رفتن به مطلب

به خاطر لجبازی با یکی، سکه تان را در کلاه دیگری نیاندازید...


ارسال های توصیه شده

دو گدا در خیابانی نزدیک واتیکان کنار هم نشسته بودند. یکی صلیب گذاشته بود و دیگری ستاره داوود... مردم زیادی که از آنجا رد می شدند، به هر دو نگاه می کردند و فقط در کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول می انداختند.کشیشی از آنجا می گذشت، مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که صلیب دارد پول می دهند و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمی دهد. رفت جلو و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا مرکز مذهب کاتولیک است. پس مردم به تو که ستاره داوود گذاشتی پول نمی دهند، به خصوص که درست نشستی کنار یه گدای دیگری که صلیب دارد. در واقع از روی لجبازی هم که باشد مردم به اون یکی پول میدهند نه تو.گدای پشت ستاره داوود بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب و گفت: هی "موشه" نگاه کن کی اومده به برادران "گلدشتین*" بازاریابی یاد بده؟؟!....................................................................................................مطلب بالا رو از وبلاگ یه دکتر خوندم . حتما برای همه پیش امده که به خاطر لجبازی با یکی کاری که دوست نداشتیم انجام دادیم یا برعکس ....فکر میکنید چرا اگه دوست داشتید بگید که به نتیجه ای هم رسیدید یا نه ....

  • Like 9
لینک به دیدگاه

یاد عملیات "نوک سوزنی" افتادم همه جا کاربرد داره در سیاست جنگ و... کاربرد داره

مردم رو با جریان انحرافی مشغول کن تا...

به حزب الله حمله کن تا اطلاعاتی در مورد ایران....

البته دو مثال فوق نظریه بود...

  • Like 2
لینک به دیدگاه
یاد عملیات "نوک سوزنی" افتادم همه جا کاربرد داره در سیاست جنگ و... کاربرد دارهمردم رو با جریان انحرافی مشغول کن تا...به حزب الله حمله کن تا اطلاعاتی در مورد ایران....البته دو مثال فوق نظریه بود...
اشاره جالبی بود ....ملت و با یه چیز دیگه سرگرم میکنن تا کارشون و انجام بدن
  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...