alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ در مورد برنامه ریزی:مسئله خیلی حجیم شد از همون حسادت که گفتین: ریشه یابی مهمه. مثلا دوستمون کنکور دکترا قبول شد ما نه و بقیه ماجرا... در مورد یوگا: حالا تمرینات ریلکسیشن که فراوانه تو نت راه ساده تر به نظرم اگه فرد تشخیص داد که مشکل عدم تمرکزش فیزیولوژیک(ترشح کم یا زیاد یه ماده در مغز) هست روانپزشک و مصرف قرص... بله مراجعه به روانپزشك براي خيلي از مشكلات روحي شايع شده متاسفانه روانپزشكها هم يا وقت كافي نميزارن يا پول زيادي ميگرند و در كل هم به دنبال ريشه يابي يا روانكاوي بيمار نيستن تا بتونند از ريشه اون مشكل را حل كنند فوري دارويي مينويسند كه دار هم درمان كننده روح و روان نيست ... برا تایید 1 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ کلا گفتم میدونی این دکترا و این قرص ها چه خونه هایی رو به عزا نشوندن و چه سرمایه ها رو برباد دادن قرص وقتي دركنار روان كاوي و جلسات مشاور باشه تاثيرگذار به تنهايي فقط كنترل كننده است و در دراز مدت بايد فكر بشه براش ما تو دوره اموزشي خوابگامون كنار يه بيمارستان مجهز بود يه خانم روانشاس اونجا بود كه بچه ها خيلي پيش ميومد ميرفتن ويزيت ميگرفتن تا برن پيشش.. بعد اونم ديگه تقريبا فهمبده بود هدف بعضيا چيه:ubhuekdv133q83a7yy7 البته بعضيا ، اين بود كه سريع به مطب روانپزشك بغل كه يه اغا كله تاس بود معرفي ميكرد ميگفت بايد يه مدت دارو مصرف كنيد اونقت بياين اينجا براي روانكاوي ، از ترس دارو بود كه هم قيد روانش ناس زده ميشد هم روان پزشك :45645: 3 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ فرض كن من شخصيت سالمي ندارم الان به اين نتيجه رسيدم كه بايد ذهن و فكري ارام داشته باشم و افكار اضافي رو از خودم دور كنم يا ميزان انها را كمتر كنم از كجا بايد شروع كنم چطور ميتونم جلو ژيش روي بعضي فكر ها رو بگيرم ...مخصوصا فكرهاي منفي كه ادم كشش بيشتري نسبت به اونها داره ؟ اولا بلانسبت بعدش همین که میخوای فکراتو درست کنی و جلو پیشروی شون رو بگیری یعنی داری شخصیت سالمی پیدا میکنی بهترین راهشم درگیر کردن فکر با چیزهای به درد بخوره مثلا وقتی داری 1 مساله ی ریاضی رو حل میکنی هیچ وقت نمیتونی به چیز دیگه ای فکر کنی 4 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ اولا بلانسبت بعدش همین که میخوای فکراتو درست کنی و جلو پیشروی شون رو بگیری یعنی داری شخصیت سالمی پیدا میکنی بهترین راهشم درگیر کردن فکر با چیزهای به درد بخوره مثلا وقتی داری 1 مساله ی ریاضی رو حل میکنی هیچ وقت نمیتونی به چیز دیگه ای فکر کنی انجام فعاليت هاي دسته جمعي انچام كارهخاي هنري ورزشي علمي ، مذهبي ...هميه اينها ميتونند نيروي باز دارنده خوبي باشند اما به نظرت با فكر نكردن در مورد موضوعي نمي تونيم جلو ذهنمون رو بگيرم مثلا بدون هيچ كودم از فعاليت هاي بالا فقط با كنترل ذهن فقط با حذف بعضي فكر ها فقط با ترمز گزاري بر فعاليت ذهن جلو اونو بگيريم بدون اينكه دستمون بند باشه يا ذهنمون مشغول به مسله رياضي باشه اون قدرت مهار كننده رو پيدا كنيم ؟ مسله ذهن من خود به خود به مذهب و دين اعتقادي نداره بدون اينكه بخوام مشغول به فعاليتي باشم كه مذهب و دين رو فراموش كنم ..؟ 1 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ داش آرش همه ي پستها رو نخوندم ولي نظر منه.. 1-همه ي انسانها داراي يه ذهني خلاق و آزاد مي باشند و قابليت و توانايي فكر كردن از مسائلي كه در واقعيت ما آنها رو منفي ميدونيم تا مسائل مثبت فكر كنن.. 2-ذهنيت آزاد باعث ميشه انسان تا اونجا كه ميخواد فكر كنه؛ مثلا ميتونه "در قالب يه بازيكن فوتبال ملي به تيم حرف گل بزنه و يه شخص ملي قابل احترام براي ملتش باشه" يا "ميتونه كسي رو بكشه! و از كشتنش لذت ببره".. هر چيزي كه توي ذهن آدم به اين صورت نيست كه قابليت اجرا رو داشته كه دلايل خودش رو داره كه يكي "ضعيف بودن فرد" يا "كم اراده بودن فرد" يا "نداشتن جايگاه مناسب براي اجراش" يا... 3-با تعاريف بالا به نظرم فرد ميتونه از خلاقيت ذهني اش در باب مثال مثبت و منفي استفاده كنه ولي نكته اي كه مهم هست در موارد منفي است كه نبايد فرد اونها رو در ذهن خودش "پرورش بده" تا به صورتي "تلقين وار" شخص اونا رو بپذيره! و درصدد اجراي اونا دربياد... مثلا يكي از ذهنيت هايي كه هميشه به سراغ من مياد يكي "يه شخص ملي هست! حالا چه با ورزش باشه يا با سياست يا.."؛ مورد دوم شايد خنده دار باشه! ديگري هم موقعي رخ ميده كه دارم با كسي رودرو بحث ميكنم!.. نميدونم اصلا دست خودم نيست ولي وقتي دارم با كسي فيس تو فيس حرف ميزنم ناگهان حرفهاش رو نميفهمم! و به اين فكر ميكنم كه مثلا "الان يكي بزنم تو صورتش! يا ليوان آب رو بريزم تو صورتش! يا ...!!!" و عكس العملش رو ببينم چيه؟!.. هر چند هيچ وقت اينكار رو در واقعيت انجام ندادم و نميدم ولي بعضي مواقع اين "عمل ذهني" منو ميترسونه يه وقت اينكار رو بكنم.... 4-به نظرم "ذهنيتهايي" كه مسائل جنسي مربوط ميشن بايد بسيار كنترل شده باشند و زمينه ذهني رو براي بعضي كارهاي اشتباه آماده نكنن..(منظور ارتباط جنسي غيرمتعارف هستش..) ______ به هر حال چيزي كه هست همه انسانها در ذهنشون يكي رو ميزنن يا خودشون رو به اوج ميبرن يا پرواز ميكنن يا..ولي چيزي كه مهمه تلاش براي رسيدن به اون در موارد خوب! و عدم پرورش ذهني در موارد بد هست.. 2 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ ایا به فیل تر کردن و ترمز گزاری روی ماشین ذهن اعتقاد دارید یا اجازه میدهید ازاد ازاد باشه و در هر جهتی که خواست با هر هرشتابی حرکت کنه ؟ مثلا تا حالا نشده در دنیای ذهن از کسی انتقام بگیریم یا اونو تنبیه کنیم و حتی بکشیم یا به کسی حسادت کنیم ؟ شده توی ذهن خودمون را برتر یا پایین تر از کسانه دیگه بدونیم جوری که حس خودبرتر بینی (همون خودپشکل پنداری)یا حقارت به مون دست بده ،، حسادت ذهنی چطور ؟ منظورم حسادتیه که فقط باعث خود خوری میشه و اونو در عمل نشون نمیدیم ؟ایا شده توی دهن به حریم خصوصی کسی تجاوز کرده باشیم یا حتی به شخصی از دید جنسی نگاه کنیم ؟....مطمعتا عملی کردن اافکار از این دست سختر از اونه که تنها در خلوت خانه ذهنمون درباره انها فکر کنیم توی ذهن قانون گذار و قاضی و پلیس ...همه و همه خود ماییم ترسی از ارتکاب هیچ جنایتی نیست !!! ... چقدر توانایی اینو داریم افکاری از این دست را فیل تر کنیم ؟ چطور این کارو میکنیم ؟ترمز های ذهنی شما چیست ؟چطور عمل میکنن ؟ (absوebd هم دارند ؟) ............................................................................................... البته این جمله رو زیاد قبول ندارم اما دلیل بیشتر سوال های بالا همین بود که : "من به باکره بودن قلب فاحشه ها و فاحشه بودن ذهن باکره ها ایمان دارم " این ترمز ذهنی اگه کشیده نشه توی این مثالایی که خودت گفتی یا چیزهای دیگه فقط نتیجش به ذهن ختم نمی شه. یعنی تو تعامل طولانی مدت با شخص تو گفتا ر یا عملکردش نمودش پیدا می شه:JC_thinking: 3 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ یه مثال : در مورد افرادی که مجردن و تا احر عمر میخوان مجرد باشن ایا فکر کردن بدون ترمز و کنترل به بعضی مسایل براشون عواقب خوبی به همراه داره ؟از زندگی عقب نمی مونند ؟ درسته که ذهن لایتناهیه ولی ایا اجازه داریم تو نتهایی و خلوت خودمون به همچی فکر کنیم ؟:w127: ؟ ببین افکار ناسالم و ناهنجار مثه قتل و جنایت و دزدی و خیانت و ... اینا نیاز به کنترل دارن! ولی بقیه افکار که دسترسی تو واقعیت بهشون نیست یا تراوشات قوه تخیله چه اشکالی داره!! تازه من بال و پرم بهشون میدم!! اینقده خوبه!! 4 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ داش آرش همه ي پستها رو نخوندم ولي نظر منه..1-همه ي انسانها داراي يه ذهني خلاق و آزاد مي باشند و قابليت و توانايي فكر كردن از مسائلي كه در واقعيت ما آنها رو منفي ميدونيم تا مسائل مثبت فكر كنن.. 2-ذهنيت آزاد باعث ميشه انسان تا اونجا كه ميخواد فكر كنه؛ مثلا ميتونه "در قالب يه بازيكن فوتبال ملي به تيم حرف گل بزنه و يه شخص ملي قابل احترام براي ملتش باشه" يا "ميتونه كسي رو بكشه! و از كشتنش لذت ببره".. هر چيزي كه توي ذهن آدم به اين صورت نيست كه قابليت اجرا رو داشته كه دلايل خودش رو داره كه يكي "ضعيف بودن فرد" يا "كم اراده بودن فرد" يا "نداشتن جايگاه مناسب براي اجراش" يا... 3-با تعاريف بالا به نظرم فرد ميتونه از خلاقيت ذهني اش در باب مثال مثبت و منفي استفاده كنه ولي نكته اي كه مهم هست در موارد منفي است كه نبايد فرد اونها رو در ذهن خودش "پرورش بده" تا به صورتي "تلقين وار" شخص اونا رو بپذيره! و درصدد اجراي اونا دربياد... مثلا يكي از ذهنيت هايي كه هميشه به سراغ من مياد يكي "يه شخص ملي هست! حالا چه با ورزش باشه يا با سياست يا.."؛ مورد دوم شايد خنده دار باشه! ديگري هم موقعي رخ ميده كه دارم با كسي رودرو بحث ميكنم!.. نميدونم اصلا دست خودم نيست ولي وقتي دارم با كسي فيس تو فيس حرف ميزنم ناگهان حرفهاش رو نميفهمم! و به اين فكر ميكنم كه مثلا "الان يكي بزنم تو صورتش! يا ليوان آب رو بريزم تو صورتش! يا ...!!!" و عكس العملش رو ببينم چيه؟!.. هر چند هيچ وقت اينكار رو در واقعيت انجام ندادم و نميدم ولي بعضي مواقع اين "عمل ذهني" منو ميترسونه يه وقت اينكار رو بكنم.... 4-به نظرم "ذهنيتهايي" كه مسائل جنسي مربوط ميشن بايد بسيار كنترل شده باشند و زمينه ذهني رو براي بعضي كارهاي اشتباه آماده نكنن..(منظور ارتباط جنسي غيرمتعارف هستش..) ______ به هر حال چيزي كه هست همه انسانها در ذهنشون يكي رو ميزنن يا خودشون رو به اوج ميبرن يا پرواز ميكنن يا..ولي چيزي كه مهمه تلاش براي رسيدن به اون در موارد خوب! و عدم پرورش ذهني در موارد بد هست.. ممنون ...خودم هم يه جورايي تو دوراهي موندم از يه طرف معتقدم ازادي بايد از رهايي درون شورع بشه وقتي من ميتونم حس شادي و نشاط كنم كه درونم رو رها بزارم . راحت تر و نا محدود تر بدون ترس و دلهر و حراس بي انديشم تا لبخند و حرفام مصنوعي نباشه ... از يه طرف هم ميبنم ذهن نبايد لجام گسيخته و بي قيد و شرط در مورد هر چيزي بيانديشه بايد تو بعضي زمينه ها فيل تر بشه و جلوش گرفته بشه اجازه ورود بهش داده نشه مثلا يه ذهن مقايسه گر ، ملامت گر ، جنسيتي ، حسود ، كينه اي ، انتقام گر ... به چه درد ميخوره ؟ 3 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ ببین افکار ناسالم و ناهنجار مثه قتل و جنایت و دزدی و خیانت و ... اینا نیاز به کنترل دارن!ولی بقیه افکار که دسترسی تو واقعیت بهشون نیست یا تراوشات قوه تخیله چه اشکالی داره!! تازه من بال و پرم بهشون میدم!! اینقده خوبه!! چطور كنترل ميكني ؟ با اعتقادات ديني ؟ با اصول اخلاقي ؟ با ترس ؟(البته ترسيدن از كي چون كسي نميدونه تو ذهنت چه خبره كه ..) با فعاليت جسمي زياد ؟(كه با اين هم مخالفم يه ذهن طغيان گر از هر فرصتي استفاده ميكنه ) با مثبت انديشي ؟... .. . 2 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ معمولا ترمز را برای یک ماشین در حال حرکت به کار میبرند. به نظرت ماشینی که متوقفه و نهایتا یکی دو نفر اون را هُل میدن، اصلا ترمز میخواد؟ ذهن ما تو ایران عادت کرده به یک گوشه پارک شدن،چون جاده همواری برای راه رفتن نیست چه برسه به ترمز !!!! 4 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ مثلا يه ذهن مقايسه گر ، ملامت گر ، جنسيتي ، حسود ، كينه اي ، انتقام گر ... به چه درد ميخوره ؟ به نظر من اين افعالي كه ما اونها رو ناپسنديده ميدونيم كمي زياده روي هست.. برخي از اين ذهنيات مثل مواردي كه گفتي تا حدودي كه كنترل شده باشه به نظرم براي پيشرفت يك زندگي خوب هست. مثلا "حسادت" يا "ملامتر" يا.. ميتوني از اون در راه ترقي خودت استفاده كني.. حسادتي كه باعث بشه انسان تلاش بكنه تا اين حسادتش فرو كش بشه يا ملامتي كه باعث بشه انسان دست از عملي بازداره و سعي در تصحيح اش كنه يا مقايسه كه بتونه تو رو يه تلنگر بزنه كه حداقل خودت رو تكوني بدي (در راستاي اهداف خودت) يا... به نظر من اگه بشه كسي با ذهنيت درست از اونا درست استفاده كنه نه تنها باعث ضعف محسوب نميشن بلكه ميتونن براش سازنده باشند.... البته كنترل اين موارد سخته و شخص نبايد در صدد پرورشون باشه كه زندگيش بشه حسادت يا مقايسه يا ملامت يا..كه ديگه نتونه به خودش فكر كنه.. فك كنم خارج از بحث بود ولي نظر من در اين موارد اينه 2 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ معمولا ترمز را برای یک ماشین در حال حرکت به کار میبرند. به نظرت ماشینی که متوقفه و نهایتا یکی دو نفر اون را هُل میدن، اصلا ترمز میخواد؟ ذهن ما تو ایران عادت کرده به یک گوشه پارک شدن،چون جاده همواری برای راه رفتن نیست چه برسه به ترمز !!!! اصلا موافق نیستم! چون برعکس تو ایران همه ذهنی فعالیت میکنن تو هر زمینه ای نخواین که بعضی هاشو مثال بزنم که اینجا خانواده رد میشه! بیشتر و فکر و حرف هست تو ایران تا عمل!!! !!! !!! !!! 4 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ چطور كنترل ميكني ؟با اعتقادات ديني ؟ با اصول اخلاقي ؟ با ترس ؟(البته ترسيدن از كي چون كسي نميدونه تو ذهنت چه خبره كه ..) با فعاليت جسمي زياد ؟(كه با اين هم مخالفم يه ذهن طغيان گر از هر فرصتي استفاده ميكنه ) با مثبت انديشي ؟... .. . هم اعتقادات دینی هم اصول اخلاقی ترس؟ نه!! :JC_thinking: آخه ترس از چی!؟ :JC_thinking:... اممم شاید ترس از وجدان باشه! اخه من یه موجود فضول تو ذهنم دارم به اسم وجدان!! همیشه ی خدا هم بیداره! :w888: جدا مانع از خیل افکارم میشه! فعالیت جسمی و ذهنیه زیاد هم تاثیر داره ولی طوری که از کار نیافتی بری بهشت زهرا! نه با مثبت اندیشی خیلی موافق نیستم .. گاهی احساس میکنم چرنده چرنده! بیشتر ازهمه اون وجدان و پایه های اخلاقی که تو خانواده بهم یاد دادن کمکم میکنه! 3 لینک به دیدگاه
حانی 3371 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ بعضی موارد خوبه ادم ذهنشو ***** کنه ولی بعضی جاها باید تو ذهن یه کاری رو انجام بدی تا قلبت اروم شه من خودم وقتی از کسی به شدت عصبانیم(خیلی کم پیش می یاد به این حد برسم) یا باید برم حسابشو برسم که عاقبت خوبی نداره یا باید این هیجانو تخلیه کنم تو ذهنم بد بلا سرش می یارم از کتک زده تا تیکه تیکه کردن بعدش اروم میشم و خیلی راحت از مسئله میگذرم 4 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ دوران دبیرستان یه دوستی داشتم که اون با یه پسر دوست بود البته رابطه شون خیلی محدود و فقط از طریق تلفن بود این دوستم خیلی اون اقا پسر رو دوست داشت یه بار ازش یه سوال خیلی خصوصی پرسیدم درجواب بهم گفت : سارا هرگز حتی تو رویا هم اجازه نزدیک شدن اونو به خودم ندادم مگر اینکه قبلش تصور کردم باهم ازدواج کردیم و به صورت قانونی زن و شوهر هستیم ماها می تونیم تو ذهنمون صاحب ثروت زیاد باشیم ولی قبلش اگه ذهنمونو اینجور مقید کنیم که باید تلاش کنم باید پله پله این ثروت رو به بدست بیارم مثل این بازیهای کامپیوتری که سطح به سطح میری جلو اینجوری ذهن هم سالم می مونه و هم محدودش نمی کنیم وخیلی تخیلات دیگه مثلا من خودم وقتی فشار بیرونی برام غیر قابل تحمل باشه یه جزیره غیر مسکونی که حتی google earth هم کشفش نکرده دارم که بهش پناه می برم و تجدید قوا می کنم 8 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ اصلا موافق نیستم!چون برعکس تو ایران همه ذهنی فعالیت میکنن تو هر زمینه ای نخواین که بعضی هاشو مثال بزنم که اینجا خانواده رد میشه! بیشتر و فکر و حرف هست تو ایران تا عمل!!! !!! !!! !!! من از همينجا به خانواده ي محترم شما سلام عرض ميكنم.. مانيتورتون مگه عمومي هست؟!:texc5lhcbtrocnmvtp8 ___________________________ حرفت درسته ولي ذهنيتي كه ديگه دنبال ارتقاي جامعه باشه در حال ركورد هست و انسانها رو نسبت به اين دسته مسائل ذهني كه سبب رشد و تعامل يه جامعه هست بي تفاوت كرده.. داش اسي هم منظورش فك كنم همين بود. 4 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ بعضی موارد خوبه ادم ذهنشو ***** کنه ولی بعضی جاها باید تو ذهن یه کاری رو انجام بدی تا قلبت اروم شهمن خودم وقتی از کسی به شدت عصبانیم(خیلی کم پیش می یاد به این حد برسم) یا باید برم حسابشو برسم که عاقبت خوبی نداره یا باید این هیجانو تخلیه کنم تو ذهنم بد بلا سرش می یارم از کتک زده تا تیکه تیکه کردن بعدش اروم میشم و خیلی راحت از مسئله میگذرم درست مث امیلی در داستان امیلی در ماه نو 4 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ من از همينجا به خانواده ي محترم شما سلام عرض ميكنم..مانيتورتون مگه عمومي هست؟!:texc5lhcbtrocnmvtp8 ___________________________ حرفت درسته ولي ذهنيتي كه ديگه دنبال ارتقاي جامعه باشه در حال ركورد هست و انسانها رو نسبت به اين دسته مسائل ذهني كه سبب رشد و تعامل يه جامعه هست بي تفاوت كرده.. داش اسي هم منظورش فك كنم همين بود. سلام رسوندن خانواده م! مانیتور خودمو نگفتم که !! ببین این جوری ام حساب کنیم از این ذهنیت ها پیدا میشه قبول دارم که کم شده! ولی هستند هنوز! ولی ایراین جماعت عادت داریم فقط شعار بدیم!! به چیزای خوب خوب فک کنیم بعد بیایم شعار بدیم!! ولی وقت عمل که میرسه همه موش میشن!!! از اون کارگرو ودانشجوش گرفته تاااااااااااااااا اون بزرگ بزرگای مملکت!! 4 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ ماها می تونیم تو ذهنمون صاحب ثروت زیاد باشیم ولی قبلش اگه ذهنمونو اینجور مقید کنیم که باید تلاش کنم باید پله پله این ثروت رو به بدست بیارم مثل این بازیهای کامپیوتری که سطح به سطح میری جلو اینجوری ذهن هم سالم می مونه و هم محدودش نمی کنیم وخیلی تخیلات دیگه مثلا من خودم وقتی فشار بیرونی برام غیر قابل تحمل باشه یه جزیره غیر مسکونی که حتی google earth هم کشفش نکرده دارم که بهش پناه می برم و تجدید قوا می کنم عالی بود 3 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۰ معمولا ترمز را برای یک ماشین در حال حرکت به کار میبرند. به نظرت ماشینی که متوقفه و نهایتا یکی دو نفر اون را هُل میدن، اصلا ترمز میخواد؟ ذهن ما تو ایران عادت کرده به یک گوشه پارک شدن،چون جاده همواری برای راه رفتن نیست چه برسه به ترمز !!!! نه اسي ذهن ما هر لحظه هزاران ورودي داره هم از راه چشم هم از راه گوش و لمس كردن مطمعنا اين ورودي ها بعد از عبور از ماشين ذهن (ماشين ممكنه دوار باشه مثل انواع كمپرسور ها و پمپ هاي سانتريفيوژ) به خروجي تبديل ميشه حالا اگه ذهن ما كن باشه يا اصطلاحا كند ذهن باشيم اين يه بحث ديگه است ، سوال اصلي سر نحوه مرتكب نشدن جرم هاي ذهني است جرمهايي كه ما در عمل به دليل وجود قانون و حفظ ابرو ترس داريم از انجام اون ها ؟ 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده