هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ واسه چی سیگار میکشی؟!!؟!؟:w00: :w00: :w00: :w00: :icon_redface::icon_gol: 2 لینک به دیدگاه
دختر شاه پریون 1483 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ مینویسم....البته چرت و پرت....نه همیشه ها 3 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ گاهی وقتا لازمه ادم همچین احساسی رو داشته باشه اما نباید اجازه بده زیاد طول بکشه . خیلی خوبه اگه احساسات منفی مثل غم ، تنفر ، دلتنگی ، بی حوصلگی ، ..... ادمو بیشتر تحریک کنند به حرکت به جنب و جوش به فعالیت ..و خلاصه به تخلیه شدن به سبک شدن .. منم با اون دوستی که گفته بود با اتو بوس سوار شید و حرکت کنید حرکت باعث شادی میشه موافقم . و اینکه بی حوصلگی دلیل اینه که ادم نتونسته منبع انرژی عظیمشو چه جوری خرج کنه باید دنبال یه راه خوب برای مصرفش بگردی ... . . . خنده سپری برای تمام مشکلات بی سپر نباشی یه وخت .. 1 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ مینویسم....البته چرت و پرت....نه همیشه ها از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ گریه کردم و نوشتم ... نازنینم یا تو یا مرگ به تو گفتم باورم کن ... میان این همه دیوار تو با خنده ای نوشتی ... هم نفس خدانگهدار بنویس مهلت موندن یه نفس بود سهم من از همه دنیا یه قفس بود بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم من که تو بن بست غربت زخمی از آوار پاییز فکر چشمای تو بودم با دلی از گریه لبریز شب عاشقونۀ من که حروم شد مهلت بودن با تو که تموم شد ندونستم باید از تو می گذشتم وقتی از غربت چشمات می نوشتم 3 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ مینویسم....البته چرت و پرت....نه همیشه ها دفتر خاطرات داری ؟ ای حال میده یه روز لو بره ؟ضایع شی ! 1 لینک به دیدگاه
دختر شاه پریون 1483 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ گریه کردم و نوشتم ... نازنینم یا تو یا مرگ به تو گفتم باورم کن ... میان این همه دیوار تو با خنده ای نوشتی ... هم نفس خدانگهدار بنویس مهلت موندن یه نفس بود سهم من از همه دنیا یه قفس بود بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم من که تو بن بست غربت زخمی از آوار پاییز فکر چشمای تو بودم با دلی از گریه لبریز شب عاشقونۀ من که حروم شد مهلت بودن با تو که تموم شد ندونستم باید از تو می گذشتم وقتی از غربت چشمات می نوشتم شعر قشنگی بود هوتن جون....:icon_gol::icon_gol:...من ازینا بلت نیستم....فقط میگم شصتتتتتتت طلاااااااااااااااااا 1 لینک به دیدگاه
دختر شاه پریون 1483 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ دفتر خاطرات داری ؟ای حال میده یه روز لو بره ؟ضایع شی ! :icon_redface::icon_redface:هوووووووووووتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتننننننننننننننننننننننننننننننننننننن.... این باز موهامو کشیددددددددددددددددددد 2 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ :icon_redface::icon_redface:هوووووووووووتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتننننننننننننننننننننننننننننننننننننن....این باز موهامو کشیددددددددددددددددددد آرش پسر خوبیه البته اگه بدیهاشو بزاره کنار ........برین تو حیاط بازی کنین من از پنجره هواتو دارم 2 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ :icon_redface::icon_redface:هوووووووووووتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتننننننننننننننننننننننننننننننننننننن....این باز موهامو کشیددددددددددددددددددد هه هه هه .. چه زود گریه اش گرفت !.. مگه نمیدونی یه دختره خوب گریه نمیکنه .. 2 لینک به دیدگاه
دختر شاه پریون 1483 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ :ws21:....خدایاااااااااااا یه کاری کن ارش تو حیاط با مخ بیفته رو زمین ....منم بپرم رو کله اش لهش کنم 1 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ هه هه هه ..چه زود گریه اش گرفت !.. مگه نمیدونی یه دختره خوب گریه نمیکنه .. آرش جون عمو جون این شاهپری مثل برگ گله هواشو داشته باش 3 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ آرش پسر خوبیه البته اگه بدیهاشو بزاره کنار ........برین تو حیاط بازی کنین من از پنجره هواتو دارم باشه ما میریم تو حیات بازی ...تو هم برو حافظ و سعدی بخون حیفه گذاشتی گوشه طاقچه خاک بخورند ... آآآآآ....... قربون پسر .. 2 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ آرش جون عمو جون این شاهپری مثل برگ گله هواشو داشته باش ما کوچییکشم عموجون ..قول میدم مث تخم چشام ازش مراقبت کنم .. بریم شاپری جون ..بریم که وخت تنگه .. 1 لینک به دیدگاه
دختر شاه پریون 1483 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ نیمیخوام ....میخوام برم تو حیاط گرگم به هوا بازی کنم با لی لیو با بالا بلندیو ..با پی پی پینوکیو و .......ارش؟....میای خاله خاله بازیم بوکونیم؟ 1 لینک به دیدگاه
دختر شاه پریون 1483 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ ما کوچییکشم عموجون ..قول میدم مث تخم چشام ازش مراقبت کنم ..بریم شاپری جون ..بریم که وخت تنگه .. :ws3:بلیم 1 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ میگم بچهها تاپیکو به گند کشیدیما .. بریم که الان صابش میاد .. رخصت همگی.. 1 لینک به دیدگاه
TIRED 81 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ وقتی احساس تنهایی میکنی برو بیرون ویه مسیر طولانی رو قدم بزن! 3 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ من هنوز هیچ راهی برای حل این معضل پیدا نکردم!!!:girl_in_dreams: 2 لینک به دیدگاه
ترنج 209 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۸۹ از احساس تنهایی نمیشه فرار کرد هر چقدر هم که تو این دنیا آدم کنارمون باشه باز هم برای مواقعی تنها خواهیم بود به خاطر درک متفاوتمون از زندگی بنابراین بهترین راه تسلیم شدنه تسلیم تنهایی شدن اما نه برای افسرده بودن تنهایی واقعی می تونه مثل یه سکوی پرتاب باشه لحظاتی برای تمرکز راجب جهانی که دوست داریم داشته باشیم پس قدر گنج ساده ی تنهایی رو بدونیم.... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده