İŞİL 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت وگفت:آقای شاو وقتی من شما را می بینم فکر می کنم در اروپا قحطی افتاده است برنارد شاو هم سریع جواب میدهد : بله . من هم هر وقت شما را می بینم فکر می کنم عامل این قحطی شما هستید. ______________ روزي نويسنده جواني از جرج برنارد شاو پرسيد:شما براي چي مي نويسيد استاد؟ برنارد شاو جواب داد:برای یک لقمه نان نویسنده جوان برآشفت که:متاسفم . برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم . برنارد شاو گفت:عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم. 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده