Sh.92 3961 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۰ خوندنش خالی از لطف نیست ، یاداوری گذشته اس:yes: اولین روز دبستان بازگرد کودکی ها شاد وخندان بازگرد بازگرد ای خاطرات کودکی برسوار اسب های چوبکی خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن ماناترند درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود درس پند اموز روباه وخروس روبه مکارو دزد وچاپلوس روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است کاکلی گنجشککی باهوش بود فیل نادانی برایش موش بود باوجود سوزو سرمای شدید ریز علی پیراهن از تن می درید تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم پاک کن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت گرمی دستانمان از آه بود برگ دفتر ها به رنگ کاه بود همکلاسی های درد ورنج وکار بچه های جامه های وصله دار بچه های دکه سیگار سرد کودکان کوچک اما مرد مرد کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود وتفریقی نبود کاش میشد باز کوچک می شدیم لااقل یک روز کودک می شدیم یاد ان آموزگار ساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش ای معلم نام وهم یادت بخیر یاد درس آب وبابایت بخیر ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن 7 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۰ بلا به دور دوران کودکی می خواد برگرده، برگرده ولی مدرسه دوباره بازنگرد.......... :banel_smiley_52: 2 لینک به دیدگاه
Sh.92 3961 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۰ بلا به دور دوران کودکی می خواد برگرده، برگرده ولیمدرسه دوباره بازنگرد.......... :banel_smiley_52:ولی یاداوریش خوب بود ،نبود ؟؟ یاد شیطنتایی که میکردی ............ حالا چی ؟؟ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده