Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ حمد باد خداوندى را كه سخنوران در ثنايش فرو مانند و شمارندگان از شمارش نعمتهايش عاجز آيند و كوشندگان كوشند، حق نعمتش را آنسان كه شايسته اوست ، ادا كردن نتوانند. خداوندى ، كه انديشه هاى دور پرواز او را درك نكنند و زيركان تيزهوش ، به عمق جلال و جبروت او نرسند. خداوندى كه فراخناى صفاتش را نه حدّى است و نه نهايتى و وصف جلال و جمال او را سخنى درخور نتوان يافت ، كه در زمان نگنجد و مدت نپذيرد. آفريدگان را به قدرت خويش بيافريد و بادهاى باران زاى را بپراكند تا بشارت باران رحمت او دهند و به صخره هاى كوهساران ، زمينش را از لرزش بازداشت . لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ سرآغاز دین معرفت او است،و کمال معرفتش تصدیق ذات او،و کمال تصدیقذاتش توحید و شهادت بر یگانگى او است،و کمال توحید و شهادت بر یگانگیش اخلاصاست،و کمال اخلاصش آن است که وى را از صفات ممکنات پیراسته دارند،چه اینکههر صفتى گواهى مىدهد که غیر از صفت موصوف است و هر موصوفى شهادت مىدهد کهغیر از صفت است، آنکس که خداى را(به صفات ممکنات)توصیف کند وى را به چیزىمقرون دانسته،و آن کس که وى را مقرون به چیزى قرار دهد،تعدد در ذات او قائل شده،و هر کس تعدد در ذات او قائل شود،اجزائى براى او تصور کرده،و هر کس اجزائى براىاو قائل شود وى را نشناخته است. و کسى که او را نشناسد،به سوى او اشاره مىکند،و هر کس به سویش اشاره کند،برایش حدى تعیین کرده،و آن که او را محدود بداند،وى را به شمارش آورده،و آن کسکه بگوید خدا در کجا است؟وى را در ضمن چیزى تصور کرده،و هر کس بپرسد بر روىچه قرار دارد؟جائى را از او خالى دانسته،همواره بوده است و از چیزى به وجود نیامده،و وجودى است که سابقه عدم براى او نیست،با همه چیز هست اما نه اینکه قرین آن باشد،و مغایر با همه چیز است، اما نه اینکه از آن بیگانه و جدا باشد،انجام دهنده است،اما نه به آن معنى که حرکات و ابزارى داشته باشد،بینا استحتى در آن زمانى که موجودقابل رؤیتى وجود نداشت،تنها است زیرا کسى وجود نداشته تا به او انس گیرد،و از فقدانشترسان و ناراحتشود. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ خلق را ایجاد نمود و بدون نیاز به اندیشه،و فکر و استفاده از تجربه،آفرینش راآغاز کرد،و بىآنکه حرکتى ایجاد کند و تصمیم آمیخته با اضطرابى در او راه داشته باشد،جهان را ایجاد نمود،پدید آمدن هر یک از موجودات را بوقت مناسب خود موکول ساختو در میان موجودات،با طبایع متضاد هماهنگى برقرار نمود،و در هر کدام،طبیعتو غریزه مخصوص به خودشان آفرید،و آن غرائز را ملازم و همراه آنها گردانید،او پیشاز آنکه آنها را بیافریند،از تمام جزئیات و جوانب آنها آگاه بود،و به حدود و پایان آنهااحاطه داشت،و به اسرار درون و برون آنها آشنا بود.پس از آن خداوند طبقات جو را ازهم گشود،و اطراف آن را باز کرد و فضاهاى خالى ایجاد نمود،و در آن آبى کهامواج متلاطم آن روى هم مىغلطید،جارى ساخت، و آن را بر پشتبادى شدید،و طوفانىکوبنده حمل نمود،پس از آن باد را به باز گرداندن آن فرمان داد،و بر نگهداریش آن رامسلط ساخت،و به حدى که باید،مقرون نمود،فضاى خالى در زیر آن گشوده و آب دربالاى آن در حرکتبود،سپس خداوند طوفانى برانگیخت که جز متلاطم ساختن آن آب کاردیگرى نداشت،و بطور مداوم امواج آب را در هم مىکوبید، طوفان بشدت مىوزید،و از نقطهاى دور سرچشمه مىگرفتبعد از آن به آن فرمان داد تا آبهاى متراکم و امواج عظیم آب رابر هم زند،و امواج این دریاها را به هر سو بفرستد،پس آن را همانند مشکى به هم زد. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ و با همان شدت که در فضا مىوزید بر امواج آب نیز حملهور شد،از اولش برمىداشت وبه آخرش فرو مىریخت،و قسمتهاى ساکن آب را به امواج متحرک مىپیوست،آبها روىهم انباشته شدند،و همچون قله کوه بالا آمدند،و امواج روى آب کفهائى بیرون فرستادو آن را در هواى باز و جوى وسیع بالا برد،و از آن هفت آسمان را پدید آورد، آسمانپائین را همچون موج مهار شده،و آسمان برترین را همچون سقفى محفوظ و بلند قرارداد،بدون اینکه نیاز به ستونى براى نگهدارى آن باشد،و نه میخهائى که آن را به بندد، سپس آسمان پائین را به وسیله کواکب و نور ستارگان درخشان زینتبخشید و در آنچراغى روشنى بخش و ماهى نور افشان به جریان انداخت،که در مدارى متحرک و صفحهاىجنبنده بگردند لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ پس آنگاه آسمانهاى بالا را از هم گشود،و مملو از فرشتگان مختلف ساخت،گروهى از آنان همیشه به سجدهاند و رکوع ندارند،و یا به رکوعند و قیام نمى-کنند،و یا در صفوفى که هرگز از هم پراکنده نمىگردد قرار دارند،و یا همواره تسبیح مىگویندو هرگز خسته نمىشوند، هیچگاه خواب چشمان آنها را نمىپوشاند،و عقول آنها گرفتارنسیان و سهو نمىگردد،بدن آنها به سستى نمىگراید،و غفلت و نسیان بر آنان عارضنمىشود.و گروهى دیگر امینان وحى او،و زبان او به سوى پیامبرانند،و پیوسته براىرساندن حکم و فرمانش در رفت و آمدند. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ و جمعى دیگر حافظان بندگان اویند و دربانان بهشت او،بعضى از آنها پایشان درطبقات پائین زمین ثابت،و گردنهاشان از آسمان بالا گذشته،و ارکان وجودشان ازاقطار جهان بیرون رفته و کتفهاى آنها براى حفظ پایههاى عرض خدا آماده است،و در برابرعرش او،سر را پائین افکندهاند و در زیر آن بالها را به خود پیچیدهاند،در میان آنها با کسانىکه در مراتب پائینتر قرار دارند حجاب عزت و پردههاى قدرت فاصله انداخته،هرگزپروردگار خود را با نیروى وهم تصویر نکنند،و صفات مخلوقان را براى او قائل نشوند،هرگز وى را در مکانى محدود نمىسازند،و با چشم به او اشاره نمىکنند!. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ سپس خداوند مقدارى خاک از قسمتهاى سخت و نرم زمین،و خاکهاى مستعد،شیرینو شوره زار آن گرد آورد و آب بر آن افزود تا گلى خالص و آماده شد،و با رطوبت آن رابهم آمیخت تا به صورت موجودى چسبناک درآمد،و از آن صورتى داراى اعضاء و جوارحپیوستگیها،و گسستگیها آفرید،آن را جامد کرد تا محکم شود و صاف و محکم و خشک ساختتا وقتى معلوم و سرانجامى معین.و آنگاه از روح خود در او دمید،پس به صورت انسانىداراى نیروى عقل که وى را به تکاپو مىاندازد در آمد،و داراى افکارى که به وسیله آن درموجودات تصرف نماید.به او جوارحى بخشید که به خدمتش پردازد و ابزارى عنایت کرد کهوى را به حرکت آورد،نیروى اندیشه،به او بخشید که حق را از باطل بشناسد،و همچنینذائقه،شامه و وسیله تشخیص رنگها و اجناس مختلف در اختیار او قرار داد،او را معجونى ازرنگهاى گوناگون و مواد موافق و نیروهاى متضاد و اخلاط مختلف:حرارت،برودت،رطوبت،و یبوست و ناراحتى و شادمانى ساخت.سپس خداوند از فرشتگان خواست که ودیعهالهى و عمل به پیمانى را که با او داشتند،در مورد سجود در برابر آدم و خضوع به عنوانبزرگداشت او،اداء نمایند آنجا که فرموده است: «براى آدم سجده کنید!پس آنها همه سجده کردند،مگر ابلیس!»(بقره-34.) و همدستانش که کبر و نخوت آنان را فرا گرفت،و شقاوت و بدبختى بر آنان غلبهنمود،به آفرینش خود از آتش افتخار نمودند،و به خلقت آدم از گل و خاک توهین کردند،پس خداوند براى اینکه آزمایشش کامل شود،و وعدهاى که به وى داده منجز گردد،به او مهلتعطا کرد و فرمود:«تا روز معلوم مهلت داده شدى»(حجر-38 . لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ آدم در بهشت:سپس خداوند آدم را در خانهاى سکنى بخشید که زندگیش را در آنگوارا و پر برکت قرار داد،جایگاه او را امن و امان کرد،و او را از ابلیس و عداوت وىبر حذر داشت،اما دشمن بالاخره او را فریب داد به خاطر اینکه بر او حسادت مىورزید و ازاینکه او در سراى پایدار،و همنشین نیکان است ناراحتبود،آدم یقین خود را به شک و وسوسهاو فروخت،و تصمیم راسخ را با گفته سست او مبادله کرد،و به خاطر همین موضوع،شادى خودرا مبدل به ترس و وحشتساخت،و فریب برایش پشیمانى به بار آورد.پس از آن خداونددامنه توبه را برایش گسترد،کلمات رحمتش را به او القاء نمود،بازگشتبه بهشت را به وى وعدهداد،و او را به سراى آزمایش و جایگاه توالد و تناسل فرو فرستاد. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ از میان فرزندان او پیامبرانى برگزید،و پیمان وحى را از آنان گرفت،و از آنها خواستکه امانت رسالتش را به مردم برسانند در زمانى که اکثر مردم پیمان خدا را تبدیل کرده بودند و حقاو را نمىشناختند.و همتا و شریکانى براى او قرار داده بودند،و شیاطین آنها را از معرفتخدا باز داشته،و از عبادت و اطاعتش آنها را جدا نموده بودند،پیامبرانش در میان آنها مبعوثساخت، و پى در پى رسولان خود را به سوى آنان فرستاد،تا پیمان فطرت را از آنان مطالبهنمایندو نعمتهاى فراموش شده را به یاد آنها آورند و با ابلاغ دستورات خدا حجترا بر آنها تمام کنند، گنجهاى پنهانى عقلها را آشکار سازند،و آیات قدرت خداى را به آناننشان دهند:آن سقف بلند پایه آسمان که بر فراز آنها قرار آنها قرار گرفته،و این گاهواره زمینکه در زیر پاى آنها گسترده،و وسائل معیشتى که آنها را زنده نگهمیدارد،و اجلهائى که آنها رافانى مىسازد،و مشکلات و رنجهائى که آنها را پیر مىکند،و حوادثى که پى در پى برآنان وارد مىگردد لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ خداوند هرگز بندگان خود را،از پیامبران مرسل،و کتب آسمانى و یا دلیلى قاطعو یا راهى صاف و مستقیم خالى نگذارده،پیامبرانى که با کمى نفراتشان و فراوانى دشمنانو تکذیب کنندگان،هرگز در انجام وظائف خود کوتاهى نمىکردند،پیامبرانى که بعضىبشارت به ظهور پیغمبر آینده دادند،و بعضى به خاطر پیامبر پیشین شناخته شده بودند. به همین حال قرنها گذشت،و روزگاران سپرى شد،پدران در گذشتند و فرزندانجانشین آنها گردیدند،تا اینکه خداوند سبحان،براى وفاى به وعده خود،و کاملگردانیدن نبوت،محمد(ص) رسول خویش را مبعوث ساخت کسى که از همه پیامبرانبراى بشارت به آمدنش پیمان گرفته شده بود،نشانههایش مشهور و میلادش پسندیده بود،در آن روز(که او قدم به جهان گذارد)مردم زمین داراى مذاهب پراکنده و خواستههاى ضد و نقیض،و جمعیتهائى متشتتبودند،عدهاى خداى را به مخلوقش تشبیه مىکردند،گروهى ملحد بودند،و جمعى معبودهاى دیگرى غیر از خداى یگانه داشتند،اما او آنها رااز گمراهى نجات داد و هدایت نمود، و با موقعیتخود آنان را از جهالت نجات بخشید. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ سپس خداى سبحان لقاى خویش را براى محمد(ص)اختیار کرد و آنچه را نزد خودداشت، براى او پسندید،او را با انتقال از دنیا گرامى داشت،و از گرفتارى با مشکلاتنجات داد،وى را در نهایت احترام قبض روح کرد و به سوى خویش فرا خواند،او همآنچه را که انبیاى پیشین براى امتخود گذارده بودند،در میان امتخویش به جاىگذاشت(کتاب خدا و اوصیاى خویش را میان آنان قرار داد)زیرا آنها هرگز امتخودرا مهمل و بىسرپرست رها نساختند و بدون اینکه راهى روشن و دانشى پایدار به آنها بدهنداز میان آنان بیرون نرفتند لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ هم اکنون کتاب پروردگار شما در میان شما است،حلال و حرامش آشکار و فریضههاو مستحبات و ناسخ و منسوخ،و مباح و ممنوع،خاص و عام،پندها و مثلها،مطلقها ومحدودها، محکمات و متشابهاتش همه معلوم است،مجملات آن به برکت محکمات وآیات روشن،تفسیر شده،نکات پیچیده آن(در پرتو آیات دیگر)واضح است و آنچه راکه پیمان معرفت آن از همه گرفته شده،معلوم است. و نیز آنچه بندگان موظف به آگاهى از آن نیستند(مانند کنه ذات خدا)آشکار است،قسمتى از احکام در کتاب خدا(براى مدتى محدود)الزام شده و ناسخ آن در سنت پیامبرآمده،و بعضى در سنت واجب شده در حالیکه قبلا در کتاب خدا(براى مدت محدودى)ترک آن مجاز بوده،و بعضى در اوقات معینى واجب است و بعضى وجوب آن در آیندهاز بین رفته است،محرمات آن از هم جدا است:یک قسمت،گناهان کبیره است کهکیفرش را آتش قرار داده،و قسمتى صغیره است که غفرانش را براى آن مهیا ساخته،و برخى انجام کمش مقبول و مراحل بیشترش در وسعت. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ حجبیت الحرام را بر شما واجب کرده و همان خانهاى که آن را قبله مردم قرارداده است:که همچون تشنه کامانى که به آبگاه مىروند،به سوى آن رو مىآورند،وهمانند کبوتران به آن پناه مىبرند:خداوند آن را مظهر تواضع مردم در برابر عظمتش،وتسلیم آنان در مقابل عزتش قرار داده،و از میان مخلوقش شنوندگانى را برگزیده که دعوتاو را به سوى این خانه اجابت کنند،و سخنش را تصدیق نمایند،و در مواقف پیامبران قرارگیرند،همچون فرشتگان که به گرد عرش مىگردند،به گرد آن طواف کنند،و سودهاىفراوان در این تجارتخانهى عبادت بدست آورند،و به سوى میعادگاه آمرزشش بشتابند،خداوند متعال این خانهى خود را پرچمى براى اسلام قرار دادو حرم امنى براىپناهندگان به آن،بجا آوردن حج آن را از فرائض شمرده،و اداى حق آن را واجب کرد،و بر همه شما مقرر داشت که به زیارت آن بروید و فرمود:«آنکس که استطاعت رفتن به خانهخدا داشته باشد،حجبر او فرض است،و آن کس که کفر ورزد خداوند از همه جهانیان بى-نیاز است» (16-آل عمران-97 .) لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده