Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۰ دوستان این شعر از خودمه که تقدیمتون میکنم: به نام ناميت الله كه از عشقت همه مستيم/تو دادي بر دلم اين را كه شكر من, به نام تو به دانشگاه آزادم, امان از داد و فريادم/دگر دامن ز كف دادم, غم از من و فغان تو كه علم ما همه رج رج, درون واحد كرج/سلام من و آنان باد به دانشگاه نام تو به هرچه گويمت اينجا, صحيح اندر صحيح است آن/كه مهر ديگري دارم, كلام من, كلام تو ز در خواهيم آمد تو, حراست داد زد بر ما/كه دانشجو كجاس كارتت؟ جواب من؟ نشان تو؟ بگردم جيب شلوارم, پريشان حالي و رنجان/بگويم من كه كارت دارم, به جان من, به جان تو! فراموشيده ام انگار كه همراهم به در آرم/كتاب دارم ز دانشگاه نشان من, نگاه تو به سختي و پريشاني, به در كرديم دژباني/دويدن حول اتوبوس, كه آه از من, كلاس تو! به هرچه كه توان داريم, به صرف اين دويدن شد/پياده باس بايد رفت, به نعلين و به گام تو! بدو و تند خواهم رفت, كه راهم مي دهد انگار/وگر استاد خواهد گفت, سؤال من, كجايي تو؟ نداند من كه از ترسش, دويدم تا رسيدم من/كه راهم نادهد آخر, كه الافم به كار تو! چه خواهم كرد؟! ولگردي! فضاي سبز دانشگاه/شكار خوشگلي خواهم, كه تير از من, كمان تو! به دور از شوخي و خنده, جداي از حرف تابنده/حقارت خواهدت اين كار, چه تير من, چه آن تو وگر ديگر دگر بنگر كه گر گر گر شود با گر/گري گيرد همه مردم, جهان من, جهان تو! پس از پايان ولگردي, پريشاني و دلسردي/وضو بايد همي سازيم, اذان از من, نماز تو! درون مسجدي عالي, پر از عطر است و باقالي!!!/همه افراد آزادند, به بوي عطر و كام تو! كه سجده ها مطول شد, ز اين بوي خوش مسجد!/همه غرقند از اين بو, درون حس و حال تو! صلاه ظهر و عصر ما ز اين بوي خوشش در رفت!/همه خفتند در اينجا؟! عجب! اين است نام تو؟ چه انسانيم اگر باشيم بسي بي معرفت با او/كه لم داديم در مسجد, ميان عابدان تو به نوك پا و به پامرغي, خروج از مسجدش داريم/كه برپا ناشوند اينان, ز بوي گند گام تو!!! پس از اين ما غذا داريم, درون سلف دانشگاه/غذا نا گو, كه چربي گو! يه سيني روغنان تو! امان از دست اين چربي, فغان از درد بي دردي/كه اين درديه به باشد, ز چربي و فشار تو! غذا مرغ است و يا قرمه, و كوبيده و يا قيمه/كه به از اين خوراكشان, كه سيني است و نان تو! كلاغ و چمن و لاشه, به همراه يه من روغن/خوراك ماست در اينجا, كمربند كباب تو!!! كنون بر طبق عادتي, بريم جاده سلامتي!/كه اينجا بهترين جا است, به حيث مخ زنان تو! در آنجا خواهران ما, همه خواهر ولي بايد/رعايت كرد در اينجا ز بهر چشم چران تو همه اين ها بگفتم من, كه اين گويم عزيز من/كه دانشگاه مي بايد, ز علم باشد جان تو و ديگر اينكه در اينجا, تلاطم بيشتر دارد/ز مشكل بيش از اين هم هست, ز بهر فهم و دان تو! تو اي سر به زير من(تخلص) دگر بايد شوي خاموش/و ديگر هيچ نا گوي, ز درد دل, فغان تو كه از بهر سخن هايت, سران خوب دانشگاه/ بريدند و ببردندت امان و اين زبان تو! مخلص همه بر و بچه هاي دانشجو کلمات و ترکیب های تازه: 1-حراست: موجودی که دم درب دانشگاه از همه کارت میخواهد!!! 2-اتوبوس: وسیله ای که همیشه موقعی که به ایستگاه میرسی از آنجا خارج میشود! (دانشگاهمون بزرگه و سر بالایی و اتوبوس داره!) 3-فضای سبز: جایی که بر و بچز از آن لذت میبرند!!(دانشگاهمون خیلی داره!) 4- مسجد: جایی که همه میخوابند! (دانشگاهمون مسجد نسبتا بزرگی داره!) 5-سلف: بازاری برای بنجل فروشان مواد غذایی (سلف دانشگاهمون در بالا ترین جای دانشگاهه!) 6-جاده سلامتی: جایی که وسایل ورزشی در آنجا هست ولی فقط برای ورزش استفاده نمیشود! (با تشکر از دوست و برادر گرامیم ابوالقاسم(فردوسی)) 7 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده