amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۸۸ دیپلماسی امیركبیر در ارزنه الروم بررسی و ارزیابی عهدنامهها و پیامدهی آنها بهعنوان یكی از نمونههی برجسته عملكرد نمیندگان سیاسی كشورها، ميتواند معیاری در ین زمینه محسوب شود. مقاله پیشرو، با بررسی نقش امیركبیر در مذاكرات ارزنهًْالروم بهعنوان نخستین حادثهی كه طی آن دیپلماسی یران محك ميخورد، بهصورت مصداقی، نظر فوق را قابل هضم و آشكار ساخته است. نقش نخبگان و نمیندگان سیاسی كشورها در چگونگی برقراری روابط خارجی و نتیج آنها غیرقابل اغماض است. بررسی و ارزیابی عهدنامهها و پیامدهی آنها بهعنوان یكی از نمونههی برجسته عملكرد نمیندگان سیاسی كشورها، ميتواند معیاری در ین زمینه محسوب شود. مقاله پیشرو، با بررسی نقش امیركبیر در مذاكرات ارزنهًْالروم بهعنوان نخستین حادثهی كه طی آن دیپلماسی یران محك ميخورد، بهصورت مصداقی، نظر فوق را قابل هضم و آشكار ساخته است. از میان سفرهی خارجی میرزاتقيخان قبل از صدارت، سفر به روسیه و یروان از جهت آشنیی او با ترقیات و توسعه صنعتی روسیه حائز اهمیت ميباشد زیرا در ذهن امیركبیر تاثیر بهسزیی گذاشت و او را با دنیی خارج از یران آشنا ساخت. سفر سوم كه جهت مذاكره بر سر حل مشكلات ارضی و مرزی بین یران و عثمانی انجام شد، با توجه به ینكه نمیندگان انگلیس و روسیه هم در ین مذاكرات شركت داشتند، درحقیقت برخوردی دیپلماتیك بود كه امیركبیر را درگیر سیاستهی دول قدرتمند نمود. امیركبیر توانست در ین مذاكرات حافظ منافع یران باشد و نگذارد كه حقوق یران پیمال گردد. به گفته ربرت كرزن، منشی مخصوص سفیر انگلیس،[1] میرزاتقيخان وری هرگونه قیاسی، معروفترین و مهمترین فرد در میان نمیندگان چهار دولت بود كه در كنفرانس ارزنهًْالروم گرد آمده بودند. مذاكرات ارزنهًْالروم كه بیش از چهار سال طول كشید، و پیمان ارزنهًْالروم كه در سال 1263.ق بسته شد، آخرین دوره تحول تاریخی روابط یران و عثمانی است. ین مذاكرات در تاریخ روابط یران و عثمانی پرمعنا و بااهمیت است، زیرا ازیكسو، مجموع اختلافهی قرون گذشته دو كشور در پیمان ارزنهًْالروم نمیان است، ازسويدیگر آن عهدنامه پیه روابط جدید دو دولت را، حتی تا زمان بهوجودآمدن دولت عراق پس از جنگ جهانی اول، بنیان گذارد. با وجود ین، گزارش درستی از آنچه در ین مجمع سیاسی گذشته، انتشار نیافته و سهمی كه میرزاتقيخان در گفتوگوهی آن داشته، درك نگشته و نیز ارزش آن در تحول تاریخی مناسبات دو كشور همسیه، شناخته نشده است.[2] از ابتدی سلطنت محمدشاه تا ین یام، یك سلسله حوادث ناگواری در سرحدات دو دولت اتفاق افتاده بود كه در كنار اختلافات دیگر هیچ وقت نميگذاشت بین دو دولت صلح و صفا برقرار شود، بلكه روز به روز شكیت و اعتراض، منازعات را شدت ميبخشید. اهم ین حوادث و اختلافات از قرار ذیل بود:[3] 1ــ قهرمانمیرزا، برادر محمدشاه، كه والی آذربیجان بود، به ولیت بیزید تاخته و عدهی از آباديهی آنجا را غارت كرده بود؛ 2ــ در ولیت كردان، رعیت عثمانی اموال یكی از قافلههی یرانی را به چپاول برده بود؛ 3ــ در سال 1251.ق، خانمحمود، از روسی عشیر كرد عثمانی ساكن حدود دریاچه وان، به دو ولیت قطور و خوی هجوم برده و آنها را غارت كرده بود؛ 4ــ داروغه رواندوز به حدود ناحیه مرگور و كوهستان اطراف ارومیه تاخته بود؛ 5ــ دولت یران از ین مساله شكیت ميكرد كه والی بیزید برخلاف قانون، تعدادی از عشیر یرانی را به خاك عثمانی كوچانده است؛ 6ــ دولت یران مقداری پول از بابت حق چری عشیر سلیمانیه كه تابستان به یران ميآمدند، از دولت عثمانی مطالبه كرد؛ 7ــ دولت عثمانی از طرفی دیگر شاكی بود كه دولت یران ناحیه پلذهاب را كه بید به عثمانی ملحق شود، واگذار نميكند؛ 8ــ درنهیت واقعه خرمشهر كه در سال 1253.ق و زمانی كه محمدشاه هرات را محاصره كرده بود، اتفاق افتاد. واقعه خرمشهر از ین قرار بود، زمانی كه محمدشاه قاجار سرگرم جنگ افغانستان و مشغول محاصره هرات بود، عثمانیان وقت را مغتنم شمردند و فرماندار بغداد، علیرضاپاشا، با لشگری انبوه به خرمشهر حمله كرد. حاجی جابر عرب، فرماندار خرمشهر، به مقابله پرداخت، اما چون تعداد مهاجمان چندین برابر یرانیان بود، ناگزیر شهر را تسلیم كرد، عثمانيها نیز به قتل و غارت پرداختند، جمع كثیری را به قتل رسانیدند و اموال بازرگانان را به غارت بردند و با عدهی اسیر روانه بغداد شدند. محمدشاه از ین پیشامد بسیار خشمگین گردید و تصمیم گرفت با آن دولت جنگ كند. بنابرین لشكری تهیه كرد كه به جبران خرمشهر بغداد را تصرف نمید. ولی سفری روس و انگلیس كه در باطن امر طرفدار دولت عثمانی بودند و به دقت ملاحظه كرده بودند كه عثمانی بر اثر جنگ با محمدعليپاشا در مصر نميتواند آنطوريكه بید با دولت یران بجنگد و قطعا شكست خواهد خورد، ازینرو بهعنوان میانجي وارد موضوع شدند و كار را به مصالحه كشاندند. بههمین منظور روس، انگلیس، یران و عثمانی، هریك ميبیست نمیندهی با اختیارات تامه تعیین ميكردند تا با شركت در جلسهی كه در ارزنهًْالروم برگزار ميشد، اختلافات را رسیدگی و موضوع را از راههی مسالمتآمیز حل كنند.[4] امیركبیر سرپرستی هیات یرانی در مذاكرات ارزنهًْالروم را به عهده داشت. هدف از ین مذاكرات كه با گردهمیی نمیندگان یران، عثمانی، انگلیس و روسیه صورت ميپذیرفت، تثبیت خط مرزی میان یران و عثمانی بود. بهرغم توافقهی پیشین، دو كشور مشاجرات و مجادلات مكرری داشتند و میان آن دو وحدتنظر یجاد نميشد.[5] فرمان محمدشاه خطاب به میرزاتقيخان امیركبیر درخصوص شركت در كنفرانس ارزنهًْالروم «آنكه عاليجاه رفیع جیگاه، عزت و فخامت همراه، مجدت و شهامت اكتناه، دریت و فطانت انتباه، اخلاص واردات آگاه، مقربالخاقان، میرزاتقي وزیر نظام به توجهات خاطر عطوفت مظاهر اقدس همیون شاهنشاهی مفتخر و مباهی بوده بداند كه: چون در ین اوقات اولیی دولتین بهیتین روس و انگلیس به مقتضی مراتب خیرخواهی و صلاحاندیشی سعی و اهتمام تمام دارند كه فیمابین دولتین علیتین یران و روم اسباب التیام و مسالمت و مصالحت فراهم آورده، به دفع و رفع عوامل بینالدولتین پردازند. و وكیلی از جانب خود و دولت علیه روم روانه ارزنهًْالروم نمیند كه در آنجا با وكیل ین دولت علیه اجلاس و گفتوگو كرده، موافق قانون انصاف قراری درباب مطالب و حقوق ثابته ین دولت علیه گذارند. ازآنجاكه آن عاليجاه از تربیتیافتگان و عمده چاكران دربار فلكمدار، و به مزید شیستگی و استعداد و كفیتی چند كه در خدمات دولت قوی بنیاد از او به ظهور رسیده، محل وثوق و اعتماد خاطر آفتاب مظاهر اقدس شهریاری از حسن دریت و كفیت و كاردانی آمده، در ین وقت كه وكلی دولتین فخیمتین روم و روس و انگلیس در سرحد حاضر و مجتمع گشتهاند، آن عاليجاه را نیز از جانب سنيالجوانب همیون، وكیل و مامور فرمودیم كه به محض زیارت ین مبارك منشور قضا دستور، روانه ارزنهًْالروم گشته، با وكلی دول ثلاثه ملاقات حاصل و از قراری كه، اولیی دولت قاهره به آن عاليجاه، دستورالعمل دادهاند مطالب دولت علیه را صورت انجام داده، معاودت نمید و در عهده شناسد. تحریراً فی شهر صفر المظفر سنه 1259»[6] فرمان دیگر محمدشاه به امیركبیر درخصوص مذاكرات ارزنهًْالروم «آنكه عاليجاه رفیع جیگاه، عزت و فخامت همراه مجدت و مناعت انتباه، كفالت و كفیت اكتناه، فطانت و فراست پناه، اخلاص واردات آگاه، مقربالخاقان، میرزاتقی وزیرنظام به جلائل توجهات خاطر مرحمت یات اقدس همیون شاهنشاهی مفتخر و مباهی بوده، بداند كه: چون مجلس مكالمه ارزنهًْالروم بسیار به طول انجامیده بود، در ین وقت سفری دولتین بهّیتین انگلیس و روس نظر به كمال خیرخواهی و مصلحتجویی كه نسبت به دولتین علیتین روم و یران دارند، تكلیف و خواهش دوستانه به اولیی دولت قاهره كردند كه، درباب حقوق ثابته ین دولت بهیه از دولت علیه روم دارند كه عاليجاه را مامور فرمییم كه آن حقوق را از قرار فقراتی كه در طی ین همیون منشور قضا دستور مندرج است، معمول دارد. فقره اول: هرچند شاهزادگان فراری موافق عهدنامه بید رد شوند، ولی به توسط اولیی دولتین فخیمتین قرار به ین شد كه اگر دولت علیه عثمانی متعهد منع فساد آنها شود دولت بهیه یران راضی خواهد كه آنها از سرحد دور و به وسط مملكت روم فرستاده شوند، و اگر متعهد نشوند بعد از اذن از دولتین فخیمتین خود ضامن شوند، والا امنی دولت بهیه یران راضی نخواهند شد، تا فراریان رد نشوند. فقره دوم: مامورین جانبین حدود طرفین را مشخص خواهند كرد. فقره سوم: یلات و اكراد و سیر عشیر كه به خاك یكدیگر رفتهاند، بید از طرفین رد شود، و به جهت اتمام ین امر بید اسامی یلات طرفین مشخص شود. فقره چهارم: عهدنامه تجارتی و قدار گمرك كه در زمان سابق مقرر شده به اعتبار قدیم باقی خواهد ماند و تجار دولت بهیه یران گمرك مالالتجاره خود را از قرار صدوچهار بید از نرخ بازار یا نقدا یا جنسا موافق دلخواه خود بدهند. فقره پنجم: دولت بهیه یران با وجود ینكه سلیمانیه را ملك خود ميداند، راضی است كه از عهده خسارتی كه محمودپاشا به كسان دولت علیه عثمانی رسانیده باشد، برید و چنانچه دولت علیه عثمانی بنابر صلاحدید دو دولت قويمكنت از مطالبه خسارتی كه به كسان آن دولت رسانیده باشد، دست بردارد، دولت بهیه یران هم با وجود ینكه خسارت اردوی والی، كلی و خیلی زیادتر از خسارت آن طرف است، از مطالبه آن دست خواهد برداشت. و چون دولت بهیه یران بنا بر خواهش دو دولت قوی شوكت، والی كردستان را احضار و به ین واسطه دولت علیه عثمانی را رضیت و كفیت ارباب خصومت محمودپاشا نسبت به كسان آن دولت داده، از ین قرار بید جمیع حرفها درخصوص سلیمانیه طی و رفع گردد. فقره ششم: درباب خسارت خرمشهر و میررواندوز اورمان و سیر، و همچنین وجه عاریه ییلاقیه، دولت بهیه یران راضی ميباشند كه دولت علیه عثمانیه ملكاً یا به چیز دیگر كه به قدر همان ضرری كه رسانیدهاند عوض بدهد. فقره هفتم: دولت بهیه یران مضیقه ندارد. جمیع فقرات كه در مجلس ارزنهًْالروم فصل دهند، همه را به قرارنامه علی حدّه كه یا صورت شرطنامه و یا صورت عهدنامه داشته باشد، درید. فقره هشتم: درباب مقدمه قضیه هیله كربلی معلی كه بری اهالی یران زیادتر از دین مطلبی نميباشد، امنی دولت بهیه یرانیه مطالبه حقوق عظیمه را خواهند كرد و اگر قفل كربلی معلی در صیانتداران اولیی دولت علیه عثمانیه به امنی دولت بهیه یران صورت نگرفت، همه ین مكالمات كه در طی ین همیون منشور مندرج است، از درجه اعتبار ساقط خواهد شد. ميبید آن عاليجاه ین همیون منشور قضا دستور را اختیارنامه خود دانسته به نحوی كه به آن عاليجاه امر و مقرر شده است معمول و مرتب دارد و در عهده شناسد.»[7] (تاریخ 1262.ق) عدهی معتقدند كه حاجمیرزا آقاسی با انتخاب میرزاتقيخان به ین سمت ميخواست وی را از صحنه سیاست یران دور كند، زیرا حاجی نسبت به میرزاتقيخان نظر خوبی نداشت، بری ینكه وی تربیتشده میرزاابوالقاسم قائممقام و محمدخان زنگنه امیرنظام (دشمنان سابق حاجی) بود.[8] برخی نوشتهاند كه نفوذ و قدرت وزیرنظام در آذربیجان رشك حاجيمیرزاآقاسی را نسبت به او برانگیخته بود، بنابرین حاجيمیرزا آقاسی در نظر داشت با روانه كردن وزیرنظام به ارزنهًْالروم، مدتی او را از یران رانده باشد. از جمله نادرمیرزا مينویسد: «همه لشكر آذرآبادگان جز او كس ندانستی و فرمان او بردی. ین شهامت وزیر یران حاجيمیرزا آقاسی را گران بود. فرصت همی جست كه وزیر نظام را مالش دهد و براندازد. هیچ دست نیافت كه مددی بينیاز و سخت وجیه بود. تا دولت عثمانی را با یران كاوشی پدید آمد... حاجی را وقت آمد ین مرد را نامزد كرد كه آنجا رود و چون كاری نه خرد است، آنجا ضیع شود. او را از قبول چارهی نبود...» ربرت كرزن، یكی از نمیندگان انگلیس در ارزنهًْالروم، نیز در كتاب «یكسال در ارزنهًْالروم» چنین ميآورد: حاجيمیرزاآقاسی آن صدراعظم حیلهگر كه تنها در اندیشه استواركردن كار خود بود، به میرزاتقيخان رشك ميبرد و خیلی خرسند بود او را از سر راهش بردارد.[9] حسادت حاجيمیرزا آقاسی نسبت به میرزاتقيخان ممكن است درست باشد و نميتوان آن را غیرطبیعی دانست. ین مساله از عوارض نظام سیاسی غلط است؛ زمانی كه افراد بيخرد به مقامی بزرگ برسند، نميتوانند وجود شخصیتهی كاردانتر از خود را تحمل كنند. اما درهرحال مساله روابط یران و عثمانی و گفتوگو با نمیندگان روس و انگلیس هم كاری آسان نبود. به تعبیر نادرمیرزا «فرستادهی بزرگ» ميبیست گسیل شود. در كاردانی میرزا تقيخان حرفی نبود و حاجی هم به ین مساله معترف بود و چنانكه خواهد آمد، پس از بازگشت وزیر نظام از آن ماموریت، نامه بسیار گرمی پر از دعا و ستیش به او نگاشت.[10] از اعضی سرشناس هیات نمیندگان یران ميتوان اشخاص زیر را نام برد: 1ــ میرزااحمدخان وقیعنگار شیرازی. او مصلحتگذار اسلامبول بود و پس از مراجعت میرزاجعفرخان مشیرالدوله، سمت شارژ دافری یران را در آنجا داشت. میرزاتقيخان بیشتر پیامهی خود را به نمیندگان سیاسی، به وسیله او ميفرستاد. میرزااحمدخان وقیعنگار، نویسنده «تاریخ قاجاریه»، همهجا از میرزاتقيخان به بزرگی یاد كرده است. 2ــ میرزامحمدحسین فراهانی. او عموزاده میرزاابوالقاسم قائممقام و منشی مخصوص میرزاتقيخان بود. اغلب گزارشهی رسمی وزیرنظام به انشی اوست. كتاب بسیار ارزنده «جغرافیی جهاننمی جدید» كه به دستور وزیرنظام از تالیف چند كتاب به فارسی ترجمه گردید، به خط و انشی او نوشته شده است. وی بعدها «دبیرالملك» لقب یافت و وزیر داخله شد. 3ــ چراغعلی زنگنه. چراغعلی زنگنه در خدمت حكومت آذربیجان و از معتمدان وزیرنظام بود. میرزاتقيخان در زمان صدارتش او را به ماموریتهی محرمانه فرستاد. 4ــ ژان داود مسیحی. وی سمت ترجمانی داشت و بعدها مامور استخدام معلم بری مدرسه دارالفنون گردید. ژان داود در ارزنهًْالروم هم كه بود، به دستور وزیرنظام برخی كتابهی فرهنگی را گردآورد و ترجمه كرد.[11] نمیندگی دولت عثمانی را نخست نوری افندی، سفیر سابق آن دولت در لندن و وین، به عهده داشت. پس از مرگش سعدالله انور افندی به جیش آمد كه عضو شوری عدلیه بود. ماموران انگلیسی در ارزنهًْالروم عبارت بودند از: 1ــ كلنل ویلیامز (Williams) كه پیش از آن در هندوستان خدمت كرده بود و بعدها ژنرال شد و در جنگ كریمه «فاتح قارص» عنوان گرفت. 2ــ ربرت كرزن (Robert Curzon) منشی مخصوص كانینگ، سفیر انگلیس در اسلامبول، بود و بعدها لرد «زاوچ» (Zouche) شد. او نویسنده كتابی است بهنام «ارمنستان: یك سال در ارزنهًْالروم و مرزهی روسیه و عثمانی و یران». 3ــ ردهاوس (Red house) دانشمند تركشناس، منشی و مترجم فارسی و تركی بود و مذاكره میرزاتقيخان با نمینده انگلیس از طریق او انجام ميشد. 4ــ دكتر جوزف دیكسون (J. Dickson) كه مدت چهل سال (از سال 1265 تا 1305.ق)، تا زمان مرگ، طبیب سفارت انگلیس در یران بود. 5ــ سهراب كه مقام «ترجمانی» سفارت انگلیس را در اسلامبول داشت.[12] ماموران روسیه از ین قرار بودند: 1ــ كلنل دینز (Dainese): مامور واسطه؛ 2ــ پرسریاكف (Proseuriakof): مترجم. صورتمجلسها و گزارشهی نمینده انگلیس در مذاكرات ارزنهًْالروم و سفیر آن دولت در اسلامبول نشان ميدهد كه وزیرنظام موقعشناس بود، بسیار سنجیده سخن ميگفت و در مذاكرات شیوهی بسیار ماهرانه داشت. ميدانست كجا بید دست بالا را بگیرد، و كجا كوتاه بیید، كجا استوار باشد و تندی نمید، و كجا بید گذشت كند و نرمی به خرج دهد. پی برده بود در چه اموری روس و انگلیس با هم سازش نمودهاند، و در چه موارد سیاستشان همسان نیست. میرزاتقيخان در محیط مذاكرات و نیز در شهر، بسیار سنگین و متین رفتار ميكرد، بهحدی كه دوست و دشمن را به خود جلب كرده بود. نمیندگان انگلیس در گزارشهی خود كاردانی، دانیی، نیكرفتاری و بزرگمنشی او را ستودهاند، گرچه از سیاست وی همیشه دلخوش نبودند. بهدلیل همین رفتار است كه ربرت كرزن وزیرنظام را مشهورترین نمینده مذاكرات ارزنهًْالروم ميشمارد.[13] در مدت اقامت چهارساله میرزاتقيخان در ارزنهًْالروم، تحریكاتی علیه وی و همراهانش صورت گرفت و بلوی عظیمی برپا شد، بهطوريكه عدهی به خانه سفیر یران هجوم بردند و قصد داشتند میرزاتقيخان و همراهانش را به قتل برسانند. در ین حادثه عدهی از همراهان میرزاتقيخان به قتل رسیدند، اما درنهیت با دریت میرزاتقيخان ین غائله پیان یافت. از مطالعه ین حوادث ميتوان كلیاتی به شرح زیر استنباط كرد:[14] 1ــ امیركبیر در حادثه ناگواری كه به تحریك مفسدین و آشوبطلبان یجاد شده بود، كمال خونسردی و متانت را نشان داد، زیرا اگر از ین حد تجاوز ميكرد و عصبانیت و خشونتی از خود بروز ميداد، ممكن بود كه خود و جمعی از همراهانش در ین حادثه تلف شوند و خسارتی ترمیمناپذیر به یران وارد ید. 2ــ كمال متانت شخصی و غیرت وطنی امیركبیر در ین حادثه كاملا مشهود بود. او در مدت اقامت در ارزنهًْالروم و نیز در قیام آشوبطلبان علیه او، حیثیت یران را رعیت كرد و آبروی شخص خود را حفظ نمود و در ین راه حتی از بهخطر انداختن جان خویش وحشت نكرد و آنقدر در ین مرحله پافشاری نشان داد كه توانست اعتبار و ناموس دولت متبوع خود را كاملا حفظ كند و تا آنجاكه مقدور او بود، معاهدهی به نفع مملكت خویش منعقد ساخت و با حل اختلافات چندینساله، سربلند به كشور خود بازگشت. مذاكرات ارزنهًْالروم، نخستین حادثهی بود كه طی آن دیپلماسی یران محك ميخورد. در ین مذاكرات طرف عثمانی، انور افندی زیرك و حیلهگر ــ با همه تمیلی كه سیاست بریتانیا و روسیه به عثمانی داشت ــ بهگونهی رفتاری ميكرد كه روسی هیاتهی نمیندگی را به خشم ميآورد، اما در مقابل متانت باورنكردنی وزیر یران، دشمنان را هم به تحسین واميداشت. امیرنظام ميبیست مقابل ین نمیندگان یستادگی ميكرد و در همان حال هر روز به تهران گزارش ميداد؛ تهرانی كه در آن میرزاآقاسی نه جواب رد ميفرستاد، نه قبول. مهمترین یستادگی امیرنظام در ماجری شطالعرب و محمره (اروندرود و خرمشهر) بود. انگلیس در خفا از خواستهی عثمانی حمیت ميكرد، گرچه در ظاهر سفیر انگلستان در اسلامبول خود را بيطرف نشان ميداد. انگلیسيها، بری دستاندازی به خلیجفارس و ممانعت از نفوذ روسیه به آن سرزمین، پیگاهی ميخواستند و آن خرمشهر بود. انور افندی یكسره منكر حقوق یران بود و بهتندی ميگفت: خرمشهر جزء خاك عثمانی است و یران بر آن هیچ حقی ندارد. امیرنظام بالاخره در یكی از دفعات یادآور شد كه قصد دارد درباره حقوق یران در مورد قارص، بیزید، وان و سلیمانیه هم مداركی ارائه دهد، چراكه ینها از توابع خوی یا جزء كردستان یران یا از توابع كرمانشاهاناند و مدارك ین را تیید ميكند. امیرنظام خوب ميدانست كه نخواهد توانست ین شهرها را كه بارها بین یران و عثمانی دستبهدست شده بود، از چنگ عثمانی خارج كند، ولی او نقشهی داشت. وقتی مباحث اوج گرفت و خوب عصبانیتها آشكار شد، به آرامی نامهی از جیب خود درآورد كه سلطان محمود ثانی آن را بری علیرضاپاشا، حاكم سابق بغداد، نوشته بود و در آن تصریح كرده بود «خرمشهر مال یران است، فورا آن را به آن دولت برگردانید و بعد از ین سعی كنید چنین اموری كه منافی عهدنامه و شروط موجود است، صورت نگیرد.»[15] سرانجام كنفرانس حقوق یران را بر خرمشهر بازشناخت؛ علاوهبرآن كانال حفار و جزیره خضر (آبادان) را متعلق به یران دانست و حقوق یران را بر ساحل چپ اروندرود، با تاكید بر آزادی كشتيرانی در ین شط، به رسمیت شناخت. از آن زمان تا صدوپنجاهسال بعد، حكومتهی یران در مقابله با قدرتهی بیگانه یا عثمانی (عراق) بارها سند كنفرانس ارزنهًْالروم را بهعنوان مدرك قوی روی میز مجامع بینالمللی نهادند و در حقیقت بيآنكه بر زبان آورند بر بزرگی و صیانت مردی گواهی دادند كه تاریخ معاصر یران بهخود ندیده بود. امیرنظام زمانی توانست مقابل هر سه جبهه یستادگی كند و در پیشبرد ین مذاكرات موفق شود كه دولت نالیق میرزاآقاسی بر سر كار بود. ین دولت یكی از عواملی بود كه مانع پیشرفت كار ميشد. بهعنوان مثال، اگر بعد از مدتها ین دولت و صدراعظم آن جوابی به استفسار امیرنظام ميدادند، نامه از طریق سفارت بریتانیا به دست واسطهها (روس و انگلیس) ميرسید و آنها پس از اطلاع از مفاد آن، نامه را به امیرنظام ميرساندند، و درحاليكه دست بریتانیا و عثمانی در دست هم بود، امیرنظام هر كاری كه ميخواست انجام دهد، طرف مقابل ميدانست و حتی خبر داشت كه شاه و صدراعظم به سفیر اجازه دادهاند آن اقدام را انجام دهد یا نه، و تا چه میزان به او اجازه دادهاند.[16] بدینترتیب كنفرانس ارزنهًْالروم پس از یك سلسله دورههی بحرانی و فراز و نشیبهی پيدرپی كارش را پیان داد. عهدنامه یران و عثمانی در شانزدهم جماديالثانی 1263.ق/ دوم ژوئن 1847.م به مهر میرزاتقيخان و انور افندی رسید. بری اطلاع، متن عهدنامهی كه بین امیركبیر و نمینده دولت عثمانی در شهر ارزنهًْالروم انعقاد یافت، عینا درج شده است. قرارداد دوم ارزنهًْالروم «عهدنامه مابین محمدشاه و سلطان عبدالمجید به توسط میرزاتقيخان مامور یران و انور افندی مامور عثمانی در ارزروم منعقد شده است. فهرست مندرجات فصل اول ــ ترك مطالبات نقدیه طرفین؛ فصل دوم ــ واگذاركردن دولتین بعضی نقاط و اراضی را به یكدیگر و تعهدات راجعه به سلیمانیه و محمره و غیره؛ فصل سوم ــ ترك بعضی ادعاهی سابقه و تعیین مامور بری تحدید حدود؛ فصل چهارم ــ درباب قطع و فصل بعضی خسارات و رسومات معوقه؛ فصل پنجم ــ شریط راجعه به شاهزادگان فراری؛ فصل ششم ــ درباب حقوق گمركی مالالتجاره طرفین؛ فصل هفتم ــ شریط راجعه به زوار و اتباع یران در ممالك عثمانی و حقوق و امتیازات موميالیهم قونسولهی دولتین و محل اقامت و امتیازات مشارالیهم؛ فصل هشتم ــ تعهدات دولتین درباب عشیر سرحدی و دفع و رفع غارت و سرقت و تجاوزات و نیز درباب تبعیت آنها؛ فصل نهم ــ تیید عهدنامجات سابقه ــ تصدیق عهدنامه. فصل اول ــ دولتین اسلام قرار ميدهند كه مطالبات نقدی كه تا به حال از یكدیگر ادعا ميكردند كلیه متروك دارند لیكن ین قرارداد به شرطی كه درباب تسویه مطالبات مخصوصه در فصل چهارم ذكر شده است، خللی وارد نخواهد آورد. فصل دویم ــ دولت یران تعهد ميكند كه جمیع اراضی بسیطه ولیت ذهاب، یعنی اراضی جانب غربی آن، را به دولت عثمانی واگذار كند و دولت عثمانی هم متعهد ميشود كه جانب شرقی ذهاب، یعنی تمام اراضی جبالیه آن، را به اضافه دره [كرند] به دولت یران واگذار كند و دولت یران قویا تعهد ميكند كه از هرگونه ادعا به شهر و سنجاق سلیمانیه صرفنظر كرده، به حق تملكی كه دولت عثمانی در سنجاق مذكوره دارد وقتا منالاوقات بههیچوجه دخل و تعرض ننمیند و دولت عثمانی قویا تعهد ميكند كه شهر و بندر محمره و جزیرهًْالخضر و لنگرگاه و نیز اراضی ساحل شرقی، یعنی سمت یسار شطالعرب، را كه در تصرف عشیری است كه معروفاً متعلق به یران هستند، به ملكیت در تصرف یران باشد و علاوه بر ین سفین یران حق خواهند داشت كه به آزادی تمام از مصب شطالعرب الی التقی حدود دولتین در شط مزبوره سیر نمیند. فصل سوم ــ طرفین متعهد ميشوند كه به موجب عهدنامه حاضره سیر ادعاهیی كه درباب اراضی داشتند، متروك داشته و مهندس و مامور تعیین نمیند كه موافق ماده سابقه حدود بینالدولتین را معین نمیند. فصل چهارم ــ طرفین قراردادند كه از جانب خود مامورین معین شود كه خساراتی كه بعد از قبول اخطارات دوستانه كه به توسط دولتین معظمتین واسطه به تاریخ شهر جماديالاولی 1261 تحریر و تبلیغ شده، به طرفین وارد آمده است و نیز مساله رسومات مرتع از سالی كه تاخیر افتاده است از روی عدالت قطع و فصل شود. فصل پنجم ــ دولت عثمانی وعده ميدهد كه شاهزادگان فراری یران را در بروسا اقامت داده، غیبت مشارالیهم را از محل مذكور و نیز مناسبات خفیه آنها را با یران رخصت ندهد و دولتین علیتین متعهد شدند كه سیر فراريها را موافق عهدنامه سابق ارزروم تماما رد نمیند. فصل ششم ــ تجار یران حقوق گمركی مالالتجاره خود را از روی قیمت هر روزه و متداوله نقدا یا جنسا از قراری كه در عهدنامه ارزروم 1238 در ماده راجعه به تجارت ذكر شده است، بپردازند و از مبلغی كه در عهدنامه مزبوره ذكر شده است، زیاده وجهی مطالبه نشود. فصل هفتم ــ دولت عثمانی وعده ميدهد كه امتیازات لازمه را درباره زوار یران معمول دارد تا از هر نوع تعدیات مصون بوده، بتوانند با كمال امنیت محال مباركه كه در خاك عثمانی واقع شده است، زیارت كنند و همچنین بری استحكام و تاكید روابط دوستی و اتحادی كه لازمه دولتین اسلام و تبعه طرفین است، دولت عثمانی تعهد ميكند كه مناسبترین وسیل را به كار برد تا چنانكه زوار یران در ممالك عثمانی از جمیع امتیازات متمتع ميباشند، سیر اتباع یران نیز از امتیازات مذكوره بهرهور بوده خواه در تجارت و خواه در مواد سیره از هر نوع ظلم و تعدی و بيحرمتی محفوظ باشند و علاوه بر ین در تمام نقاط عثمانی بهغیر از مكه مكرمه و مدینه منوره هر جیی كه از طرف یران بری منافع تجارت و حمیت تبعه و تجار قونسول لازم شده و معین ميشود دولت عثمانی مشارالیهم را قبول نموده و وعده ميدهد كه امتیازاتی كه لازمه سمت رسمیت آنها است و درباره قونسولهی سیر دول متحابه معمول است در ماده مشارالیهم نیز معمول دارد و دولت یران نیز تعهد ميكند كه در ماده قونسولهی عثمانی در هر محل خاك یران كه لازم شد و معین ميشود و نیز در ماده و تبعه و تجار آن دولت كه به یران رفتوآمد مينمیند معامله متقابله را كاملا معمول دارد. فصل هشتم ــ دولتین اسلام تعهد ميكنند كه بری دفع و رفع و منع غارت و سرقت از طرف عشیر و قبیلی كه در سر حد ميباشند، تدابیر لازمه را اتخاذ كرده و مجری دارند و بری همین مقصود در نقاط مناسب عساكر اقامت خواهند داد و دولتین متعهد ميشوند كه از عهده هر نوع حركات متجاوزیه از قبیل نهب و غارت و قتل كه در اراضی یكدیگر وقوع ميیابد، بریند و قرار دادند كه عشیر متنازع فیها كه صاحبان آنها معلوم نیست فقط یك دفعه به اراده و اختیار خود واگذار شوند كه محلی را كه بعد از ین اقامت خواهند كرد، معین كنند و عشیری كه تبعیتشان معلوم است جبرا به اراضی دولت متبوعه داخل شوند. فصل نهم ــ تمام مواد و فصول معاهدات سابقه عليالخصوص مواد و فصول عهدنامه ارزروم 1238 كه مخصوصا به واسطه ین عهدنامه الغا و تغییر داده نشده است، به قوه خود باقی خواهد ماند. كانه لفظ به لفظ در ین عهدنامه درج شده باشد و دولتین قراردادند كه ین عهدنامه بعد از مبادله در ظرف دو ماه یا كمتر از طرف دولتین قبول و امضا شده و تصدیقنامههی آن هم مبادله شد.»[17] پس از ین موفقیت، حاجيمیرزاآقاسی نامهی به شرح زیر بری میرزاتقيخان مينویسد: «عاليجنابا مقربالخاقانا فرزندا، نوشتجات آن فرزند با كتابچه وقیع مصحوب علياكبر بیك سلطان پستخانه مباركه در چهاردهم شهر ذيحجه واصل شد و مسطوراتش را از فاتحه تا خاتمه ملاحظه و مطالعه كرد، آفرین خدی بر پدری كه تو پرورد و مادری كه تو زاد مرحبا، صدهزار آفرین روی آن فرزند سفید، نمك شاهنشاه دینپناه روحالعامین خدا بر آن فرزند حلال باشد، الحق در ین مدت پنج سال كه در ملك خارج موافق شأن و جلالت دولت علیه حركت كرده و با كفیتی وافی و دریتی كافی به خدمات مرجوعه پرداخت، از طرز حسن خدمت و خلوص عقیدت و صدق ارادت و اهتمام در خدمات دولت مرا زید الوصف از خود راضی و خشنود ساخت، رضی من كه سهل است، خاطر اقدس همیون شاهنشاهی خلدالله ملكه و سلطانه و افاض علی العالمین برّه و احسانه را بسیار از خود راضی ساخته است كه انشاءالله بعد از شرفیابی حضور مبارك در تلافی زحماتی كه كشیده و مشقتهیی كه دیده مورد تلطفات و تفقدات ملوكانه خواهد شد. عجالتاً آن فرزند را به صدور منشور عطوفت دستور همیون و یفاد یك قبضه شمشیر مرصع مفتخر و سرافراز فرمودند كه از ین عنیت عظمی و موهبت كبری فیمابین امثال و اكفاء مفاخرت حاصل نمید. در باب آمدن یوسفبیك از دربار دولت علیه عثمانی و آوردن پانزدههزار تومان وجه خسارت بری آن فرزند و تكلیف وكلی دولتین فخیمتین واسطه در قبول آن كه به آن تفصیل قلمی داشته بود، معلوم شد. بدیهی است كه در ین مدت هرچه امنا و وكلی دولتین فخیمتین واسطه به ین طرف تكلیف كردند، محض پاس احترام یشان همه را شنیدیم و قبول كردیم، اما من مكرر به جنابان جلالتمآبان وزری مختار دولتین فخیمتین واسطه گفتهام كه ین عمل و ترضیه آن دستورالعملی بری ینده ین دولت علیه شده است. ینكه نوشته بود تنخواه مزبور را به رسم نیاز ميخواهد به جهت ینجانب بفرستد ینها چه حرف است، من بیست به آن فرزند در تلافی زحمات و خساراتی كه در مدت توقف ارزنهًْالروم كشیده است، رعیتها بكنم و محبتها بنمیم، توقفی از آن فرزند ندارم دیگر از قراری كه نوشته بود البته تا به حال دستورالعمل بری انور افندی از جانب دولت علیه عثمانی رسیده است و قرارنامه را مهر و مبادله كرده معاودت نموده است. ینكه اذن خواسته بود بری سركشی و انتظام امور خود چندی در تبریز توقف نمید، البته لازم است كه بیستروز و یكماهی در تبریز توقف كرده، از رنج سفر آسیش نموده و به سركشی منسوبان و نظم امورات خود پرداخته بعد به دربار همیون پادشاهی بیید، ميبید آن فرزند تا زمان ملاقات حالات را و مهمات را اعلام دارد. تحریرا في شهر ذيحجه 1262.»[18] اما فرمان محمدشاه «كه به افتخار مقرب الخاقان میرزاتقيخان وزیر نظام شرف صدور یافته» و حاجيمیرزا آقاسی در طی نامه خود به آن اشاره ميكند ین است: «عالیجاه مقرب الخاقان میرزاتقيخان بداند كه چون به مزید شیستگی و استعداد و كفیت چند كه در كلیات امور دولت قوی بنیاد از او به ظهور رسید، موجب اعتماد و وثوق خاطر همیون به حسن دریت و كفیت آن عالیجاه گردیده و مدتی كه آن عالیجاه را مامور به توقف ارزنهًْالروم و رفع غوائل بینالدولتین علیتین یران و روم فرموده بودیم اهتمامات كامله به ظهور رسانیده و خدمات شیسته او مقبول حضرت سلطنت آمده ظهور مرحمتی درباره او ملزوم همت آسمان رفعت آمده در هذا السنه یونت ئیل خیریت دلیل به اعطی یك قبضه شمشیر مرصع او را مخصوص و مباهی داشتیم و به ظهور ین عنیت پیه اعتبارش در میان امثال و اكفا برافراشتیم كه شمشیر مرحمتی را زیب میان خدمتگزاری ساخته از روی كمال استظهار و اهتمام به مراتب خدمت اقدام و حسن كفیت و كاردانی خود را زیاده مشهود امنی دولت ابد ارتسام دارد و در عهده شناسد، تحریرا فی شهر ذيحجه 1262.»[19] از مطالعه نامه حاجيمیرزا آقاسی و نیز فرمان محمدشاه خطاب به امیر معلوم ميشود كه دولت یران در آن تاریخ از حسن خاتمه ماموریت میرزاتقيخان كمال رضیت را داشت و آن را توفیق عظیمی بری خود ميشمرد و البته حاجيمیرزا آقاسی ین موفقیت و حسن خاتمه را از بركت كاردانی و سیاست خود ميپنداشت. اهمیت عهدنامه دوم ارزنهًْالروم عهدنامه دوم ارزنهًْالروم (1263. ق/1847.م) در تاریخ روابط یران و عثمانی و پس از آن، عراق، اهمیت ویژهی دارد. ین عهدنامه ازیكطرف آخرین دوره تحول تاریخی روابط یران و عثمانی را نشان ميدهد، و ازطرفدیگر پیهگذار روابط یران با دولت جدید عراق است. اهمیت ین عهدنامه به دلیل زیر است: 1ــ تمام اختلافهی یران و عثمانی طی قرون گذشته، در ین عهدنامه متبلور است؛ بههمینجهت جامعترین قراردادی بود كه تا آن زمان بین یران و عثمانی منعقد شده بود. در ین عهدنامه كوشش شده است بری كلیه اختلافها راهحلهیی در نظر گرفته شود؛ 2ــ در ین پیمان، بری اولینبار مرزهی زمینی و آبی یران با همسیه غربی آن معین و مشخص شده است. در تمام قراردادهی منعقدشده پیشین، مرزهی یران و عثمانی، اعم از زمینی و آبی، بهطور دقیق تعیین نشده بود و حالت ابهام در تمام آنها به چشم ميخورد؛ 3ــ بری اولینبار از اروندرود و رژیم حقوقی آن صحبت به میان آمده است؛ 4ــ مرزهی فعلی یران و عراق، با اندك تغییر جزئی، براساس همین عهدنامه تعیین شده است؛ 5ــ ین عهدنامه زیربنی اختلافهی بعدی یران و عراق را بنیان گذارد و منشأ اختلافهی ینده شد. درواقع گرفتاریهی ناشی از عهدنامه مذكور از عمر امپراتوری عثمانی نیز گذشته و تا امروز تداوم یافته است؛ 6ــ ین پیمان مبنی انعقاد عهدنامههی بعدی قرار گرفته است. بهعنوان مثال، عهدنامه ارزنهًْالروم دوم اساس انعقاد پروتكل تهران 1329.ق/1911.م و پروتكل اسلامبول 1331.ق/1913.م و صورتجلسات تحدید حدود 1332.ق/1914.م قرار گرفته است. مبنی انعقاد آخرین عهدنامه منعقدشده بین یران و عراق، یعنی عهدنامه مرزی و حسن همجواری 1354.ش/1975.م، نیز پروتكل اسلامبول و صورتجلسات منضم به آن بوده است.[20] با دقت در قرارداد ارزنهًْالروم ملاحظه ميشود ین قرارداد كوشیده است كه كلیه اختلافات بین دو كشور را مورد بحث قرار دهد و بری هریك از آنها راهحلی معلوم نمید. اختلافات اساسی یران و عثمانی مربوط به مبهمبودن خطوط مرزی اعم از زمینی و آبی؛ وضع كردستان و مخصوصا عشیر مرزنشین كه مرتب ییلاق و قشلاق ميكردند و تابعیت بعضی از آنها معلوم نبود؛ مساله زوار كه همیشه از رفتار بد ماموران عثمانی و تعدیاتی كه به آنان ميشد، شكیت داشتند؛ وضع بازرگانان یرانی كه پیوسته مورد اجحاف ماموران گمركی عثمانی قرار ميگرفتند و بالاخره موضوع پناهندگان یران و عثمانی بود. قرارداد دوم ارزنهًْالروم همه اختلافات بالا را دربرميگرفت و سعی ميكرد بری كلیه آنها راهحلهیی پیشبینی كند و به همین دلیل جامعترین قرارداد بین دو كشور تلقی ميشد.[21] دولت عثمانی در جریان مذاكرات ارزنهًْالروم كوشش بسیار نمود كه علاوه بر تصرف سلیمانیه، ساحل شرقی اروندرود كه عشیر شناختهشده یرانی در آن سكونت داشتند و حتی بندر خرمشهر را جزء خاك عثمانی قلمداد كند و آنها را متصرف شود. شخصیت امیركبیر و قدرت تدبیر و استدلال او مانع آن شد كه دولت عثمانی، با وجود پشتیبانی نمیندگان میانجی روس و انگلیس، به مقاصد خود دست یابد؛ مقاصدی كه برخلاف واقعیتهی تاریخ و شریط روز بود. با وجود آنكه مدت زیادی از وقت طولانی كنفرانس صرف گفتوگو درباره سلیمانیه، بندر خرمشهر و اروندرود شد، دولت عثمانی در ین راه توفیقی نیافت و ماده دوم قرارداد ارزنهًْالروم بهطور صریح حاكمیت یران را نهتنها بر شهر و بندر خرمشهر، آبادان و لنگرگاه آن به رسمیت شناخت، بلكه حتی قبول كرد كه ساحل شرقی اروندرود همچنان در اختیار یران بماند. دولت عثمانی در آن مرحله موفق نشد، مقاصد خود را به كرسی بنشاند، بنابرین بری آنكه در موقعیت دیگری بتواند ین اهداف خود را محقق سازد، تصمیم گرفت كه در تصویب ماده دهم طرح پیشنهادی خود پافشاری كند. دولت عثمانی در اجری مقصود خود، به پشتیبانی نمیندگان میانجی روس و انگلیس در كنفرانس، و از آن مهمتر، به نفوذ فوقالعاده سفری روس و انگلیس در دربار یران اطمینان داشت. نفوذ ین سفرا بهگونهی بود كه پیوسته حاجيمیرزا آقاسی، صدراعظم یران، را در جهت تمیلات خود ناگزیر ميساختند كه به میرزاتقيخان بری قبول نظرات نمیندگان میانجی فشار بیاورد. دولت عثمانی در نظر داشت در زمان دیگری و قبل از مبادله اسناد تصویبشده قرارداد، دیدگاههی خود را بهعنوان قرارداد به تصویب برساند و به همین منظور بر تصویب ماده دهم طرح پیشنهادی اصرار ورزید. متن ین ماده به شرح زیر بود: «ین معاهده حاضره اساس صلح گردیده به مراد قراردادن تفرعات مواد مندرجه آن و بعضی خصوصیاتی كه تسویه آنها فیمابین دولتین لازم است، دولتین تعهد ميكنند كه بعد از تصدیق كردن ین معاهده از طرف وكلا تعیین نمیند.»[22] مفهوم واقعی ین عبارات كه مبهم و پیچیده بهنظر ميرسد، از دید موشكاف میرزاتقيخان دور نماند و امیركبیر با فراست خود به آسانی دریافت كه مقصود دولت عثمانی چیست. ین دولت تحت عنوان «تفرعات» و «بعضی خصوصیاتی كه تسویه آنها... لازم است» در نظر داشت دیدگاههیی را كه در جلسات طولانی كنفرانس ارزنهًْالروم موفق به قبولاندن آنها نشده بود، در وضعیت مناسبتر دیگری مجددا مطرح كند. میرزاتقيخان بهرغم تنديهی نمینده عثمانی و پشتیبانی دو نمینده میانجی (روس و انگلیس) و حتی مكاتبات حاجيمیرزاآقاسی همچنان در عقیده راسخ خود استوار ماند و حذف ماده دهم را ــ كه به اعتبار قرارداد و ارزش كوششهیی كه در طی چند سال بری رسیدن به توافقها انجام شده بود، لطمه وارد ميساخت ــ خواستار شد و بالاخره نیز موفق شد و ماده دهم پیشنهادی دولت عثمانی از متن قرارداد حذف گردید. با مطالعه مفاد قرارداد ارزنهًْالروم، ملاحظه ميشود كه اغلب مواد ین عهدنامه بهخوبی و دقت تنظیم شده و قسمت مهمی از اختلافات بین دو كشور را حل و فصل كرده است. سِر آرنولد ویلسون درینباره مينویسد: «به موجب عهدنامه دوم ارزنهًْالروم تمام اختلافات و مشكلات مربوط به مرزها، امور قبیل و مقررات كشتيرانی در اروندرود از طریق مسالمتآمیز حلوفصل شد. همچنین تمام سرزمین دو كشور از جمله مرز بین یران و عراق معین گردید. عهدنامه مذكور نقش مهمی در تاریخ اختلافات مرزی یران و عثمانی یفا كرده و موجب تفسیرهی مختلف و چندین شكیت شده است.»[23] در مقابل، برخی معتقدند كه عهدنامه مبهم تنظیم شده است و امیركبیر را مقصر ميدانند؛ از جمله میرزاجعفرخان مشیرالدوله در رساله تحقیقات سرحدیه مينویسد: «میرزاتقيخان مرحوم به علت بياسبابی و عدم استحضار از اراضی سرحدیه، ملكیت خرمشهر و سیر مطالب حقه ین دولت را نتوانست در آن مجالس ثابت نمید و از عهده الزام مدعی بهطور شیسته برید.»[24] حدود سيسال بعد یكی از نمیندگان عاليرتبه یران پیرامون عهدنامه مذكور چنین مينویسد: «... اساس حقوق ما، یعنی عهدنامه ارزنهًْالروم، خیلی معیوب است، اگر عثمانیه نقطه به نقطه متابعت آن عهدنامه را نمیند باز دولت علیه در آن غبن فاحش خواهد داشت بیچاره مامورین ما در ارزنهًْالروم با عدم هر نوع معلومات نقشه و در حالتی كه هیچ عهدنامه در عمر خود نخوانده بودند، آنچه دانستند كردهاند، اما حالا آن جناب با اطلاعات ین عهد ميبینید كه عهدنامه چقدر معیوب و متضمن چه نوع ضررهاست.»[25] ین عهدنامه در حقیقت هیچگونه ابهامی نداشت، بلكه عثمانيها در اجری آن حُسن نیت نداشتند. مشیرالدوله آدم مطلع و وطنپرستی بود، اما به امیركبیر حسادت ميورزید و بههمینخاطر ینگونه در مورد او قضاوت كرد. میرزاتقيخان در حین مذاكرات چنان خوب بحث و استدلال ميكرد كه اغلب نمیندگان روسیه و انگلستان را تحتتاثیر قرار ميداد و نامبردگان حق را به جانب او ميدادند. كرزن كه دبیر هیات نمیندگی انگلستان در مذاكرات ارزنهًْالروم بود، در مورد امیركبیر مينویسد: «میرزاتقيخان، وری هرگونه قیاسی، برجستهترین نمیندگان چهار دولت بود كه در مذاكرات ارزنهًْالروم گرد آمده بودند.» متاسفانه از صورتجلسهها، گزارشهی كمیسیون، متن و مواد اصلی ین قرارداد هیچگونه آثار مكتوب رسمی باقی نمانده است. استعمار همه آنها را در اویل قرن حاضر از بین برده یا پنهان كرده و در مقابل نسخههی متعددی از رساله قلابی تحقیقات سرحدیه را به جی آنها ساخته و پرداخته است. اما آنچه مسلم است، و اسناد و مدارك هم نشان ميدهند، لااقل پنج فقره از مواد قرارداد ارزنهًْالروم به شرح زیر معلوم و مشخص شده است كه در رساله جعلی تحقیقات سرحدیه اسمی از ین فقرات دیده نميشود: 1ــ حق حاكمیت یران بر خرمشهر مانند سابق، بدون بحث از لنگرگاه خرمشهر در جزیره آبادان و لنگرگاهش. كرزن مينویسد: عهدنامه ارزنهًْالروم خرمشهر را در دست یران باقی گذاشته و از آن پس ین منطقه همواره در تصرف ین دولت بوده است. 2ــ پرداخت خسارت كربلا از طرف دولت عثمانی به یران: دولت یران همه قسم همراهی را با دولت عثمانی تا امروز كرده است، اما بنی دولت عثمانی به دوستی و مودت با دولت یران نبوده و نخواهد بود. مثلا خسارت كربلا كه فرنت صاحب از سفارت انگلیس مامور شد و به آن رسیدگی كرد و طومار نوشت و در عهدنامه ارزنهًْالروم صریحا نوشته شده است كه دولت عثمانی از عهده برید، هنوز به حالت خود باقی است. 3ــ خودداری از ساختن استحكامات در اطراف مصب اروندرود: عثمانيها در ین منطقه خیلی اسباب زحمت یرانیان ميشدند و ین رفتار ناهنجار بهخصوص از تاریخ تشكیل كمیسیون مرزی مشترك انگلیس و روس بالغ بر چهلسال پیش كه خرمشهر را متعلق به یران دانسته، بدتر شده است. از جمله كارهی زننده یشان برپا ساختن قلعه بزرگی بر یكی از تپههی شنی در فاو است كه از طرف جنوب نظارت و تسلط تام به مدخل اروندرود خواهد داشت. در یكی از مواد عهدنامه ارزنهًْالروم (1847.م) عثمانی و یران متقابلا تعهد نمودند كه از ساختن استحكامات در اطراف مصب خودداری كنند. به سال 1837.ق تركان عثمانی تلاش ميكردند خرمشهر را تصرف كنند. اما معاهده 1847.ق ارزنهًْالروم مالكیت ین بندر را بری یران مسلم نمود و قرار شد تعیین خط مرزی زیر نظر یك هیات انگلیسی و روسی صورت گیرد. طبق ین معاهده، به تركان اجازه سنگربندی در مدخل اروندرود داده نشد. اما در سال 1886.م تركان یك پیگاه نظامی در فاو در مدخل دلتا تاسیس كردند و با وجود اعتراضهی یران و انگلستان آن پیگاه برقرار ماند. 4ــ مرز مشترك بودن اروندرود بر مبنی خط تالوگ و حق كشتیرانی یران در آن آبراه مرزی 5ــ تحدید حدود و تهیه نقشههی مرزی: در اجری مواد مصوب قرارداد 1263.ق، به منظور تحدید حدود و نصب علائم مرزی و تهیه نقشههی سرحدی، در سال 1848.م كمیسیونی در بغداد تشكیل شد. كلنل ویلیامز از طرف دولت انگلستان، سرهنگ چریكف از طرف روسیه، و میرزاجعفرخان مشیرالدوله از یران در ین كمیسیون شركت كردند. دولت انگلیس دانشمند، زمینشناس و باستانپژوهی بهنام ویلیام كِنِت لافتوس (William Kenneth Loftus) را بهعنوان دستیار كلنل ویلیامز به كمیسیون معرفی نمود.[26] نكته آخر ینكه، بدون شك ین مسافرت طولانی و پرحادثه و مخصوصا مذاكرات طولانی با نمیندگان دول استعمارگر در پرورش روح حساس امیركبیر، آشناكردن او به سیاست پرپیچوخم و دسیس و حیلهبازی دیپلماتهی استعمارگران و آماده كردن وی بری پذیرفتن مسئولیت بزرگ اداره كشور، تاثیر بهسزیی داشته است.[27] پينوشتها -------------------------------------------------------------------------------- [1]ــ فریدون آدمیت، امیركبیر و یران، تهران، خوارزمی، 1378، ص62 [2]ــ همان. [3]ــ عباس اقبال آشتیانی، میرزاتقيخان امیركبیر، به اهتمام یرج افشار، تهران، توس، 1363، صص31ــ30 [4]ــ حسین مكی، زندگانی میرزاتقيخان امیركبیر، تهران، یران، ص67 [5]ــ جان اچ لورنز، «امیركبیر، نوپرداز یران در سده نوزدهم»، ترجمه: ناصر فرشادگهر، اطلاعات سیاسی ــ اقتصادی، آذر و دی 1375، ص33 [6]ــ سیدعلی آلداود، اسناد و نامههی امیركبیر، تهران، سازمان اسناد ملی یران، 1379، صص190ــ189 [7]ــ همان، صص192ــ191 [8]ــ علياكبر بینا، تاریخ سیاسی و دیپلماسی یران، ج دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1383، صص156ــ155 [9]ــ فریدون آدمیت، همان، ص70 [10]ــ همان. [11]ــ همان، صص72ــ71 [12] ــ همان، ص73 [13]ــ همان، ص78 [14]ــ عباس اقبالآشتیانی، همان، ص50 [15]ــ مسعود بهنود، كشتهگان بر سر قدرت، تهران، علم، 1378، صص71ــ70 [16]ــ همان، ص72 [17]ــ واد نشر اسناد، گزیده اسناد سیاسی یران و عثمانی دوره قاجاریه، ج 1، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1369، صص485ــ479 [18]ــ عباس اقبال آشتیانی، همان، صص63ــ62 [19]ــ همان، ص64 [20]ــ اصغر جعفری ولدانی، بررسی تاریخی اختلافات مرزی یران و عراق، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1370، ص27 [21]ــ منوچهر پارسادوست، ریشههی تاریخی اختلافات یران و عراق، تهران، شركت سهامی انتشار، 1369، ص84 [22]ــ همان، ص88 [23]ــ اصغر جعفری ولدانی، همان، ص35 [24]ــ همان. [25]ــ آذرمیدخت مشیخ فریدنی، مسائل مرزی یران و عراق، تهران، امیركبیر، 1369، ص62 [26]ــ فیروز منصوری، استعمار بریتانیا و مسئله اروندرود، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر یران، 1376، صص137ــ136 [27]ــ اكبر هاشمي رفسنجانی، امیركبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، تهران، موسسه مطبوعاتی فراهانی، 1346، ص28 گردآوری و پژوهش : محمد امیر شیخ نوری 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده