رفتن به مطلب

فرهنگ و ازادی


anvil

ارسال های توصیه شده

امیدوارم تکراری نباشه :whistle:

 

"از راه تعلیم و تربیت نیست که یک ملت به ازادی میرسد بلکه این ازادی است که فرهنگ مردم را میسازد"

برنارد شاو

 

ازادی=ازادی اندیشه+بیان

فرهنگ=علم هنر دانش ادب معرفت تعلیم و تربیت

 

خیلی کوتاه میپرسم

به نظر شما اینطوریه؟

چرا اینطوریه؟

این دو اصلا به هم مرتبطند؟

  • Like 17
لینک به دیدگاه

مسلما آزادی است که میتواند فرهنگ بسازد.

 

فرهنگ نتیجه ذهن انسانهای آگاه است،اگر ذهن ها دربند باشند،فرهنگ هم دربند خواهد بود.

 

با فرهنگ ترین کشورهای دنیای امروز،کشورهایی هستند که آزادی مدنی در آن ها بیشتر است.

 

من فرهنگ را به شعور زندگی اجتماعی و فردی و احترام به حقوق دیگران تعبیر میکنم.

  • Like 7
لینک به دیدگاه
مسلما آزادی است که میتواند فرهنگ بسازد.

 

فرهنگ نتیجه ذهن انسانهای آگاه است،اگر ذهن ها دربند باشند،فرهنگ هم دربند خواهد بود.

 

با فرهنگ ترین کشورهای دنیای امروز،کشورهایی هستند که آزادی مدنی در آن ها بیشتر است.

 

من فرهنگ را به شعور زندگی اجتماعی و فردی و احترام به حقوق دیگران تعبیر میکنم.

 

پس تا زمانیکه به این نوع ازادی نرسیم نمیتونیم انتظار با فرهنگ بودن داشته باشیم؟

خب این شعور زندگی چطور بدست میاد؟باید اموزش داده باشه؟

  • Like 6
لینک به دیدگاه
پس تا زمانیکه به این نوع ازادی نرسیم نمیتونیم انتظار با فرهنگ بودن داشته باشیم؟

خب این شعور زندگی چطور بدست میاد؟باید اموزش داده باشه؟

 

دقیقا، تا یک ملتی آزادی فکری و روانی نداشته باشه، با فرهنگ نمیشه.

 

شعور زندگی کردن هم باید از بچگی آموزش داده بشه، که باز مستلزم حکومتی آزاد اندیش است.

 

امنیت روانی مردم کشورهایی نظیر سوئیس و دانمارک و.... طبق نظرسنجی ها خیلی بالاست.

 

آیا اونها تاریخ خاصی در گذشته دارند و یا شعرا و پیامبران و .......

 

نه هیچکدوم را ندارند،فقط میدونن که ارزش انسان خیلی بالاتر از این حرفاست و به جای آنکه او را مدام جلوی معبودهای زمینی و آسمانی، تحقیرش کنند ارزش خودش را بهش نشان میدن.

  • Like 7
لینک به دیدگاه
دقیقا، تا یک ملتی آزادی فکری و روانی نداشته باشه، با فرهنگ نمیشه.

 

شعور زندگی کردن هم باید از بچگی آموزش داده بشه، که باز مستلزم حکومتی آزاد اندیش است.

 

امنیت روانی مردم کشورهایی نظیر سوئیس و دانمارک و.... طبق نظرسنجی ها خیلی بالاست.

.

 

ازاد اندیشی یعنی اینکه به هر عقیده ای مجال ابراز بدیم و از هر عقیده ای اجازه انتقاد داشته باشیم.این باعث هرج و مرج نیست؟بعضی عقاید واقعا باعث هرج و مرجند!!

نوع انتقاد هم خیلی مهمه.انتقادهای کوبنده ایجاد دشمنی میکنه.پس انتقاد کردن هم نیاز به اموزش داره؟

اصلا این ازادی بایدچه جوری باشه که هر کی هر چی دلش خواست نگه و انجام نده؟هیچ مرزی نداشته باشه؟

  • Like 6
لینک به دیدگاه
ازاد اندیشی یعنی اینکه به هر عقیده ای مجال ابراز بدیم و از هر عقیده ای اجازه انتقاد داشته باشیم.این باعث هرج و مرج نیست؟بعضی عقاید واقعا باعث هرج و مرجند!!

نوع انتقاد هم خیلی مهمه.انتقادهای کوبنده ایجاد دشمنی میکنه.پس انتقاد کردن هم نیاز به اموزش داره؟

اصلا این ازادی بایدچه جوری باشه که هر کی هر چی دلش خواست نگه و انجام نده؟هیچ مرزی نداشته باشه؟

 

شما اگر به کرامت یک انسان احترام بذاری و بهش آزادی فکری بدی،همون اندیشه او مانع از خلاف کردن میشه.

یعنی شما باوجودیکه مجاز به انجام هر کاری هستی،خودت بزرگترین مانع برای خودت میشی که حقوق دیگران را پایمال نکنی.

 

باید برین یکی از کشورهای آزاد را از نزدیک ببینین،تا حرف منو متوجه بشین.

 

ببینید با وجودیکه پوشش در انجا آزاد است مردم چطوری لباس میپوشند،تو ایران که پوشش آزاد نیست چطور میپوشند و کدامیک تحریک آمیز تره.

  • Like 6
لینک به دیدگاه

به نظر من سطح دانش مردم می تونه فرهنگ رو ایجاد کنه .

هزار که به مردم آزادی بدیم و یا اینکه قانون براشون بنویسیم فرهنگ سازی نمیشه.

آزادی به درد کسی می خورد که فرق خوب و بد رو بداند.

آزادی به درد کسی می خورد که طاقت شنیدن انتقاد را داشته باشد.

و یا اینکه قانون به درد کسی می خورد که توانایی انجام آن را داشته باشد.

و موارد دیگر که تو این مقوله جای میگیرد.

که همه آن ها مستلزم سطح سواد و آگاهی مردم است.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
به نظر من سطح دانش مردم می تونه فرهنگ رو ایجاد کنه .

هزار که به مردم آزادی بدیم و یا اینکه قانون براشون بنویسیم فرهنگ سازی نمیشه.

آزادی به درد کسی می خورد که فرق خوب و بد رو بداند.

آزادی به درد کسی می خورد که طاقت شنیدن انتقاد را داشته باشد.

و یا اینکه قانون به درد کسی می خورد که توانایی انجام آن را داشته باشد.

و موارد دیگر که تو این مقوله جای میگیرد.

که همه آن ها مستلزم سطح سواد و آگاهی مردم است.

 

بله. دقیقا. مردم باید در قدم اول آگاهی و شناخت داشته باشن که به مدد تربیت صحیح فراهم میشه. بعد باید آزاد باشن. در واقع فرهنگ رو باید زیر سایه آزادی القا کرد. و البته قانون هم در این زمینه نقش تعیین کننده ای داره. قانون باید به این فرآیند نظارت داشته باشه و ابزار مورد نیاز رو تعریف کنه و در اختیار عملگرها بزاره. و البته قانون وظیفه حفاظت از آزادی رو هم باید داشته باشه.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
بله. دقیقا. مردم باید در قدم اول آگاهی و شناخت داشته باشن که به مدد تربیت صحیح فراهم میشه. بعد باید آزاد باشن. در واقع فرهنگ رو باید زیر سایه آزادی القا کرد. و البته قانون هم در این زمینه نقش تعیین کننده ای داره.قانون باید به این فرآیند نظارت داشته باشه و ابزار مورد نیاز رو تعریف کنه و در اختیار عملگرها بزاره. و البته قانون وظیفه حفاظت از آزادی رو هم باید داشته باشه.

 

این تربیت صحیح چه کسی انجام میده؟خانواده؟جامعه؟قانون؟

میشه بیشتر راجب تربیت توضیح بدی؟یعنی همه چیز باید به مردم یاد داد؟

یعنی در هر موردی باید یک نظارت قانونی باشه؟در مورد عقاید هم باید اینجوری باشه؟

  • Like 2
لینک به دیدگاه
این تربیت صحیح چه کسی انجام میده؟خانواده؟جامعه؟قانون؟

یعنی در هر موردی باید یک نظارت قانونی باشه؟در مورد عقاید هم باید اینجوری باشه؟

 

به به. چه سوال خوبی.

 

خرد جمعی قانون رو تدوین میکنه. بر اساس اخلاقیات. و آموزه های انسانی و تعاریفی که از آزادی و حقوق مدنی وجود داره.

 

دولت موظفه تحت فرایندهای قانونی ترتیبی بده این تربیت صحیح و مقتضی در همه حوزه های اجتماعی از مدرسه و خیابان و سینما گرفته تا خانواده اعمال بشه.

 

و اما در همه موارد قرار نیست قانون نقشی داشته باشه. قانون با کلیاتی از مصالح در ارتباطه. و این مصالح همونطور که گفتم آزادی و حقوق مدنی و ... است.

 

ولی عقاید در حوزه فردی افراد باقی میمونه و باز آزادی در عقاید هم به مدد قانون تامین میشه.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
به به. چه سوال خوبی.

 

خرد جمعی قانون رو تدوین میکنه. بر اساس اخلاقیات. و آموزه های انسانی و تعاریفی که از آزادی و حقوق مدنی وجود داره.

 

دولت موظفه تحت فرایندهای قانونی ترتیبی بده این تربیت صحیح و مقتضی در همه حوزه های اجتماعی از مدرسه و خیابان و سینما گرفته تا خانواده اعمال بشه.

 

و اما در همه موارد قرار نیست قانون نقشی داشته باشه. قانون با کلیاتی از مصالح در ارتباطه. و این مصالح همونطور که گفتم آزادی و حقوق مدنی و ... است.

 

 

تعاریفی که از اخلاقیات و ازادی میشه در هر جامعه ای متفاوته یا حداقل از نظر شدت ممکنه فرق داشته باشه.شاید تعریف اون جامعه لزوما تعریف درستی نباشه.شاید هم خرد جمعی یک جامعه در حد کفایت برای این موضوع نباشه که این به اموزه های یک جامعه برمیگرده.یک جامعه مذهبی قطعا تعریف متفاوتی از ازادی در مقابل یک جامعه مثلا غربی داره.

با این حساب باز هم میتونه اعمال سلیقه بشه در تدوین قانون.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
شما اگر به کرامت یک انسان احترام بذاری و بهش آزادی فکری بدی،همون اندیشه او مانع از خلاف کردن میشه.

یعنی شما باوجودیکه مجاز به انجام هر کاری هستی،خودت بزرگترین مانع برای خودت میشی که حقوق دیگران را پایمال نکنی.

 

باید برین یکی از کشورهای آزاد را از نزدیک ببینین،تا حرف منو متوجه بشین.

 

ببینید با وجودیکه پوشش در انجا آزاد است مردم چطوری لباس میپوشند،تو ایران که پوشش آزاد نیست چطور میپوشند و کدامیک تحریک آمیز تره.

 

پس میشه در هر جامعه ای با هر زمینه فکری که داره با عبور ازین مرحله بشه به یک ملت متمدن رسید.فقط این قدم مهمه.یعنی ازادی دوای هر دردیه.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
تعاریفی که از اخلاقیات و ازادی میشه در هر جامعه ای متفاوته یا حداقل از نظر شدت ممکنه فرق داشته باشه.شاید تعریف اون جامعه لزوما تعریف درستی نباشه.شاید هم خرد جمعی یک جامعه در حد کفایت برای این موضوع نباشه که این به اموزه های یک جامعه برمیگرده.یک جامعه مذهبی قطعا تعریف متفاوتی از ازادی در مقابل یک جامعه مثلا غربی داره.

با این حساب باز هم میتونه اعمال سلیقه بشه در تدوین قانون.

 

اتفاقا نظر من اینه که اخلاقیات در همه جای جهان مطلق و یکسانه. و اگر تفاوتهایی وجود داره صرفا به دلیل دخل و تصرف های عمدی برای منافع شخصی بوده.

 

وگرنه کیه که بگه دروغ، تجاوز، جنایت و شکنجه خوبه؟

  • Like 2
لینک به دیدگاه
اتفاقا نظر من اینه که اخلاقیات در همه جای جهان مطلق و یکسانه. و اگر تفاوتهایی وجود داره صرفا به دلیل دخل و تصرف های عمدی برای منافع شخصی بوده.

 

وگرنه کیه که بگه دروغ، تجاوز، جنایت و شکنجه خوبه؟

 

دخل و تصرفها میتونه برای منافع گروهی هم باشه.همینکه اخلاقیات مطلقه خودش خیلی جای حرف داره.

مواردی که خط دوم گفتین ممکنه برای خیلیها توجیه پذیر باشه و شده.

مثلا توی کشور خودمون واقعا اکثریت دروغ کار بدی میدونن؟!!

  • Like 2
لینک به دیدگاه
دخل و تصرفها میتونه برای منافع گروهی هم باشه.همینکه اخلاقیات مطلقه خودش خیلی جای حرف داره.

همینهایی که خط دوم گفتین ممکنه برای خیلیها توجیه پذیر باشه و شده.

مثلا توی کشور خودمون واقعا اکثریت دروغ کار بدی میدونن؟!!

 

ببینید ما با مصداق ها کاری نداریم. داریم بحث تئوریک میکنیم. البته نه به این معنی که عملی نیست. چنانچه ملت هایی در گوشه و کنار دنیا به این نقطه رسیدن. البته نه به طور کامل ولی تا حدود زیادی نزدیکن. و این نشون دهنده اینه که اکثریت خواهان آزادی هستن و رسیدن به آزادی با دروغ و جنایت محقق نمیشه. کسی هست که نظری خلاف این داشته باشه؟ یعنی کسی هست که فکر کنه با دروغ و جنایت و تجاوز میشه به آزادی دست پیدا کرد؟

 

خوب قطعا جواب منفیه و به همین دلیل میگم اخلاقیات مطلقه.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
ببینید ما با مصداق ها کاری نداریم. داریم بحث تئوریک میکنیم. البته نه به این معنی که عملی نیست. چنانچه ملت هایی در گوشه و کنار دنیا به این نقطه رسیدن. البته نه به طور کامل ولی تا حدود زیادی نزدیکن. و این نشون دهنده اینه که اکثریت خواهان آزادی هستن و رسیدن به آزادی با دروغ و جنایت محقق نمیشه. کسی هست که نظری خلاف این داشته باشه؟ یعنی کسی هست که فکر کنه با دروغ و جنایت و تجاوز میشه به آزادی دست پیدا کرد؟

 

خوب قطعا جواب منفیه و به همین دلیل میگم اخلاقیات مطلقه.

 

این ازادی مورد نظر شما چیه؟اتفاقا من فکر میکنم که خیلیها معتقدند با دروغ میشه به ازادی رسید.

اما بحث این بود که با ازادی بشه به اخلاقیات رسید.

بعضی از مکتبها هم هستند که بطور غیر مستقیم موارد ضداخلاقی ترویج میکنن.حرفمم این بود که مثلا جایی که اکثریت وابسته به این طرز تفکر باشن میتونن تعریف درستی از اخلاقیات کنن؟

در یک کشوری یک موردی میتونه ضدارزش باشه در حالیکه کشور دیگه ممکنه اینجور نباشه.

قانون هم بر اساس ارزشها و هنجارها نوشته میشه.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
این ازادی مورد نظر شما چیه؟اتفاقا من فکر میکنم که خیلیها معتقدند با دروغ میشه به ازادی رسید.

اما بحث این بود که با ازادی بشه به اخلاقیات رسید.

بعضی از مکتبها هم هستند که بطور غیر مستقیم موارد ضداخلاقی ترویج میکنن.حرفمم این بود که مثلا جایی که اکثریت وابسته به این طرز تفکر باشن میتونن تعریف درستی از اخلاقیات کنن؟

در یک کشوری یک موردی میتونه ضدارزش باشه در حالیکه کشور دیگه ممکنه اینجور نباشه.

قانون هم بر اساس ارزشها و هنجارها نوشته میشه.

 

آزادی از نظر من مطلقه. چنانچه در آمریکا آزادی نزدیک به مطلقه.

 

و اما من گفتم فرهنگ یا اخلاقیات باید در سایه آزادی القا بشن. نگفتم از آزادی به اخلاقیات برسیم.

 

نه دیگه. وقتی اکثریت تعریف درستی از اخلاقیات ندارن به همون تعابیری که از نظر خودشون درسته میرسن.

 

وقتی اکثریت به دروغ معتقدن خوب صداقت میشه منافات با اخلاقیاتشون. خوب قانونی که مینویسن هم به همونجا میکشونتشون دیگه. و البته این خواسته خودشون خواهد بود. کجاش منافات داره با حرفای من؟

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...