ی مرکزی شهر نیست ،بلکه هر گوشه و ناحیه ی شهر برای خود سرگذشت و ارزشهایی دارد که به سهم خود به هویت های محلی و محله ای شکل می دهند و به تنوع و سرزندگی در سراسر شهر کمک می کنند. بنابراین لازم است که در کنار برنامه های حفظ واحیای مراکز شهری ،برنامه های نوسازی و بهسازی مراکز محله ای نیز در دستور کار قرار گیرد.به ویژه اینکه شهرهای امروزی با ابعاد وسیع جمعیتی و کالبدی خود ابعادی وسیع تر از هویت تک مرکزی پیدا کرده است. پنجم اینکه در دنیای معاصر ارزشهای فرهنگی به منبع مهمی برای تولید ارزشها ی اقتصادی تبدیل شده است با گسترش اقتصاد پسامدرن و تغییر سبک زندگی و گرایش به فضاهای فرهنگی و مصرف کالاهای فرهنگی و نیاز به جستجوی زیبایی و هویت تاریخی-فرهنگی،در زندگی فردی و اجتماعی روندی فزاینده پیدا کرده است. شاید بتوان گفت که پس از یک قرن غلبه ی نظریه های توسعه ی اقتصادی ،اینک توسعه ی اقتصادی و فرهنگی با هم توام شده اند. نگاهی به تجارب جهانی در برنامه ریزی میراث فرهنگی موضوع حفاظت از میراث فرهنگی و برنامه ریزی برای آن اگر چه پیشینه ای دراز در تاریخ جهان دارد ولی رویکرد گذشته بیشتر بر اهداف حفاظتی یا پژوهشی استوار بوده است .اما در طول چند دهه ی اخیر همراه با رشد بحرانهای شهرنشینی و رواج نظریه ی توسعه ی پایدار شهری ،موضوع برنامه ریزی برای آثار تاریخی و فرهنگی به عنوان بخشی از پایداری اجتماعی و فرهنگی وارد برنامه ریزی توسعه،به ویژه برنامه ریزی و طراحی شهری شده است. همراه با رشد پدیده ی جهانی شدن ،گسترش ارتباطات و رواج اقتصاد پسامدرن نقش فرهنگی شهرها ابعاد وسیع تر و جدی تری پیدا کرده است.شهرها دیگر فقط مرکز تولید و توزیع صنایع و خدمات سنتی نیستند،آنها امروزه برای دوام و بقای خود به هویت فضایی ،جاذبه های فراغتی و گردشگری و تعامل فرهنگی نیاز دارند. بازنگری در مفهوم حفاظت میراث فرهنگی آثار تاریخی و فرهنگی با دو کارکرد متعارض یعنی حفاظت و استفاده روبه رو هستند.امروزه موضوع چگونگی استفاده از میراث فرهنگی به یکی از مباحث مهم در برنامه ریزی فضایی (شهری و منطقه ای )تبدیل و دیدگاهها و راه حلهای جدیدی برای آن مطرح شده است.در زبان انگلیسی روزمره اگرچه دو واژه ی ”preservation“ و ”conservation“ معمولا به طور مترادف در مفهوم حفاظت به کار میرود،ولی در متون شهرسازی جدید میان آنها تمایز قایل میشوند. اولی بیشتر بر حفظ و نگهداری آثار به صورت اصل و بدون تغییر دلالت دارد،ولی واژه ی دوم با عناصری از تغییر و اصلاح و تقویت همراه است.در زبان فارسی برای نشان دادن این تمایز می توان از اصطلاحات حفاظت ایستا و حفاظت پویا(فعال)استفاده کرد.حفاظت فعال از میراث فرهنگی مستلزم ایجاد پیوند و وحدت میان میراث گذشته با زندگی امروز و بهره گیری پایدار از آنها در جهت غنی تر کردن هویت فضایی و کیفیت محیط زندگی و پاسخگویی به نیازهای امروزی جوامع انسانی است.بنابراین در رویکرد نوین ،مدیریت میراث فرهنگی بخشی از وظایف آمایش سرزمین و طرحهای توسعه و عمران شهری و منطقه ا ی است. اما حفاظت و بهره برداری از میراث فرهنگی باید به نحوی صورت گیرد که نه تنها کوچک ترین آسیبی به موجودیت پایدار این آثار وارد نسازد،بلکه در ضمن جلوگیری از انهدام ،فرسایش و انزوا و فراموشی آنها باعث بهسازی و پایداری ثمر بخشی آنها شود. به موجب تجارب جدید جهانی و توصیه ینهادهای بین المللی حفاظت پویا و فعال از میراث فرهنگی به معنای جلوگیری از انزوا و متروک شدن آثار تاریخی – فرهنگی و بهره گیری از آنها در جهت فعالیتها و کاربریهای سازگار ، مثل فعالیتهای علمی آموزشی ،تفریحی و گردشگری است.در عین حال بهره برداری از میراث فرهنگی به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از توسعه ی اقتصادی-اجتماعی هر جامعه محسوب می شود. وضعیت برنامه ریزی میراث فرهنگی در ایران در ایران پیشینه ی قوانین و تشکیلات مربوط به میراث فرهنگی ،به طور عمده بر رویکرد سنتی استوار است که نگرشی موزه ای –حفاظتی و ایستا به آثار تاریخی و فرهنگی دارد.محتوای حقیقی میراث فرهنگی در اصل معرف «منابع و ثروت فرهنگی»است که در کنار منابع طبیعی و مادی ،بخشی از هویت وثروت ملی محسوب می شود. طبق ماده ی 1 قانون اساسنامه ی سازمان میراث فرهنگی کشور مفهوم«میراث فرهنگی»به صورت زیر تعریف شده است:«میراث فرهنگی شامل آثار باقیمانده از گذشتگان است که نشان دهنده ی حرکت انسانها در طول تاریخ می باشد و با شناسایی آن زمینه ی شناخت هویت و خط حرکت در فرهنگی او میسر می گردد و از این طریق زمینه های عبرت برای انسان را فراهم می آید(3/ ص 5) با توجه به دیدگاههای نوین به نظر می رسد که این تعریف از جامعیت کافی برخوردار نیست ،چرا که در آن میراث فرهنگی نه به عنوان یک عنصر اساسی و ماهوی در تشکیل هویت و ثروت جامعه ، بلکه به عنوان زمینه ای برای شناخت هویت و عبرت در نظر گرفته شده است. در ایران پیشینه ی قوانین و تشکیلات مربوط به میراث فرهنگی ،به طور عمده بر رویکرد سنتی استوار است که نگرشی موزه ای –حفاظتی و ایستا به آثار تاریخی و فرهنگی دارد.محتوای حقیقی میراث فرهنگی در اصل معرف «منابع و ثروت فرهنگی»است که در کنار منابع طبیعی و مادی ،بخشی از هویت وثروت ملی محسوب می شود. طبق ماده ی 1 قانون اساسنامه ی سازمان میراث فرهنگی کشور مفهوم«میراث فرهنگی»به صورت زیر تعریف شده است:«میراث فرهنگی شامل آثار باقیمانده از گذشتگان است که نشان دهنده ی حرکت انسانها در طول تاریخ می باشد و با شناسایی آن زمینه ی شناخت هویت و خط حرکت در فرهنگی او میسر می گردد و از این طریق زمینه های عبرت برای انسان را فراهم می آید(3/ ص 5) با توجه به دیدگاههای نوین به نظر می رسد که این تعریف از جامعیت کافی برخوردار نیست ،چرا که در آن میراث فرهنگی نه به عنوان یک عنصر اساسی و ماهوی در تشکیل هویت و ثروت جامعه ، بلکه به عنوان زمینه ای برای شناخت هویت و عبرت در نظر گرفته شده است. نظری به تحولات جدید در مدیریت میراث فرهنگی کشور تصویب و اجرای برنامه ی سوم توسعه ی اقتصادی کشور (1383-1379)با جهت گیری عمومی در راستای توسعه ی پایدار ،آغاز رویکرد تازه ای نسبت به میراث فرهنگی محسوب می شود. به طور کلی در برنامه ی سوم توجه زیادی نسبت به نقش میراث فرهنگی در روند توسعه و عمران شهری و منطقه ای و حفاظت و بهسازی بافتها و محوطه های باارزش مبذول شده است.طبق ماده ی 166 قانون برنامه ی سوم ، انجام اقدامات زیر در جهت حسن اجرای وظایف قانونی سازمان میراث وفرهنگی مقرر شده است: × الف-عضویت سازمان میراث فرهنگی کشور در شورای عالی شهرسازی و معماری ایران و نمایندگان آن در کمیسیون های ماده ی 5 × ب-ایجاد تغییرات جدید در تشکیلات شهرداری ها به منظور حفاظت از بافت های تاریخی ارزشمند × پ-اختصاص درصدی از درآمد شهرداری هر شهر در مرمت بناها،مجموعه ها بافت های تاریخی × هم چنین در برنامه ی سوم مقرر گردید که ساختار اداری سازمانهای میراث فرهنگی و ایرانگردی وجهانگردی ،به منظور بهبود مدیریت و برنامه ریزی در جهت توسعه ی پایدار ،مورد بازنگری واصلاح قرار گیرد.بدین منظور ادغام سازمان میراث فرهنگی و سازمان ایرانگردی در دستور کار قرار گرفت و سرانجام قانون تشکیل «سازمان میراث فرهنگی و جهانگردی» در تاریخ 14/11/1382 به تصویب نهایی رسید.به نظر می رسد که این اقدام اگر در عمل به درستی پیگیری و اجرا شود ، زمینه و پشتوانه ی نیرومندی در جهت ارتقای نقش میراث فرهنگی و گردشگری در توسعه ی پایدار کشور از جهات قانونی ،سازمانی ومالی فراهم آورده است در ماده ی 114 قانون برنامه ی چهارم کشور اقدامات مهم دولت در در زمینه ی شناسایی ،حفاظت ،معرفی،احیا و بهره برداری از میراث فرهنگی در 10 محور تعیین شده است که چند محور آن به برنامه ریزی شهری ومنطقه ای اختصاص دارد و جای آن دارد که اجرای آن مورد تاکید مسئولان ،نهادها و برنامه ریزان قرار گیرد.از جمله: ایجاد و توسعه ی موزه های پژوهشی – تخصصی وابسته به دستگاههای اجرایی شناسایی و مستندسازی آثار تاریخی-فرهنگی در محدوده -های جغرافیایی اجرای طرح ،با همکاری دستگاه مجری و با نظارت و تایید سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اعطای مجوز کاربری و بهره برداری مناسب از بناها واماکن تاریخی قابل احیا با استفاده از سرمایه گذاریهای بخش خصوصی داخلی و خارجی... تدوین معیارهای استفاده ی پایدار از میراث فرهنگی * آثار تاریخی وفرهنگی بسیار متنوع هستند و از جهات مختلف مورد استفاده و بهره برداری مردم مختلف در مقیاس محلی،ملی و منطقه ای قرار می گیرند، می توان کارکردهای عمده و اصلی آثار را از نظر برنامه ریزی کالبدی – فضایی به سه گروه عمده تقسیم کرد: - کارکردهای حفاظتی - کارکردهای عمومی - کارکردهای اختصاصی × با توجه به این تقسیم بندی،در طرح های توسعه و عمران شهری و منطقه ای ضروری است که با عنایت به کارکردهای سه گانه آثار تاریخی و فرهنگی و سیاست ها و تمهیدات مناسب برای استفاده ی بهینه از هر یک از آنها در نظر گرفته شود بدیهی است که تعیین ضوابط مشخص و انجام اقدامات اجرایی در این زمینه به عهده ی نهادهای مسئول است.ولی وظیفه ی طرحهای توسعه و عمران شهری و منطقه ای این است که با توجه به مقیاس طرح علاوه بر تاکید بر رعایت ضوابط و مقررات قانونی در این زمینه ، سیاستها و رهنمودهای لازم را ،برای تقویت و تسهیل کارکردهای سه گانه ،با توجه به اهداف آمایش سرزمین و توسعه ی پایدار ارائه دهند. رای توسعه، شهر بهترین مکان قلمداد می شود، در این راستا تحول و دگرگونی چهره شهر گاه قانونمند و تا حدی حساب شده بوده است و گاه بی ضابطه و غیرقانونی. چنانکه پدید آمدن حاشیه های گسترده شهرهای جهان نشانه آشکار این بی ضابطگی است، اما در بطن و متن و بستر قانونمندی نیز ساخت و سازهای غیراصولی و بی قانونی های بسیار رخ می دهد، چنانکه دست بر دل هر شهری بگذاری از این درد فغان می کند. یعنی هر چند برای شهرها طرح های جامع و تفصیلی تدوین شده است، این قانونمندی ها نیز آنگونه که باید و شاید آثار طبیعی، فرهنگی و تاریخی را از گزند آسیب و تخریب و تطاول و تهاجم ایمن نساخته است. با این موج فزاینده ساخت و ساز، درختان کهنسال ریشه کن می شوند، خانه ها، محله ها، بازارها و بازارچه های سنتی و تاریخی فرو می ریزد، کسب و کارهای سنتی بسیار منسوخ و فراموش می شود، برج های تاریخی به محاصره ستون های بلند بتنی و آهنی درمی آیند و طبیعت در برابر این روند پرتنش دامن برمی چیند و از زندگی طبیعی انسان ها پا پس می کشد. در این راستا و برای رسیدن به توسعه بدون از بین بردن میراث طبیعی و فرهنگی «توسعه پایدار» بهترین رویکرد قلمداد می شود . «توسعه پایدار» مفهومی است که تغییر در بنیادها را اقتضا می کند که به همه جا چشم دارد: عدالت اجتماعی ، حفظ میراث فرهنگی ، حفظ محیط زیست ، جامعه های سالم ، برآوردن نیازها، نسل آینده ، همه در شمار مفاهیمی است که زیربنای توسعه پایدار را تشکیل می دهد. مفاهیمی مانند توسعه انسانی ، استفاده از منابع ، محیط زیست و پیشرفت تکنولوژیک در چارچوب های فرهنگی یک جامعه معنا پیدا می کنند. از این روی باید تمامی بنیاد فرهنگی توسعه را شناسایی و تجهیز کرد. با توجه به پیامدهایی که در شهرسازی اتفاق افتاده است، در طول چند دهه ی اخیر همراه با رشد بحرانهای شهرنشینی و رواج نظریه ی توسعه ی پایدار شهری ،موضوع برنامه ریزی برای آثار تاریخی و فرهنگی به عنوان بخشی از پایداری اجتماعی و فرهنگی وارد برنامه ریزی توسعه،به ویژه برنامه ریزی و طراحی شهری شده است. در این راستا یکی از محورهای توسعه ی شهری پایدار ایجاد پیوند و تعامل میان ارزشهای تاریخی و فرهنگی با توسعه ی کالبدی-فضایی است که در ایران هنوز جایگاه شایسته ی خود را پیدا نکرده است. باید گفت آثار به جا مانده از گذشتگان یک عنصر اساسی در ایجاد و حفظ هویت ملی-فرهنگی ماست.آنها منابعی بدون جایگزین هستند که می توانند میان آینده و گذشته ی ما وحدت ایجاد کنند. این وظیفه ی خطیر به سه گام اساسی نیاز دارد: الف-مفهوم سازی و تدوین یک نگرش راهبردی درزمینه ی میراث فرهنگی ب-نهاد سازی در زمینه ی ایجاد تشکیلات و قوانین مناسب با نیازهای جدید پ-ترویج و آموزش همگانی و تقویت مشارکت عمومی و تشکلهای مردمی توسعه ی پایدار و ارزشهای تاریخی و فرهنگی در توسعه پایدار کشور ما نیز فرهنگ و میراث فرهنگی نقش مهمی دارند. توسعه موزه ملی ایران، گسترش موزه های خصوصی، توسعه کتابخانه ها و ترویج فرهنگ کتاب خوانی و نظایر آنها دست کمی از ساخت و گسترش کارخانجات صنعتی ندارند. اگر مردم کشوری فرهنگ توسعه را نیاموزند هیچگاه نمی توانند با دولت خود همکاری کنند و آن را برای رسیدن به این هدف همیاری کنند که دولت بدون همیاری مردم به نتیجه نمی رسد. میراث فرهنگی در قالب بناهای تاریخی که از گذشتگان ما به جا مانده اند نه تنها هویت کشور ما را شکل می دهند بلکه الگویی برای تمام نسل ها هستند که حفظ آنها واجب است. اما نکته و مساله ی مهم این است که چگونه آثار تاریخی و میراث فرهنگی را در متن برنامه های توسعه و عمران شهری و منطقه ای به کار گرفت،به نحوی که به جای ایفای نقش میراث بتوانند به عنوان منبعی توسعه آور ،زنده و هویت بخش با زندگی واقعی ،جاری و روزمره ی عموم مردم عجیم شوند. با توجه به اهمیت تعریف فضای شهری می توان به برخی از ویژگیهای آثار تاریخی و فرهنگی، از منظر برنامه ریزی و طراحی شهری اشاره کرد. نخست اینکه هر بنا ،مجموعه و یا فضای شهری ،برای پاسخگویی به نیازهای محسوس و متنوع انسانی پدید آمده است،بنابراین عمده کردن هویت کالبدی و ارزشهای معماری و تاکید یکجانبه بر حفظ بناها و آثار قدیمی به صورت منفرد و نادیده گرفتن ابعاد پیوستگی آنها با وضع زندگی ، فضاهای عمومی و فرهنگ مردم پیرامون آنها ،معمولا با نوعی مقابله با توسعه ی پایدار شهری و ستیزه با برنامه ریزی فضایی می انجامد.بنابراین لازم است که ارزشهای آثار تاریخی و معماری ،به عنوان بخشی از ارزشهای عمومی حیات شهری و در ارتباط زنده با شهر و شهروندان در نظر گرفته شود.لذا به بهانه ی حفظ آثار تاریخی و فرهنگی نباید آنها را از مردم جدا ساخت،بلکه باید امکانات بهره برداری بهینه از آنها را فراهم آورد. دوم اینکه هر چند گذشت زمان و حیات تاریخی به بناها و فضاها ارزش می بخشد ،ولی زندگی و حیات روزمره ی مردم یک شهر نیز ارزش آفرین است و به سهم خود به ماندگاری و تجسم فضایی نیاز دارد. از این نظر توسعه ی پایدار شهری ایجاب می کند که در کنار حفظ و احیای ارزشهای تاریخی و قدیمی ،با ایجاد یادمانها و نشانه های شهری جدید به ارزشهای نوین نیز هویت کالبدی و فضایی ببخشد و میان گذشته و آینده ارتباطی زنده و خلاق برقرار سازند. سوم اینکه آثار و بناهای تاریخی و قدیمی ،بخش معینی از ارزشهای عمومی یک شهر را تشکیل می دهند. از این نظر در ساماندهی فضاهای شهری نباید فقط به حفظ و تقویت یک بعدی ارزشهای معماری و کالبدی اکتفا کرد ،بلکه لازم است که ارزشهای تاریخی و فرهنگی در متن حیات عمومی شهر و ارتباط با سایر ارزشهای زندگی جمعی در نظر گرفته شود. چهارم اینکه ارزشهای تاریخی و فرهنگی شهرها منحصر به یادمانهای حکومتی و ناحیه ی مرکزی شهر نیست ،بلکه هر گوشه و ناحیه ی شهر برای خود سرگذشت و ارزشهایی دارد که به سهم خود به هویت های محلی و محله ای شکل می دهند و به تنوع و سرزندگی در سراسر شهر کمک می کنند. باید گفت امروزه بافت تاریخی و زندگی درون آن تعریف مشخصی در کشور ما ندارد.این سبب باعث بروز مشکلاتی در شهرنشینی جدید شده که به بهانه نوسازی با تخریب بافتهای تاریخی ساخت اجتماعی شهر تغییر می یابد و موجب تولید آسیبهایی میشود. تحقیقات نشان می دهد وقتی که مردمی در یک محله زندگی میکنند دغدغهها و تعلقخاطری نزدیک به هم و ملموس برای هم داشتهباشند، بیشتر و بهتر نسبت به آن دلسوزی میکنند و برای حفظ و احیایش تلاش میکنند. پنجم اینکه در دنیای معاصر ارزشهای فرهنگی به منبع مهمی برای تولید ارزشها ی اقتصادی تبدیل شده است با گسترش اقتصاد پسامدرن و تغییر سبک زندگی و گرایش به فضاهای فرهنگی و مصرف کالاهای فرهنگی و نیاز به جستجوی زیبایی و هویت تاریخی-فرهنگی،در زندگی فردی و اجتماعی روندی فزاینده پیدا کرده است. شاید بتوان گفت که پس از یک قرن غلبه ی نظریه های توسعه ی اقتصادی ،اینک توسعه ی اقتصادی و فرهنگی با هم توام شده اند و شهرها دیگر فقط مرکز تولید و توزیع صنایع و خدمات سنتی نیستند،آنها امروزه برای دوام و بقای خود به هویت فضایی ،جاذبه های فراغتی و گردشگری و تعامل فرهنگی نیاز دارند. دراین حال برنامه ریزان نوین سازی در ایران نباید به بهای انهدام بافتهای تاریخی، نابودی چشم اندازهای شهری، در هم ریختگی لایه های باستانی و تخریب بسیاری از آثار تاریخی که جملگی به منزله اسنادهویت ملی هستند، به اجرابگذارند. به نظر می رسد یکی از موانع جلوگیری از این عمل، نبود ادبیات مشترک بین میراثفرهنگی ، شهرداری و وزارت مسکن در مورد بافتهای فرسوده و تاریخی است و این موضوع فرصتی را پیشآورده تا دستکم شهرداری بتواند تحت عنوان بافتهای فرسوده و به بهانه بهسازی ونوسازی شهر و معابرش دست به تخریب بسیاری از بافتهای تاریخی بزند که حفظ و احیای آن برای انتقال برخی ارزشهای درون آن لازم بوده است. این در حالی است که حفاظت و نگهداری از آثار و اماکن تاریخی کشور جزء اشارات برنامه سوم توسعه بوده که به علت اهمیت داشتن بیشتر آن دربرنامه چهارم هم تمدید شده است. بر اساس این برنامه وظایفی برای مدیریتهای کلان در نظر گرفته شده که مدیریت شهری هم به عنوان بخشی از آن در جهت حفظ و نگهداری و بهره برداری از آثار تاریخی سهم داشته باشد. با توجه به مفاد این طرح و تلاش مدیران شهری میتوان با تعریف حدود و چارچوب وظایف شهردار بافت تاریخی در مکانهای مختلف به حل مسائل و مشکلات مربوط به حفظ و نگهداری آثار تاریخی کمک کرد./110 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده