رفتن به مطلب

درد بیکاری


soheiiil

با حرفای سهیل چقدر موافقید؟  

14 کاربر تاکنون رای داده است

  1. 1. با حرفای سهیل چقدر موافقید؟



ارسال های توصیه شده

بسیاری از ما از سر بیکاری میایم نت و کلی وقتمونو سر مسائل چرند از دست مییدیم

واقعا چی داریم به دست میاریم و چی از دست میدیم؟

و عجیب اینکه با وجود دونستن تمامی این حرفا نمیتونیم تغییری در منش رفتاری خودمون ایجاد کنیم

روزی چند ساعت از بهترین سالهای عمرمون پشت مانیتور از دست میره

میدونم ....میدونم ....این حرفا رو به کرات زده شده ولی گوش استماع نداریم لمن تقل آقا سهیل؟

به هر حال دوست دارم یخورده بیشتر حرفای تکراری بزنم تا شاید تلنگری حداقل برا خودم باشه که 6 ماه از سال گذشته و تو این مدت حتی 30 درصد برنامه هایی که برا امسال داشتمو اجرا نکردم

در سطحی گسترده تر وقتی به موضوع نگاه میشه مسئله بغرنجتر میشه

کسانی که شاغلند آیا واقعا شاغلند؟

مهندسینی که من تو یه کارخونه عظیم و معتبر صنعتی دیدم یا داشتن چایی میخوردن یا مکالمه تلفنی یا گل یا پوچ بازی میکردن....حال خودت حدیث مفصل بخوان که بازاری های ما هر روز مغازه رو باز میکنن و میشینن به حل کردن جدول و دیگر صنوف هم دست کمی از اینا ندارن

چقدر از ساعات روزانه ما ایرانی ها به بطالت میره؟

واقعا با این شرایط نباید تعجبی یا تاسفی نسبت حال و روز مملکتمون داشته باشییم

الان که این حرفا رو میزنم تک تک کتاب جامعه شناسی خودمانی از جلو چشمم میگذره و در کمال شرمساری دنبال چاره میگردم

واقعا چاره چیست؟

عادت کرده ایم همواره شرایط رو مقصر بدونیم .....منکر تاثیر شرایط نمیشم ولی ما خودمون هم همچین ابراهیم پیغمبر نیستیم

گفتم و گفتم که به یه نتیجه ای برسم......همه این حرفای خوشگلو شما بهتر از من بلدین

شما برا آیندتون برنامه ای دارین؟ چند ماهه ؟ چند ساله؟

اصلیترین دلیلی که باعث میشه به برنامتون عمل کنید چیه؟

اونایی که موفق هستند از نظر شرایط اجتماعی که خدا رو شکر تو این انجمن کم نیستن بیان نظراتشونو بگن شاید ما هم تونستیم یاد بگیریم

  • Like 28
لینک به دیدگاه

من فکر کنم، مهمترین دلیلی که برای گذراندن وقت به بطالت هست، نبود تفریحات مناسب و تعریف شده است.

 

چون هیچ تفریح و سرگرمی هدفمند و آزادانه ای وجود نداره،خیلی ها مجبور میشن، وقت خودشان را با چنین کارهایی پر کنند.

 

اونموقع کار میشه اسباب زحمت،چون طرف میدونه بعد از کار هیچ شادی و تفریحی براش نیست، به کارش هم دل نمیده.

  • Like 15
لینک به دیدگاه

کاملا با اسی موافقم خوب من ساعاتی که خونه ام واقعا بجر نت یا اهنگ گوش دادن تفریحی ندارم ترجیح میدم بیام نت حداقل با چند نفر بگژم تا افسردگی نگیرم

  • Like 14
لینک به دیدگاه
من فکر کنم، مهمترین دلیلی که برای گذراندن وقت به بطالت هست، نبود تفریحات مناسب و تعریف شده است.

 

چون هیچ تفریح و سرگرمی هدفمند و آزادانه ای وجود نداره،خیلی ها مجبور میشن، وقت خودشان را با چنین کارهایی پر کنند.

 

اونموقع کار میشه اسباب زحمت،چون طرف میدونه بعد از کار هیچ شادی و تفریحی براش نیست، به کارش هم دل نمیده.

مشکل منم سر همین کلمه تفریحه

تعریفی از تفریح داریم ما؟

من فک میکنم تفریح به عنوان پاداشی برای کار مفید ما باید باشه....ما کاری انجام میدیم؟

داریم باز شرایط رو مقصر میدونیم.....نبود آزادی ...نبود تفریح سالم ....خب تا ابد باید تو این شرایط بمونیم؟.....آیا نباید براای داشتن محییطی مناسبتر تلاش کنیم؟....یا نقل مکان کنیم به محیطی ایده آلتر؟

صادقانه بگم اسی جان همیشه به عنوان یک شاگرد دانش تو رو تحسین میکنم ولی وقتی رو که به مباحثه و مجادله میگذرونی رو کاری عبث میدونم....میدونم نظرم فضولیه ولی من همیشه دوست داشتم اگه روزی دانش تو رو داشتم در جهت درآمد یابی یا کسب تجربه صنعتی استفاده میکردم....نظر خودت چیه؟

  • Like 10
لینک به دیدگاه
کاملا با اسی موافقم خوب من ساعاتی که خونه ام واقعا بجر نت یا اهنگ گوش دادن تفریحی ندارم ترجیح میدم بیام نت حداقل با چند نفر بگژم تا افسردگی نگیرم

تینا جان میشه بپرسم شما شاغلید یا نه؟ چرا برا خودتون حق تفریح قائلید؟

کسانی که دانشجوئن اگه واقعا اینو برای خودشون شغل محسوب میکنن آیا روزی 6 الی 8 ساعت طبق قانون کار مشغول هستند؟

  • Like 8
لینک به دیدگاه
من فکر کنم، مهمترین دلیلی که برای گذراندن وقت به بطالت هست، نبود تفریحات مناسب و تعریف شده است.

 

چون هیچ تفریح و سرگرمی هدفمند و آزادانه ای وجود نداره،خیلی ها مجبور میشن، وقت خودشان را با چنین کارهایی پر کنند.

 

اونموقع کار میشه اسباب زحمت،چون طرف میدونه بعد از کار هیچ شادی و تفریحی براش نیست، به کارش هم دل نمیده.

من با حرفت کاملا موافقم البته یه موضوع دیگه هم هست که باعث این موضوع میشه و اون نا هماهنگی دستمزد و درامد هم تو شغل ازاد و هم تو کار دولتیه که خیلیا دل بکار نمیدن تو کار ازاد به علت مشغله فکری و زایادی ساعت کار ادم بعد از مدتی افسرده میشه

  • Like 7
لینک به دیدگاه
تینا جان میشه بپرسم شما شاغلید یا نه؟ چرا برا خودتون حق تفریح قائلید؟

کسانی که دانشجوئن اگه واقعا اینو برای خودشون شغل محسوب میکنن آیا روزی 6 الی 8 ساعت طبق قانون کار مشغول هستند؟

نه بابا دانشجوام کارو بارم ندارم

باورت میشه من از یونی بیام یکسره تا نصفه شب پای نتم مگه برم مهمونی که از پاش پاشم

  • Like 7
لینک به دیدگاه
:jc_thinking:

یه سوال بپرسم ازت راستشو میگی؟

از اونهمه pdfای که داری رو هاردت چقدرشو خوندی؟

امین جان خدای نکرده من خودمو تافته جدا بافته ندونستم

اتفاقا انگیزه زدن این تاپیک درد خودم بود...اینکه این شرایط باید تموم بشه ....به هر نحوی که هست

اینکه خودت کاری نمیکنی پس به ما هم کاری نداشته باش نمیشه

فک کنم این درد همه جوونای مملکتمون باشه و بالاخره باید بیدار بشیم

از خواب گران خواب گرانن خواب گران خییییییییییز

  • Like 7
لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان
امین جان خدای نکرده من خودمو تافته جدا بافته ندونستم

اتفاقا انگیزه زدن این تاپیک درد خودم بود...اینکه این شرایط باید تموم بشه ....به هر نحوی که هست

اینکه خودت کاری نمیکنی پس به ما هم کاری نداشته باش نمیشه

فک کنم این درد همه جوونای مملکتمون باشه و بالاخره باید بیدار بشیم

از خواب گران خواب گرانن خواب گران خییییییییییز

 

نگرفتی اون سوالمو...

ببین...اگر تو به اون pdfها نیازی نداری، چرا تو هاردت نگر داشتیشون؟

اگر نیاز داری پس چرا نمیخونی....

 

این یه مثال بود...تو اگر اینجا هستی، پس به این محیط نیاز داری که اینجایی!

ولی اینکه چه برداشتی از اینجا کنی به خودت مربوطه ....میتونی عین اون pdfها که گوشه ی هاردت موندن بهشون بی تفاوت باشی یا اینکه از تاپیک هایی که زده میشه و آدم هایی که از سراسر دنیا دور هم شدن به نفع خودت استفاده کنی.

 

امیدوارم منظورمو رسونده باشم!:a030:

 

(فقط هر کاری رو انجام میدی، کنترل شده باشه....یا بقول خودت برنامه ریزی شده ...تا به زندگی یک بعدی نرسی....سعی کن زندگیت تک رنگ نباشه!)

لینک به دیدگاه
نگرفتی اون سوالمو...

ببین...اگر تو به اون pdfها نیازی نداری، چرا تو هاردت نگر داشتیشون؟

اگر نیاز داری پس چرا نمیخونی....

 

این یه مثال بود...تو اگر اینجا هستی، پس به این محیط نیاز داری که اینجایی!

ولی اینکه چه برداشتی از اینجا کنی به خودت مربوطه ....میتونی عین اون pdfها که گوشه ی هاردت موندن بهشون بی تفاوت باشی یا اینکه از تاپیک هایی که زده میشه و آدم هایی که از سراسر دنیا دور هم شدن به نفع خودت استفاده کنی.

 

امیدوارم منظورمو رسونده باشم!:a030:

 

(فقط هر کاری رو انجام میدی، کنترل شده باشه....یا بقول خودت برنامه ریزی شده ...تا به زندگی یک بعدی نرسی....سعی کن زندگیت تک رنگ نباشه!)

مفید بود ممنون

امیدورام این حرفت رو در جهت توجیه به کار نبرم:icon_gol:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

تعریفی از تفریح داریم ما؟

من فک میکنم تفریح به عنوان پاداشی برای کار مفید ما باید باشه....ما کاری انجام میدیم؟

داریم باز شرایط رو مقصر میدونیم.....نبود آزادی ...نبود تفریح سالم ....خب تا ابد باید تو این شرایط بمونیم؟.....آیا نباید براای داشتن محییطی مناسبتر تلاش کنیم؟....یا نقل مکان کنیم به محیطی ایده آلتر؟

صادقانه بگم اسی جان همیشه به عنوان یک شاگرد دانش تو رو تحسین میکنم ولی وقتی رو که به مباحثه و مجادله میگذرونی رو کاری عبث میدونم....میدونم نظرم فضولیه ولی من همیشه دوست داشتم اگه روزی دانش تو رو داشتم در جهت درآمد یابی یا کسب تجربه صنعتی استفاده میکردم....نظر خودت چیه؟

 

خوب برای اینکه شما کاری مفید انجام میدی و نتیجه ای نمیبینی،همین باعث میشه کار مفیدت به بطالت بره.

 

اگر فکر میکنین مشکل خود ایرانی ها هستن، چرا ایرانی ها در خارج از کشور میتونن به مهمتین مقام ها برسن؟

چرا طرف حاضر میشه تو خارج در رستوران کار کنه و خرج تحصیلش را در بیاره،اما اینجا اون کار را نمیکنه.

 

من خودم را در این قضیه 40 درصد مقصر میدونم و 60 درصد را تقصیر جامعه میندازم.

  • Like 6
لینک به دیدگاه

منم با امین موافقم

اولین ومهمترین مسئله اینه که واقعا خودمونو بی پرده بشناسیم

با تمام عیب هامون وبه دور از تعریف های معمول

همون واقعیتی که هرروز داریم با نقاب اونو پوشش میدیم

وقتی اونو شناختی باید اونو بیاری روی صحنه!

بعدش دیگه برمیگرده به خودم که چقدر عرضه انجام اون چیزی رو که میخوام دارم...ایا واقعا به این مسئله نیاز دارم یا صرفا برای اینکه از خودم فرار کنم بهش بها میدم

جامعه از تک تک ما ساخته میشه واگر واقعا میخوایم جامعه به پایدارترین وبهترین شکل تغییر داده بشه باید از پایین به بالا باشه تغییرات

این چیزیه که هرکسی به شخصه باید درکش کنه

فکرم شدیدا درگیره بیشتر از این الان نمیتونم بنویسم ولی بازم میام

ممنون:icon_gol:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

موضوع خوبیه

 

من بعضی از نظرات رو خوندم

بنظرم مشکل غیر از اونچه دوستان اشاره کردن بی برنامه گی هست!

من خودم هر موقع برای کارام برنامه نیزارم معمولا استارت خوبی میزنم ولی خیلی زود سرد میشم چرا؟

ذهن ما آدما کلا تمایل به تنبلی داره

مثلا شما هر روز ساعت 7 از خواب بیدار میشی حالا کافیه فقط 1 یا 2 روز 7 بشه 7و نیم و یا 8 اونوقته که باید دوباره تلاش کنی تا دوباره درستش کنی.

و یه نکته دیگه اینکه ما معمولا مشکلاتمون رو میدونیم ولی راهکار نمیتونیم ارائه بدیم

بنظرم خوبه که دنبال راهکار بگردیم... :icon_gol:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

سهیل جان واقعا بهت تبریک میگم .. به نظرم به نقطه ی خوبی رسیدی .. من نمیخوام بگم تو این جامعه ی مجازی که منم جزء اون هستم همه ول معطل

 

هستن ..جنبه های مثبت هم وجود داره .. اما ما تو مملکت خودمون با همین شرایط موجود، آدمهای موفق کم نداریم .. من موافق این نیستم که همه ی

 

کسانی که تو ایران کار میکنن کار مفید ندارن . بله جاهای دولتی اکثرا همیجوریه .. اما شرکت های خصوصی خیلی کار جدی تره ... من نمیخوام اسم ببرم از

 

شرکتی اما تو خیلی از جاها کار کردن خیلی هیجان انگیزه و رقابت هم خیلی شدیده .. تو باید تو اونجا با تمرکز کامل فول تایم کار کنی و وقتی اومدی خونه باید

 

سعی کنی با مطالعه مهارت هاتو افزایش بدی .. با این شرایط دیگه به کارهای جانبی نمیرسه ..

 

من تا حالا زندگی هر کدوم از نوابغ رو مطالعه کردم ، یه چیز مشترک تو همه اونها وجود داشت ... غرق شدن کامل در هدفشون ... تو زندگنامه ی هاوکینگ

 

میخوندم که بعد از فلج شدنش دوستانش برای تفریح اونو میبردن به مجالس خوشگذرونی، اما اون تو همونجا هم داشت به نظریه های خود در مورد سیاهچاله

 

ها فکر میکرد!

 

به نظر من یاد گرفتن بهترین تفریحه و بیشترین لذتو به انسان میده .. ما معمولا خودمون رو فریب میدیم و قضیه رو وارونه جلوه میدیم تا خودمون رو از کم کاری تبرئه کنیم

  • Like 7
لینک به دیدگاه

خیلی از رفتار ما بستگی به سطح انتظاراتمون از زندگی داره و اینکه تا الان کجای کاریم ...خب من خودم انتظارات بالایی ندارم و با شناختی که از خودم دارم یه شغل با کارهای تفریبا روتین (اگه مشکل جادی پیش نیاد ) با درامد کافی و دایمی با تحصیلاتی نچندان بالا سطح انتظارتم رو در همین حد نگه داشته تو این 5 سالی هم که مشغول یه کارم ( 26 سالمه )،،نمی دونم چرا اما دیگه افکارم مثل قبل نیست اهدافم زیاد بزرگ نیست بیشتر هدفام ایناست داشتن یه خونه بزرگ تر و شیک تر (ترجیحا شیراز)، خریدن یه ماشین بالاتر (مثلا پرادو)، مسافرت به کشورهای خارجی و پیدا کردن یه شریک خوب برای زندگی .... . نمی خوام ادامه تحصیل بدم جون تجربه تحصیل حین کارو دارم می دونم لذتی نمی برم ار بسکه سختیش زیاده هزینه اش بالاس تازه تفاوت خقوقی کارشناسی با کارشناس ارشد هم خیلی کمه ، دنبال پست بالاتر هم نیستم چون غبر از مسولیت و استرس چیزی نیست ...اگه خواستم دوباره درس بخونم سعی میکنم مرتبط به روحیه ام بخونم دنبال برق نمیرم ..

یک زندگی ساده با تفرحات معمولی رفتن به مسافرت دیدن فیلم عکاسی ، کتاب خوندن ، یاد گرفتن زبان های دیگه ، ورزش کردن استخر رفتن ، وب گردی ، کارای اقتصادی کم ریسک .. دارم

هدفم اینه که راحت و شاد و کم استرس زندگی کنم البته اگه فرصتی باشه به پیشرفت فکر میکنم

اینجا اومدنم به این هدفام لطمه نمیزنه اگه کنترل شده هم باشه و تبدیل نشه به هدف و دغدغه هیچ مشکلی نداره فقط برای فهمیدن و سرگرمی .

  • Like 8
لینک به دیدگاه

نطر سنجی رو میزاشتی خوب، بد ، متوسط ، متوسط زو به پایین متوسط رو به بالا ،،، بهتر نبود الان سخته نظر بدی..

ولی تاثیر و تامل برنگیز بود خیلی ..

  • Like 6
لینک به دیدگاه

آ..یه نکته فرعی یادم رفت بگم جمع مکسر صنف میشه اصناف:ws3:

 

 

مهندسینی که من تو یه کارخونه عظیم و معتبر صنعتی دیدم یا داشتن چایی میخوردن یا مکالمه تلفنی یا گل یا پوچ بازی میکردن....حال خودت حدیث مفصل بخوان که بازاری های ما هر روز مغازه رو باز میکنن و میشینن به حل کردن جدول و دیگر صنوف هم دست کمی از اینا ندارن
  • Like 4
لینک به دیدگاه

امروز صب اتفاقي كتاب "در سيتنه ات نهنگي مي تبد " رو ديدم اين صفحه از كتاب رو چند بار خوندم شايد بيش از ده بار خيلي برام جالب بود مخصوصا اونجا كه ميگه (چه دردناك است وقتي نهنگي مچاله ميشود وقتي دريا مختصر ميشود و ادم قانع) ...

 

اینکه مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست ،ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود.

ماهی کوچکی که طعم تنگ بلورین، آزارش می دهد

و بوی دریا هوایی اش کرده است.قلب ها همه نهنگانند در اشتیاق اقیانوس

اما کیست که باور کند در سینه اش نهنگی می تپد؟!!

آدم ها ، ماهی را در تنگ دوست دارند

و قلب ها را در سینه ...

ماهی اما وقتی در دریا شناور شد، ماهی ست

و قلب وقتی در خدا غوطه خورد، قلب است.هیچ کس نمی تواند نهنگی را در تنگی نگه دارد تو چطور می خواهی قلبت را در سینه نگه داری؟

و چه دردناک است وقتی نهنگی مچاله می شود

و وقتی دریا مختصر می شود

و وقتی قلب خلاصه می شود

و آدم، قانع.

این ماهی کوچک اما بزرگ خواهد شد

و این تنگ بلورین، تنگ و سخت خواهد شد

و این آب ته خواهد کشید.تو اما کاش قدری دریا می نوشیدی

و کاش نقبی می زدی از تنگ سینه به اقیانوس.

کاش راه آبی به نامنتها می کشیدی

و کاش این قطره را به بی نهایت گره می زدی.

کاش ...

 

بگذریم ...

دریا و اقیانوس به کنار

نامنتها و بی نهایت پیشکش

کاش لااقل آب این تنگ را گاهی عوض می کردی

این آب مانده است و بو گرفته است

و تو می دانی آب هم که بماند می گندد

آب هم که بماند لجن می بندد

و حیف از این ماهی که در گل و لای، بلولد

و حیف از این قلب که در غلط بغلتد!

"عرفان نظرآهاری"

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...