رفتن به مطلب

مفهوم برنامه ریزی و انواع آن


ارسال های توصیه شده

مفهوم برنامه ريزي

در صورتي كه بخواهيم تعريفي كلي از برنامه ريزي داشته باشيم, مي بايستي برنامه ريزي را عبارت از كوششي در جهت انتخاب بهترين برنامه ها در جهت رسيدن به هدف هاي مشخص بدانيم كه ممكن است اين كوشش ها و برنامه ها, تا مرحله ي نهايي هدف نيز پيش نرود, بلكه گام هايي در جهت رسيدن به آن باشد.

برنامه ريزي به معناي انديشيدن و تنظيم پيشاپيش امور, قبل از بروز وقايع و رويدادهاست تا در اموري همچون بهداشت, سلامت, رفاه, آسايش و خوشبختي افراد جامعه, نتايج مطلوبي بدست آيد. بديهي است, با برنامه ريزي دقيق مي توانيم اشتباهات گذشته را جبران كنيم و نسبت به آينده هوشيارتر عمل كنيم.

به گفته چادويك "برنامه ريزي يك سيستم كلي ذهني است. با ايجاد يك سيستم ذهني مستقل اما منطبق بر سيستم دنياي واقعي, ابتدا پديده تحول را شناخته, سپس آن را پيش بيني كرده و بالاخره آن را ارزيابي مي كنيم, هدف بهينه كردن سيستم دنياي واقعي از طريق بهينه نمودن سيستم ذهني مي باشد."

همچنين برنامه ريزي را مي توان به صورت ديگري تعريف كرد و آن عبارت است از: كوشش هاي انديشمندانه ي آدمي براي يافتن راه هايي كه به اتخاذ بهترين تصميمات براي تامين رفاه و ايجاد ترقي او منجر مي شود. با اين تعريف سه سوال مطرح مي گردد:

منظور از انديشمندانه چيست؟

راه هاي اتخاذ بهترين تصميمات كدام است؟

مراد از تامين رفاه و ايجاد ترقي چيست؟

براي پاسخگويي به سوالت فوق, از برنامه ريزي تعريف ديگري نيز مي توان كرد. بنابراين تعريف كه از اجزاي متشكل آن منتج مي گردد, برنامه ريزي يعني:

بررسي, برآورد و تخمين نيازها

بررسي, برآورد و تخمين امكانات

بررسي, برآورد و تخمين بهترين راه استفاده از امكانات براي برآوردن نيازها

طبيعي است كه در هر مرحله, اين تخمين ها بايستي واجد دقت, عدد و رقم باشد. در اين تعريف از برنامه ريزي, مسلم است كه نخستين قدم جمع آوري آمار و اطلاعات است كه البته بايستي با شيوه اي نظام يافته صورت پذيرفته باشد و بر اساس گرايش هاي گذشته, حال و آينده استوار باشد. دومين قدم, تجزيه و تحليل اطلاعات بدست آمده است كه آن هم بايستي با شيوه اي علمي و منظم صورت گيرد و در حقيقت از يك نوع غربال علمي بگذرد. سومين قدم, ارزشيابي يا به اصطلاح سبك و سنگين كردن آنها است كه نكات مثبت و منفي در جهت رسيدن به هدف ها مشخص مي گردد. گام چهارم, در جهت تعيين اولويت ها است. يعني برنامه ريز بايستي, از عوامل مختلف كه در متغيرهاي مختلف براي رسيدن به هدف هاي برنامه وضع شده, به انتخاب بهترين ها بپردازد. برنامه ريز بايستي مشخص كند كه از نظر زمان و امكانات در جهت برآوردن نيازها و رسيدن به هدف ها به بهترين صورت پرداختن به كدام عامل مقدم و مرجح است. مرحله آخر نيز, اجراي برنامه است كه با توجه به زمان بندي و برآورد امكانات و وسائل, اجراي برنامه صورت مي گيرد.

لینک به دیدگاه

انواع برنامه ریزی

 

برنامه ریزی از دیدگاه مسائل اجتماعی و اقتصادی, به منظور ارتقاء سطوح مختلف زندگی جامعه, می توان به چند نوع تقسیم نمود:

الف- برنامه ریزی كلی (كلان)

این برنامه ریزی, بیشتر به منظور رسیدن به هدف های كلی و عمومی اقتصادی و اجتماعی انجام می گیرد. مثلاً, برنامه ریزی در زمینه*ی ارتقاء رشد اقتصادی یا صادرات و مبادلات بازرگانی یك كشور را, می توان یك برنامه*ریزی كلی دانست.

ب- برنامه ریزی بخشی

این نوع برنامه ریزی, بیشتر در بخش های مختلف تولیدی و اجتماعی صورت می*گیرد. مانند: برنامه ریزی در بهداشت, ساختمان, كشاورزی, مخابرات و مانند آن.

ج- برنامه ریزی در سطح طرح (خرد)

این برنامه ریزی در طرح ها و پروژه*های داخل بخش صورت می گیرد. مانند: برنامه ریزی توسعه ی كلینیك در داخل بخش بهداشت, برنامه ریزی توسعه ی مدارس ابتدایی در بخش آموزشی, یا ارتقاء سطح تولید گندم در بخش كشاورزی.

لینک به دیدگاه

تقسیم بندی های دیگری نیز برنامه ریزی شده است كه از اهم آنها می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

الف- برنامه ریزی ملی

در برنامه ریزی ملی, برنامه ها و سیاست های توسعه ی اقتصادی و اجتماعی یك كشور و نحوه ی اجرای آن مشخص می گردد. برنامه ریزی ملی یا كشوری, هر چند سال یكبار (معمولاً هر 5 سال) برای كل كشور انجام گرفته و شامل كلیه*ی سطوح برنامه ریزی كلی, برنامه ریزی بخشی و برنامه ریزی طرح ها می گردد.

ب- برنامه ریزی منطقه ای

در برنامه ریزی منطقه ای, سیاست های توسعه ی اقتصادی و اجتماعی یك منطقه (جزئی از كشور), یا چند منطقه و یا كل كشور در قالب چند منطقه, انجام می گیرد.

ج- برنامه ریزی شهری

در این نوع برنامه ریزی با توجه به اقتصاد و عملكرد عوامل شهر, نحوه ی استفاده از اراضی شهر, محله بندی مسكن, ترافیك, فضای سبز و غیره, در رابطه با جمعیت و فونكسیون شهر مورد بررسی قرار می گیرند.

د- برنامه ریزی روستایی

در این برنامه ریزی به مسائل و مشكلات روستاها پرداخته شده و مسائلی از قبیل تولید و عرضه ی محصولات كشاورزی و دسترسی روستاها به سرویس های اجتماعی (كلینیك, مسجد, مدرسه, حمام و مسكن) مورد بررسی قرار می گیرند.

لینک به دیدگاه

انواع برنامه ریزی از نظر مدت اجرا

از مهمترین انواع برنامه ریزی, یكی برنامه ریزی مفید و دیگری برنامه ریزی انعطاف پذیر است. در آغاز رواج برنامه ریزی, كه عمر آن را به شكل كنونی نباید بیش از 70 سال دانست, تصور می شد كه می توان برنامه ای معین را برای مدتی معلوم طرح كرد و تا پایان دوره ی برنامه, به تمام نكات آن مقید بود. اما تجارب متعدد نشان داد كه چه در عرصه*ی برنامه ریزی*های اقتصادی و اجتماعی و چه در برنامه ریزی های كالبدی, به حكم پویایی روابط حاكم بر جوامع, مقید بودن به برنامه ای ثابت مشكلاتی را به همراه خواهد داشت كه شاید از بی برنامگی نیز بدتر باشد. لذا, با توجه به این نكات, برنامه*ریزی را می توان از نظر مدت اجرا, به خاطر بررسی اقدامات انجام شده و جبران اشتباهات یا نواقص, به چند دوره ی مشخص تقسیم نمود:

الف- برنامه ریزی بلندمدت:

كه دوره ی اجرای آن بین 10 تا 20 سال است و گاهی به 25 سال نیز می رسد و علت نیاز به آن, معمولاً ایجاد یك چهارچوب كلی و آینده نگرانه در زمینه ی مورد توجه برنامه است كه بر اساس این چهارچوب بتوان نیازها و امكانات آینده را مشاهده كرد و تقسیمات, هم آهنگی و توازن آنها را بر پایه ای گذارد كه هدف های بلندمدت ایجاب می كند.

ب- برنامه ریزی میان مدت:

كه معمولاً مدت اجرای برنامه ی آن بین 3 تا 7 سال می باشد و گاه می تواند به ده سال نیز برسد و آن اجرای برنامه هایی است كه در قالب همان برنامه ریزی بلندمدت و با هدف های كلی آن, به مرحله ی اجرا درمی آید. در برنامه ی میان مدت, رئوس برنامه مشروح تر از برنامه های بلندمدت است و اگر در برنامه های بلندمدت, هدف های كلی مورد بحث قرار می گیرد, در برنامه های میان مدت به ترتیبی است كه ببینیم راه های رسیدن به این هدف ها كدام است.

ج- برنامه ریزی كوتاه مدت:

كه معمولاً مدت اجرای آنها بین 1 الی 2 سال است. معمولاً هر اندازه مدت اجرای برنامه كوتاه تر باشد, اجرای آن برنامه ها در رابطه با واقعیات, قابلیت اجرایی بیشتر و بهتری دارند. از جهت دیگر, هر یك از برنامه های كوتاه, میان و بلندمدت در قالب یكدیگر انجام می گیرند.

در یك برنامه ی دورنگرانه, هدف ارتقاء سطح زندگی مردم و تامین نیازهای جمعیت یك كشور در بلندمدت است. در قالب این برنامه ها, می توان در برنامه های 5 تا 7 ساله (میان مدت) به برنامه ریزی منطقه ای و اجرای برنامه های عمرانی در سطح مناطق مختلف كشور و در رابطه با امكانات آن منطقه پرداخت؛ یا برنامه ها را در هر یك از سطوح بر اساس هدف های خاصی (مانند ارتقاء سطح آموزش, بهداشت و مانند آن) گذارد؛ و در قالب آنها در طی اجرای برنامه های 1 الی 2 ساله (كوتاه مدت), به اجرای جزئیات و مراحل كوتاه تری پرداخت. به عنوان مثال, در قابل برنامه ی میان مدت, به توسعه ی بهداشت و درمان؛ در طی یك برنامه ی كوتاه مدت, به ایجاد بیمارستان ها یا مراكز درمانی اقدام نمود و یا در سطح منطقه یا شهر, با برنامه های اجرایی میان مدت, فرضاً به توسعه ی فضاهای سبز یا ایجاد مراكز آموزشی همت گمارد.

لینک به دیدگاه

بر طبق نظر برنامه ریزان, می توان برنامه ریزی را به اقسام زیر طبقه بندی كرد: برنامه ریزی محلی (شهری), برنامه ریزی روستایی, برنامه ریزی ناحیه ای, برنامه ریزی ملی و برنامه ریزی بین المللی.

الف- برنامه ریزی محلی (شهری):

این نوع برنامه ریزی از شرایط اقتصادی لازم جهت توسعه شهر تاثیر فراوانی می پذیرد. برای آن كه تصویری كلی از این نوع برنامه ریزی ارائه كنیم می توانیم بگوییم كه ابتدا طرح توسعه شهر آماده می شود؛ جمعیت در سطح شهر با حفظ كمترین تراكم ممكن به طور یكنواخت پراكنده می گردد؛ مناطق مختلف شهر شكل می گیرد و مقررات مربوط به معابر و آمد و شد, وضع می شود.

ب- برنامه ریزی روستایی:

نواحی روستایی باید بر اساس روشی منظم و مطابق خطوط از پیش تعیین شده, توسعه یابد. از این رو, در نواحی روستایی نیز باید روش های حساب شده ی علمی برنامه ریزی بكار گرفته شود.

شهر باید با روستاهای اطراف از طریق امكانات حمل و نقل مناسب, ارتباط یابد و صنایع روستایی نظیر مرغداری, مراكز تولید محصولات لبنی, صنایع بافندگی كه در پیوند با محصولات كشاورزی است, مورد توجه قرار گیرد.

ج- برنامه ریزی ناحیه ای:

برنامه ریزی ناحیه ای به معنای برنامه ریزی برای واحدهای جغرافیایی بزرگ تر از یك شهر است كه اصطلاحاً به آن ناحیه می گویند.

برنامه ریزی ناحیه ای كم و بیش بر اساس اصول برنامه ریزی نواحی شهری صورت می گیرد. ناحیه قلمروی را دربر می گیرد كه به آسانی در دسترس بوده و بین 15 تا 50 كیلومتر را دربر می گیرد و دارای تعدادی روستا و دهستان باشد.

برنامه ریزی ناحیه ای با روشی مناسب به توسعه موزون ناحیه كمك می كند. این نوع برنامه ریزی با برنامه ریزی بزرگراه های ناحیه ای, حمل و نقل ناحیه ای, منابع آب ناحیه ای, سیستم دفع فاضلاب و غیره مرتبط است. برنامه ریزی ناحیه ای توسعه شهرها و روستاهای موجود در ناحیه را نیز مورد توجه قرار می دهد و به منظور اسكان مجدد افرادی كه از یك مادرشهر انتقال داده شده اند؛ مكان*هایی را مشخص می كند تا شهرهای جدید را احداث كند.

د- برنامه ریزی ملی

برنامه ریزی در سطح ملی نیز انجام می شود. این نوع برنامه ریزی به منابع و توانایی ها در زمینه های مختلف ملی, در كل كشور توجه دارد.

برنامه ریزی ملی امكان می دهد تا منابع ملی به بهترین شیوه ی ممكن برای توسعه كشور مورد استفاده قرار گیرد. كارهای مهمی نظیر ایجاد راه آهن, شبكه های آبیاری, ایجاد صنایع سنگین و برق هیدروالكتریك در حیطه برنامه ریزی ملی قرار می گیرد.

ه- برنامه ریزی بین المللی

برنامه ریزی بین المللی با تاسیس سازمان ملل متحد (u.n.o) بوجود آمد. این نوع برنامه ریزی در پی ایجاد همكاری و هماهنگی بهتر بین ملت های مختلف جهان است. (u.n.o) آژانس های متفاوتی را به منظور رهبری مطالعات در زمینه های گوناگون حیات بشری, نظیر بهداشت, مسكن, غذا, آموزش و به كار گرفته و راه حل های مناسبی را به منظور حل مشكلات موجود در سطح بین المللی ارائه داده است.

لینک به دیدگاه

تعاریف برنامه ریزی شهری

 

تعريف 1 : برنامه ریزی شهری تا کنون با جملات گوناگون تعریف شده ، اما به طور خلاصه می توان گفت برنامه ریزی شهری یعنی ساماندهی کالبدی – فضایی شهر . اینگونه از برنامه ریزی در واقع همان شهرسازی است.

منبع : نوشته شده توسط دكتر رضا فاضلي

 

تعريف 2 : ساماندهی کاربری زمین برای تأمین یک محیط کالبدی شایسته زندگی مدنی سالم را گويند، برخی هم آن را تلاشی دانسته اند که انسان برای تدوین اصولی در جهت پدید آوردن یک محیط کالبدی مدنی برای زندگی خود انجام مي دهد .

منبع : کتاب سبز شهرداری، جلد اول، مرکز مطالعات برنامه ریزی شهری

 

تعريف 3: هدایت و کنترل سیستمهای شهری – روستایی و منطقه ای که در دو مقیاس محلی و منطقه ای صورت می گیرد.

منبع: جزوه درسی کارشناسی ارشد ، شهرنشینی و برنامه ریزی شهری در ایران

لینک به دیدگاه
  • 3 ماه بعد...

منظور از برنامه ريزي شهري و منطقه اي

در بسياري از کشورهاي پيشرفته مثل بريتانيا ،ايالات متحده ،آلمان يا ژاپن عبارت برنامه ريزي شهري يا برنامه ريزي شهرک اکيدا يک مکرر گويي است.يعني از آنجا که اکثريت عظيمي از جمعيت در آمارها به عنوان جمعيت شهري طبقه بندي مي شوند و در مکان هايي زندگي مي کنند که به معني عنوان شهري تعريف مي گردند. برنامه ريزي شهري به نظر مي رسد که به سادگي به معني هرنوع برنامه ريزي باشد .درواقع همانطورکه به خوبي مشهور است .برنامه ريزي شهري به شکل معمول و متعارف معني محدودتر و دقيقتري دارد ،يعني به برنامه ريزي با يک عنصر فضايي يا جغرفيايي اشاره دارد که در آن هدف کلي تمهيد يک ساختار فضايي از فعاليتها يا کاربري اراضي است به نحوي از شکل موجود بدون برنامه ريزي بهتر است .اين نوع برنامه ريزي همچنين به عنوان برنامه ريزي کالبدي مشهور است ،شايد برنامه ريزي فضايي اصطلاحي خنثي تر و دقيق تر باشد.

اگر اين نوع برنامه ريزي به شکل مرکزي داراي يک عنصر فضايي است ،بنابراين آشکارا تنها در صورتي معني دار است که در اوج خود به یک بیان فضایی منجر شود .چه این یک نقشه بسیار دقیق و با جزییات باشد ،یا کلی ترین نمودار، به معنی اول و دقیق تر اصطلاح مزبور تا اندازه ای یک طرح است .به عبارت دیگر به نظر می رسد که برنامه ریزی شهری (یا برنامه ریزی منطقه ای ) حالت خاصی از برنامه ریزی عمومی است که جدا شامل عنصر طرح سازی یا نمایشی است .

عموما در عمل همین حالت جدا صادق است .به سادگی تفکر در مورد این نوع برنامه ریزی بدون نوعی نمایش فضایی ،به عبارت دیگر بدون یک نقشه غیر ممکن است .و سلسله مراحل سازمانی دقیق این نوع برنامه ریزی هرچه می خواهد باشد در عمل به جلو رفتن از نقشه های بسیار کلی (و به عبارت بهتر نموداری) به سمت نقشه های بسیار دقیق یا طرح های کلی ،متمایل است .زیرا نتیجه نهایی یک چنین فرایندی عمل توسعه کالبدی است (یا در برخی موارد تصمیم گیری مبنی بر عدم توسعه و بلکه رها کردن زمین همانطور که هست ) .و توسعه کالبدی به شکل ساختمان ها یک طرح دقیق را لازم خواهد داشت .در سالهای اخیر مباحث و مشاجرات بسیار زیادی به مبهم کردن این واقیت متمایل بوده اند در بیشتر کشور ها برنامه ریزی فضایی یا شهرب ،آنطور که سالهاست ممارست می شود .هم پیش از جنگ جهانی دوم و هم بعد از آن بسیار دقیق و با جرییات بود .یعنی نتیجه آن مشتمل بود بر نقشه های بسیار دقیق بزرگ مقیاس که وضعیت تمام کاربری های اراضی و فعالیتها و توسعه های پیشنهادی را نشان می داد .درخلال دهه 1960 چنین برنامه های دقیقی مورد حمله بسیار قرار گرفتند .یعنی استدلال شد که برنامه ریزی به عوض تمرکز روی جزییات به تمرکز خیلی بیشتری روی اصول کلی نیازمند است: برنامه ریزی به عوض عرضه وضعیت مطلوب نهایی با جزییات کامل می باید روی آن فرایند یا توالی زمانی تاکید کند.که به وسیله آن مقرر است به هدف تائل شد : برنامه ریزی می باید از یک تصویر بسیار کلی شده و نموداری از توزیعات فضایی در هر برهه زمانی آغاز نماید و صرفا جزییات را هرگاه لازم شد تکه به تکه پر کند .این همانطور است که بعدا خواهیم دید تفاوت اساسی در بریتانیا بین نظام محلی برنامه ریزی شهرک و حومه که به وسیله قانون تاریخی برنامه ریزی شهرک و حومه سال 1947 آغاز شد .و نظامی است که تحت قانون برنامه ریزی شهرک و حومه سال 1968 جانشین آن شد .

با این وجود نکته مرکزی این است که این نوع برنامه ریزی کماکان اساسا فضایی است –مقیاس و سلسله مراحل هرچه می خو.اهد باشد. این نوع برنامه ریزی دلمشغول تاثیر فضایی بسیاری از انواع مشکلات متفاوت و هماهنگی فضایی بسیاری از خط مشی های متفاوت است .مثلا برنامه ریزیان اقتصادی دلمشغول پیشرفت کلی اقتصاد ،معمولا در سطح ملی و گاهی اوقات در سطح بین المللی هستند .یعنی به ساختار در حال تکوین اقتصاد برحسب صنایع و مشاغل به عوامل تولید که به جریان کالاها و خدمات منجر می شود و به درآمدی که در نتیجه حاصل می شود و تبدیل مجدد آن به عوامل تولید و به مشکلات تبادل مب نگرند. برنامه ریزان اقتصاد منطقه ای به همان چیزها ،اما همواره از دیدگاه تاثیر فضایی خاص آن ها خواهند نگریست .آنها تاثیر متغیر فضا و فاصله جغرافیایی را روی این پدیده ها در نظر می گیرند . به شکلی مشابه برنامه ریزان اجتماعی دلمشغول نیازهای فردی و گروهی خواهند بود : آنها با ساختار اجتماعی متغیر جمعیت ، تحرک شغلی و تاثیرش بر سبک های زندگی و اسکان ،خانوار خانواده در رابطهبا عواملی مثل سن و ضغل و سابقه تحصیلاتی،در آمد خانوار و و تنوعاتش و عوامل اجتماعی و روانشناختی که به از هم پاشیدگی خود یا خانوار منجر می شوند دلمشغول خواهند بود. برنامه ریزان اجتماعی در دفتر برنامه ریزی شهری در همان علائق و دلمشغولی ها شریک هستند. اما همواره آن ها را با عنصر متشکله فضایی می بینند ؛ به عنوان مثال آن ها دلمشغول تاثیر تحرک شغلی روی نواحی درونی شهر – در مقایسه با حومه جدید – روی ساختار متغیر خانوار آن طور که بر بازار مسکن نزدیک مرکز شهر تاثیر می گذارد ،روی درآمد خانوار در رابطه با مولفه هایی مثل هزینه سفر برای خانواده کم درآمدی هستند که اشتغال در دسترس او ممکن است در حال انتقال به حومه های شهر باشد.

ربطه بین برنامه ریزی شهری و منطقه ای و انواع متنوع برنامه ریزی های تخصصی در این مثالها به شکل جالب توجهی شبیه رابطه جغرافیا ،به عنوان یک رشته دانشگاهی با سایر علوم اجتماعی ذیربط است . زیرا جرافیا نیز دارای وجوه متفاوتی است که هریک از آنها بر رابطه فضایی در یکی از این علوم مربوط تاکید می کند :جغرافیای اقتصادی تاثیر فضا و فاصله جغرافیایی را روی سازو کارهای تولید ، مصرف و تبادل تحلیل می کند : مشابها جغرافیای اجتماعی تاثیر فضایی روی اشکال رابطه اجتماعی را بررسی می نماید ،جغرافیای سیاسی به تاثیر مکان روی اقدامات سیاسی می نگرد .می توان از این مطالب استدلال کرد که برنامه ریزی فضایی یا برنامه ریزی شهری و منطقه ای ،اساسا جغرافیای انسانی در این جنبه های متنوع است که برای وظیفه مثبت اقدام جهت نیل به یک هدف فرعی مشخص تجهیز و از آن بهره برداری شده است .

بسیاری از مدرسان در دانشکده های برنامه ریزی با حرارت و اشتیاق این مطلب را رد خواهند کرد .انها استدلال خواهند کرد که برنامه ریزی ،آنطور که آن را درس می دهند لزوما شامل جنبه های بسیاری است که به شکل متعارف در سلسله دروس رشته جغرافیا ،حتی سلسله دروسی که بر کاربردهای جغرافیا تاکید می کنند ،تدریس نمی شود . قانون مربوط به اراضی یکی از این هاست ؛مهندسی عمران مورد دیگری است .و طراحی عمران موردی دیگر.این درست است هرچند که بسیاری از افراد هم در درون و هم در بیرون دانشکده های برنامه ریزی استدلال خواهند کرد که همه این عناصر برای سلسله دروس رشته برنامه ریزی ضروری نیستند .آن چه صحیح به نظر می رسدآن است که بدنه مرکزی علوم اجتماعی که به جغرافیا مربوط می شوند و جنبه های فضایی آنها که به عنوان بخش هایی از جغرافیای انسانی تدریس می شوند – مثل اقتصاد ،جامعه شناسی ، سیاست و روانشناسی – جدا هسته موضوع برنامه ریزی شهری و منطقه ای را تشکیل می دهند .منظور از کلمه( موضوع ) آن بخش است که در واقع برنامه ریزی می شود. با وجود این قابل بحث است که عنصر مهم دیگری در آموزش برنامه ریزی وجود دارد که در این بدنه از علم اجتماعی تحت پوشش نیست : یعنی مطالعه خود فرایند برنامه ریزی ،طریقی که ما روی موضوع کالبدی یا انسانی اعمال کنترل و فراوری می کنیم تا در خدمت اهداف تعریف شده آنها باشند.طبق این تمایز روش برنامه ریزی چیزی نخواهد بود که تمام انواع برنامه ریزان در آن مشتکند – چه برنامه ریزان آموزشی باشند چه نظامی یا هخر نوع دیگر ؛ جغرافیا و علوم اجتماعی ذیربطش موضوع عجیب آن بخش خاص از برنامه ریزی را تشکیل می دهند که برنامه ریزی شهری و منطقه ای خوانده می شود .

منبع :

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...