Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۸۸ شارل فوریه ، اتین کابه ، ریچاردسون ، آوئن ، ژول ورن ، کونسیدران ، پرودون ، هربرت و گودن جز پیش شهرسازان ترقی گرا محسوب می شوند. ویژگی های تفکر این گروه عبارتند از : 1- توجه به فرد به عنوان انسانی ایدئولوژیک که قابل جایگزین شدن هست 2- تأکید زیاد بر بهداشت 3- طبقه بندی شهر بر اساس عملکردها 4- اعتقاد به هندسه اقلیدسی و کاربرد شکل هندسی و درنتیجه رسیدن به نظم شطرنجی 5- قاطعیت در جزئیات 6- استفاده از نمونه سازی 7- استاندارد سازی مسکن و صنعتی کردن تولید مسکن 8- مطرح کردن شهر غیر متراکم 9- تعریف نشدن شهر در یک محدوده خاص و ادامه شهر تا بی نهایت 10- اعتقاد به نوعی جبرگرایی و اقتدار سیاسی 11- شهر به عنوان ابزار تولید و نه یک فرآیند یا مسئله پیچیده 12- بازدهی حداکثر شارل فوریه : ارائه دهنده الگویی که نقدی بر جامعه معاصر و اقتصاد آن دارد. الگوی نمونه وی فالانستر بوده و عنصر این جامعه فالانستری کمون است و معتقد است که فالانستر باید با مواد ارزان ساخته شود. ریچاردسون : یک پزشک انگلیسی که آرمانشهرش به نام هیژیا می باشد. در تصور ناکجاآبادش از ناکجا آباد سر توماس مور الهام گرفت. وی در آرمانشهرش نگاه بیولوژیک صرف به انسان دارد. توجه به بهداشت از پایه ای ترین ستون های بنای این شهر می باشد. وی می گوید : هیژیا شهری با نازلترین شاخص مرگ و میر است. ژان باتیست گودن : مخترع کوره های چدنی. در سخنانش مفاهیم جهانی شدن وجود دارد. آرمانشهرش به نام فامیلیستر بوده که در آن به تنظیم شرایط اقلیمی و محیطی توجه دارد. 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۷ پیش شهرسازی ترقی گرا – آرمان گرایان – سوسیالیستهای تخیلی پیش شهرسازی ترقی گرا : آنچه به عنوان بی نظمی شهری احساس شده است، ناگزیر مفهوم منظم را فرا می خواند. پیشنهادهای آمایش شهری این دسته در جهت مقابله با بی نظمی شهر صنعتی ، به وسیله اندیشه ای گسترش یافته در تخیل ساخته و پرداخته می شوند. اندیشه ای که باعث ناتوانی از شکل عملی بخشیدن به انتقاداتش از جامعه در بعد تخیل جای می گیرد. این اندیشه با چهره ای مترقی به آینده سمت گیری می کند. اصطلاح «سوسیالیست های اولیه» برای این اشخاص نشانگر پیشگامی آن ها در نشر و تبلیغ اندیشه های جامعه گرایانه است. در حالی که از سویی دیگر آن ها به سوسیالیست های تخیل گرا یا ارمان گر نیز معروف اند، زیرا معرف طرز تفکری بودند که در جامعه بسط نیافته سرمایه داری شکل گرفته و به همین دلیل از تبیین علمی سوسیالیسم به عنوان آلترناتیوی در برابر سرمایه داری درمانده بودند. آن ها تصور می کردند که برای بهبود شرایط طبقه کارگر یا می باید به الگوهای پیش صنعتی پناه برد و یا فقر و فلاکت را با جراحی از بین برد. رسالت از بین بردن این مشکلات را نیز به مغزهای متفکر، منطقی و عقلانی باید سپرد. آن ها نمی توانستند باور کنند که جامعه با تبلیغ، ارشاد، یا ایجاد نمونه و سرمشق نمی تواند تغییر یابد، بلکه باید خود را از درون دگرگون کند. به همین خاطر پیشنهادهایشان – نسبت به شرایط و امکانات- هنوز زودرس، خام و تخیلی بود و نمی توانست در جهت براندازی نظام سرمایه داری کارساز باشد. این را می توان از طریق آثار متفاوتی چون آثار هانری دو سن سیمون، رابرت آون، شارل فوریه، بنیامین وارد ریچاردسون، ویکتور کونسیدران، اتین کابه، ژان باپیست گودن، ژول ورن، پی یر ژوزف پرودون و هربرت-جرج ولز معنا کرد. این متفکران ( پیش شهرسازی ترقی گرا یا نوگرا ) متفکرانی بودند که دوران پارینه فنی را از دوران نو فنی جدا کرده و با مطرح ساختن اینکه انقلاب فنی و تکنولوژی صورت گرفته و بشر متفاوتی به وجود آمده، به آینده و نا کجا آباد نگاه می کردند. ایده اولیه نوعی شهرهای جدید برای منافع اجتماعی – اقتصادی افراد بشر توسط این متفکران مطرح شد. تمامی این مؤلفین مفهوم مشترکی از انسان و منطق دارند، که پیشنهادهایشان را در مورد شهر در بر گرفته و تعیین می کند. این نویسندگان زمانی که نقدهایشان را از شهرهای بزرگ صنعتی در مورد رسوایی فرد «از خود بیگانه» پایه گذاری می کنند و زمانی که انسان کامل را هدف خود قرار می دهند، تعبیری از فرد انسانی به مثابه گونه ای مستقل از هر اجبار و اختلاف زمانی مکانی در نظر دارند که در گونه نیازهایی از نظر علمی قابل قیاس، تعریف پذیر است. به گمان اینان مسایل ناشی از رابطه انسان ها با جهان و بین خودشان را نوعی خردگرایی ، علم و عقل می تواند حل کند. این اندیشه خوش بینانه روی به آینده دارد و مقهور عقیده ترقی است. انقلاب صنعتی پدیده ای تاریخی– کلیدی است. که آینده بشریت را تضمین و سعادتش را تأمین خواهد کرد. این مقدمات عقیدتی به ما این امکان را می دهد تا الگویی را که این مقدمات فراهم می آورد الگوی ترقی گرا بدانیم. الگویی که پیشاپیش و تنها از ویژگی ها «انسان-گونه» ناشی شده است و در آن به راه حل مسئله مهم و زیبای معماری انسانی دست پیدا می کنیم. آن معماری که بنا بر احتیاجات اندام انسان محاسبه شد، به مجموع نیازها و امیال انسان پاسخ گفته و با منطق ریاضی با نیازهای مهم و اساسی ساختمان کالبدی او مطابقت دارد. به عبارت دیگر تحلیل خردگرایانه اجازه خواهد داد تا تعریفی از نوعی نظم-گونه به دست داده شود که در هر گروه اجتماعی هر زمان و هر مکانی قابل اجرا است. خصوصیات بارز الگوی پیش شهرسازی ترقی گرا بیش از هر چیز، فضای الگوی پیش شهرسازی ترقی گرا بسیار باز و پر از عرصه های سبز و خالی است و البته این ضرورت بهداشت است. تأکید بر طبقه بندی دقیق : فضای شهر، قطعه قطعه شده بنا بر تحلیل از عملکردهای انسانی، یک طبقه بندی دقیق کاربری های مسکن، کار، آموزش و اوقات فراغت را در مکان های متمایز قرار می دهند. این طبقه بندی بعدها سرلوحه منشور آتن می گردد. به نظم در آمدن شهرها بر مبنای دید گرایی به منظور جلب سریع و فوری نظر به منطق عملکردی این الگو (ساده گرایی) ارج نهادن به احساس بینایی و نقش زیبایی شناسی توجه توأم به زیبایی و منطق و تأکید بر استحکام زیبایی شناسی پیروی از قوانین «هندسه طبیعی» و مردود دانستن تمامی میراث های هنری گذشته در جهت نیل به این هندسه جایگزینی دستورالعمل های ساده، نو و معقول به جای مقررات و آذین بندی های سنتی (نفی تزئین و تجمل و اعتقاد به زیبایی طبیعی) بیان نظم شهر ترقی گرا با موشکافی و قاطعیت در جزئیات (فوریه تا منظم کردن آذین بندی های شهر پیش می رود) استفاده از صنعت برای نظم بخشی به بی نظمی موجود در جامعه صنعتی انسان به عنوان عنصر بیولوژیک (نیازهای انسان در همه جا یکسان است) به معنی فرد قابل جایگزین انقطاع با گذشته، نگاه به آینده، رد مفهوم تاریخ و نیز رد هنر جون متعلق به تاریخ است. نفی شهرهای بزرگ جامعه صنعتی، معرفی مجموعه های کار و زندگی پراکنده در سرزمین ( شهرک های شرکتی و تعاونی مانند فالانستر فوریه) شهری مناسب است که عملکرد داشته باشد. (شهر عملکرد گرا) تعریف جدید از معمار: معماران کسانی هستند که برای مردم می سازند (نه کسی که مأمور ساختن خانه های بورژوازی و قصر سوداگران است) اعتقاد به هندسه ساده اقلیدسی اهمیت و ارجحیت دادن به مسکن استاندارد (پردون تأکید می کند که اولین چیزی که نیاز به تیمار دارد، مسکن است) توجه به اشتغال و اصل بازدهی اقتصادی و شهر به مثابه ابزار تولید ( استفاده از ابزار مکانیکی و ابزار زنده « انسان») پیشنهاد استقراری واضح و تفکیک شده به جای استقرار متراکم سنگین و کم و بیش ارگانیک معرفی حد بهینه جمعیت برای مجموعه های زیستی و شهرک های شرکتی یا آرمان شهرها (نگاه افلاطونی و مالتوسی از نظر حد بنیه جمعیت) منتفی ساختن مفهوم سنتی شهر و تأکید بر روستا-شهر (مجموعه شهری با جو روستایی) شهر دارای اندازه و محدوده مشخصی است. گسترش شهرها و مجموعه های بسته تا بی نهایت نمونه سازی و استاندارد سازی از هر چیز قدرت سیاسی به عنوان یک الزام برای تحقق طرح ها و در نتیجه گرایش به سمت یک نظام سوسیالیستی جزم گرایی و تأکید بر شهرسازی پدرسالارانه (نزد اون و گودن) تأکید بر نظام ارزش های اشتراکی، زاهدانه و سرکوبگر (مانند فوریه) تجلی عملکردهای عمومی مانند مهدکودک، بیمارستان، رختشوی خانه و غذاخوری های عمومی در جامعه اشتراکی پیش شهرسازان نقد پیش شهرسازی ترقی گرا – آرمان گرایان آرمان گرایان به خوبی متوجه شده بودند که چگونه سود به نیروی محرکه اقتصاد و روابط اجتماعی تبدیل شده است. همچنین به ایجاد شکاف فرایند طبقاتی میان طبقه سرمایهدار (بورژوازی) و کارگر (پرولتاریا) واقف بودند. آرمان گرایان مقصر اصلی اوضاع نا بسمان زمان خویش را مالکیت خصوصی می دانستند و آن را اهرمی در دست نظام سرمایه داری در جهت انباشت هرچه بیشتر سرمایه و استثمار توده ها می دانستند. هر چند آرمان گرایان روند موجود در جامعه را به خوبی شناخته بودند، اما از شناخت رهیافت های خروج از این بحران عاجز بودند و در ارزیابی پیش شرط های لازم برای پیاده نمودن جامعه آرمانی خود مشکل داشتند و غیر واقع بینانه عمل می نمودند. آرمان گرایان (یوتوپیست ها) مانند اندیشمندان سده هجدهم جهل و نادانی را مانع اصلی ایجاد جامعه ای تازه دانسته، خود را فراتر از جامعه می پنداشتند و باور داشتند که رسالت نجات توده ها از فقر جهل و نادانی به عهده آنان و دیگر فرهیختگان اجتماع است. آنان چنان شیفته علم و خرد ناب بودند که توجهی به محتوا و شیوه بهره گیری از آن نداشتند. جهل برای آنان جهل علمی است و به جهل اجتماعی واقف نبودند. آنان تا حدودی به این مهم پی بردند که فرهنگ حاکم بر یک جامعه فرهنگ طبقات حاکم می باشد و به همین دلیل به خاطر ترس از بدآموزی نسل آینده سعی در جدا کردن بزرگ سالان از خردسالان در جامعه را داشتند تا جائیکه حتی جدا کردن کودکان از پدر و مادر و تربیت جمعی آنها در پرورشگاه های ابداعی خود را یک ضرورت می دانستند. جامعه آرمانی آنها ، همیشه در شهر یا روستایی نوپا و دور از جوامع بشری آن روز و در محیطی بسته و محدود شکل می گرفت آنها خود و جامعه آرمانی خود را به تبعیدی خودخواسته کشانده بودند و چنان پاکیزه خواه بودند که ضرورت چالش و فعالیت های اجتماعی پیرامون خود را در سطح کل جامعه به فراموشی می سپردند. آرمان گرایان در واقع اعتمادی به توانمندی مردم و ضرورت مشارکت آنها در فعالیت های اجتماعی نداشتند، بلکه آن ها را موجوداتی ناتوان و ستمدیده می پنداشتند. بر این آنان آزادی، رفاه و آگاهی پیامد چالش های فردی و جمعی دراز مدت نبود، بلکه بخشش هایی بودند که می بایست به دست نیکوکاران یا خردمندان به جامعه داده می شد. طرح های آرمان گرایان دارای اهداف عالی در اخلاق ، تعاون، همدردی، و مشارکت بود که وارد فرهنگ مدرن شده و به صورت پارادایم اصلی به شهرسازی معاصر کمک نمود. بسیاری از شهرسازان بعدی الهام گرفته از آرمان گرایان هستند. منبع: کیمیافکر بزرگ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده