رفتن به مطلب

شازده کوچولو


ارسال های توصیه شده

"شازده کوچولو" را ميتوان بنا به شواهد و نقدهای نويسندگان و مترجمين بزرگ و بنام در سرتاسر دنيا زيباترين داستان عاطفی و انسانی در قرن بيستم دانست که برای کودکان و حتی بزرگسالان نوشته شده است. کتابی که در رده پرفروشترينها در تمام دورانها با فروش بيش از دويست ميليون نسخه و ترجمه به ۱۵۰ زبان مختلف دنياست. شازده کوچولو در ايران توسط مترجمين بنام و بزرگی مانند مرحوم استاد محمد قاضی، ابولحسن نجفی و احمد شاملو به فارسی برگردانده شده است.

 

شازده کوچولويی که ساکن سياره ای بسيارکوچک است، به ناگهان از سياره زمين سر در می آورد و با شخصيت ها و افراد و حيوانات مختلف بصورت سمبوليک روبرو ميشود... او که تابحال در سياره کوچک خودش تنها و فقط با يک گل زيبا زندگی مي کرده و با هيچکدام از اين مناسبات و حرف ها و اخلاقيات مردم جامعه ما آشنا نيست، شگفت زده و با معصوميتی که به زيبائی در قصه تعريف ميشود، با آنها روبرو ميشود...

شازده کوچولو داستان عشق و مهربانی و خصلت های انسانی ست که در زندگی امروز ما نقش شان روز به روز کمرنگ تر ميشود.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
فقط با قلبت ميتونی حقيقت رو ببينی... چيزی که چشمت می بينی همه چيز نيست...

 

برای اينکه اين پست طولانی تر از اين نشود، با قطعه ای معروف و محبوب از اين داستان، که منهم عاشقش هستم، و همچنين ارائه فايلهای صوتی و نوشتاری اين کتاب برای دانلود، اين پست را تمام ميکنم؛ ولی... ولی در روزگاری که هر کسی را که می بينی، با غرق شدن در ماديات و خودخواهی ها و دروغ و ريا و فريب، تنها نام انسان را يدک می کشد و عاطفه و انسانيت و محبت و معصوميت يکسره به فراموشی سپرده شده است، شايد خواندن دوباره اين داستان و همسفر شدن با "شازده کوچولو"، حتی برای مجال اندک يک مسافرت دوساعته در هواپيما، فرصتی برای فراموشی تمام پليدی ها و نامردمی های اطراف و يک نفس عميق و آرام و راحت باشد.

 

=========

پی نوشت يک:

لينک دانلود پی دی اف کتاب شازده کوچولو... ترجمه احمد شاملو..

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

اگر هم دوست دارين کتاب را بصورت صوتی گوش کنيد، لينکهای دانلود اين کتاب در دو قسمت اينجاست: ( البته احمد شاملو عنوان کتاب را "مسافر کوچولو" ترجمه کرده)

لينک دانلود کتاب صوتی شازده کوچولو(مسافر کوچولو)، ترجمه احمد شاملو، انتشارات ابتکار

قسمت اول...

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لينک دانلود کتاب صوتی شازده کوچولو(مسافر کوچولو)، ترجمه احمد شاملو، انتشارات ابتکار

قسمت دوم...

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

خواندن آنلاين کتاب:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

- اين فايل را هم دوست داشتم اينجا بگذارم که گم نشود، داستان شازده کوچولو با صدای ايرج گرگين که مقدمه محمد قاضی را هم خانم گيتی مهدوی به آن اضافه و به زيبائی اجرا می کنند...

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

اين قسمت از داستان که شازده کوچولو با روباه روبرو می شود فوق العاده زيباست:

 

شازده کوچولو به روباه گفت: -بیا با من بازی کن. نمی‌دانی چه قدر دلم گرفته…

روباه گفت: -نمی‌توانم بات بازی کنم. هنوز من رو اهلی نکردی آخه...

شازده کوچولو آهی کشید و گفت:

-معذرت می‌خواهم.

اما فکری کرد و پرسید:

ـ اهلی کردن یعنی چه؟

روباه گفت: -تو اهل این‌جا نیستی. پی چی می‌گردی؟

شازده کوچولو گفت:

-پی آدم‌ها می‌گردم... نگفتی اهلی کردن یعنی چه؟

روباه گفت:

-یک چیزی است که پاک فراموش شده. معنیش ایجاد علاقه کردن است.

-ایجاد علاقه کردن؟

روباه گفت:

- معلومه... تو الان واسه من یک پسر بچه‌ای مثل صد هزار پسر بچه‌ی دیگر. نه من هیچ احتیاجی به تو دارم، نه تو هیچ احتیاجی به من. من هم واسه تو یک روباهم مثل صد هزار روباه دیگر. اما اگر منو اهلی کردی هر دوتامان به هم احتیاج پیدا می‌کنیم. تو واسه من میان همه‌ی عالم موجود یگانه‌ای می‌شوی، من واسه تو.

شازده کوچولو گفت:

-کم‌کم دارد دستگیرم می‌شود. یک گلی هست که گمانم مرا اهلی کرده باشد.

روباه گفت: -بعید نیست. رو این کره‌ی زمین هزار جور چیز می‌شود دید.

شازده کوچولو گفت:

-اوه نه! آن روی کره‌ی زمین نیست.

روباه که انگار حسابی حیرت کرده بود گفت:

-رو یک سیاره‌ی دیگر است؟

-آره

روباه آه‌کشان گفت:... زندگی یک‌نواختی دارم! اما اگر تو منو اهلی کنی انگار که زندگیم را چراغان کرده باشی. آن وقت صدای پایی را می‌شناسم که باهر صدای پای دیگر فرق می‌کند.. صدای پای دیگران مرا وادار می‌کند تو هفت تا سوراخ قایم بشوم اما صدای پای تو مثل نغمه‌ای مرا از سوراخم می‌کشد بیرون. تازه، نگاه کن آن‌جا آن گندم‌زار را می‌بینی؟ برای من که نان بخور نیستم گندم چیز بی‌فایده‌ای است. پس گندم‌زار هم مرا به یاد چیزی نمی‌اندازد. اسباب تاسف است. اما تو موهات رنگ طلا است. پس وقتی اهلیم کردی محشر می‌شود! گندم که طلایی رنگ است مرا به یاد تو می‌اندازد و صدای باد را هم که توی گندم‌زار می‌پیچد دوست خواهم داشت…

روباه خاموش شد و مدت درازی شازده کوچولو را نگاه کرد. آن وقت گفت:

-اگر دلت می‌خواهد منو اهلی کن!

شازده کوچولو جواب داد:

-دلم که خیلی می‌خواهد، اما وقتِ چندانی ندارم. باید بروم دوستانی پیدا کنم و از کلی چیزها سر در آرم.

روباه گفت:

-آدم فقط از چیزهایی که اهلی کند می‌تواند سر در آرد. انسان‌ها دیگر برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند. همه چیز را همین جور حاضر آماده از دکان‌ها می‌خرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدم‌ها مانده‌اند بی‌دوست… تو اگر دوست می‌خواهی خب منو اهلی کن!

 

با سپاس از وبلاگ نیکو

لینک به دیدگاه
  • 6 ماه بعد...

شازده کوچولوگفت: سلام.

گل گفت: سلام.

شازده کوچولوبا ادب پرسید: آدم ها کجان؟

گل،روزی روزگاری عبور کاروانی را دیده بود.

این بود که گفت: آدمها؟گمان کنم ازشان شش هفت تایی باشد.

سال ها پیش دیدم شان.منتها خدا می داند کجامیشود پیدایشان کرد.

باد این ورو آن ور میبردشان،نه اینکه ریشه ندارند!

این بی ریشه گی حسابی اسباب دردسرشان شده!!!!hanghead.gif

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...