رفتن به مطلب

منحل شدن حزب کمونیست شوروی


Himmler

ارسال های توصیه شده

29 آگوست 1991 و در پي شكست كودتاي ضد گورباچف (كه زياد هم جدّي نبود) حزب كمونيست شوروي ممنوع الفعاليت شد. قبل از انحلال، گورباچف از رياست آن كناره گيري كرده بود!. اين حزب 74 سال حکومت آن جماهیریه را به دست داشت و تنها حزب اتحاد جماهیر شوروی بود. این حزب که با انقلاب بلشویکی اکتبر 1917 زمام امور را به دست گرفته بود همان اشتباهاتی را مرتکب شد که انقلاب فرانسه کرده و شکست خورده بود ازجمله عدم تنظیم برنامه از قبل برای اداره کشور و کوتاهي در پرورش مدیر واجد شرایط (مدیریت در یک جامعه سوسیالیستی و ...) برای اداره امور و اجرای برنامه ها. این حزب در طول 74 سال حکومت حتی نتوانست تفکر سوسیالیستی، مردمدوستی و رعایت قانون و حق در مردم ـ مردمی که در دوران حکومت آن به دنیا آمده و بزرگ شده بودند به وجود آورد که فساد اداری ـ اقتصادی و مافیابازی های پس از فروپاشی نتیجه آن است. پس از فروپاشی شوروی، دو حزب کمونیست در روسیه بوجود آمده است. یکی از این دو حزب که خودرا وارث اصلی حزب کمونیست شوروی می داند به قدری کوچک است که حتی یک نماینده در پارلمان (دوما) ندارد و این، نشانه نارضایی مردم از گذشته آن است. به گزارش منابع غرب، وضعيت در روسيه پس از فروپاشی شوروی بهتر از گذشته نشده است. مجله خبري نيوزويک (در شماره سی ام آگوست 2010) در گزارشي مشروح نوشته بود: روسهای صاحب حرفه و فن از وطن خود گریزانند و مهاجرت می کنند زیرا از وضعیات اداری و رفتار پلیس و ناامنی و ... روسیه راضی نیستند.

مدتي پس از انحلال، در جمهوري هاي استقلال يافته نيز احزاب كمونيست تجديد حيات كرده اند ولي همچنان خارج از حكومتند.

لینک به دیدگاه

حزب کمونیست شوروی که 29 آگوست 1991 ممنوع الفعالیت شد در سال 1912 از تجزیه حزب سوسيال دمكرات كارگران امپراتوري روسيه به دو جناح بلشويك (اکثریت) و منشويك (اقلیت) بوجود آمده بود. جناح افراطي بلشويك، انقلاب اكتبر 1917 را به راه انداخت و با تغيير نظام روسيه زمام اين كشور را به دست گرفت و پايتخت را از سن پترزبورگ به مسكو منتقل كرد. اين حزب با ايجاد ارتش سرخ مركب از كارگران و كشاورزان جنگ داخلي پس از انقلاب را برد كه قدرت هاي جهاني وقت (بويژه انگلستان، آمريكا و ژاپن) آن را دامن مي زدند. در سال 1918 نام اين حزب از بلشويك به حزب كمونيست تغيير يافت، از سال 1925 حزب كمونيست اتحاديه روسيه و سپس حزب كمونيست اتحاد شوروي نام گرفت. اين حزب حاكم داراي يك كميته مركزي بود كه اعضاي «پوليت بورو» را انتخاب مي كرد و همچنين يك كنگره سالانه عمومي و يك دبيركل داشت. كنگره سالانه كه جاي هرگونه بحث و انتقاد و طرح نظرات تازه و تصميمگيري بود به تدريج برنامه و نظم خودرا از دست داد و دبيركل حزب همه قدرت را قبضه كرد. امتيازات سران حزب و حتي اعضاي آن زياد شد (براي مثال: فروشگاه ويژه، بيمارستان اختصاصي، اقامتگاه لوكس و ... براي خود ايجاد و داراي اتومبيل دولتي و راننده و پيشخدمت شدند؛ حال آنكه لنين و زنش در دو اتاق زندگي و غذايشان را شخصا تهيه مي كردند، که بهتر از غذاي مردم معمولي هم نبود).

لینک به دیدگاه

همين وضعيت و منع تدريجي انتشار انتقاد افراد از مقامات دولتي و حزبي در روزنامه ها (كه دولتي و حزبي بودند و در آغاز كار همه نامه هارا منتشر مي كردند و رسيدگي مي شد و قرار هم همين بود)، همچنين بي اعتنايي نسبت به نامه ها و شکوه و شکايات مردم و بدون جواب و اقدام گذاشتن اين نامه هامه ها، توزيع مقامات ميان بستگان و نزديكان، سختگيري در ارتقاء به عضويت رسمي حزب، لوکس گرايي و افزايش تشريفات و كاهش دلسوزي براي جامعه و ... حزب و دولت را (كه عملا از هم جدا نبودند) به بوروكراسي و در موارد متعدد اشتباه و فساد آلوده ساخت و شكست داد. اگر چنين نشده بود، افرادي همچون ميخائيل گورباچف به دبيركلي حزب و يلتسين به دبيري حزب كمونيست شعبه مسكو منصوب نمي شدند و آن همه عقب نشيني و بالاخره فروپاشي انجام نمي شد. فروپاشي آسان اتحاد شوروي ـ و به قولي آسانتر از نوشيدن آب ـ بزرگترين رويداد در طول تاريخ بشر است ولي هنوز آنطور که بايد بازتاب و شرح داده نشده است و دست هايي در کار است که مانع از بررسي و پژوهش «پلیس گونه» تاریخنگاران در این زمینه شده و بر معمّای قضیه افزوده است! و ادامه کم و بیش مسائل در 15 جمهوری شوروی سابق، تردیدهارا چند برابر کرده است.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...