رفتن به مطلب

بسی رنج بردم بر این بیت سی/ یونی(یونیورسیتی) زنده کردم بدین پارسی!!!


ارسال های توصیه شده

دوستان این شعر از خودمه که تقدیمتون میکنم:

به نام ناميت الله كه از عشقت همه مستيم/تو دادي بر دلم اين را كه شكر من, به نام تو

به دانشگاه آزادم, امان از داد و فريادم/دگر دامن ز كف دادم, غم از من و فغان تو

كه علم ما همه رج رج, درون واحد كرج/سلام من و آنان باد به دانشگاه نام تو

به هرچه گويمت اينجا, صحيح اندر صحيح است آن/كه مهر ديگري دارم, كلام من, كلام تو

ز در خواهيم آمد تو, حراست داد زد بر ما/كه دانشجو كجاس كارتت؟ جواب من؟ نشان تو؟

بگردم جيب شلوارم, پريشان حالي و رنجان/بگويم من كه كارت دارم, به جان من, به جان تو!

فراموشيده ام انگار كه همراهم به در آرم/كتاب دارم ز دانشگاه نشان من, نگاه تو

به سختي و پريشاني, به در كرديم دژباني/دويدن حول اتوبوس, كه آه از من, كلاس تو!

به هرچه كه توان داريم, به صرف اين دويدن شد/پياده باس بايد رفت, به نعلين و به گام تو!

بدو و تند خواهم رفت, كه راهم مي دهد انگار/وگر استاد خواهد گفت, سؤال من, كجايي تو؟

نداند من كه از ترسش, دويدم تا رسيدم من/كه راهم نادهد آخر, كه الافم به كار تو!

چه خواهم كرد؟! ولگردي! فضاي سبز دانشگاه/شكار خوشگلي خواهم, كه تير از من, كمان تو!

به دور از شوخي و خنده, جداي از حرف تابنده/حقارت خواهدت اين كار, چه تير من, چه آن تو

وگر ديگر دگر بنگر كه گر گر گر شود با گر/گري گيرد همه مردم, جهان من, جهان تو!

پس از پايان ولگردي, پريشاني و دلسردي/وضو بايد همي سازيم, اذان از من, نماز تو!

درون مسجدي عالي, پر از عطر است و باقالي!!!/همه افراد آزادند, به بوي عطر و كام تو!

كه سجده ها مطول شد, ز اين بوي خوش مسجد!/همه غرقند از اين بو, درون حس و حال تو!

صلاه ظهر و عصر ما ز اين بوي خوشش در رفت!/همه خفتند در اينجا؟! عجب! اين است نام تو؟

چه انسانيم اگر باشيم بسي بي معرفت با او/كه لم داديم در مسجد, ميان عابدان تو

به نوك پا و به پامرغي, خروج از مسجدش داريم/كه برپا ناشوند اينان, ز بوي گند گام تو!!!

پس از اين ما غذا داريم, درون سلف دانشگاه/غذا نا گو, كه چربي گو! يه سيني روغنان تو!

امان از دست اين چربي, فغان از درد بي دردي/كه اين درديه به باشد, ز چربي و فشار تو!

غذا مرغ است و يا قرمه, و كوبيده و يا قيمه/كه به از اين خوراكشان, كه سيني است و نان تو!

كلاغ و چمن و لاشه, به همراه يه من روغن/خوراك ماست در اينجا, كمربند كباب تو!!!

كنون بر طبق عادتي, بريم جاده سلامتي!/كه اينجا بهترين جا است, به حيث مخ زنان تو!

در آنجا خواهران ما, همه خواهر ولي بايد/رعايت كرد در اينجا ز بهر چشم چران تو

همه اين ها بگفتم من, كه اين گويم عزيز من/كه دانشگاه مي بايد, ز علم باشد جان تو

و ديگر اينكه در اينجا, تلاطم بيشتر دارد/ز مشكل بيش از اين هم هست, ز بهر فهم و دان تو!

تو اي سر به زير من(تخلص) دگر بايد شوي خاموش/و ديگر هيچ نا گوي, ز درد دل, فغان تو

كه از بهر سخن هايت, سران خوب دانشگاه/ بريدند و ببردندت امان و اين زبان تو!

مخلص همه بر و بچه هاي دانشجو

 

 

 

کلمات و ترکیب های تازه:

1-حراست: موجودی که دم درب دانشگاه از همه کارت میخواهد!!!

2-اتوبوس: وسیله ای که همیشه موقعی که به ایستگاه میرسی از آنجا خارج میشود! (دانشگاهمون بزرگه و سر بالایی و اتوبوس داره!)

3-فضای سبز: جایی که بر و بچز از آن لذت میبرند!!(دانشگاهمون خیلی داره!)

4- مسجد: جایی که همه میخوابند! (دانشگاهمون مسجد نسبتا بزرگی داره!)

5-سلف: بازاری برای بنجل فروشان مواد غذایی (سلف دانشگاهمون در بالا ترین جای دانشگاهه!)

6-جاده سلامتی: جایی که وسایل ورزشی در آنجا هست ولی فقط برای ورزش استفاده نمیشود!

 

 

(با تشکر از دوست و برادر گرامیم ابوالقاسم(فردوسی))

  • Like 7
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...