Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ منم ميخواستم همين رو ميگم..تو يه جمله در مورد "القاب و مَناصب و امتيازهاي بي حد و حصر " معترض بودند.. از شماره 11 به بعدم بخونید. من که میدونم شما هم مثل من مطالبتون طولانی نوشته میشه . ولی من همشو با دقت و کلمه به کلمه میخونم. ممکنه یه مورد تو خیلی جا ها تکرار بشه ولی هر بار بخشی از انگاره ها و زیر مجموعه های اون مطلب رو توضیح دادم. با تشکر 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ من میدونم که به عنوان یه مدیر تو این مدت برای تالار آزاد کم گذاشتم. خوب این واقعیتیه. واقعیت اینه که مدیریت تالار آزاد کاری بسیار پیچیده است. پیچیده است از این رو که نیازمند برنامه ریزی و ایده پردازی و حساسیت ویژه است. خوب من تو این مدت هیچ کار جدیدی انجام ندادم. یعنی هیچ برنامه ای برای جهت دهی به اعتلای سطح کیفی تالار انجام ندادم. حتی از وقتی مدیر شدم نتونستم یه تاپیک خوب بزنم. پس کاملا خودمو مقصر میدونم. از اونجایی که این روزها موج اعتراضات به تالار آزاد زیاد شده نشون دهنده اینه که سطح کیفی تالار پایین اومده. برخی دوستان به نکات خوب و قابل تاملی هم اشاره کردن. که البته بخش اعظمی از اونها متوجه مدیریت تالار بود و بنده هم پذیرای آنها هستم. فقط یه چیزی این وسط موند که لازم میدونم بگم. مدت زمانی که من به فروم سر میزنم در طول شبانه روز بیشتر از 2 الی 3 ساعت نمیشه. که البته فکر میکنم در همین مدت زمان کارهای بزرگی میشه انجام داد ولی توجه کنید این مدت زمان صرف چه چیزی میشه. یا باید اسپم های دو سه نفرو از سطح تالار پاک کنم. یا باید تاپیک های دو سه نفرو منتقل کنم. واقعا نمیدونم تشخیصش چقدر مشکله که یه تاپیک پر عکس که هیچ گفتگویی رو نمیطلبه نباید در تالار گفتگوی آزاد باشه. یا مطالبی که تحت عنوان سیاسی ازش یاد میشه نباید تو این تالار باشه. گاها میان یه تاپیک با 4 صفحه متن ریز کپی پیست میکنن. بدون منبع. من باید همشو بخونم تا ببینم اشکالی از این لحاظ داره یا نه. یا نیازی به انتقال داره یا نه. خلاصه اینکه خیلی راحت بگم همه انرژی من تو این دو سه ساعت صرف جمع کردن گه کاری بعضی از دوستان میشه. حالا شما به من بگید ببینم من چطوری بشینم برای این تالار برنامه ریزی کنم؟ کی وقت میکنم به یه طرح خوب فکر کنم؟ تازه نصف درگیریم مربوط به پیام خصوصی با اون کسی میشه که پستشو حذف کردم یا تاپیکشو منتقل کردم. باید بیام بدیهیات تالارو براش دو صفحه دو صفحه تایپ کنم و خصوصی بفرستم. که آیا متقاعد بشه یا نشه. من حتی وقت نمیکنم تو تاپیکهایی که دوست دارم یه دونه پست بدم. چون میگم کار تالار واجب تره. بزار برم درگیری فلانی و فلانی رو بخونم که یه وقت به هم توهین نکنن. دوستان حرمت همدیگه رو نگه نمیدارن. به راحتی تو تاپیکهای همدیگه اسپم میکنن. من نمیدونم چطوری روشون میشه بعضی ها اینکارو بکنن. تاپیک مثل خونه استارتره. چطور به خودتون اجازه میدید برید تو خونه استارتر و تو یه مجلس رسمی خونشو به گند بکشید؟ مگه تاپیک برای اسپم کم داریم؟ میرم یه تاپیک و بخونم انقدر اسپم باید پاک کنم که یادم میره پست استارت تاپیک چی و بود و بحث تاپیک چیه. خوب راهکار چیه؟ مگه قانون نداریم؟ چرا اینهمه کاربر به خودشون زحمت نمیدن یک صفحه متنو برای یک بار بخونن تا بدونن باید و نباید های تالار چیه که هر روز 2،3 ساعت از وقت من تلف نشه؟ من فقط جمع و جور میکنم اسمش هست پلیس بازی. اگه بخوایم تقاضای دو تا اخطارم واسه کاربر خاطی بکنیم اسمش میشه جلاد بازی. حال با همه این اوصاف من واقعا درگیری هام زیاده ولی سعی میکنم بیشتر وقت بزارم برای تالار. رضایت شما برای من نوعی یا شقایق و وحید یک دنیا ارزش داره. 12 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ یه نکته ای هم یادم رفت اضافه کنم دوستان به نکته ای اشاره داشتند که مخالف وجود نداره وحس دادن پست نیست! میخوام یه فلش بک کوچولو بزنم به محیطی که پرشده بود از توهین وبی عدالتی ورویش قارچی کاربران بی هویت وحمایت از این اپیدمی خزشی واخراج ها وتهدیدها وتحدیدهایی که تمامی نداشت وبدتر وبدتر میشد! من ادعایی ندارم ولی قبول کنیم هرمخالفتی هم ارزششو نداره من حاضرم بزرگترین مخالفم(خودم)رو هرروز وهرروز به چالش بکشم اما خودم رو اسیر یک مغز بی هویت ومقلد نکنم اخرش چی بود حرفمون؟ بیخیالش اینا ارزش بحث کردن ندارن!!!! مگه یادمون رفته چندبار هرکدوممون اینو تایپش کردیم؟ خب از این انفعال باید خودمون بیاییم بیرون یادمون باشه بزرگترین حصارها وزندانها درذهن ادمی ساخته میشه نه درمحیط اطرافش واین ما هستیم که ازادی رو معنا میبخشیم وبهش هویت میدیم یا اونو بی معنا میکنیم واز عرش به فرش میرسونیم. حالا اگر خواستین اینجا وهرکدوم از تالارهای تخصصی هم میتونن رونق بگیرن واگرم که نخواستین این داستان ادامه دارد... 11 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ من میدونم که به عنوان یه مدیر تو این مدت برای تالار آزاد کم گذاشتم. خوب این واقعیتیه. واقعیت اینه که مدیریت تالار آزاد کاری بسیار پیچیده است. پیچیده است از این رو که نیازمند برنامه ریزی و ایده پردازی و حساسیت ویژه است. خوب من تو این مدت هیچ کار جدیدی انجام ندادم. یعنی هیچ برنامه ای برای جهت دهی به اعتلای سطح کیفی تالار انجام ندادم. حتی از وقتی مدیر شدم نتونستم یه تاپیک خوب بزنم. پس کاملا خودمو مقصر میدونم. از اونجایی که این روزها موج اعتراضات به تالار آزاد زیاد شده نشون دهنده اینه که سطح کیفی تالار پایین اومده. برخی دوستان به نکات خوب و قابل تاملی هم اشاره کردن. که البته بخش اعظمی از اونها متوجه مدیریت تالار بود و بنده هم پذیرای آنها هستم. فقط یه چیزی این وسط موند که لازم میدونم بگم. مدت زمانی که من به فروم سر میزنم در طول شبانه روز بیشتر از 2 الی 3 ساعت نمیشه. که البته فکر میکنم در همین مدت زمان کارهای بزرگی میشه انجام داد ولی توجه کنید این مدت زمان صرف چه چیزی میشه. یا باید اسپم های دو سه نفرو از سطح تالار پاک کنم. یا باید تاپیک دو سه نفرو منتقل کنم. واقعا نمیدونم تشخیصش چقدر مشکله که یه تاپیک پر عکس که هیچ گفتگویی رو نمیطلبه نباید در تالار گفتگوی آزاد باشه. یا مطالبی که تحت عنوان سیاسی ازش یاد میشه نباید تو این تالار باشه. گاها میان یه تاپیک با 4 صفحه متن ریز کپی پیست میکنن. بدون منبع. من باید همشو بخونم تا ببینم اشکالی از این لحاظ داره یا نه. یا نیازی به انتقال داره یا نه. خلاصه اینکه خیلی راحت بگم همه انرژی من تو این دو سه ساعت صرف جمع کردن گه کاری بعضی از دوستان میشه. حالا شما به من بگید ببینم من چطوری بشینم برای این تالار برنامه ریزی کنم؟ کی وقت میکنم به یه طرح خوب فکر کنم؟ تازه نصف درگیریم مربوط به پیام خصوصی با اون کسی میشه که پستشو حذف کردم یا تاپیکشو منتقل کردم. باید بیام بدیهیات تالارو براش دو صفحه دو صفحه تایپ کنم و خصوصی بفرستم. که آیا متقاعد بشه یا نشه. من حتی وقت نمیکنم تو تاپیکهایی که دوست دارم یه دونه پست بدم. چون میگم کار تالار واجب تره. بزار برم درگیری فلانی و فلانی رو بخونم که یه وقت به هم توهین نکنن. دوستان حرمت همدیگه رو نگه نمیدارن. به راحتی تو تاپیکهای همدیگه اسپم میکنن. من نمیدونم چطوری روشون میشه بعضی ها اینکارو بکنن. تاپیک مثل خونه استارتره. چطور به خودتون اجازه میدید برید تو خونه استارتر و تو یه مجلس رسمی خونشو به گند بکشید؟ مگه تاپیک برای اسپم کم داریم؟ میرم یه تاپیک و بخونم انقدر اسپم باید پاک کنم که یادم میره پست استارت تاپیک چی و بود و بحث تاپیک چیه. خوب راهکار چیه؟ مگه قانون نداریم؟ چرا اینهمه کاربر به خودشون زحمت نمیدن یک صفحه متنو برای یک بار بخونن تا بدونن باید و نباید های تالار چیه که هر روز 2،3 ساعت از وقت من تلف نشه؟ من فقط جمع و جور میکنم اسمش هست پلیس بازی. اگه بخوایم تقاضای دو تا اخطارم واسه کاربر خاطی بکنیم اسمش میشه جلاد بازی. حال با همه این اوصاف من واقعا درگیری هام زیاده ولی سعی میکنم بیشتر وقت بزارم برای تالار. رضایت شما برای من نوعی یا شقایق و وحید یک دنیا ارزش داره. یکم زیادی سر سختی میکنید داداش. مگه اسپم چیه؟ خیلی از اسپم ها یه پیامهایی دارن که اندازه یه کتاب ارزش داره. شما فقط به این فک کن که کاری بکنی که بچه ها یکم راحت باشن. همیشه خودتو بذار جای اونا. قوانینم یکم شل ترش کنید. آسمون که یزمین نمیاد؟ بذارید بچه ها بتونن اون شور و شوق ذهنیشونو اینجا بکار بگیرند. انسانها دیگه از امر و نهی خسته شدن. اجازه بدید بتونن مودبانه شیرین کاری کنند. چرا همش بیخ ریش قوانین چسبیده اید و اجرای کامل اونو برا خودتون آیه مقدس کرده اید؟ قوانین هم باید با انعطاف اجرا بشه. کل مسئله اینه که تو ذهن کاربران تالار حصار نکشید و این حس رو ایجاد نکنید که نتونن با خیال راحت خودشون باشن. من نمیدونم چرا شما یادتون رفته که یه روزی خودتونم مثه بقیه بودین. یگم با ملایمت و سعه صدر مدیریت کنید بچه ها دیگه حوصله شون سر نمیره. یکمم حوصله کنید تا خود کاربرا بتونن یاد بگیرن که چه جوری طرح موضوع کنن که ازش استقبال بشه. اجازه بدید کاربران جدید تا یه مدت راحت تر باشند بعدش خودشون یاد میگیرند. اینو فراموش نکنید که مردم دیگه از امر و نهی بیزار شدن . اینجا یه تالاره گفتگوست. سفینه فضائی نیستش که یکم منحرف شد از مدار خارج بشه. یه روزی همه مدیرای سایر تالار ها میومدن اینجا و خوش و بش میکردن که یه مقدار خستگی شون در بره. حالا اینجا شده قرنطینه . نه میشه حرف زد. نه میشه شوخی کرد . نه میشه ریزه پرونی کرد. همشم بخاطر وسواس زیاد شماست. یکم ملایم تر مدیریت کنید همه راضی میشن. کتاب بی غلط کسی ندیده. اینجام یکم بهمریخته باشه طوری نمیشه عوضش شور و حال تالار بیشتر میشه و همه راضی میشن. کسی هم رعایت نکرد یا سهوا اشتباهی کرد خیلی آروم و دوستانه تو پیام خصوصی بهش بگید خودش رعایت میکه. مدیریت خشک باعث دل آزاری میشه داداش. همه چیز با شوخی و خنده و خواهش و تمنا بهتر جا می افته. موفق باشید. 6 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ یکم زیادی سر سختی میکنید داداش. مگه اسپم چیه؟ خیلی از اسپم ها یه پیامهایی دارن که اندازه یه کتاب ارزش داره. شما فقط به این فک کن که کاری بکنی که بچه ها یکم راحت باشن. همیشه خودتو بذار جای اونا. قوانینم یکم شل ترش کنید. آسمون که یزمین نمیاد؟ بذارید بچه ها بتونن اون شور و شوق ذهنیشونو اینجا بکار بگیرند. انسانها دیگه از امر و نهی خسته شدن. اجازه بدید بتونن مودبانه شیرین کاری کنند. چرا همش بیخ ریش قوانین چسبیده اید و اجرای کامل اونو برا خودتون آیه مقدس کرده اید؟ قوانین هم باید با انعطاف اجرا بشه. کل مسئله اینه که تو ذهن کاربران تالار حصار نکشید و این حس رو ایجاد نکنید که نتونن با خیال راحت خودشون باشن. من نمیدونم چرا شما یادتون رفته که یه روزی خودتونم مثه بقیه بودین. یگم با ملایمت و سعه صدر مدیریت کنید بچه ها دیگه حوصله شون سر نمیره. یکمم حوصله کنید تا خود کاربرا بتونن یاد بگیرن که چه جوری طرح موضوع کنن که ازش استقبال بشه. اجازه بدید کاربران جدید تا یه مدت راحت تر باشند بعدش خودشون یاد میگیرند. اینو فراموش نکنید که مردم دیگه از امر و نهی بیزار شدن . اینجا یه تالاره گفتگوست. سفینه فضائی نیستش که یکم منحرف شد از مدار خارج بشه. یه روزی همه مدیرای سایر تالار ها میومدن اینجا و خوش و بش میکردن که یه مقدار خستگی شون در بره. حالا اینجا شده قرنطینه . نه میشه حرف زد. نه میشه شوخی کرد . نه میشه ریزه پرونی کرد. همشم بخاطر وسواس زیاد شماست. یکم ملایم تر مدیریت کنید همه راضی میشن. کتاب بی غلط کسی ندیده. اینجام یکم بهمریخته باشه طوری نمیشه عوضش شور و حال تالار بیشتر میشه و همه راضی میشن. کسی هم رعایت نکرد یا سهوا اشتباهی کرد خیلی آروم و دوستانه تو پیام خصوصی بهش بگید خودش رعایت میکه. مدیریت خشک باعث دل آزاری میشه داداش. همه چیز با شوخی و خنده و خواهش و تمنا بهتر جا می افته. موفق باشید. چشم. توصیه هاتون رو به کار میبندم. 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ چشم. توصیه هاتون رو به کار میبندم. شما بزرگوارید داداش. بالاخره از قدیم گفتن : چشم کوچکتر به دنیال عطای بزرگانه. مدیران عزیز بزرگوارند و انتظار ما هم از اونا همینه که مثل فرزند با ما رفتار کنند نه مثل مثلا کارمند . اگر مدیران به اعضای سازمان با دیدی شبیه نگاه مادر به فرزند نگاه کنند لحن گفتار و نرمی کردارشان هم از همون دیدشان تاثیر می پذیره و زندگی شیرین میشه. الان هم طوری نشده و بیخودی این موضوع رو کشش ندین. همه چی خوب و عالیه و ما همدیگه رو دوست میداریم. فقط همین و بس. زیاد از این چیزا حرف نزنیم بهتره. خیال من بهم میگه همه خوبن و ما بهترین تیم اینترنتی دنیا هستیم. لیوان هم پر هست و هیچ جای خالی نداره. اینجوری فک کنیم میبینیم که همه چی عالیست. مرسی داداش 5 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ شما بزرگوارید داداش. بالاخره از قدیم گفتن : چشم کوچکتر به دنیال عطای بزرگانه. مدیران عزیز بزرگوارند و انتظار ما هم از اونا همینه که مثل فرزند با ما رفتار کنند نه مثل مثلا کارمند . اگر مدیران به اعضای سازمان با دیدی شبیه نگاه مادر به فرزند نگاه کنند لحن گفتار و نرمی کردارشان هم از همون دیدشان تاثیر می پذیره و زندگی شیرین میشه. الان هم طوری نشده و بیخودی این موضوع رو کشش ندین. همه چی خوب و عالیه و ما همدیگه رو دوست میداریم. فقط همین و بس. زیاد از این چیزا حرف نزنیم بهتره. خیال من بهم میگه همه خوبن و ما بهترین تیم اینترنتی دنیا هستیم. لیوان هم پر هست و هیچ جای خالی نداره. اینجوری فک کنیم میبینیم که همه چی عالیست. مرسی داداش ممنون به خاطر دید مثبتتون به مسائل. چون میفرمایید کش ندید ما هم کش نمیدیم. چون صلاح هم همینه. امیدوارم اون چند دوست تازه واردمون هم یه مقدار بیشتر رعایت حال بقیه رو بکنن. ما هم قول میدیم هم وقت بیشتری بزاریم و هم انعطاف بیشتری به خرج بدیم. 5 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ از شماره 11 به بعدم بخونید. من که میدونم شما هم مثل من مطالبتون طولانی نوشته میشه . ولی من همشو با دقت و کلمه به کلمه میخونم. ممکنه یه مورد تو خیلی جا ها تکرار بشه ولی هر بار بخشی از انگاره ها و زیر مجموعه های اون مطلب رو توضیح دادم. با تشکر رفيق خوندم كه.. اتفاقا تا 11 خوندم ديدم از اين موضوع ناراحتيد و معترضيد بهش..نخونده كه نگفتيم رفيق.. پستتون خوب بود تا آخرش خوندم.. 4 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ رفيق خوندم كه..اتفاقا تا 11 خوندم ديدم از اين موضوع ناراحتيد و معترضيد بهش..نخونده كه نگفتيم رفيق.. پستتون خوب بود تا آخرش خوندم.. مرسی از لطف و محبت شما. ناراحت و معترض که نه . تحلیل من از گذشته تالار همونا بود که عرض کردم. اصولا این دو واژه ناراحتی و اعتراض رو بهش اعتقادی ندارم. آسیب شناسی مختصری از اوضاع بود که میشه روش فکر کرد. اگه ما بخواهیم همزمان با بحث ها و هم اندیشی هامون دوستی هامونم حفظ کنیم بهتره همیشه هم قد هم بمونیم و کسی بالا و پائین قرار نگیره. منظورم این نکته بود. البته وجود مدیر لازمه ولی خوبه کاری نکنیم که یکی ما رو مدیریت کنه. اگه یکم رعایت بکنیم و وظیفه شناس باشیم و حقوق همدیگه رو رعایت کنیم همه چی عالی میشه. با تشکر از شما:flowerysmile: 3 لینک به دیدگاه
چکاوک 398 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آبان، ۱۳۹۰ من مدتهاست نه به انجمن سر ميزنم و نه براش وقت ميذارم خصوصا براي اين تالار ولي برحسب تجربه ميدونم كه كسي كه در شبانه روز 2 ساعت ميتونه وقت بذاره رو مسئول اين قسمت نمي كنن ؛ چرا كه هم خودش اذيت ميشه هم وضع تالار اين چنين ميشه ، به علاوه كه همين پستي كه از مدير تالار خوندم متوجه شدم بيشتر بار مسئوليت تالار هم روي دوش ايشون هست ، نمي دونم ايا همكاري دارند يا خير ولي اونچه كه مشخص بود ايشون همونطور كه گفتن صرفا نقش پليس بازي يا به عبارتي مترسك يه مزرعه رو انجام ميدن . بهتره علماي سايت فكري بكنن . هرچند همونطور كه قبلا هم گفتم اينجا به خاطر عدم صلاحيت ادمين و غيره مدتهاست از درون پوسيده . اينم يه نمونه ي ديگش . باري ، موفق باشيد 2 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آبان، ۱۳۹۰ من مدتهاست نه به انجمن سر ميزنم و نه براش وقت ميذارم خصوصا براي اين تالار ولي برحسب تجربه ميدونم كه كسي كه در شبانه روز 2 ساعت ميتونه وقت بذاره رو مسئول اين قسمت نمي كنن ؛ چرا كه هم خودش اذيت ميشه هم وضع تالار اين چنين ميشه ، به علاوه كه همين پستي كه از مدير تالار خوندم متوجه شدم بيشتر بار مسئوليت تالار هم روي دوش ايشون هست ، نمي دونم ايا همكاري دارند يا خير ولي اونچه كه مشخص بود ايشون همونطور كه گفتن صرفا نقش پليس بازي يا به عبارتي مترسك يه مزرعه رو انجام ميدن . بهتره علماي سايت فكري بكنن . هرچند همونطور كه قبلا هم گفتم اينجا به خاطر عدم صلاحيت ادمين و غيره مدتهاست از درون پوسيده . اينم يه نمونه ي ديگش . باري ، موفق باشيد ما یاد گزفتیم که همیشه یه آغا بالا سر رو سرمون داشته باشیم تا یکم درست رفتار کنیم. شاید روزی برسه که نیازی به مدیر بیرونی نباشه و همه ما بتونیم از طریق خود مدیریتی هم خود و هم دنیامونو مدیریت کنیم. حرف آخرتونم خوب نبود . عقیده ها رو نباید با عقده ها قاطی کرد. 5 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آبان، ۱۳۹۰ ما یاد گزفتیم که همیشه یه آغا بالا سر رو سرمون داشته باشیم تا یکم درست رفتار کنیم. شاید روزی برسه که نیازی به مدیر بیرونی نباشه و همه ما بتونیم از طریق خود مدیریتی هم خود و هم دنیامونو مدیریت کنیم. حرف آخرتونم خوب نبود . عقیده ها رو نباید با عقده ها قاطی کرد. ما مردمی هستیم که عادت کردیم که باید یکی بالا سرمون باشه پس باید به این موضوع عادت کنیم یا که کلا عوضش کنیم از ریشه 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آبان، ۱۳۹۰ ما مردمی هستیم که عادت کردیم که باید یکی بالا سرمون باشه پس باید به این موضوع عادت کنیم یا که کلا عوضش کنیم از ریشه راست میگی داداش. عوض هم نمیشه. چون احساس تنهایی بهمون دست میده. عادت ها با زندگی میان و با مرگ انسان از بین میرن. 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده