Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۸ کلیه مطالب و مقالات خود درباره آرمانشهر را در این تاپیک قرار دهید. 5 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۸ خوب اولین مقاله رو خودم قرار میدم. تو این مقاله PDF بعد از یه مقدمه نسبتاً طولانی و بیان مفهوم طراحی شهری، مدینه فاضله فارابی رو مطرح کرده. در ادامه به بررسی معیارهایی برای برنامه ریزی شهری آرمانشهر، اندازه ، تراکم و معیارهای کالبدی آرمانشهر، مفهوم زندگی خصوصی در آرمانشهر و معیارهای طراحی شهری آرمانشهر پرداخته و در آخر هم یه نتیجه گیری کلی از مباحث گرفته. دانلود مقاله 5 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۸ آرمانشهر از نظر کریستوفر الکساندر الکساندر در دوران جوانی یک نوگرای تکنوکرات محافظه کار بود و هنگامی که حس بی هویتی به او هجوم آورد، راهی سانفرانسیسکو شد. در آنجا گروهی طراحان را گرد خود آورد، با فلسفه تائوگرایی اشنا شد و کنابهایی را در زمینه معرساخت و ساز مستقل از زمان به چاپ رسانید. جنکز او را فرانوگرایی که به صورت موردی شهرساز هم هست، معرفی می کند. الکساندر در سال ۱۹۸۴ عنوان فرانوگرا را برای خود رد می*کند. زبان الگو همان مقدار که متکی به خرد است، متکی به ایمان هم هست. یعنی متعلق است به فراتر از فرانوگرایی یا حتی پیش از نوگرایی.(ترنر ۱۳۷۶) الکساندر اولین فصل کتابش را با اعتقاد نامه سنتی آغاز می*کند و به پایان می*برد راهی مستقل از زمان وجود دارد. این راه، با قدمتی هزار ساله، امروز نیز همچون گذشته، همیشه باقی است. بناهای سنتی گذشته، روستاها و چادرها و عبادتگاه*ها که در آنها انسان احساس وابستگی و راحتی می*کند، همیشه توسط مردمی ساخته شده که به مرکز این راه بسیار نزدیکند. .. برای رهانیدن خود از خیالات و تمام تصاویر مصنوعی که از نظم در ذهن داریم و در طبیعت درونی ما اعوجاج ایجاد می کنند، لازم است ابتدا رشته*ای را برگزینیم که رابطه واقعی بین خود و محیط اطرافمان را به ما بیاموزد. سپس، هنگامی که این رشته تاثیرش را بگذارد و حباب*های خیالات ما را که اکنون به آن چسبده ایم، بترکاند. ما آماده رها کردن رشته و عمل کردن همانند عمل طبیعت خواهیم بود. این راه، راه ساخت و ساز مستقل از زمان است : نظامی را آموختن و سپس آنرا رها کردن.(الکساندر ۱۳۸۱) تصاویر مصنوعی از نظم مورد انتقاد الکساندر کاملا عقلانی، نورگرا و آرمانگرا بوده اند. شهرسازی فرانوگرا، ضد شهرسازی بوده است. کریستوفر الکساندر، ریاضی*دان اطریشی – انگلیسی – آمریکایی که به عنوان یکی از پرچم داران تئوری طراحی در جهان شناخته شده است دو راه کاملا متفاوت برای مواجهه با پیچیدگی*های طراحی پیشنهاد کرد. الکساندر از انگلستان به آمریکا رفت تا در دانشگاه هاروارد در رشته معماری تحصیل کند. او در کسوت صاحبنظری کلاسیک در شرق ایالات متحده ظهور کرد، زیرا خردگرایی و ریاضیات را در طراحی به کار برد. یادداشت*های او در مورد "ترکیب سازی شکل" (Synthesis of Form) روش طراحی نوگرا، کامپیوتری و کاملا عقل*گرا را در نظر داشت. اما این کار نشد. پس از انتقال به غرب ایالات متحده، الکساندر خلاقیت گروهی و خرد عرفی را در طراحی اعمال کرد. نتیجه کار او "زبان الگو" (The Pattern Language) بود ه به عنوان هسته مرکزی، سرمشق دیگر زبان*های الگو بود که می توانند به مردم حس زنده بودن و انسان بودن بدهند.(ترنر ۱۳۷۶) راه حل شرق ارائه راه حل الکساندر در مورد پیچیدگی*های طراحی، از دهه ۱۹۶۰ آغاز شد. زمانی که کامپیوتر*های الکترونیک برای عموم قابل دسترس بود. به نظر او رسید که ماشین*های بی روح با برنامه ریزی خوب می*توانند جای استادکارهای جایزالخطا را، که میل به استبداد هم دارند، بگیرند. شابد کامپیوترها می*توانستند ابراستاد شوند. الکساندر در یادداشت*هایش معتقد است که شکل*های بزرگ در مشکلات کوچک ترکیب کرد، بطوری که بتوان آنها را یکی پس از دیگری برگزید. اولین مثال او یک جاروبرقی بود. مشکل طراحی به مجموعه*ای از عوامل دودویی تقسیم شد. گسترده*ترین مثال او در مورد عواملی که شکل را تعیین می*کنند، درباره روستای سرخ پوستان بود. این عوامل ۱۴۱ جز را در دسته*های مذهبی، نیروی اجتماعی، کشاورزی، آب و ... تشکیل می*دادند. لیست مذکور هم مشکلات طراحی را دربر دارد و هم اهداف طراحی را. تسلسل کلی به صورت نمودار درختی تشریح شده است. دو سال بعد، الکساندر تحول افکار داشت و مقاله*ای تحت عنوان "شهر درخت نیست." منتشر ساخت. منظور او از درخت سلسله مراتب است. الکساندر تاکید کرد که شهرها سلسله مراتبی نیستند و اگر شهرسازان تصور کنند که شهرها چنین*اند. طبق برنامه*ریزی*هایشان، شهرهایی وحشتناک ایجاد می*کنند که در آن*ها سلسله مراتب خیابان*ها، مناطق تجاری و فضاهای با بی*فایده طراحی می*شوند. مثال ایستگاه اتوبوس در "شهر درخت نیست" آورده شد تا نشان دهد یک ایستگاه فقط یک محل توقف در طول مسیر نیست بلکه در جایگاه خرید رفتن، قدم زدن، منتظر شدن، صحبت کردن و ... نیز قرار می*گیرند. این مشاهدات باعث شد الکساندر علیه شهرهای مصنوعی و به نفع شهرهای ارگانیک استدلال ارائه کند. او اعلام داشت که شهرها ساختار شبهه مشبک دارند و نه ساختار درخت*گونه. نه تنها شهر درخت نیست بلکه حتی شی هم نیست. شهر مجموعه*ای از چشم*اندازهاست. بخشی از هر ویژگی شهر و قسمتی از دیگر ویژگی*ها روی هم می افتند. تفکر در مورد ساختار شهر باعث شد الکساندر روشی دیگر برای حل مساله پیچیدگی طرح*ها توصیه کند.(ترنر ۱۳۷۶) راه حل غرب الکساندر پاسخ دوم را درباره مشکل پیچیدگی طرح در کالیفرنیا در سال ۱۹۷۷ مطرح ساخت. این نظریه در سه کتاب شرح داده شده است. یکی از این کتاب*ها به نام "زبان الگو" در واقع شش نویسنده داردو نتیجه هشت سال تحقیق است. بحث اصلی در "زبان الگو" آن است که در مواجهه با پیچیدگی، بشر توانسته است طرح*هایی بصورت نمونه و سرمشق ارائه کند تا بتواند مسایلی را که به طور پدید می*آیند، حل کند. این راه حل*ها "الگو" نامیده شده*اند. در جوامع بدوی، پرندگان و انسان*ها راهی را برای استفاده از گل و گیاه در خانه*سازی بکار می*برند و این کار را نسل به نسل بطور ثابت حفظ می*کردند. در جوامع نو، الگوهای بیشتری در دسترس است. اما، "زبان الگو" استدلال می*کند که هنوز راه*های بیشتری را برای انجام کارها وجود دارد که در طول دوران*های بی*پایان نیازهای پیچیده بشر را ارضا نموده است. یک مثال قدیمی، انتخاب مکانی برای استقرار نیمکت در فضای باز است.(ترنر ۱۳۷۶) الکساندر عتقد است استفاده از الگوهای عهد عتیق منجر به شکل*گیری "کیفیتی بدون نام" می*شود. اولین مکانی که هنگام توصیف این نوع کیفیت به ذهن خطور می*کند، گوشه*ای از یک باغ است که در آن یک درخت هلو پشت به دیوار در حال رشد است. خورشید بر درخت می*تابد و همینطور با تابش بر دیوار پشت درخت و گرم کردن آجرهای دیوار، آجرها خود نیز هلوهای درخت را گرم می*کنند. این کیفیتی آرامش بخش را به همراه دارد که نمی*توان نامی بر آن نهاد. برای توصیف آن کیفیت، الکساندر صفت*های زیر را مطرح می*سازد: زنده، تمام و کمال، در آسایش، آزاد، دقیق، فارغ از نفس و جاودان. الکساندر در مقاله تئوری جدید طراحی شهری به دنبال روشی است که از طریق آن به شهر اجازه دهد به تدریج به کل تبدیل شود. رشد شهر در جزئیات از فرایندهای بسیاری تشکیل شده است. فرایندی که در سطوح بسیار و به شیوه های متفاوت عمل می*کند. اما هنوز اساسا یک فرایند واحد و منحصر به فرد باقی می*ماند، آن هم به برکت این حقیقت که یک هدف منحصر به فرد و واحد دارد. این هدف واحد به طور ساده، ایجاد کلیت در محیط زیست است. باید نوعی سیستم عملی قواعد یا روندها وجود داشته باشد که به مردم اجازه دهد دست کم به تقریب به قانون یگانه نزدیک شوند تا بتوانند کار عملی ساخت و ساز را به پیش برند. هر عمل ساختمانی و هر میزان رشد شهر در سمت آفرینش کلیت قرار می*گیرد. قانون یگانه نیازمند فرایند شهری زیر است : هر میزان کار ساخت و ساز در شهر رشد یابد باید جنان طراحی شود که کلیت را در تمامی سطوح حفظ کند، از بزرگترین سطح فضای عمومی و کل*های واسطی در مقیاس ساختمان*های جداگانه گرفته تا کوچک*ترین کل*هایی که در جزئیات بنا پدید می*آیند.(الکساندر ۱۳۷۳) اما هر چه آ‹ها قواعد واسطه را درک کنند، ضرورت این قواعد کمتر می*شود و استفاده*کنندگان بیشتر به درک و فهم واقعی از قانون یگانه نزدیک می*شوند. هفت قانون واسط عبارتند از: ۱. رشد تدریجی و ذره ذره کردن - تغییرات ساختمانی نباید بسیار زیاد باشد. - اختلاط معقولی از اندازه ها - توزیع معقولی از عملکردها ۲. رشد کل*های بزرگتر ۳. ژرف نگری و دید - افزایش*ها از یک ژرف نگری نسبت به آنچه برای اصلاح و بهبود ساختار موجود لازم است برخیزد و نه از مفهومی که به طور ذهنی شکل گرفته است. - برای دیدن کل، ضروری است که وارد ارتباط ابتدایی*ترو اساسی*تری با مساله شویم و اسلوب تفکری که بیش از همه ظرفیت آفرینش و تعیین روابط با کل را داراست دقیقا همانی است که اسلوب مبتنی بر دید نامیده می*شود. ۴. قاعده اصلی فضای شهری مثبت - برای تبدیل طراحی به کل ضروری است که فضایی که به وسیله ساختمان ها به وجود می*آید خصلیت مثبتی داشته باشد. - هر ساختمان باید فضای عمومی منسجم و شکل گرفته ای در کنار خود ایجاد کند. - هر رشد جزئی ساخت و ساز باید به شیوه ای شکل گیرد و استقرار یابد که فضای پیاده شکل گرفته ای را به وجود آورد. - خود حجم ساخت و ساز هم ساده و خوش ترکیب است. ۵. آرایش ساختمانهای بزرگ ۶. ساختمان - کلیت یک شهر نمی*تواند از کلیت شیوه ساختمانی که برای احداث بناهایش به کار می*رود، جدا باشد. تدوین قواعد سازمان کلی و سه بعدی سازه بنا که تضمین کننده هماهنگی ساخت کالبدی با حجمها و فضاهای بنا باشد. - قواعد مربوط به جزئیات که تضمین کننده هماهنگی جلوه بیرونی ساختمان با فضای عمومی خارجی هستند. ۷. شکل*گیری مراکز - هر کلی باید به خودی خود مرکزی را تشکیل دهد و سیستمی را از مراکز را در پیرمون خود به وجود آورد. - یک مرکز یک هستی و یک چیز است. می*تواند یک ساختمان، یک فضای بیرونی، یک باغ، یک دیواره، یک جاده، یک پنجره یا همزمان مجموعه ای از چند عنصر پیشگفته باشد. - به طورعام یک مرکز از نوعی تقارن ابتدایی به ویژه تقارن دو طرفه مشابه با تقارن بدن برخوردار است. - یک مرکز یک کل است که از کل های فرعی تر تشکیل شده است. (الکساندر ۱۳۷۳) ماهیت نظم - کلیت یا انسجام، وضعیت عینی ترکیب*بندی*های فضایی است که به درجات بیشتر یا کمتری در هر بخش از فضا رخ می*دهد و قابل اندازه گیری است.* - ساختاری که ایجاد کننده کلیت است همواره در اوضاع و احوال مشخص وضعیت مشخصی دارد و بنابراین هرگز دوباره یک شکل واحد به خود نمی*گیرد. - شرایط و اوضاع و احوال کلیت را همواره یک فرایند مشخص به وجود می*آورد. این فرایند به تدریج شکل می*گیرد و به تدریج ساختاری را که میدان مراکز در فضا خوانده می*شود به وجود می*آورد. - میدان مراکز از طریق خلق گام به گام مراکز و تحت شرایط بسیار ویژه به وجود می*آیند. (Alexander 2005) راه بی زمان ساختن هر بنا یا شهری تنها به میزانی زنده است که به راه بی زمان ملتزم باشد. برای یافتن راه بی زمان نخست باید کیفیت بی نام را بشناسیم. پی برای نیل به کیفیت بی نم باید زبان الگوی زنده ای پدید آوریم که چون دروازه عمل کند. وقتی دروازه را ساختیم می توانیم از آن بگذریم و در آن قدم برداریم. اما این راه کامل نمی*شود مگر آنکه دروازه را پشت سر بگذاریم. (الکساندر ۱۳۸۱) سیده ندا قاضی زاده - پژوهشگر دکتری معماری دانشگاه تهران منابع Alexander, C. (۲۰۰۵). A Vision of A Living World. Berkeley, The Center for Environmental Structure. الکساندر, ک. (۱۳۷۳). تئوری جدید طراحی شهری. تهران, نشر توسعه. الکساندر, ک. (۱۳۸۱). معماری و راز جاودانگی. تهران, دانشگاه شهید بهشتی. ترنر, ت. (۱۳۷۶). شهر همچون چشم انداز. تهران, شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری. 6 لینک به دیدگاه
Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۸ یوتوپیای مور در یوتوپیا زن و مرد تنها شش ساعت به کار می پردازند . در هر شهر حدود 500 نفر به دلیل ضعف جسمانی ، بیماری یا نظایر آن از کار معاف هستند .در این آرمانشهر بیش از هر چیز به کسب دانش و توسعه دامنه آن بها می دهند .در این وادی کارگزاران از شهروندان هیچ گاه کار بیهوده نمی کشند .این مردمان ، مردمانی خود کفا می باشند .با توجه به طرح نبود مالکیت در شهر یوتوپیای مور عده ای او را پدر انقلاب روسیه نامیدند . 4 لینک به دیدگاه
Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۸ نيك شهر افلاطونى : در تمدن يونان آن عصر با چهار نوع حكومت و نظام سياسى ، در بخشهاى مختلف آن سرزمين روبه رو مى شويم كه وى از آنها در كتاب جمهورى )) با نامهای تيمارش یا تيموكراسى، اليگارشى ، دمكراسى و تورانى ياد مى كند. افلاطون ، هيچ يك از نظامهاى سياسى ياد شده را به عنوان نظام سياسی مطلوب نمى پسنديد و بر تمامى آنها خرده مى گرفت حكومت تيمارش (يا تيموكراسى ) نظام سياسى جامعه اسپارت به شمار مى رفت حكومت اليگارشى ، حكومت ثروتمندان ، متنفذين و توانگران بر جامعه بود كه اقليت را تشكيل مى دادند انتقادات عمده افلاطون بر نظام دمكراسى چنين است : به عقيده او توده مردم كه در دمكراسى واقعى (يعنى دمكراسى مستقيم ) بر سرنوشت خود مسلط هستند قدرت انديشه و قضاوت در رابطه با زندگى صحيح را ندارند آزاديهايى نيز كه ظاهرا دموكراسى براى جامعه به ارمغان مى آورد در نهايت به از هم گسيختن روابط اجتماعى و اشاعه هرج و مرج فكرى و اجتماعى خواهد انجاميد كه ثمره آن حكومت استبدادى (تورانى ) است . نظام تورانى ستمگرى نيز ظالمانه ترين نوع حكومتى بود كه مى توانست تحقق يابد 3 لینک به دیدگاه
Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۸ مدینه فاضله افلاطونی : به عقیده افلاطون ، نظامهاى سياسى موجود با توجه به بى ثباتى آنها هيچ يك نمى تواند نظام سياسى ايده آل بوده و جامعه تحت سلطه خويش را به سامان و صلاح راهنمون كند ، بنابراین به فکر یک نظام ایده آل افتاد : مدينه فاضله بپردازد يعنى ، يك جامعه باثبات ، متناسب با ايده هاى مثل گونه خويش . سازمان و بافتى كه او به چنين شهرى مى دهد بدين گونه است : نيك شهرى طبقاتى كه از دو گروه عمده تشكلى يافته است : طبقه پاسداران و توده مردم . پاسداران خود از دو طبقه فراهم گشته اند: فرمانروايان و ياوران . افلاطون نيز، به طور كلى اساس نظام سياسى مدينه فاضله را بر تفاوت سرشت و گوهر انسانها پايه گذارى مى كند و بر اين باور است كه عده اى از مردم ، در طبيعت خويش فرودست آفريده شده اند و جنس وجودى آنها از آهن و برنج است و دسته ديگر كه سرشت آنان از طلا و نقره وجود يافته ، شايسته سرورى و فرمانروايى هستند و صلاح فرودستان است كه يوغ بندگى و پيروى از فرادستان را بر گردن آويزند. اينها همگى نشان از آن دارد كه در تفكر گذشتگان ، انسان به معناى جديد آن ، به هيچ وجه مطرح و مورد اعتنا نبوده است 4 لینک به دیدگاه
Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۸ مدينه فاضله فارابى : فارابى در قرن چهارم هجرى (دهم ميلادى )، يعنى مقارن با اوج حكومت كليسايى در اروپا مى زيست . ذكر آراى او درباره مدينه فاضله ، نه به دليل نزديكى افكار او با افكار متاءلهان مسيحى است بلكه در نشان دادن روح تفكر قديم نسبت به انسان ، كه به يكسان در جوامع مختلف دينى تصويرى مذهبى يافته بود، است . در نگاه فارابى ، جامعه مبناى تعاون اجتماعى در نيل به نيازهاى متنوع انسان است و مدينه فاضله ، جامعه اى است كه در آن تعاون براى رسيدن به سعادت حاصل مى گردد و امتى كه بر اين مهم قيام كنند، امت فاضل به شمار مىآید در مدينه فاضله ، قلبى هست كه در واقع همان رئيس مدينه محسوب مى گردد و اعضاى ديگرى كه بر حسب قواى طبيعى خود در مراتب نازلتر اجتماعى واقع شده اند و هر مرتبه فرمانبردار مرتبه بالاتر و فرمانده نسبت به مرتبه نازلتر است .تا اين كه به مرتبه اى مى رسيم كه ، تنها، فرمانبردار هستند و هيچ فرمانبرى ندارند فارابى در پى گيرى نظريه خود، خصائص بسيار سختى براى رييس مدينه ارائه مى دهد كه اگر از خصوصيات فيزيكى و اخلاقى آن بگذريم ، مهم ترين خصلت رئيس مدينه اين است كه او بايد به درجه اتصال با عقل فعال ارتقا يافته باشد . . از طرفى ، چون نظام مدينه فاضله فارابى يك نظام سلسله مراتبى و سلسله رياستى است ، او تاءكيد مى ورزد: هدف ، از بين بردن هر نوع شر و تحصيل هر نوع خير است و در اين راستا، هر يك از مردم مدينه فاضله ، بايد مبادى موجودات نخستين و مراتب آنها باشند و سعادت و رياست نخستين مدينه فاضله و مراتب آن رياستها را بدانند . به اعتقاد وى ، در برابر مدينه فاضله ، سه نوع مدينه ديگر وجود دارد: مدينه جاهله ، مدينه فاسقه و مدينه ضاله . مدينه جاهليه خود مشتمل بر اقسامى است : مدينه ضرورية ، نذاله ، خسيسه ، كرامية ، تغلبيه و حرية . همگى آنها از نظر او مطرود و مورد انتقادند . 3 لینک به دیدگاه
Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۸ آگوستین (354 میلادی) : کلمۀ ستیی زن Citizen یا Citoyen سیتواین از همان کلمه شهروند گرفته شده که معنی تبعۀ یک دولت را میدهد. برای اولین بار کلمه Civitas Dei که از سنت اگوستین برای دولت الهی بکار برده شد. از همین کلمه شهر بوجود آمده که میتوان آنرا شهر خدا یا ساحه خداوندی تعبیر کرد. آرمانشهر آگوستین : آگوستین در تلاش برای برآوردن نیازهای مردم برای دفاع در برابر تاراج گری و حفاظت از مردم در برابر جنایت، بزرگترین اثر فلسفه سیاسی مسیحی تا آن زمان، یعنی شهر خدا را تصنیف کرد که خود اثر برجسته دیگری در فرهنگ جهان است. جایگاه کسانی که از هر دو جهان فارغ بوده اند شهر خداست، که در مقابل آن شهر جهان وجود دارد. شهر زمینی مربوط به حفاظت کالبد مادی انسان و شهر خدا مربوط به سرنوشت روحانی اوست. محبت و وفاداری انسان از اندازه فزون است و برخی اوقات او را گرفتار کشمکش می کند. حتی در روزگار آگوستین نیز نزاعی درباره پذیرش خدایان سنتی روم و خدای مسیحیت وجود داشت. وی یقین داشت که سرانجام باید شهر خدا همه اشیا را تحت نفوذ خود درآورد و باید مردمان خود را در اختیار آن بگذراند و از قوانین آن پیروی کنند، زیرا که وحدت و پاکی حواریان و قدرت کلیسا همه از آنجا سرچشمه می گیرد. افکار وی اساس نظری قدرت، در حوزه کلیسا قرار گرفت. طبق استدلال اگوستین"دولت باید حکم بازوی دنیوی کلیسا باشد. دولت وظیفهء ادارهء جامعه را دارد، که در آن علایق روحانی برتر از علایق دیگر است" نظریهء تیوکراسی ( به معنی حکومت الهی روحانیون) در همین وقت رنگ ویژه ای اختیار می کند. در الهیات اگوستین قدرت دولت تابع قدرت شرعی است که نیروی لا یزال الهی منشأ می گیرد. به عبارت دیگر، با آن که کلیسا از دولت جدا است، دولت تنها در صورتی می تواند جزء وابسته"شهر خدا" باشد که در تمام امور مذهبی از کلیسا متابعت کند . 3 لینک به دیدگاه
Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۸ رنه دکارت ( 1650-1596) میلادی : اگرچه دکارت در خصوص معماری و شهرسازی نظریه روشن و خاصی ایراد نکرده است ، لیکن می توان از آنچه گفته است استنتاج نمود که شهر او قاعدتا شهری است که در آن به ارزش ها و هنجارها و مسایل اخلاقی توجه دارد . افراد جامعه شهری او خود را موظف بر احترام متقابل و رعایت مسایل متقابل می دانند . همچنین توجه به قوانین هر کشور سرلوحه دستورالعمل شهر مورد نظر دکارت می تواند باشد . 3 لینک به دیدگاه
Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 شهریور، ۱۳۸۸ شارل فوریه ( 1772-1837 ) : فرانسوا ماری شارل فوریه به عنوان شهرساز مبتکر شهر گارانتی و فالانستر ، از جمله فیلسوفان اجتماعی فرانسوی است . تفکر فوریه در خصوص آرمانشهر : او معتقد است ، بشر در قرن نوزدهم در برزخ چهار دوره بربریت و دوره پنجم یعنی تمدن قرار گرفته است .دوره ششم را عهد گارانتیسم یا دوره تضمین و دوره هفتم را عصر هارمونی قلمداد می کند .فوریه ویژگی دوره تمدن را خواص کنترل نشده می داند ، در حالیکه در دوره ششم ، انسان ها تحت نظارت یک سری از محدودیت ها و قیود خواهند بود . فوریه در خصوص شهر گارانتی ( ضمانت گرا یا تضامنی ) توجه به تزیین نمای ساختمان ها ، ارتفاع و تناسب بناها نسبت به یکدیگر و فضای باز مقابل خود ، عرض کوچه ها و راه های فرعی و اصلی داخل و بیرون شهر و بسیاری دیگر از مسایل شهری توضیحات بسیار دقیق آورد . وی بر ضرورت ساخت خانه های جمعی که حسن تجمع سرویس ها و تسهیل در روابط را میسر می کند تاکید می کند . نتایج افکار فوریه و تحلیلشان در مورد آرمانشهر : 1. اصول شهر گارانتی متشکل متشکل از سه دایره متحدالمرکز شبیه باغشهر ابنزو هاوارد است . 2. آرمانشهر او در مقیاس محله ای و کوچک سنجیده می شود . 3. با توجه به ضرورت ها تشویق به مسکن جمعی و پرهیز از ساخت خانه های کوچک را پیشنهاد می کند . 4. توجه به مدارهای تهویه شده به شکل خیابان های سرپوشیده را به عنوان روش ارتباط درونی مطرح ساخت . 5. بازگشت به زمین را با دو فرض مطرح کرد : 1. تفرق جمعیت از شهرهای بزرگ و پراکنده شدن در فلانستر های زیبا در ناحیه ای مستعد کشاورزی مناسب با دید و منظری جذاب 2. کاهش دادن فعالیت های صنعتی و ماشینی و کارخانه ای 6. فرم معماری فالانستر ( مهمانسرای بزرگ ) شبیه به قصرهای اشراف فرانسوی است همراه با تقارن . 3 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۹۰ آرمانشهر آرمانشهر به جامعه ای ایده آل گفته می شود که ساکنان آن در شرایطی به ظاهر تمام عیار و بی نقص زندگی می کنند. بنابراین واژگان آرمانی یا آرمانگرایی برای اصلاحاتی خیال انگیز به کار برده می شوند که به طرز دست نیافتنی ایده آل هستند. این واژه برای اولین بار در کتاب آرمانشهر (Utopia) اثر سر توماس مور (Sir Thomas More) –که به زبان لاتینی و درباره ی عالی ترین شکل جمهوری و جزیره ی جدید اتوپیا در سال 1516 انتشار یافت- مورد استفاده قرار گرفت. توماس مور واژه ی اتوپیا (Utopia) را از واژگان یونانی گرفته و ترکیب کرده است. (ou) به معنی not و (topos) به معنی place در زبان انگلیسی است، و ترکیب این دو کلمه یونانی به مفهوم هیچ جا (no place) یا ناکجا آباد است. او درسال 1515، یعنی زمانی که در سفارت فلاندرز(Flanders) (1) کار می کرد، کتاب دوم اتوپیا (Book II of Utopia) را نوشت و در آن به شرح یک جامعه (شهر) کمونیستی و بی مذهب پرداخت که نهاد ها و سیاست های آن به شیوه ای کاملا عقلانی اداره می شدند. نظم و منزلت چنین جامعه ای تضاد قابل توجهی با شیوه ی غیر عقلانی اداره ی اروپای مسیحی داشت، که بر اساس منافع شخصی و حرص و طمع برای قدرت و ثروت تقسیم شده و بیشتردر کتاب اول ( نوشته شده در انگلستان، 1516) شرح آن رفته بود. توصیف اتوپیا از زبان مسافری مرموز به نام رافائل هیتلودی (Raphael Hythloday) و در دفاع از ایده ی نویسنده- که کمونیسم را تنها راه مقابله با خودپرستی در زندگی خصوصی و عمومی می دانست- بیان می شود. وی در مکالمات با این فرض که طبیعت آدمی جایز الخطاست در باره کاهش بدی حرف می زند تا درمان آن. بنابراین این امر به خواننده بستگی دارد که حدس بزند کدام بخش های این نوشته ی درخشان –که حاوی کنایات و ظرایف طنز آمیز (jeu d'esprit) (2) است- جدی و کدامیک تناقضی آشکار است. آرمانشهرهای مکتوب ممکن است عملی، طنزآمیز و یا ذهنی باشند. آرمانشهرها بسیار کهن سال تر از نام خود هستند. کتاب جمهوریت افلاطون الگوی بسیاری از آن ها بوده است، از توماس مور تا هربرت جرج ولز(H.G. Wells). جزیره ای آرمانی که در تاریخ مقدس(the Sacred History) ائوهمروس (3) وجود دارد (که در 300 قبل از میلاد در اوج بود) و زندگی پلوتارک (Plutarch) (4) مبتنی بر قانون لیکورگوس (Lycurgus) (5)، شهر آرمانی اسپارت را توصیف می کنند. افسانه ی آتلانتیس (The legend of Atlantis) الهام بخش بسیاری از افسانه ها شد. اما اکتشافات قرن پانزدهم زمینه های واقعی تری را مجاز شمرد و سر توماس مور در اثر خود- اتوپیا- امریگو وسپوچی (6) را شریک نمود. دیگر آرمانشهرهای شبیه به تصویر انسانگرای توماس مور، آرمانشهر آنتونیو فرانچسکو موندی در سال 1552 و آرمانشهر فرانچسکو پاتریزی (Francesco Patrizi) به نام شهر شاد (La città felice) بودند. ایده ی فراگیر شهر خورشید (La città del sole ) (نوشته شده در سال 1602) از توماسو کامپانلا (Tommaso Campanella) یک آرمانشهر عملی اولیه بود. اثر فرانسیس بیکن به نام نیو آتلانتیس (New Atlantis)(منتشر شده در سال 1627) از نظر برنامه ی علمیِ خود عملی بود، ولی از لحاظ نظری متوجه فلسفه و مذهب بود. جامعه آرمانی مسیحی در آنتانجیل (سال 1616) نوشته ی آی.دی.ام (I.D.M )، شهر مسیحی(7) نوشته ی یوهان ولنتاین آندره (Johann Valentin Andreae) (سال 1619) و Novae Solymae libri s.. نوشته ی ساموئل گات (Samuel Gott) (سال 1648) شرح داده شده است. آیین پوریتانیسم (8) بسیاری از آرمانشهرهای ادبی-هم مذهبی و هم سکولار- را خلق کرد، به ویژه قانون آزادی (1652) که در آن جرارد وینسنتلی (Gerrard Winstanley) از اصول گروه دیگرز(Diggers) (9) حمایت کرد. جامعه اشتراکی اوشنا 1656(The Commonwealth of Oceana) نوشته ی جیمز هرینگتون (James Harrington) در سال 1656 از توزیع زمین به عنوان شرطی برای استقلال عامه پسند حمایت نمود. در فرانسه کارهایی چون اثر گابریل دی فوانی(Fogny) به نام «جنوب زمین شناخته شده است» (Terre australe connue) در سال 1676 آزادی را تشویق کرد. اثر فرانسوا فنلون (François Fénelon) به نام تله ماک(Télémaque ) شامل بخش هایی تخیلی بود که زندگی ساده را می ستود. سال 2440 (L'An 2440 ) نوشته ی لویی سباستین مرسیه (Louis-Sébastien Mercier) (سال، 1770، ترجمه انگلیسی سال 1772) اصولی انقلابی را پیش بینی نمود. بریتانیای جدید اثر جی.آ.الیس (G.A. Ellis) (1820) و سفری به ایکاریا اثر اتین کابه (1840) درباره جوامعی آزمایشی در ایالات متحده بود که محدودیت های برنامه ریزی اقتصادی صرف را نشان می داد. در نتیجه بولور-لیتون (Bulwer-Lytton) در اثر خود به نام رقابت آینده (The Coming Race) (1871) ماهیتی را خلق کرد که اقتصاد را کاملا حذف می کرد، و ویلیام موریس در اثر خود، اخبار از ناکجا آباد (News from Nowhere) (1890)، نشان داد که اقتصاد را خوار می شمرد. با این حال دو آرمانشهرِ با نفوذ دارای پایه ی و اساس اقتصادی بودند: نگاه به گذشته (Looking Backward) 2000-1887 نوشته ی ادوارد بلامی(1888) و فریلند (Freiland) (1890، دیداری از فریلند...، 1894) نوشته ی تئودور هرزکا (Theodor Herzka). هربرت جرج ولز در اثر خود، یک آرمانشهر مدرن (1905) به خیال و اندیشه بازگشت. بسیاری از آرمانشهرهای طنز گونه هایی هستند که به جای ارائه راه حل های عملی برای شرایط موجود به تمسخر آن می پردازند. در این گروه آثای چون سفرهای گالیور نوشته ی سویفت (1726) و اروون (Erewhon ) نوشته ساموئل باتلر جای می گیرند. در قرن بیستم که امکان برنامه ریزی جامعه قریب الوقوع گردید، تعدادی داستان های ضد آرمانشهری نوشته شد. در میان آن ها رمان های پاشنه ی آهنین اثر جک لندن (1907)، من (1924، ما، 1925) نوشته ی یوگنی زامیاتین(Yevgeny Zamyatin)، دنیای قشنگ نو نوشته ی آلدوس هاکسلی (Aldous Huxley) و 1984(هزار و نهصد و هشتاد و چهار) از جرج اورول (1949) به چشم می خورد. در این میان داستان آرمانشهر اثر لوییس مامفورد (1922) پژوهشی عالی است. همزمان با ادبیات کوشش هایی نیز توسط گروه های مذهبی و اصلاحگران سیاسی برای استقرار جوامع آرمانی به ویژه در امریکا صورت پذیرفت. در دو قرن بین سال های 1663 ( زمانی که برخی منونیت های-Mennonite-(10) هلندی اولین کلنی های کمونیستی را در جایی امروز لویس دلاویر «Lewes, Del. » خوانده می شود ایجاد کردند) و 1858، ساخت حدود 138 سکونتگاه در امریکای شمالی آغاز شد. اولین اجتماعی که بیش از دوره ی زندگی موسس خود طول کشید فرقه فرات (Ephrata Community) بود که در سال 1732 در پنسیلوانیا توسط پاک اندیشان های آلمانی (Pietists) (11) بنیان گذاری شد. دیگر سکونتگاه های پیهتیستی آلمانی توسط جرج رپ (George Rapp )، گروه آمانا (در لوا- Iowa) و جامعه متحد باورمندان به ظهور دوباره ی مسیح (Shakers) (12) ایجاد شدند، (هارمونی در پنسیلوانیا،ذهارمونی در ایندیانا و اکونومی در پنسیلوانیا). برخی از آن ها ازدواج را نفی می کنند. دیگر فرقه های مذهبی اشتراکی هنوز شکوفا هستند. در میان بزرگترینشان هوتریت ها (Hutterites ) (13) و عمدتا در ایالات متحده و کانادا هستند، اما کلنی هایی نیز در پاراگوئه و انگلستان دارند. از اولین جوامع سکولار مجتمع نیوهارمونی است که در سال 1825 بنیان گذاری شد، یعنی زمانی که کارخانه دار بریتانیایی رابرت آون مجتمع نیوهارمونی در ایندیانا را از رپیت ها (Rappites ) (14) خریداری کرد. نیو هارمونی بیش از آن که جامعه ای کمونیست باشد یک جامعه تعاونی بود. با وجود آن که این اجتماع از میان رفت ولی اولین مهد کودک، اولین مدرسه حرفه ای، اولین کتابخانه ی عمومی و اولین مدرسه دولتیِ تحت حمایت اجتماع در امریکا را در خود داشت. چارلز فوریه ایده های چارلز فوریه (Charles Fourier)، اصلاحگر اجتماعی، اثری قوی بر اصلاحگران اجتماعی آمریکایی در دهه 1840 داشت، به ویژه بر پیشگامان مزرعه بروک در ماساچوست (Brook Farm in Massachusetts)(15). بین سال های 1841 تا 1859 تقریبا 28 کلنیِ مکتب فوریه در ایالات متحده تاسیس شدند. ایکارین ها(16)–پیروان اتین کابه- جوامع ناموفقی را در ایلینویز (Illinois) (، پیش تر توسط پیروان مکتب مورمونیسم (17) ایجاد شد)، میسوری، ایووا (Iowa) و کالیفرنیا بنیان نهادند. یک سرمایه گذاری منحصر بفرد جامعه اونیدا (Oneida Community) بود که توسط جان هامفری نویس(John Humphrey Noyes) در پوتنی ورمونت (Putney, Vt.) در سال 1841 بنیان گذاری شد و در سال 1848 به اونیدا، نیویورک انتقال یافت. گروه یاد شده ازدواج مختلط را آزمایش کردند که در آن تمام زن و شوهرها مشترک بودند . نویس گفت که اونیدا امتداد مزرعه بروک است ولی بدون اشتباهات آن. او بر این باور بود که سوسیالیسم بدون مذهب امکان پذیر نیست و چنین سیستم خانوار گسترده ای مساله خودخواهی را حل کرده و عملی بودن این شیوه ی زندگی را اثبات می کند. بچه ها تا زمانی که بتوانند راه بروند نزد مادر خود می ماندند و سپس به پرورشگاه سپرده می شدند. پس از جنگ داخلی امریکا، شور و شوق برای تجربه های آرمانشهری سکولار رو به افول نهاد. برخی سکونتگا های جدید در دهه 1890 در پی انتشار مقالاتی در رابطه با آرمانشهر مانند جامع تعاونی (The Cooperative Commonwealth ) اثر لورنس گرونلند (Laurence Gronlund) (1884) و نگاهی به گذشته (Looking Backward) اثر بلامی ایجاد شدند، اما ضربه ناگهانی کار خود را کرده بود و جنبش های اخیر به زودی در برابر سوسیالیسم سیاسی گرد هم آمدند. خلق جوامع مذهبی آرمانی در قرن بیستم ادامه یافت، اما آن ها نیز معمولا عمرشان کوتاه بود.مهاجرنشین های مذهبی، در تمام نمونه های خود، توسط یک شخصیت قدرتمند واحد ایجاد و اداره می شدند که مریدانش باور داشتند که او هدیه بی همتایی از نبوت یا فرزانگی است. بیشتر این کلنی ها در طول دوره زندگی بنیانگذار اصلی خود شکوفا شدند و پس از مرگ وی به آرامی رو به زوال رفتند. پی نوشت: 1- فلاندر (Flanders) که در هلندی Vlaanderen و در فرانسه Flandre خوانده می شود، جامعه ای (سیاسی) از فلمینگ ها و همچنین موسسه ای در بلژیک و یک منطقه ی جغرافیایی در هلند، بلژیک و فرانسه ی کنونی است. در طول تاریخ منطقه جغرافیایی که فلاندر خوانده می شود تغییر یافته است. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2- « jeu d'esprit» عبارتی فرانسوی به مفهوم لغوی «بازی ذهن» و ترجمه ی دقیق تر آن پرواز خیال (flight of fancy) است، این اصطلاح برای لطیفه ها و قطعات هجایی مانند آثار اسکار وایلد و عموما برای قطعات نوشتاری چون اشعار غیر مسجع و رمان های کمدی کوتاه که دارای ماهیت طنز آمیزی هستند، استفاده می شود. 3- ائوهمروس (Euhemerus ) در قرن 3 قبل از میلاد نخستین کسی بود که دست به تفسیر اسطوره زد. او در واقع پایه گذار بنیادهای تاریخی و واقعی برای داستان های اسطوره ای بود . او تعریفی کلاسیک از اسطوره بیان نموده و شخصیت های اسطوره ای را بر بنیادهای پدیده های تاریخی و واقعیت های اجتماعی قرار داد. ( دکتر بهار مختاریان، نشست اسطوره و نقد اسطورهای در هنر و ادبیات، فرهنگستان هنر) وی کتابی به نام نوشته های مقدس تدوین کرد و در آن چنین نوشت که خدایان نیروهای مختلف طبیعتند که بشر به آن ها شخصیت انسانی داده یا، به احتمال بیشتر قهرمانان انسانی هستند که مردم به خاطر خدمات آن ها نسبت به خود یا از روی تصور عمومی صورت خدایی داده است. (ویل دورانت، تاریخ تمدن) 4- پلوتارک (Plutarch) (به یونانیΠλούταρχος، تلفظ: پلوتارخوس) (حدود ۴۶ - ۱۲۷ میلادی) از تاریخنگاران، زندگینامهنویسان و مقالهنویسان یونان باستان بود. پدر پلوتارک اتوبولس بود. وی در یکی از خانوادههای مهم شهر خرونه در مرکز یونان بهدنیا آمد. بعدها در یونان و مصر به سیاحت پرداخته و چند صباحی در روم زیست و مورد عنایت تراژان واقع گشته و از جانب او به امارت شهری گماشته شد. پلوتارک سالهای آخر زندگیش را در زادگاه خود که به رسوم و آداب و مردمانش دلبستگی فراوان داشت گذراند و در آنجا مدرسهای گشود و حلقهٔ درس داشت. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 5- لیکورگوس قانونگذار اسپارت . وی پس از مرگ برادر خود پلی دکت پادشاه اسپارتا فرمانروای شهر گشت . زن برادر او هنگام مرگ شوی آبستن بود و به لیکورگوس پیغام داد که حاضر است طفل خویش را هلاک سازد و سلطنت اسپارتا را بدو سپارد مشروط بدانکه لیکورگوس با وی مزاوجت کند. لیکن لیکورگوس بدین امر تن نداد و چون برادرزاده اش تولد یافت ، او را شاریلائوس یعنی «سرور ملت » نام نهاده و خود را نائب و قیم وی شمرد. پس از آن سفری به کرتا و مصر و آسیا کرد و چون در اسپارتا انقلابی روی داد مجدداً به وطن بازآمد و در 884 به دستیاری شاریلائوس و سی تن از دوستان خویش به تغییر قوانین اسپارتا همت گماشت ، لکن باز دچار مخالفت مردم گشت و روزی در میدان شهر جوانی موسوم به «آلکاندر» یک چشم او را کور کرد. پس از وضع قوانین جدید باز از وطن دوری گرفت و سرانجام چنانکه مورخین قدیم نگاشته اند در ممالک بیگانه از گرسنگی بمرد. (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دکولانژ صص (503-504).(لغتنامه دهخدا) 6- آمریگو وسپوچی به ایتالیایی(Amerigo Vespucci) : کاشف و نقشهنگار ایتالیایی است که قاره غربی به نام او «آمریکا» نامیده میشود. 7- شهر مسیحی (Christianopolis) نوشته ی یوهان والنتاین آندره در سال 1619 توصیف جزییات یک شهر آرمانی دانشمندان و صنعتگران است که از دید یک مسافر جوان و ساده بیان می شود. 8- پوریتانیسم (Puritanism) یک حرکت اصلاحی مذهبی در اواخر قرن شانزدهم و قرن هفدهم میلادی است که به دنبال پاک کردن کلیسای انگلستان از بقایای کاتولیک رومی است. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 9- گروه دیگرز (Diggers) یک گروه انگلیسی از کشاورزان کمونیست پروتستان بود که توسط جرارد وینستنلی در سال 1649 پایه گذاری شد. افراد این گروه سعی می کردند که قوانین اجتماعی موجود را با یک شیوه زندگی کشاورزی-که مبتنی بر ایده های آن ها برای ایجاد جوامع روستای کوچک و برابر بود- تغییر دهند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 10- برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 11- پهیتیسم (Pietism) یک جنبش اصلاحی در کلیسای لوتری آلمان در قرن های هفدهم و هجدهم است که کوشید تا آرمان های فداکارانه ی مذهب پروتستان را تجدید کند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 12- جامعه متحد باورمندان به ظهور دوباره ی مسیح (Shakers) یک فرقه ی مذهبی است و بر اساس تعلمیات آن لی ( Ann Lee) بر مساله ی برابری و رد روابط جنسی تاکید می کرد و همین امر سبب کاهش تعداد افراد آن شد. این گروه امروزه با تعداد افراد کمی که باقی مانده اند بیشتر به دلیل همکاری های فرهنگی خود شناخته می شود. (به ویژه در زمینه ی نوع موسیقی واثاثیه) برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 13- هاتریت ها (Hutterites) یک شاخه از آناباپتیست ها ( Anabaptists) هستند که ریشه ی آن ها به اصلاحات رادیکال قرن شانزدهم به رهبری مارتین لوتر باز می گردد. از باور های آن ها می تواند به جامعه ای سرشار از نیکی و صلح کامل اشاره نمود. جامعه هوتریت ها که مهاجر نشین نامیده می شوند همه روستایی هستند و درآمد بسیاری از آن ها بسته به موقعیتشان متکی بر کشاورزی و دامداری است. هر روزه تعداد بیشتر و بیشتری از این کلنی ها به دلیل دشوار بودن زندگی بر پایه ی کشاورزی به تولید رو می آورند. این کلنی ها در ساخت خانه، تعمیر و نگهداری تجهیزات و درست کردن لباس خود کفا هستند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 14- جامعه هارمونی توسط یوهان گئورگ رپ (Johann Georg Rapp) (1757–1847) و پسر خوانده ی وی فردریک رپ (1775–1834) بنیانگذاری و رهبری شد، و برای 100 سال-تقریبا از 1805 تا 1905-پای برجا ماند. اعضای این جامعه گاه هارمونیست، هارمونیت یا رپیت نامیده می شدند. 15- مزرعه بروک که موسسه ی کشاورزی و آموزش مزرعه بروک یا انجمن صنعت و آموزش مزرعه بروک نیزخوانده می شود یک آزمایش آرمانشهری برای زندگی اشتراکی در ایالات متحده در دهه ی 1840 بود. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 16- ایکاری آرمانشهر اتین کابه است و پیروان وی ایکارین خوانده می شوند. 17- برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام متن به صورت زیر ارجاع داده شود: • MLA Style: "utopia." Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica, 2010.• APA Style: utopia. (2010). Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ شهر آرمانی در سال 2035 یک گروه دانشجویی از دانشگاه آیداهو برای زندگی آرمانی شهری در سال 2035 یک طرح پیشنهادی را ارائه داده اند. یکی از اصول این طرح پیشنهادی، بهینه سازی مصرف سوخت و مدیریت حمل و نقل در شهر می باشد. تولید نفت جهانی در سال 2010 به اوج خود رسید. با توجه به روند فعلی رشد جمعیت و گرایش کشورهای جهان سوم به سمت جهانی شدن و رشد صنعت، به نظر می رسد که تقاضای جهانی برای نفت به افزایش خود ادامه خواهد داد و در مقابل، عرضه کاهش پیدا خواهد کرد و این اختلاف بین عرضه و تقاضا به تدریج افزایش خواهد یافت و این امر در دراز مدت باعث افزایش هزینه ها خواهد شد. در بخشی از این طرح با همکاری مهندسین مکانیک، خودروهای هیدروژنی و دیگر انواع خودروهای دوستدار محیط زیست و دارای سوخت پاک، جایگزین خودروهای شخصی و وسایل حمل و نقل عمومی خواهد شد. شعار اصلی این گروه "تغییر برای زندگی بهتر" انتخاب شده است. مدیر گروه می گوید: انسان انعطاف پذیر است، به عنوان مثال اگر نفت در دسترس نباشد، مردم با روش های جدید برای زندگی بدون نفت، به کشف و دگرگون کردن زندگی و محیط پیرامون اقدام خواهند کرد. این تحول علاوه بر فعال شدن پتانسیل ها، تعاونی و همکاری را درون جامعه افزایش خواهد داد و در نتیجه راه حل های خوبی در زمینه صنعت، کشاورزی، کسب و کار و مسکن، به دست خواهد آمد و به نوعی بهینه سازی و هم افزایی در تمامی زمینه ها عملیاتی خواهد شد. دیدگاه اصلی این گروه، پیاده سازی روش های جامعه شناسی و روانشناسی و تلفیق آن با علم معماری، شهرسازی و تکنولوژی های نوین می باشد و هدف نهایی، رسیدن به زندگی پایدار است.رسیدن به جامعه ای که در آن، تمرکز اصلی بر تولید داخلی و تجارت جهانی، تقویت کشاورزی و خودکفایی، حمل و نقل پاک وگسترش وسایل حمل و نقل عمومی و بهینه سازی در صنعت می باشد. این جامعه پویا، آینده درخشانی خواهد داشت. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 شهریور، ۱۳۹۴ اتوپیا، آرمانشهر و مدینه فاضله تاریخ بشر نشان می دهد که انسان همواره به دنبال تاسیس جامعه ای رؤیایی و دور از زشتی ها بوده است که در آن همه امور بر وفق مراد و مطابق میل باشد. جامعه ای که در آن نه خبری از ظلم و تبعیض باشد و نه اثری از جنگ و ستیز و نه رد پایی از جهل و فقر و مرض یافت شود. این کمال یابی مدام فکر عده ای از متفکران و نواندیشان را به خود مشغول داشته است و آنان را به ارائه طرح ذهنی جامعه برتر که برآورنده تمام آرمانهای فوق باشد واداشته است. چنین جامعه و حکومتی را در فرهنگ پارسی آرمانشهر، در انگلیسی اتوپیا و در ادبیات عرب مدینه فاضله گویند. بشر و آرزوی بهشت روی زمین درطول تاریخ، افلاطون با طرح شهر مراد در کتاب جمهور در 2300 سال قبل از میلاد و آگوستین از مفسران دین مسیح در قرن چهار میلادی در کتاب شهر خدا و سپس در اندیشه مسلمانان فیلسوفی به نام فارابی در قرن چهارم هجری در کتاب سیاست مدینه از نخستین کسانی هستند که فقدان مدینه فاضله را درک کرده اند. انسانهای اهل مدینه فاضله همه در راه کمال حرکت می کنند و هر یک از آنان دیرتر یا زودتر به نقطه ای مادی یا معنوی دست می یابند که این امر خود بر انگیزنده حرکت های بعدی می گردد. نظام حاکم نظامی است که انسان را به جایی می برد که جز به خدا نمی اندیشد. معلم ثانی (فارابی) عنان رهبری مدینه فاضله را به دست مردمی می سپارد که رییس اول نام دارند و به صفاتی مشخص و معین متصف هستند. رییس اول در جایگاه اول حاکمیت جامعه و نزدیک ترین فرد به یزدان پاک است.بر این منوال افراد بسیاری در کتب مختلف نظریه پردازی کرده اند که از این جمله می توان به ارسطو و کتاب سیاست، کامپانلا و کتاب شهر خورشید، بیکن و کتابهای ارغنون جدید و آتلانتیس نو، کانت، هگل، راسل، مارکس و … اشاره نمود. رنسانس فکری و هنری پس از وقوع رنسانس و تجدید حیات فکری و هنری در فضای اروپا، در سال 1518 میلادی کتاب اتوپیا اثر سر توماس مور منتشر می گردد. او از سیاست مداران کاتولیک مذهب انگلستان در قرن 16 میلادی بود در کتاب معروف خود پس از انتقاد پر شور از اوضاع اجتماعی و اقتصادی اروپا و به ویژه انگلستان، شهری خیالی را در مقابل شهرهای موجود با نام دیستوپیا مطرح می نماید و با زبانی طنز آلود حل مشکلات مردم را در آن می جوید. کلمه اتوپیا از ریشه یونانی و به معنای هیچستان و ناکجا آباد گرفته شده و روایتگر این آرمانشهر رافائل به معنای یاوه سرا است که یک یونانی و شاگرد مکتب افلاطون است.در قرون بعدی اتین کابه (جامعه شناس سوسیالیست فرانسوی) در کتاب خود به نام سفر به ایکاری با الهام از مور، اتوپیای خود را مطرح می کند. ویل دورانت نیز که یک دوره تاریخ بشر را از قرون قدیم تا عصر ناپلئون نگاشته است، در سال 1918 میلادی در کتاب خود با نام لذات فلسفه آرمانشهر خود را ترسیم می کند. مدرنیسم، پست مدرنیسم و فراتر از آن با شروع قرن نوزدهم میلادی و آغاز تحولات شگرف برداشت روشن گرایانه از نو کردن جامعه از اروپا به کل جهان منتشر شد و وعده بالاترین درجات شادکامی و کامرانی به همگان ابلاغ گردید و در نتیجه اصول نو گراها به توسعه موازی در زمینه هنر و معماری و برنامه ریزی شهری و… انجامید.در حقیقت جنبشی به نام مدرنیسم (نوگرایی) خود را به عنوان یک تعبیر کلی برای تمامی قرن بیستم معرفی کرد و به طور معمول از اسکلت بتن مسلح برای ارائه طرح ها استفاده می شد. از جمله سردمداران این جنبش می توان از لوید رایت، لوکوربوزیه، باهاوس و دواستیل نام برد.بسیاری از مردم هیچگاه این جنبش را نپذیرفتند و آن را به منزله اهانتی نسبت به خود تلقی کردند.چرا که این جنبش با اقداماتی به منظور بهبود وضعیت سلامت عمومی در قرن نوزدهم آغاز کرد و سبب از هم پاشیده شدن روابط اجتماعی چه در میان افراد و چه در میان توده های فضایی گشت.ختم نمادین مدرنیسم در ساعت 3 و 23 دقیقه بعد از ظهر 15 جولای سال 1972 اعلام شد که مجموعه مسکونی پروت ایگو به دلیل غیر قابل سکونت بودن آن برای طبقات کم درآمد با دینامیت منفجر شد.سبک پست مدرنیسم (فرانوگرا) از سوی افرادی مثل چارلز جکنز به عنوان راه حل پیشنهاد گردید. وی در کتاب زبان معماری فرانوگرا اظهار می دارد که اگر قرار است چیزی در جامعه نوگرایی غرب حکومت کند همان کثرت گرایی و روش چند جنبه ای است.آغازگران این نوع تفکر کسانی هستند که خواهان نقد ریشه ای شهر دوره مدرنیسم بوده و به دنبال ایجاد شهری هستند که با فنون نو ساختمانی ساخته شده باشد وبا سبک زندگی یا نیازهای خاص انسان در رابطه مستقیم باشد.از جمله پیروان این مکتب می توان از هنارد و اگزاناکیس نام برد. با رواج ایده های فرانوگرایی، همگان به یک خطر واقعی در درون جنبش کثرت گرایی پی می برند، خطری که محیط زیست را تبدیل به مشتی از کاربریهای اراضی و سبکهای مختلف ساختمانی نامتناسب می کند و آن را از وحدتی که در مکانهای منظم ساخته شده توسط اجدادشان بود کاملا تهی می سازد.روش کثرت گرایی که همه چیز را مقبول می شمارد طرح شهر خود را همچون مغازه خرت و پرت فروشی می نمایاند. مغازه ای که در آن همه چیز در کنار هم هست و هر یک به تنهایی می تواند موقر، شیک و زیبا باشد ولیکن در کنار هم مجموعه ای ناهنجار و پریشان را موجب می شود. اینجاست که شهرسازی پست مدرن نیز کنار می رود و نوعی بازگشت به اعتماد به نفس بروز می کند. قرار است که سنتها دوباره کشف شوند و رجوع به جهانی است که در شهر افلاطونی توصیف شده بود. عصر نوگرا معتقد است که یک راه، یک حقیقت و یک شهر وجود دارد و عصر فرانوگرا اعتقاد دارد که هر چیزی قابل قبول است. اینجاست که مکتب پست پست مدرنیسم (ورا فرانوگرا) سر بر آورده و خواهان بازگشت به اصول می شود. منابع موریس، جیمز: تاریخ شکل شهر، ترجمه راضیه رضازاده، تهران، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران، چاپ دوم، 1374 شوای، فرانسواز: شهرسازی تخیلات و واقعیات، ترجمه دکتر سید محسن حبیبی، تهران، دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ، 1375 گیدیون، زیگفرید: فضا،زمان،معماری، ترجمه دکتر منوچهر مزینی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1383 منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۴ ریشه یابی تفکر آرمانشهر در ایران معاصر یکی از آرزوهای دیرینه بشر، دستیابی به آن نوع شیوه زیست بوده است که زندگی او را با بهروزی و کامیابی قرین سازد. «اندیشه آرمانشهری» آن بخش از اندیشه است که در طول تاریخ راه های تحقق این آرزو را در قالب انتزاعی بیان کرده است. در تاریخ اندیشه سیاسی و فلسفه غربی، افلاطون بنیانگذار اندیشه آرمانشهری بود. در دوران رنسانس، سرتوماس مور اندیشه آرمانشهری را در مسیر جدیدی قرار داد و پس از مور نیز اندیشمندان غربی، این اندیشه را پروراندند و از آن به عنوان معیاری برای سنجش نظامهای سیاسی و اجتماعی بهره بردند. در ایران اندیشه آرمانشهری از روزگاران قدیم به صورت اساطیری آغاز شد و در دوران اسلامی در عرصههای دین، حکمت و ادب خودنمایی کرد. باید گفت که آرمانشهرهای ایرانی، برخلاف نمونههای یونانی آن، نیروی خود را نه از خرد و تعقل فلسفی (که نتیجه غور فلسفه یونانی در اخلاق، عدالت و مدنیت بود) بلکه از ادراک اسطورهای و رازآمیز نسبت به جهان هستی اخذ میکردند. با این حال، نگرش معنوی به شهرها، تأثیرات قابل توجهی بر کالبد شهرها، به ویژه شهرهای باستانی، گذاشته است. وجود حصار برای شهرها، مکانیابی شهرهای باستانی بر روی صفهها، نقشه شطرنجی و همچنین مدور شهرها، عمدتاً ناشی از تأثیر اعتقادات و اسطورهها بوده است. حصار شهر، اگر چه عاملی طبیعی برای جلوگیری از تاخت و تاز مهاجمان محسوب میشده است، اما کارکرد معنوی بسی ژرف تر آن جدا کردن شهر از محدوده قوای اهریمنی و حفظ آن از دست درازی این نیروها بود. بر این اساس حکومت ها و دولت های گوناگون با جهان بینی متفاوت دست به ساخت مجتمع های مسکونی و شهرها زده و ایئولوژی خود را در آن القا نمودند. در این مقاله قصد بر آن است که تاثیر دیدگاه های حکومت پهلوی بر ساخت شهرها و ادامه آن در دوران معاصر به اختصار بررسی گردد تا بلکه از این راه بستر تاریخی آرمانشهر ایران معاصر یافت شود. دولت پهلوی بر پایه یک سازمان متشکل دیوانسالار و نیروی نظامی مستقل از تقسیمبندیهای اجتماعی ـ عشیره ای کهن تشکیل شد و استیلای خود را بر هر سه جامعه ایلی، روستایی و شهری گسترد. نطفه این دولت در سال 1300 بسته شد و در سال 1304 پا به عرصه وجود گذاشت. از نظر کالبدی ، در آغاز این دوره ، مجموعه شهری تهران در داخل حصار ناصری قرار داشت. در پی گسترش شهر به خارج از این حصار، که از سال 1309 شروع شده بود ، در سال 1311 ، تخریب باروی شهر آغاز گردید و در سال 1316 بارو به طور کامل از میان برداشته شد. در این دوره ، توسعه شهر عمدتاً به سمت شمال و شمال غرب اتفاق افتاد و در جهت جنوب به دلایلی چون چالههای کورهپزخانهها، وجود اراضی کشاورزی، گورستان قدیمی و دیوارهای مخروبه ناصری توسعه به کندی صورت می گرفت. از مهمترین اقدامات این دوره ، تعریض خیابان ها و احداث اماکن دولتی بوده است. با پر کردن خندق در جهات چهارگونه ، چهار خیابان عریض (از شمال شاهرضا ، از جنوب شوش، از غرب سیمتری و از شرق شهباز) شکل گرفت و علاوه بر اینها خیابان های قدیمی به بولوارهای جدید و با اشکال هندسی و منظم تبدیل شد و به تبعیت از الگوی شهرهای غربی بسیاری از خیابان ها تعریض شد و خیابان ها با الگوی شطرنجی شکل گرفت. میدان ها در مسیر خیابانهای عمده شهر و یا در تقاطع آنها احداث شد و اطراف آن قرینه سازی گردید. تلاش های زیادی به عمل آمد تا شهر از حالت تک مرکزی (میدان توپخانه) در آید و هر یک از میادین از اهمیت خاص خود برخوردار شوند. میادینی چون حسنآباد ، مخبرالدوله ، اعدام، راه آهن و منطقه سر در باغ ملی ، نمونههای قابل توجهی در این دوره بودند. یکی از نکات قابل توجه در شهرسازی این دوره، ایجاد «وحدت شکلی» در طراحی خیابان هایی چون امیریه و چراغ گاز بود. به طور کلی ، می توان گفت شهر تهران در دوره پهلوی اول، تحت تأثیر جریان بینالمللی جنبش مدرنیسم قرار گرفت. در واقع انتظام بخشی کالبد شهر به سبک «هوسمان» شهردار پاریس در قرن نوزدهم ، الهام بخش شهرهای ایران شد. الگوی تهران را در دوره پهلوی دوم در سه مقطع تاریخی میتوان بررسی کرد: دوره اول : 1332 ـ 1320، دوره دوم : 1345 ـ 1332 و دوره سوم : 1357 ـ 1345 در دوره اول ، توسعه مبتنی بر رشد موزون مهاجرت روستایی بود که به طور سنتی و تاریخی نیز وجود داشت. توسعه شهر آرام آرام و با حضور مهندسین و معماران فارغ التحصیل از دانشکده هنرهای زیبا و به شکل شطرنجی در خارج از بافت قدیم اتفاق اقتاد. با توجه به شرایط سیاسی زمان ، دولت پهلوی در این دوره تلاش می کرد شهر را بر بنای چارچوبی مردم سالارانه شکل دهد. از آثار آن واگذاری اختیاراتی به مردم برای اداره شهر بود. اقداماتی توسط دانش آموختگان مدارس فنی ، که از فرهنگ قدرتمند سبک بینالملل بهره جسته بودند، انجام شد که به سرعت به عنوان الگوی نوین توسعه شهری بازتاب وسیعی یافت و الگوی تهران تعریفی جدید از شهر و گسترش آن را مطرح نمود. در دوره دوم ، سیاست دروازه های باز (واردات کالاهای صنعتی و کشاورزی) اقتصاد شهرهای ایران را دستخوش تغییرات نمود. در این دوره، زمین شهری به عنوان کالایی سودآور جهت توسعه شهری را مشخص میکرد. شهر گسترش شتابان را آغاز کرد و برنامه سوم، تهیه طرح های جامع شهری را در دستور کار خود قرار داد که پاسخ به مسایلی بود که در شهرها ایجاد شده بود. در دوره سوم ، با تشکیل وزارت آبادانی و مسکن و در دستور کار قراردادن طرح های جامع شهری، آرمانشهر دولت پهلوی نیز چهره می نمود. طرح های جامع تعیین کننده الگوی رشد شهرها شدند. اگر طرح های شهری سال 1310 ، تفکر هوسمان گونه را مطرح کردند ، طرح های این دوره ، تفکرات شهرسازی « بولدوزر» را پی گرفتند. تخریب خیابانها ـ باز هم در بافت کهن ـ و ایجاد پدیده « حاشیه نشینی » متأثر از طرح های جامع شهری صورت پذیرفت. شهر با بحران مسکن مواجه شد و شهرک سازی ، باب جدیدی در شهرسازی باز کرد. تهران و دیگر کلان شهرهای کشور در این دوره، بیمحابا رشد نمودند تا به امروز که معماری و شهرسازی همچنان در پی یافتن راه حلی برای چالش بزرگ کلان شهرهای کشور است. از آن جا که این چالش چند بعدی است هرگز نمی توان نسخه و درمانی قطعی برای آن تجویز نمود. اما چه بهتر آن که با شناخت کافی از شرایط کنونی و تفکر آرمانشهر ایرانی در دوره های مختلف تاریخ کشور، به جمع بندی صحیحی از راه حل ها برای درمان ریشه ای معضل و نزدیک شدن به ریشه های تاریخی خویش برسیم. علاوه بر آن توجه به اینکه درمان اینچنین مشکلی طولانی بوده و نیازمند تکیه بر نظام مدیریت شهری کارآمد و استفاده از دانش روز دنیا می باشد، بهره گیری از رویکردهای استراتژیک و سناریویی ضروری است. منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۷ طرح دو نمونه از شهرهای آرمانی دوره رنسانس، «پالمانووا» و «اسفورزیندا» پالمانووا - Palma Nova اسفورزیندا - Sforzinda لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده