رفتن به مطلب

دزد کیست؟


ارسال های توصیه شده

این داستان، در ویژه‌نامه علمی تخیلی مجله دانشمند، قریب به ۲۰ سال پیش چاپ شده بود. این داستان را جک لویس نوشته و م. کاشیگر ترجمه کرده است.

 

جک لویس کیست؟ این پرسش را چه‌بسا به‌جز خود جک لویس یا فردی که در سالهای ۱۹۵۰ به این اسم داستان می‌نوشت و پاره‌ای از آشنایان خصوصی و گمنام او نتوانند پاسخ دهند. بنابراین از جک لویس نه عکسی چاپ می‌کنیم و نه شرحِ حالی، فقط اینقدر می‌گوییم که او یکی از خوانندگان پروپاقرص داستانهای علمی تخیلی بود و داستان «دزد کیست؟» را نیز در اوایل دهه ۵۰ در ستون نامه‌ها و نظرها و داستانهای خوانندگان مجله پر آوازه استارتلینگ به چاپ رساند. این داستان کوتاه را که هم از جنبه ساختمانی بدیع است و هم از جنبه محتوایی شیوا، ژاک سادول «یکی از زیباترین داستانهای باطل‌نما» توصیف کرده‌است. داستان به شکل ۱۲ نامه است.

 

 

نامه اول

 

فرستنده: دویل پ. گیتس

سردبیر مجله دیپ اسپیس مگزین

گیرنده: آقای جک لویس

۲۶-۹۰ خیابان ۲۱۹

کوینز ویلیج، نیویورکآقای لویس عزیز،

دست‌نوشت داستان «بُـعد نهم» را برمی‌گردانیم. من در برخورد اول آن را داستانی ارزیابی کردم زیبا و به فکر چاپ آن افتادم. چرا نمی‌بایست به این فکر بیفتم؟ در سال ۱۹۲۴ نیز که این داستان برای بار اول چاپ شد، ویراستاران مجله «کاسمیک تیلز» آن را در خور چاپ ارزیابی کرده‌بودند. خودتان هم خوب می‌دانید که «تاد ترامبری»، نویسنده داستانی که برایمان فرستاده‌اید، نویسنده بزرگ افسانه‌های علمی است و نه شخص شما. به هر تقدیر فقط یادآور می‌شوم که در این مملکت دزدی ادبی پیگرد قانونی دارد و به خطرش نمی‌ارزد.

با تقدیم احترامات فائقه

۲ آورین ۱۹۵۲

امضا: د. پ. گیتس

 

 

نامه دوم

 

فرستنده: جک لویس

گیرنده: آقای دویل پ. گیتس

مجله دیپ اسپیس مگزین، نیویورکآقای گیتس عزیز،

من شخصی به نام تاد ترامبری نمی‌شناسم و هرگز هم اسم این آدم را نشنیده‌ام. داستانی را که پس فرستاده‌اید، خودم نوشته‌ام. آن را صادقانه برای شما فرستادم. به همین دلیل هیچ از اشاره‌ها و کنایه‌های شما خوشم نیامد.

من حدود یک ماه پیش «بُـعد نهم» را نوشتم و اگر میان داستان من و داستانی که تاد ترامبری نوشته شباهتهایی هست، این شباهتها صرفا جنبه تصادفی دارد.

با این همه نامه شما مرا در فکر فرو برد. چون چندی پیش یک داستان دیگر نوشته بودم و وقتی آنرا برای مجله «استاردوست ساینس فیکشن» فرستادم، آن مجله هم به این دلیل که داستانم زیادی توی مایه ترامبری است، آنرا پس فرستاد.

شما را به خدا به من بگویید این تاد ترامبری کیست؟ من ده سال است خواننده پروپاقرص داستانهای علمی تخیلی‌ام، ولی هیچ داستانی از او نخوانده‌ام.

ارادتمند شما

۵ آوریل ۱۹۵۲

امضا: جک لویس

 

نامه سوم

 

فرستنده: دویل پ. گیتس

سردبیر مجله دیپ اسپیس مگزین

گیرنده: آقای جک لویس

۲۶-۹۰ خیابان ۲۱۹

کوینز ویلیج، نیویورکآقای لویس عزیز،

در پاسخ به نامه ۵ آوریل جنابعالی به اطلاعتان می‌رسانم که ویراستاران مجله ما کسی را بی‌دلیل متهم نمی‌کنند و از این نکته هم به خوبی آگاهی دارند که وجود مشابهت در ادبیات، آن هم مشابهت‌هایی عجیب، هیچ عجیب نیست. اما ما نمی‌توانیم قبول کنیم که شما تاد ترامبری را نمی‌شناسید.

هرچند تاد ترامبری دیگر در میان ما نیست و دیرزمانی است که درگذشته است، اما آثار او باقی است و مانند آثار بسیاری دیگر از نویسندگان، پس از فوت نابهنگامش در ۱۹۴۲، مطرح‌تر شده‌است. چه‌بسا سرچشمه لایزال مضمونهای بکر داستانهای او، تحقیقات و پژوهش‌هایش در قلمرو الکترونیک بود. تاد ترامبری آن‌چنان نویسنده بزرگی بود که حتی امروزه نیز با همه پیشرفت علوم و تکنولوژی نه‌تنها آثار او هنوز خواندنی است که حتی جا دارد نویسندگان نوپا بکوشند از سبک او تقلید کنند. اما منظور ما از «تقلید»، تکرار کلمه‌به‌کلمه نوشته‌های او نیست و شما چنین کاری کرده‌اید. ادعای شما را مبنی بر اینکه مشابهت تصادفی است، ما به‌هیچوجه نمی‌توانیم بپذیریرم: امکان تکرار تصادفی کلمه‌به‌کلمه یک داستان کامل، یک‌میلیون بار کمتر از این است که بیست نفر که بیست سال است از یکدیگر بی‌خبرند، بدون توافق قبلی سوار یک هواپیما بشوند. دلم نمی‌خواست این حرف را بزنم، اما ما بچه نیستیم.

با تقدیم احترامات

۱۱ آوریل ۱۹۵۲

امضا: د. پ. گیتس

 

 

 

نامه چهارم

 

فرستنده: جک لویس

گیرنده: آقای دویل پ. گیتس

مجله دیپ اسپیس مگزین، نیویورک

حضرت آقا

اتهاماتتان گویای محتوای ورق‌پاره‌ای است که منتشر می‌کنید. لطف کرده اشتراک مرا باطل کنید.

۱۴ آوریل

امضا: جک لویس

  • Like 3
لینک به دیدگاه

نامه پنجم

 

فرستنده: جک لویس

گیرنده: مرکز کتب و مجلات علمی تخیلی

۱۴۴ فرانت استریت، شیکاگوآقایان،

احتراما خواهشمند است مجلاتی را که آثار تاد ترامبری در آنها چاپ شده‌است، برایم ارسال دارید. زیرا به دلایلی مایلم آثار او را بخوانم.

با تشکر قبلی و احترامات فائقه

۱۴ آوریل ۱۹۵۲

امضا: جک لویس

 

 

نامه ششم

 

فرستنده: ری البرت

رئیس مرکز کتب و مجلات علمی تخیلی

گیرنده: آقای جک لویس

۲۶-۹۰ خیابان ۲۱۹

کوینز ویلیج، نیویورک

آقای لویس عزیز،

ما هم مانند شما به مطالعه آثار تاد ترامبری علاقه‌مندیم و تنها توصیه‌ای که می‌توانیم به شما بکنیم این است که یا با مجلاتی که آثار او را منتشر می‌کردند مکاتبه کنید -اگر این مجلات هنوز باشند- یا به سراغ فروشندگان مجلات کهنه بروید. اگر موفق شدید چیزی از او بیابید، مرکز ما آماده است آنرا به بهای گزاف از شما بازپس بخرد.

با تقدیم احترامات

۲۲ آوریل ۱۹۵۲

امضا: ری البرت

 

 

نامه هفتم

 

فرستنده: جک لویس

۲۶-۹۰ خیابان ۲۱۹

کوینز ویلیج، نیویورک

گیرنده: آقای سامسن ج. گراس

سردبیر مجله استرنج ووردز مگزین

سنت لوییز، میسوریآقای گراس عزیز،

به پیوست دست‌نوشت داستانی به قلم خودم را می‌فرستم. برای نوشتن این داستان که «ویرانگر ده میلیون کهکشان» نام دارد ناچار به مطالعه و تحقیقات وسیعی شده‌ام و لذا ناگزیرم حداقل دستمزد مورد مطالبه‌ام را کلمه‌ای ۲ سنت معین کنم. بدین امید که درخور چاپ باشد و با تقدیم احترامات فائقه

۱۱ مه ۱۹۵۲

امضا: جک لویس

 

 

نامه هشتم

 

فرستنده: سامسن ج. گراس

مجله استرنج ووردز مگزین

گیرنده: آقای جک لویس

۲۶-۹۰ خیابان ۲۱۹

کوینز ویلیج، نیویورک

آقای لویس عزیز،

با کمال تاسف به اطلاع شما می‌رسانم که چاپ «ویرانگر ده میلیون کهکشان» عجالتا در برنامه ما نیست. البته این داستان بسیار زیباست و شما می‌توانید مطمئن باشید اگر روزی در برنامه چاپ ما قرار گرفت، ما حتما دستمزد مطالبه‌شده را پرداخت خواهیم‌کرد. اما نه به شما، بلکه به ورثه مرحوم تاد ترامبری که نویسنده‌ای بزرگ به معنای دقیق کلمه بود.

با احترامات فائقه

۱۹ مه ۱۹۵۲

امضا: سامسن ج. گراس

  • Like 2
لینک به دیدگاه

نامه نهم

 

فرستنده: جک لویس

گیرنده: آقای دویل پ. گیتس

دیپ اسپیس مگزین، نیویورکآقای گیتس عزیز،

قبلا نوشتم که دیگر مایل نیستم هیچ رابطه‌ای با شما یا مجله‌تان داشته‌باشم. اما مسئله بغرنجی برایم پیش آمده‌است.

ظاهرا هیچ مجله‌ای حاضر به چاپ داستانهای من نیست. فقط به این دلیل ساده که داستانهای من اصلا به‌جز در مورد اسم نویسنده، با داستانهای تاد ترامبری مو نمی‌زند.

شما در نامه آخرتان گفتید که امکان مشابهت تا این حد برای یک داستان چقدر کم است. امکان مشابهت برای دست‌کم نیم دوجین داستان چقدر خواهدبود؟ یک عدد نجومی!

با این‌همه از من قبول کنید. من این داستانها را خودم و فقط خودم نوشته‌ام. من تا به‌ حال حتی یک جمله هم از تاد ترامبری ندزدیده‌ام. به این دلیل ساده که تاکنون حتی یک کلمه هم از او نخوانده‌ام. همانطورکه قبلا هم گفتم من تا این اواخر حتی اسم او را هم نشنیده‌بودم.

تنها فکری که به عقلم می‌رسد اینقدر غریب است که جرئت نمی‌کنم آنرا با کسی به‌جز شما، که یک مجله علمی تخیلی درمی‌آورید، در میان بگذارم. فرض کنیم، فقط فرض کنیم، این ترامبری به دلیل تبحرش در علوم توانسته‌باشد سد فضاــ زمان را بشکند، و می‌‌دانم باور کردنش عجیب است، سالها پیش از آنکه من شروع به نوشتن کنم با اطلاعی که از آینده داشته، داستانهای مرا سالها پیش از آنکه خودم بنویسم، نوشته‌باشد.

منظورم را می‌فهمید؟ فکر می‌کنید ممکن است تاد ترامبری با سفر در زمان، به زمان ما آمده، داستانهای مرا دزدیده و در گذشته چاپ کرده‌باشد؟

شما را به خدا جوابم را بدهید.

۲۲ مه ۱۹۵۲

امضا: جک لویس

 

 

نامه دهم

 

فرستنده: دویل پ. گیتس

سردبیر دیپ اسپیس مگزین، نیویورک

گیرنده: آقای جک لویس

۲۶-۹۰ خیابان ۲۱۹

کوینز ویلیج، نیویورک

آقای لویس عزیز، تنها فکری که ما می‌کنیم این است که بهتر است شما به روانپزشک مراجعه کنید.

ارادتمند

۲۵ مه ۱۹۵۲

امضا: د. پ. گیتس

 

 

نامه یازدهم

 

فرستنده: جک لویس

۲۶-۹۰ خیابان ۲۱۹

کوینز ویلیج، نیویورک

گیرنده: سمیوئل ماینز

سردبیر استاندارد مگزین اینکورپوریشن

نیویورک ۱۶آقای ماینز عزیز،

متن‌های پیوست را نمی‌شود داستان به‌‌معنای دقیق کلمه دانست: اینها ده‌ نامه است که میان من و افراد مختلف مبادله شده‌است. آنها را به این امید برایتان می‌فرستم که شاید کمکم بکنید و مرا از معضلی که به آن دچار شده‌ام دربیاورید.

من نامه‌ها را به‌ترتیب تاریخ مرتب کرده‌ام و فکر می‌کنم خودشان به‌تنهایی گویای کل ماجرا باشند. شاید با چاپ آنها یکی از خوانندگان توضیحی برای مشکل من پیدا کرد. من اسم این مجموعه نامه‌ها را گذاشته‌ام «دزد کیست؟»

ارادتمند

۳ ژوئن ۱۹۵۲

امضا: جک لویس

 

 

نامه دوازدهم

 

فرستنده: سمیوئل ماینز

سردبیر استاندارد مگزین اینکورپوریشن

گیرنده: آقای جک لویس

۲۶-۹۰ خیابان ۲۱۹

کوینز ویلیج، نیویورک

آقای لویس عزیز،

فکر نوشتن یک داستان علی تخیلی، به شکل مجموعه‌ای نامه خیلی جالب است، اما بدیع نیست. بار اول آقای تاد ترامبری در اوت ۱۹۴۰ به این فکر افتاد و داستانی را در مجله «مکبر ادونچر» به چاپ رساند که به شکل نامه بود و از حسن یا بد تصادف، هم مضمونش مضمون این نامه‌ها بود و هم اسمش: دزد کیست؟

اگر چیزی از خودتان داشتید، حتما با ما تماس بگیرید.

با احترام

۱۰ ژوئن ۱۹۵۲

امضا: سمیوئل ماینز

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...