رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ایوونای آفتابی

 

دنیا تاریکه یه جوری

که نه فانوسه نه مهتاب

دلمُ به کی ببندم

ته این دهکده ی خواب

 

اگه یه اتاق کوچیک

اگه یه پنجره باشه

پای اسم کی بمونم

که برام خاطره باشه

 

دنیا تاریکه یه جوری

که چشامُ هم می ذارم

تا که دستمُ بگیری

پامُ تو حرم می ذارم

 

صحنتون پر از پرنده

آفتاب صلات ظهره

زیر گنبد طلاتون

سر عاشقا رو مهره

 

برج کاشیای رنگی

طاق نصرتای آبی

سایه روشنای آروم

ایوونای آفتابی

 

پاي حوض نقره پوشت

پيچيده عطر پرنده

سايه ها كوتاهن اما

قد گلدسته بلنده

 

دنیا تاریکه بجز تو

که چراغ راه دوری

برا هرکی هر چی هستی

برا من سنگ صبوری

 

تو درست آخر حرفي

اونجا كه ساكته دنيا

خط بين عقل و عشقي

مرز بیداری و رويا

 

مث بهت يه كبوتر

لب ايوون طلاتم

بين اين همه هياهو

زائر امام رضاتم

 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

ترانه شیدایی نسخه ما قبل نهایی

 

 

هنوز عادت به تنهایی ندارم

باید دلتنگیُ طاقت بیارم

اسیرم بین عشق و بی خیالی

چه دنیای غریبی بی تو دارم

نمی دونی چقد از گریه سیرم

کمک کن تا دوباره جون بگیرم

یه وقتایی به من نزدیکتر شو

دارم حس می کنم از دست می رم

نمی ترسی ببینی // برای دیدن تو // یه روزاز درد دلتنگی بمیرم

تو که باشی کنارم // می خوام دنیا نباشه // تو دستای تو آرامش بگیرم

بگو سهم من از عشق // چی بوده غیر ازین تب // تو رو دارم به جز تنهایی امشب

تو رو دارم که هر شب // میای آروم کنارم // نمی تونی ببینی درد دارم

دارم تاوان دلتنگیمُ می دم

کنار تو به آرامش رسیدم

تو می دونی که تنهایی عذابه

خدایا از تو تنها تر ندیدم

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

مردي از آيينه آمد ، روزهايي سر رسيد

سال هاي با جنون پيوسته اي از در رسيد

 

چشم ، در کار صراحت بود تا توفان نشست

دست ، سرگرم رفاقت بود تا خنجر رسيد

 

واژگون شد ياس ، بغض تلخ گلدان ها شکست

شعله ور شد خنده ، بوي تند خاکستر رسيد

 

تا چه شب هايي به بارانهاي بي حاصل گذشت

تا چه آسيبي به وجدان هاي نام آور رسيد

 

باز هم از قاب ، از ديوار هاي روبرو

عطر دلتنگ صداي گريه اي پرپر رسيد

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

گذشتم از هوایی ، بریدم از جهانی

 

به تو رسیدم از تو، به مرز مهربانی

 

کجا بدون اسمت، غریبگی نکردم

 

کجا پناه من شد، ازین همه نشانی

 

 

فلات آفتابی ،در این هوای ابری

 

بهشت عاشقانی، دراین جهان فانی

 

 

 

تو کوه و دشت و صحرا، تو آفتاب و دریا

 

تو جویبار و باران، تو باغ زنده گانی

 

 

تو ای بهشتم ایران، چو آفتاب و باران

 

به خنده می نشینی، به گریه می نشانی

 

 

تو می درخشی از دل، چو ماه ،ماه کامل

 

به میل دوستانی ، به رغم دشمنانی

 

 

وطن پناه ما باش ، درین غبار مسموم

 

درین هوا که از نو، گرفته ایم جانی

 

 

 

مگر زبان آتش ،نشیند از دعایی

 

مگر دعای خیری براید از دهانی

 

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

غارت بسیار

بي زارم ازين ساعت ديواري

از اين شب طاقت كُش بيداري

 

از دلقك اين بازي سر در گم

از ديدن اين صحنه ي تكراري

 

هر ثانيه در مغزم، مي كوبد

چون چكش ِبي وقفه ي نجاري

 

سي سال به هر حادثه" نه "گفتم

تاوان پذيرفتن يك " آري"

 

دلخون شده از عقده ي ناكامي

ويران شده ازغارت بسياري

 

طاعون زده ي عشق اهورايي

عبرت زده ي شور فداكاري

 

آبادي من سوخت به ويراني

سربازي من رفت به سرداري

 

اي كاش كه عقل من و تو كم كم

برخيزد ازين بستر بيماري

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

چند سالي ست كه تكليف دلم روشن نيست

جا به اندازه ي تنهايي من در من نيست

چشم مي دوزم در چشم رفيقاني كه

عشق در باورشان قد سر سوزن نيست

دست برداشتم از عشق كه هر دست سلام

لمس آرامش سردي ست كه در آهن نيست

حس بي قاعده ي عقل و جنون با من بود

درك اين حال به هم ريخته تقريبا نيست

سال ها بود ازين فاصله مي ترسيدم

كه به كوتاهي دل كندن و دل بستن نيست

رفتم از دست و به آغوش خودم بر گشتم

 

جا به اندازه ي تنهايي من در من نيست

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

مادر فرشته اي ست

که من فکر مي کنم

بر روي خاک

معجزه آسا نشسته است

مادر پرنده اي ست

که با بال هاي خيس

بر شاخه ي شکسته ي رويا

نشسته است...

لینک به دیدگاه
  • 7 ماه بعد...

زندگی در گذر آینه ها جان دارد

با سفرهای پر از خاطره پیمان دارد

 

زندگی خواب لطیفی است که گل می بیند

اضطراب و هیجانی است که انسان دارد

 

زندگی كلبه دنجی ست كه در نقشه خود

دو سه تا پنجره رو به خیابان دارد

 

گاه با خنده عجین است و گهی با گریه

گاه خشك است و گهی شرشر باران دارد

 

زندگی مرد بزرگیست كه در بستر مرگ

به شفابخشی یك معجزه ایمان دارد

 

زندگی حالت بارانی چشمان تو است

كه در آن قوس و قزح های فراوان دارد

 

زندگی آن گل سرخی ست كه تو می بویی

یك سرآغاز قشنگی ست كه پایان دارد ...

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...