Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۹۰ آخه این چه ارگانی که ما داریم؟؟!!! آخه میگین چرا صنعتمون خوابیده؟؟؟!! امروز رفته بودم سازمان صنایع و معادن.....برای سندهای زمینامون رفتم تو یه اتاقی گفتم با خانوم فلانی کار دارم.....گفتن اونها انوجاست رفتم پیشش......گفتم من پسر فلانی هستم بنده خدا خیلی هم تحویلمون گرفت بعد به من گفت بفرمائید بشینید تا کارتون رو انجام بدم.... خیلی جالب بود به هر کارکنی که تو اون قسمت بود نگاه میکردم هر کی داشت کارهای شخصی خودش رو انجام میداد..... یکی از خواهران ارجمن داشت تو وب ولگردی میکرد از گوشه چشم داشتم نگاه میکردم میدیدم داره در رابطه با داشتن پوست سالم سرچ میکنه .....اینترنت اینجور جاها هم 512 فرت فرت صفحه باز میکرد.... به یکی دیگه از خواهران ارجمند دیگه نگاه کردم دیدم دارن با تلفن با یکی از دوستان در رابطه با عروسی و النگوهای یکی که اسمش مهری بود حرف میزدن ..... از همه جالبش اینجا این بود که هر کی هر ک رو کار داشت مهندس خطاب میکرد و اسم طرف رو به مهندس میچسبون..... بعد یکی از برادرهای ارجمندم معلوم نبود خوابش میومدم داشت تو مانیتور کامپیوتر مبارکش فیلم نگاه میکرد .....!!خلاصه معلوم نبود چیکار میکنه....؟؟؟؟ در رابطه با این برادر جالبش این بود که هر تلفنی هم که بهش وصل میشد میذاشت یه تلفن 10 بار زنگ بخوره تا برداره.... بعد برمیداشت میدید اگه بیش از یک دقیقه مکالمش طول میکشه میگفت من فعلاً وقت ندارم!!........پیش خودم گفتم اگه این وزارت صنایعمونه باید تو مملکت این همه کارگاه و تولیدی و کارخونه بخوابه.....نخوابه باید به کارشون شک کنی.... هیچی بعد نیم ساعت نشستن خانومه اومد گفت کارتون به اینجا .... بعد گفتم خانوم خب همون اول میگفتین گفت ببخشید دیگه بچه ها سرشون شلوغه متوجه نشدن........منم گفتم آره دلم براشون میسوزه از این همه کاری که ریخته تو سرشون:vahidrk: گفتم کجا برم ؟ گفت برید واحد حقوقی رفتم اونجا گفتم آقای فلانی هستن گفتن نخیر ایشون رفتن مرخصی........گفتم خب هیچ کس نیست کار ایشون رو انجام بدن......گفتن چرا مهندس فلانی هستن ولی جلسه تشریف دارن............بعد تو اون اتاق اولی درست بود داشتن کار شخصی خودشون رو انجام میدادن........ولی تو اتاق دومی صنایع انگار اومدن قهوه خانه همه دور میز گرد جمع شده بودن داشتن جوک میگفتن جوک میشنویدن.......هر بنده خدای هم که می اومد تو فکر میکرد جلسست برمیگشت اونا هم هرهر میخندیدن یه یک ساعتی هم اونجا نشستم.....گفتن جلسه مهندس تموم شد همه رفتن سر میز خودشون انگار بهشون گفتن داره معلم میاد همه رفتن سر میز خودشون خودشون رو زدن به اون راه و شروع کردن تازه مثل اتاق اولی ها کار شخصی خودشون رو انجام دادن! بعد من از اون طرف پرسیدم مهندس نیومدن گفتن نه مهندس از صبح نیستن......گفتم شماگفتی مهندس تو جلسست گفت نه اشتباه شده ایشون نیومدن از صبح..........منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم خاک تو سر همتون بریزم....ی:ydm47612zsesgift969ارو اینطور من نگاه کرد و چیزی نگفت!! آخه این صنایعست ما داریم؟؟!!! نه انصافاً چه وضعشه؟؟!!! کارمم انجام نگرفت و مکول شد به فردا 12 لینک به دیدگاه
rezanassimi 9036 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۹۰ عادت میکنی پسر جان به قول دوستم چه توقعی داری؟ اینجا ایرانه.... 4 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۹۰ عادت میکنی پسر جان به قول دوستم چه توقعی داری؟ اینجا ایرانه.... تا عادت کنیم من یکی مردم:yes: 1 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۹۰ دیگه!همه چیزمون به هم میاد! چند روز پیشا رفته بودم سازمان بازرگانی کار داشتم دیدم خانوما همگی کارو ول کردن نشستن دور هم دارن واسه یکی از پسرای اداره زن پیدا میکنن(اینا رو من توی یک ساعتی که اونجا بودم فهمیدم) دوستم که اونجا کارمنده میگفت کار هر روزشونه.مخصوصا رسمیا که اصلا دلیلی نمیبینن کار کنن. 5 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۹۰ دیگه!همه چیزمون به هم میاد!چند روز پیشا رفته بودم سازمان بازرگانی کار داشتم دیدم خانوما همگی کارو ول کردن نشستن دور هم دارن واسه یکی از پسرای اداره زن پیدا میکنن(اینا رو من توی یک ساعتی که اونجا بودم فهمیدم) دوستم که اونجا کارمنده میگفت کار هر روزشونه.مخصوصا رسمیا که اصلا دلیلی نمیبینن کار کنن. منم اتفاقا برای کار بازرگی و اقاله سند رفته بودم صنایع.....خب دیگه تا بوده همین بوده 2 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۹۰ اینجوری شده که بنده 1 کارخونه که خط تولید درست و حسابی داشته باشه پیدا نمیکنم! به نظر من واژه ی صنایع تو ایران فقط 1 مزاحه! ما فقط نفت داریم و دیگر هیچ! 3 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۹۰ محل سکونت کانادا خوب عزیزم من بیکاری رفتی کانادا که وزارت صنایعش انقدر داغونه می اومدی همین وزارت صنایع خودمون میدیدی چطور جوابتو میدن :texc5lhcbtrocnmvtp8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده