*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، ۱۳۹۰ اقسام تورم مترجم: سید امیرحسین میرابوطالبی* تورم یکی از موضوعاتی است که اقتصاددانان بیشترین قلم فرسایی را در آن کردهاند، اما در واقع تمام این تحلیلهای اقتصادی از برداشت کوتهفکرانه و مادی گرایانه از تورم رنج میبرند. نه سطح قیمتها و نه هیچ مجموع پولی دیگری کلید درک درست تورم را در اختیار ما قرار نخواهد داد. در این شرایط بهترین رویکرد تمرکز بر قوانین حقوقی حاکم بر تولید پول است. آیا حاضرین در بازار آزادند که پولی که فکر میکنند مناسب است تولید و استفاده کنند؟ یا از این کار باز داشته شدهاند؟ این سوالات مفهوم عمیقی داخل خود دارند. آنها دقیقا تعریف اخلاقی- نهادی که قبلا اشاره کردیم را نشانه رفتهاند. تعریفی که طبق آن تورم بخشی از عرضه پول است که به خاطر تجاوز به حقوق مالکیت به وجود آمده است. در بخش اول این نوشته، تولید و استفاده پول با فرض محترم شمرده شدن حقوق مالکیت را فرا گرفتیم. حال وقت آن رسیده تا قدم به قدم انواع راههایی را بررسی کنیم که از طریق آنها حقوق مالکیت مورد تجاوز واقع شده یا میتواند واقع شود و در نتیجه با افزایش مصنوعی عرضه پول عاملین این افزایش یا شرکای آنها را منتفع سازد. ابتدا تورم را در یک جامعه آزاد بررسی خواهیم کرد سپس به تورمی ميپردازیم که توسط دولت القا میشود. اولی از نگاه کمی و مقداری چندان اهمیتی ندارد، اما یکی به دلایل سیستماتیک و دیگر به این خاطر که به ما اجازه خواهد داد تا در مورد «وجه خوب» تورم سخن بگوییم، لازم است تا به آن بپردازیم. جعل گواهیهای پول 1. تنزل ارزش(1) پیش از عصر بانکداری، تنزل ارزش شکل استاندارد تورم بوده است. تنزل ارزش شکلی خاص از تغییر سکههای ساخته شده از فلزات گرانبهاست. تنزل ارزش یک سکه یکی از این دو حالت را شامل میشود: الف) کاهش میزان فلز خالص محتوی بدون تغییر در آنچه روی سکه حک شده وب) حک کردن مقدار اسمیبیشتر روی سکهای که محتوی فلز کمتری است. تنزل ارزش هم میتواند عمدی باشد و هم غیرعمدی. سازنده سکهای را فرض کنید که سهوا مهر «1 اونس طلای خالص» را بر مقداری کمتر از یک اونس زده است. به این ترتیب او یک سکه تقلبی ساخته است؛ آنچه روی آن گواهی شده متناسب با محتویات آن نیست. گواهی سهوا اشتباه روی سکهها میتواند تک و توک اتفاق بیفتد، اما در عمل این اتفاق بسیار نادر است. تقریبا در تمام موارد تنزل ارزش سازنده سکه با آگاهی کامل از عملش این کار را کرده است. او گواهی میکند که سکه حاوی مقدار مشخص از فلز خالص است، اما خود به خوبی میداند که در واقع مقدار آن فلز کمتر از آن گواهی است. این چنین تحریف عمدی گواهیها معمولا جعل خوانده میشود. قبلا تاکید کردیم که افراد تورم به وجود میآورند، چرا که باعث نفعشان میشود اگرچه به ازای زیان دیگر افراد. طبیعتا این همان دلیلی است که باعث میشود افراد جاعل شوند. فرد جاعل سکه تنزل داده شده را بدون اینکه چیزی در این باره به خریدار بگوید به او میفروشد تا از این طریق به همان اندازهای کالا و خدمات به دست بیاورد که یک نفر با سکه سالم و تنزل داده نشده میتوانست به دست آورد. قصد و آگاهی افراد جاعل با تکنیکهایی که برای این کار استفاده میکنند کاملا آشکار و قابل تشخیص است. فردی که اقدام به تنزل ارزش میکند، برای اینکار هیچگاه یک بخش از سکه سالم را بر نمیدارد و آن را کوچکتر نمیکند، بلکه به جای آن بخشی از فلز گرانبهایی که از آن کم کرده آلیاژ دیگری به کار میبرد تا از لحاظ شکل واندازه دقیقا همانند سکه سالم به نظر بیاید. در جهان غرب تنزل ارزش تا قرن هفدهم شکل معمول و استاندارد تورم به حساب میآمده است. این شکل در همه دوران تاریخ رم باستان و به واقع در تمام سلسلههای پادشاهی جهان مسیحیت گسترده بوده است و خب دلیل نبود این شکل از جعل (تنزل ارزش) در دوران اخیر این است که جاعلان مدرن میتوانند به تکنیکهای تورمی بسیار موثرتری مثل بانکداری اندوخته ذخيره برخهاي(2) و پول کاغذی برای این منظور تکیه کنند. در دوران حاضر در بسیاری از موارد جاعلین افراد حقیقی و اغلب تبهکار بودهاند، اما در مواردی بیش از این جاعلین دقیقا افرادی بودهاند که قرار بوده نقش محافظان سلامت پول را ایفا کنند- یعنی دولت. به دلایلی که بعدا در بحث پول بدون پشتوانه(3) بیشتر به آنها خواهیم پرداخت، دولتها نقش بسیار بیشتری را نسبت به شهروندان عادی در تنزل ارزش پول ایفا کردهاند. توجه کنید که تورم در شکل تنزل ارزش بسیار ملایمتر و محدودتر از آن چیزی بوده است که در عصر بانکداری و علیالخصوص در دوران پول کاغذی ما مشاهده میشود. از سال 1066 تا 1601 پوند نقره انگلیس بهاندازه یک سوم با تنزل ارزش روبهرو شده. به عبارت دیگر در یک دوره زمانی بیش از 500 ساله پادشاهان انگلستان عرضه پول را با ضریب 3/0 با تورم مواجه ساختهاند. در مقابل در دوره 200 ساله پس از آن یعنی دورهای که شاهد ظهور بانکداری مدرن بوده است این مقدار برابر 16 بوده است! و فقط در بازه سی ساله ژانویه 1973 تا ژانویه 2003 دلار آمریکا (M1) تقریبا با ضریب 5 افزایش یافته است. 1- Debasement در اصطلاح ضرب سکه کاستن مقدار فلز قیمتی محتوی در پول پایه را گویند. (معنی برداشت شده از فرهنگ اقتصادی دکتر فرهنگ) 2- شکلی از بانکداری که در آن ذخیره یا اندوخته نزد بانک میتواند کمتر از صددرصد پول بلا استفاده سپردهدهندگان نزد آنها باشد. 3- Fiat Money پولی که توسط دولت به اجبار به عنوان واحد پول تعیین شده و بدون اینکه پشتوانهای از فلزات گرانبها یا مسکوک داشته باشد فقط به دلیل حکم دولت مورد استفاده قرار میگیرد. * Amirhosein.ec@gmail.com دنیای اقتصاد لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده