رفتن به مطلب

یک عکس و یک شعر...


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

دخـتــَــر کـه بــاشی

میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه

دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ

آغــوش گــَرم پـــِدرتـه

دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی

کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و

دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی

دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه

هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی

چه بـاشه چـه نبــاشه

قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته...

 

wbo8j40xxma5270i9gyr.jpg

  • Like 6
لینک به دیدگاه

باران که می بارد

 

دلتنگی هایم را می شوید،هول می دهد به سمت قلبم .

 

آنقدر قلبم پر می شود،

 

که دلتنگی هایم از چشمانم فرو می ریزد.

 

.

 

.

 

.

 

باران که می بارد

 

پنجره ی اتاقم تار می شود،

 

نمی دانم از باران کوچه است

 

یا باران چشم هایم.

 

 

 

 

rain17.gif

  • Like 5
لینک به دیدگاه

15.jpg

 

 

شاهزاده ی من!

 

مرا به صلیب دستانت بکش

 

این قظره های زلال باران است که برتن ظریف من می نشیند و مرا به مامن گاه آغوشت می کشاند

 

لبانم را از ترنم بوسه های نمناک ات معطر می کند

 

و مرا لیلی تو میخواند

 

یار من!

 

روح مرا در این معاشقه ی روحانی به آسمان بفرست

 

تا بتوانم ابر های دلتتگی ام را پس و پیش کنم و برای قطره های با سخاوت مهر و عاظفه تو خورشید محبت را به دنیا آورم

 

و رنگین کمان وصال را به نظاره بنشینم

 

همسفرم!

 

من زیر نم نم باران خود را به میعادگاه قلب تو می رسانم... فرمان روا میشوم

 

و برای قلمرو احساسم( دل تو )سنگ تمام میگذارم

 

در میان اعجاز دنیا,مرا ببین که چه مستانه به تو مینگرم

 

و عاشقانه هایم را به زبان نگاه می سرایم

 

نفسم!

 

مرا در بظن خود احساس کن

 

من تمام هستی ام را پیش کش ات میکنم و تو را زندگی، تکیه گاه و پر پرواز خوذ می دانم!

 

تما م اندیشه ، باور و قلبم را به تو می بخشم و آرامشی جاودان را از تو به یادگار می گیرم

  • Like 1
لینک به دیدگاه

آن هنگام که نگاهت را به چشمانم می بخشی

 

و دستانت را محصور دستانم می کنی...

 

تهی می شوم از زمینی بودن...

 

به اوج آسمان می رسم

 

و هستی ام را جانی تازه می بخشم...

 

نگاه تو،عاشقانه هایی را که من تشنه ی شنیندن شان هستم زمزمه می کند

 

و مکنونات دلت را نغمه سرایی...

 

چشمانت را به من ببخش،تا همیشه سکوت میانمان را میزبانی کند...

 

ملودی عشق را بنوازد و مرا به وادی زندگی ایدالم سوق دهد...

 

زندگی من، بی نگاه تو سرد و بیروح است...

 

این نگاه توست که رنگین کمان مهر را به چشمان بارانی ام می بخشد....

 

و بودنم را به سوی خوشبختی جاودانه رهنمون می کند...

 

 

chuck-and-blair-9.jpg

  • Like 1
لینک به دیدگاه

ﺑﻪ ﻧﯿﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥ، ﺑﻪ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﻣﯽ ﺁﯾﻢ...

 

ﺁﯾﻪ ﯼ ﻭﺻﺎﻝ ﺭﺍ ﺗﻼﻭﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﻟﺪﺍﺩﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﻔﺴﯿﺮ...

 

ﺩﺭ ﺳﺠﺪﮔﺎﻩ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﻣﻦ،ﺑﻮﺳﻪ ﯼ ﺗﻮ...ﻣﺮﺍ ﺟﺎﻧﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺳﺖ

 

ﻭ ﻗﻨﻮﺕ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻢ، ﺭﻩ ﺗﻮﺷﻪ ﯼ ﻧﯿﮑﺒﺨﺘﯽ...

 

ﻋﺸﻖ ﻣﻦ؛ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ...

 

ﺑﺎﺗﻮ، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ، ﺟﺮﻋﻪ ﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﺍ ﻧﻔﺲ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ

 

ﻭ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮﯾﻦ ﻣﯽ ﺭﺳﻢ...

 

ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻦ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎﺳﺖ!

 

ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺑﺎﺯﻭﺍﻥ ﻧﯿﮏ ﺳﺮﺷﺖ ﺗﻮ...

 

ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﻦ ﮔﺎﻩ ﺍﻣﻦ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ....

 

ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ

ﺍﻋﺠﺎﺯﯼ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺑﺨﺸﺶ ﻻ ﻳﺰﺍﻝ ﭘﺮﻭﺭﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﻫﺪﯾﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ...

 

ﻭ ﺑﯽ ﺗﻮ

 

ﻧﯿﺎﯾﺸﯽ ﺑﺎ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﻭﺻﺎﻟﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﺍ ....

 

ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻤﺎﻥ ﺍﯼ ﺍﻫﻮﺭﺍﯾﯽ!

 

ﮐﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﺎﺷﻘﻪ ﯼ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ، ﻣﻘﺪﺱ ﺍﺳﺖ...

 

otnosheniya.jpg

  • Like 2
لینک به دیدگاه

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ، ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ﮔﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

 

ﻗﻠﻤﻢ ﺍﺯ ﺷﺒﻨﻢ ﭘﺮﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﻣﻌﻄﺮ....

 

ﻭﺻﻒ ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﻟﻄﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﻠﺒﺮﮒ ﻫﺎﯼ ﮔﻞ ﺭﺯicon_gol.gif

 

a29cf15b31f61dcc9a7a5a1ec9aa3c3b-425

  • Like 3
لینک به دیدگاه

خودت باش. . .

 

به اعتبار هیچ شانه ای اشک نریز. . .

 

به اعتبار هر اشکی شانه نباش. . .

 

ادمی به خودی خود نمی افتد اگر بیفتد از همان سمتی می افتد که تکیه کرده است. . .

 

sm-4.jpg

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
  • 2 هفته بعد...
×
×
  • اضافه کردن...