مریم راد 2736 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۰ داشتم یه مقاله ای می خوندم که برام سوال همیشگیم دوباره مطرح شد که چرا: چرا صداقت در رفتار جامعه ما کمرنگ شده؟ چرا همه صبح به صبح اگه دروغ نگند روز و شبشون به هم نمیرسه؟این جزیی از فرهنگ ما شده؟ مقاله: یکی از موارد مهم در جامعه کنونی ایران و در فرهنگ عمومی مردم و طبعا مسئولان و سیاستمداران، کمرنگ شدن صداقت و شفافیت است به گونه ای که در برخی موارد هاله ای از ابهام و تردید درباره مسائل اصلی زندگی مردم در بین خود مردم و در ارتباط مردم و مسئولان ایجاد کرده است. در فرهنگ عمومی ایرانیان از مردم عادی گرفته تا مسئولان، رفتار بر اساس صداقت و شفافیت به دلایلی پا نگرفته و این هم دلایلی دارد. حالا دلایلش رو منتظرم شما هم بگید! با احترام 15 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۰ حرف راست وقتی ارج میابد، که گوش هایی برای شنیدن راستی وجود داشته باشد. گوش هایی که هزاران سال است دروغ شنیده و اگر کسی راست بگوید، گوش میگوید: دروغ مورد باور من دلنشین تر است، به مرور زمان صداقت را از جامعه پاک میکند. ایران یک کشور عوام زده است، که در آن یکسری نخبه وجود دارند. این نخبه ها بسته به شخصیت خودشان سه عکس العمل متفاوت نشان میدهند: 1- از کشور میندازن میرن و کاری به هیچی ندارن. 2- فرصت را برای بهره کشی و بیگاری از این عوام غنیمت میشمارن و تا میتونن آنها را میچاپن. 3- سعی میکنن از خودشون بگذرن و تا میتونن این عوام را آگاه کنن، که تعدادشون بسیار کم است و چون راه دشوار،معمولا بازنده میشن. فعلا قدرت دست گروه دوم است. :icon_razz: 11 لینک به دیدگاه
عاطفه کوچولو 2896 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۰ اسی جون خونتو به این چیزا کثیف نکن 3 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۰ چون با دروغ گفتن راحت تر می شه به همه چیز رسید، جیب بقیه رو خالی و مال خودتو پر کرد.پیشرفتت تضمین شده ترهخب پس چرا باید صداقت وجود داشته باشه؟!؟! 3 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۰ یکی از مهمترین دلائل و پنهان ترین دلائل عدم وجود یک حس تعلق اجتماعی و احساس مسئولیت در یک جامعه محلی است. در واقع در طول تاریخ هیچگاه مفهومی به نام شهروند با حقوقو شهروندی و وظایف شهروندی متقابل شکل نگرفته است. دروغگویی ریشه طولانی در تاریخ ما دارد و هرچه صحبت درباره ی راستگویی و صداقت فلان کس در فلان حکومت در بین عوام رواج دارد همه اش کشکی بیش نیست!سیاست همراه با دروغگویی همراه بوده است. ضمن اینکه در میان راه ورود یک ایدوئولوژِی آسمانی و به ارمغان آوردن مفهومی به نام "سعادت فردی" با تمسک به نماز و روزه که یک وظیفه ی فردی است ، گاها منجر به فراموشی سعادت اجتماعی (به دلیل وجود زمینه ای ضدشهروند) میشد. به عنوان مثال در دین اسلام و بالاخص مذهب شیعه موارد بیشماری از پاک شدن گناهان با فلان کار نظیر زیارت حرم امام حسین و با مهر کربلا نماز خواندن و ... وجود دارد که زمینه را برای فراموشی اخلاق اجتماعی که به ضرر دیگران تمام می شود مثل : دروغ و کلاهبردای و ... را فراهم نموده و افراد گناهکار میزان گناه آن را با ثواب اعمال فردی مانند نماز و روزه و حج براحتی جبران می کنند! در واقع نوعی ضامن سعادت دنیا و آخرت فرد از پس اعمال فردی دینی وجود دارد که به راحتی گناهانی که منجر به ضرر دیگران می شود را به فراموشی می سپارد! و این چنین است که یک ایدوئولوژِی آسمانی گاها ممکن است به بی اخلاقی نیز بیانجامد! 7 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۰ جوامع همیشه در حال پیشرفت هستند ، نباید اینجا رو با جامعه هایی که چندین سال از ما جلوتر هستند مقایسه کرد ، دروغ گفتن در یک جامعه عقب مانده و وحشی (خودم هم جزئی ازش هستم به کسی بر نخوره) اتفاق خیلی عجیبی نیست ؛ ما فعلا باید روی مفاهیم خیلی اولیه تری فوکوس کنیم . مثل نکشتن همدیگه ؛ دزدی نکردن ؛ تجاوز نکردن ، یاد گرفتن زندگی شهری و احترام به حقوق اولیه بشر و ... 2 لینک به دیدگاه
مریم راد 2736 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۰ به این نتیجه رسیدم که دیگه دروغ اونقدر جزیی از زندگیمون شده که حتی جایی که نایاز به دروغ گفتن نیست باز هم دروغ میگیم. 1 لینک به دیدگاه
Farnoosh Khademi 20023 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۹۰ شاید به خاطر اینکه دروغ میگیم تا روی اشتباهات مون سرپوش بذاریم. شایدم عادت کرده باشیم ولی خود من ممکنه راستشو نگم اما دروغ نمیگم. 1 لینک به دیدگاه
victoria_r 7682 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مرداد، ۱۳۹۱ به نظرم مردم واسه این دروغ میگن که شهامت راست گفتن ندارن. اگه راست بگن بهشون ضرر میرسه یا اگه دروغ بگن بهشون منفعت میرسه. یا کار بدی کردن و میترسن راست بگن. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده