mohammad 87 سبز 2382 ارسال شده در 6 آذر، 2011 آب ، بابا ، نان ، کمبود... چشمهای بابا ، تندیسی از غم بود... آّب ، بابا ، نان ، نداشت.... بابا مرد ، ((از بس که جان نداشت))... آّب ، من ، مامان ، گریان... ... گشنه ، روسپی ، مامان ، عریان... آن مرد ، باداس ، مامان ، بی جان... یتیم خانه ، من ، کلاسِ ، گیجان... کاش ، بابا ، هنوز ، جان داشت... زندگی ، لبخند ، هنوز ، جریان داشت.. به امید شادی همیشگی کودکان کار و خیابان 17
هادی ناصح 18854 ارسال شده در 6 آذر، 2011 شرایط سخته زندگی علتشه... من با یکیشون صحبت می کردم می گفت بابا م گچکاره و یکی دیگه هم می گفت کارگره و کمک خرج خونن.... خدا لعنت کنه باعث و بانیشو... 11
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 7 آذر، 2011 اگه يكي پيدا شه بتونه لبخندي رو لباي اين بچه ها ي كار بنشونه از اون لبخنداي واقعي من يكي به معجزه اش ايمان ميارم جدن . 7
mohammad 87 سبز 2382 مالک ارسال شده در 7 آذر، 2011 تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم باز نه زخمهای من خوب میشود نه زخمهای تو ... 5
Ice Dream 472 ارسال شده در 25 آذر، 2012 شرایط سخته زندگی علتشه...من با یکیشون صحبت می کردم می گفت بابا م گچکاره و یکی دیگه هم می گفت کارگره و کمک خرج خونن.... خدا لعنت کنه باعث و بانیشو... خدا لعنت کنه باعث و بانیشو... 3
Strelitzia 17128 ارسال شده در 26 آذر، 2012 واقعا اونایی که پول رو پول میذارن ، خوشی زیاد میزنه زیر دلشون، چجوری میتونه تو چشمای پاک و بی گناه این طفل معصوما نگا کنن؟؟ بی عدالتی تا کی؟؟ از چی بگم... 2
Farnoosh Khademi 20024 ارسال شده در 26 آذر، 2012 این بچه ها باز قابل تحمل ترند. تا پیرمردهایی که کارهای سخت باربری رو انجام میدن. آدم وقتی اینا رو میبینه از زندگی سیر میشه 3
Strelitzia 17128 ارسال شده در 26 آذر، 2012 این بچه ها باز قابل تحمل ترند. تا پیرمردهایی که کارهای سخت باربری رو انجام میدن. آدم وقتی اینا رو میبینه از زندگی سیر میشه من دلم خیلی واسه پیرمردا میسوزه 3
fateme-bay 1232 ارسال شده در 26 آذر، 2012 به... اون روز توی سایت خوندم که شرکت پورشه فقط در شش ماهه اول سال در ایران 210 میلیون دلار فروش داشته... و گفته بود که بیشترین فروش هم مال ایران بوده.... جالبش اینجاست که الان خیلی ها هستن که به نون شبشون محتاجن اون وقت بعضیها از فرط ثروت نمیدونن چه جوری خرج کنن آدم واقعا متاسف میشه 3
Sophist 808 ارسال شده در 26 آذر، 2012 من یه مدت بود خیلی جو گیر بودم هر دفعه این بچه های بی گناه رو میدیدم پول نقد زیاد کمک میکردم بعد دیدم فایده نداره این پول میره جیب خانواده بدرد نخورش تصمیم گرفتم هردفعه کمک کنم فقط براشون خوراکی بخرم اینجوری خوشحال می شدن واقعا! و حداقل کاریه که ازم برمیاد .این خاطره زیر هیچ وقت از یادم نمیره رفته بودم پایتخت میرداماد رو پله برقی بودم که یه دختر بچه هم بود ازم پرسید عمو ساعت چنده؟منم گفتم 6 دیدم گفت یعنی تا 9 چند ساعت مونده؟منم گفت 3 ساعت!دیدم نالید که 3 ساععععت!خسته شدم خیلی.بعد رفت یه طرف .منم بعد رفتم طرفش یه جوراب خریدم بعد گفتم عمو جون چیزی می خوای بخرم بخوری؟گفت نه!!به خدا چند بار گفتم اونم گفت نه که اخرش گفت خوب. بعد رفتیم سراغ فست فودی گفت ازین چیسب های چسبناک می خوام!گفتم چی؟گفت چیسب چسبناک!فهمیدم چیبس و پنیر می خواد طفل معصوم. هر کاری کردم براش ساندویج بخرم پیتزا بگیرم نگزاشت که نگزاشت .تازه کلی هم ازم تشکر کرد فقط یادمه اون شب از خودم بدم اومده بود شبشم خوابم نبرد (با بغض) .هرچند که زمان زیادی لازم نداشت که از خاطرم بره و برم سراغ مصرف گرایی بی ارزشم و روزمرگی . خواهشم از دوستان گلم اینه هرچند وقت یه بار هرکدوم ازین بچه ها رو دیدید کمک مالی نکنید که فقط باعث میشه پدر بی عرضش بیشتر بفرستتش بیرون ولی محبت کردن و خوراکی خریدن هرچند یه لحظه ولی باز دل بچه هارو شاد می کنه 5
fateme-bay 1232 ارسال شده در 26 آذر، 2012 یه روز منم یه دختر بچه خیلی خیلی کوچولو فکر کنم 4 یا نهای 5 سال داشت رو دیدم که گریه میکرد و میرفت جگرم آتیش گرفت... خواستم ازش بپرسم چی شده/ کمکش کنم نمیدونم چرا نکردم...خیلی ناراحت شدم 3
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 26 آذر، 2012 این بچه ها باز قابل تحمل ترند. تا پیرمردهایی که کارهای سخت باربری رو انجام میدن. آدم وقتی اینا رو میبینه از زندگی سیر میشه چند سال پیش با مادرم رفته بودیم خرید....یه پیر مرد رو دیدم یه گوشه نشسته...خیلی پیر بود....چند تا بادکنک دستش بود که بفروشه.... دلم خون شد..... 4
Ice Dream 472 ارسال شده در 26 آذر، 2012 یه تامین اجتماعی پیشرفته می تونه سالمند ها و کودکان آسیب دیده رو تحت پوشش بگیره که اینجور صحنه ها پدید نیاد تو سطح شهرها... اما کو؟ وقتی بزرگترین اختلاسها تو بیمه ها رخ می ده..............! 1
ارسال های توصیه شده