رفتن به مطلب

زندگینامه نیکیتا میخالکوف . اسپیلبرگ روسیه


ارسال های توصیه شده

زندگینامه نیکیتا میخالکوف . اسپیلبرگ روسیه

 

اگر تا سال ۲۰۰۶ از هر فرد روس می پرسیدید بهترین کارگردان روس کیست؟ کدام کارگردان روس را دوست دارید؟ محبوب ترین کارگردان شما کیست؟ حتماً می گفتند نیکیتا میخالکوف. اما اگر اکنون از آنها بپرسید که بدترین کارگردان تاریخ روسیه کیست...

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

همان جواب را خواهند داد، شهرت میخالکوف اکنون در سرزمین روسیه هم طراز با لنین و ولادیمیر پوتین (کارگردانی که ولادیمیر پوتین شخصاً تولدش را به او تبریک می گوید) و الساندرو سولژنیتسین است. آنچه نام این کارگردان سینما را در میان خیل عظیم کارگردانان روس نزد خاص و عام مطرح ساخته است، چیست؟ شاید با دیدن فیلم جدید وی در جشنواره فیلم فجر اهمیت و عظمت این کارگردان به خوبی مشخص شود. فیلم «۱۲» گواهی است بر دیدگاه اندیشمندانه و نافذ این کارگردان بزرگ روس.

نیکیتا سرگئی یوویچ میخالکوف کارگردان و بازیگر شهیر روس - مشهور به اسپیلبرگ روسیه- در ۲۱ اکتبر ۱۹۴۵ در شهر مسکو به دنیا آمد. پدربزرگش از خاندان سلطنتی و حاکم یاروسلاول بود. پدر نیکیتا نویسنده داستان های کودکان بود و بیشتر به خاطر سرودن ترانه های ملی و انقلابی مشهور شد، مادر شاعرش نیز دختر هنرمند آوانگارد روس «پیوتر کونچالوفسکی» و نوه دختری نقاش مشهور «واسیلی سوریکوف» بود، ضمن آنکه برادر بزرگ تر نیکیتا «آندری کونچالوفسکی» نیز کارگردان بسیار مشهوری است که به واسطه همکاری و دوستی اش با آندری تارکوفسکی (و حضور در فیلم «کودکی ایوان») و ساختن فیلم های اکشن هالیوودی سرشناس شده است.

نیکیتا میخالکوف مطالعات بازیگری را در استودیوهای تئاتر هنری مسکو فرا گرفت و در حالی که هنوز از آنجا فارغ التحصیل نشده بود در فیلم «در مسکو قدم می زنم» (۱۹۶۳) ساخته گئورگی دانلیا بازی کرد و این در حالی بود که میخالکوف تا پیش از این در سه فیلم «خورشید همچنان می درخشد» (۱۹۵۹)، «ابرها بر فراز بورسک» (۱۹۶۰)، «ماجراهای کروش» (۱۹۶۱)نیز حضور یافته بود. سپس به VGIK (مدرسه دولتی فیلم مسکو) وارد شد و در کلاس های میخائیل رم حضور یافت. پس از بازی کردن در شش فیلم دیگر سرانجام او هم به کارگردانی روی آورد و «من به خانه می روم» (۱۹۶۸) را ساخت؛ درست شش سال بعد از برادرش آندری. تا سال ۱۹۷۰ که فیلم دوم؛ درام کوتاه ۳۲ دقیقه یی «روزی آرام در انتهای نبرد» را ساخت، در پنج فیلم دیگر به عنوان بازیگر ظاهر شد که از آن میان می توان به «قرمز وسفید»

▪ (۱۹۶۷/ میکلوش یانچو)؛ «جنگ و صلح»

▪ (۱۹۶۸/ سرگئی باندرچوک)؛ «آوازی درباره مانشوک» (۱۹۶۹/ ماژیت بگالین)؛ و «خانه تربیت»

▪ (۱۹۶۹ / ساخته برادرش آندری کونچالوفسکی)

اشاره کرد.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

میخالکوف در سال ۱۹۷۴ نخستین فیلم بلندش را با عنوان «در خانه یی در میان بیگانگان» ساخت؛ فیلمی اکشن با بازی آناتولی سولونیستین و خود میخالکوف که داستان آن در بحبوحه سال ۱۹۱۷ رخ می دهد. فیلم بلند دوم میخالکوف «بنده عشق» (۱۹۷۶) شهرت جهانی را برای او به همراه آورد. درام رمانسی که به آخرین روزهای زندگی ورا خولودنایا خواننده مشهور می پردازد و ساختاری شبیه به درام های سینمای صامت دارد. در سال ۱۹۷۷ میخالکوف شاهکار «قطعه یی ناتمام برای نوازنده پیانو» را خلق کرد که اقتباسی از نمایشنامه یی از چخوف (پلاتونوف) بود. این فیلم که برنده جایزه سن سباستین شد، برای میخالکوف لقب چخوف سینما را به همراه داشت. در سال ۱۹۷۸ در فیلم بی نظیر برادرش «سیبیریاد» ایفای نقش کرد و در همان سال «پنج بعدازظهر» را ساخت، داستانی عاشقانه درباره زوجی که جنگ جهانی دوم آنها را از یکدیگر جدا کرده است و آنها پس از ۱۸ سال یکدیگر را می بینند.

در سال ۱۹۸۰ میخالکوف با ساخت فیلم «چند روز از زندگی ابلوموف» بر اساس نوول «ابلوموف» نوشته ایوان گونچاروف (در سال ۱۸۵۸ نوشته شده است)، با بازی درخشان اولگ تاباکوف، جسارت خود را در ساخت فیلمی نشان داد که زندگی اشرافزاده یی سست و بی اراده را نشان می دهد که حتی حاضر به ترک کردن رختخواب خود نیست. کاراکتر ابلوموف که تقریباً شبیه به شخصیت خود گونچاروف است، یکی از رخوت انگیزترین کاراکترهای تاریخ سینما است. استفاده میخالکوف از المان های آثار چخوف و حرکات دوربین، در واقع تخدیر دورانی از زندگی آدم ها را به تصویر می کشد که در میانسالی اغلب آدم ها به وقوع می پیوندد. (اصطلاح ابلوموفیسم در سال ۱۹۲۲ برای نخستین بار از زبان لنین شنیده شد) (قابل ذکر است در سال ۱۹۸۹، بر اساس این نوول شبکه بی بی سی نسخه یی تلویزیونی را به نمایش درآورد.)

درام نیمه کمدی «روابط خانوادگی» (۱۹۸۱) فیلم بعدی میخالکوف بود، درباره زنی که در روابط گیج کننده خویشاوندانش گیر افتاده است. سپس «گفت وگویی محرمانه» (۱۹۸۲) را ساخت، درام نفسگیری که تماماً به گفت وگو میان زن (ایرینا کوپچنکو) و شوهری (میخاییل اولیانوف) می گذرد که سابقاً از هم جدا شده اند و به طرزی ناگهانی یکدیگر را در یک اتاق محبوس می یابند.

سال های آغازین دهه هشتاد اوج فعالیت بازیگری میخالکوف بود، هرچند در بیشتر این فیلم ها نقشی فرعی و کوتاه داشت؛ «پرتره همسر یک هنرمند»

▪ (۱۹۸۱ / الکساندر پانکاراتوف) ،«افسر پلیس» (الدور اورازبایف)، «پرواز در خواب و بیداری»

▪ (۱۹۸۲/ رومن بالایان)، «ایستگاهی برای ۲» (۱۹۸۲/ الدار ریازانوف)، «دویست و پنجاه گرم» (۱۹۸۳ / پیرژو هونکاسالو و پکا لتو) و «رمانس ظلم» (الدار ریازانوف/ ۱۹۸۵).

نیکیتا میخالکوف در سال ۱۹۸۷با ترکیب و ادغام چند داستان کوتاه چخوف، فیلم «چشم سیاه» را با بازی مارچلو ماسترویانی خلق کرد؛ مرد مسنی که داستان عاشقانه یی از دوران جوانی اش را روایت می کند. فیلم به شدت از سوی منتقدان مورد ستایش قرار گرفت ضمن آنکه مارچلو ماسترویانی برای ایفای این نقش جایزه بهترین بازیگر را از جشنواره کن همان سال به دست آورد و نامزد جایزه اسکار مرد شد. حضور سیلوانا مانگانو، اولگ تاباکوف و یلنا سافونووا در این کمدی درام که «سوسو چکو دآمیکی» همراه با میخالکوف فیلمنامه آن را نوشته بود فیلم را به یکی از پرطرفدارترین آثار میخالکوف بدل کرد. فیلم بعدی میخالکوف «اورگا» یا «نزدیک به بهشت» (۱۹۹۲) نخستین فیلم میخالکوف پس از فروپاشی شوروی بود؛ درام درخشانی درباره پیوند زدن فرهنگ ها به یکدیگر و تعامل واقعیات انسانی. داستان فیلم در سرزمین مغولستان در منطقه یی میان روسیه و چین می گذرد. این فیلم در همان سال جایزه شیرطلایی جشنواره ونیز را تصاحب کرد و از سوی آکادمی اسکار کاندیدای بهترین فیلم خارجی شد. بالاخره در سال ۱۹۹۳ میخالکوف با ساخت فیلم «چخوف خاطره انگیز» دین خود را به تاثیرگذارترین فرد بر سینمایش ادا کرد.

میخالکوف در سال ۱۹۹۳، مستند «آنا؛ از ۶ تا ۱۸ سالگی» را ساخت که داستان زندگی دخترش آنا را از کودکی تا دوران بلوغ روایت می کند و در پس زمینه فیلم، این داستان تاریخ روسیه است که از ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۱ مورد بررسی قرار می گیرد. اما «آفتاب سوخته» (۱۹۹۴) با بازی خود میخالکوف درخشان ترین فیلم کارنامه میخالکوف است. میخالکوف در این درام جاودانه، در نقش کلنل کوتوف زندگی یک قهرمان انقلابی را در سال ۱۹۳۶ به تصویر درمی آورد. این فیلم جایزه ویژه جشنواره کن ۱۹۹۴ را از آن خود کرد و در همان سال جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را برنده شد.

میخالکوف با سود حاصل از فروش کم نظیر «آفتاب سوخته»، فیلم پرهزینه «آرایشگر سیبری» (۱۹۹۸) را ساخت. این فیلم (که فیلمنامه آن را مانند سه فیلم قبلی میخالکوف، رستم ابراگیمبکوف نوشته بود) کمدی درام که در واقع تصنیفی فانتزی بود درآمیخته با روح میهن پرستی و جمعی از بازیگران خارجی (جولیا اورمون، ریچارد هریس) را در خود داشت (خود نیکیتا میخالکوف نقش تزار سوم را بازی می کند)، فیلم روز افتتاحیه جشنواره کن ۱۹۹۸ شد. به رغم استقبال مردم روسیه از این فیلم، منتقدان سینما از این فیلم، به عنوان اثری ضعیف و کم مایه یاد کردند.

میخالکوف از جانب دولت روسیه به عنوان مدیر اولین دوره جشنواره فیلم مسکو در سال ۲۰۰۰ منصوب شد و جز چند حضور در فیلم های مختلف، تا سال ۲۰۰۷ هیچ فیلمی نساخت.

در سال ۲۰۰۷، نیکیتا میخالکوف بالاخره پس از ۹ سال، فیلم «۱۲» را ساخت. «۱۲» که اقتباسی است از «دوازده مرد خشمگین» (۱۹۵۷) سیدنی لومت، نامزد دریافت شیرطلایی جشنواره ونیز ۲۰۰۷ بود و کاندیدای اسکار بهترین فیلم خارجی شده است. این فیلم از جانب منتقدان و تماشاگران سینما به عنوان بهترین و عالی ترین فیلم میخالکوف تا به امروز معرفی شده است. هیات داوران جشنواره فیلم ونیز این فیلم میخالکوف را به عنوان «نمونه یی موثق بر استادی و فراست میخالکوف در وارسی و افشاسازی مضمون» برشمردند و از آن به مثابه اثری مشحون از «انسانیت، احساس، عاطفه و درهم تنیدگی هستی» یاد کردند. این فیلم در اقامتگاه ولادیمیر پوتین در نوو- اوگاروو با حضور دست اندرکاران فیلم، پرزیدنت چچن رمضان کودیروف و مورات زیازیکوف پرزیدنت انگوشتیا و به مهمانی ولادیمیر پوتین به نمایش درآمد. پس از نمایش فیلم پوتین اظهار داشت که این فیلم «اشک آدم را درمی آورد». از طرفی برخی از روزنامه نگاران این فیلم را در جهت منافع و خواست های پوتین برشمردند و اینکه میخالکوف مزدور سیاست پوتین است.

بسیاری از مشتاقان سینما میخالکوف را با فیلم «آفتاب سوخته» (۱۹۹۴) به عنوان کارگردانی طراز اول برشمردند. اما با فیلم «۱۲» این قضاوت به درستی به اثبات می رسد؛ فیلم به روز درآمده «دوازده مرد خشمگین» لومت، فضایی کاملاً روسی دارد و در قالبی منحصر و دراماتیک ارائه می شود. پسری چچنی متهم به قتل ناپدری اش می شود که یک افسر نظامی روس بوده است. در آغاز به نظر می رسد که واقعاً پسر قاتل است، یکی از اعضای هیات منصفه (سرگئی ماکووتسکی) حکم به برائت پسر می دهد. از آنجایی که تمامی اعضای هیات منصفه باید متفق الرای باشند تقاضای تجدید نظر می کنند. و اینجا است که فلاش بک های فیلم کودکی پسر را مطرح می سازد...

میخالکوف اذعان داشته است که فیلم بزرگ لومت تنها دستاویزی است برای آنچه درباره آن نگران است؛ سهل انگاری، تبعیض و خشم. اما «او (این پسر) شخصی است که هیچ کس را ندارد تا از وی کمک کند. او پسری چچنی است که خانواده یی ندارد... آنها گمان می کنند که او یک گانگستر است...» و در واقع این چچنی بودن پسر است که مورد اتهام قرار می گیرد. دوازده مرد مختلف از ملیت های مختلف می خواهند تصمیمی عادلانه بگیرند، هر مرد داستان خودش را دارد و هر یک داستانی را بیان می کند. آنچه اتفاق می افتد همیشه در همه جای جهان رخ داده است.

به هر ترتیب سوای بدبینی امروزه روس ها نسبت به شخصیت نیکیتا میخالکوف، فیلم «۱۲» نمونه شاهکاری است ستودنی.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...