گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۰ جهان بيني اسلامي، شهرهاي دوران اسلامي را از شهرهاي ماقبل آن (پارتي) متفاوت و متمايز كرده است. شهروند شهردوران اسلامي ، همچون روستايي و يا ايلياتي معتقد به جهانبيني اسلامي، فرمانبردار احكام اسلامي، امام ، خليفه و يا نمايندگان آنان است، بنابراين شهر داراي زندگي مستقل و خاص با مقررات و امتيازات متفاوت نبود و از اين لحاظ تفاوتي بين شهر و ده (جز تفاوتهاي ناشي از جمعيت ، استقرار ديوانها ، جامع و غيره) وجود نداشت و نقش ديني دوران اسلامي بر اهداف نظاميـ اقتصادي حكومتهاي مستقر در آن شهر اولويت داشت. فارغ از سبكهاي مختلف ، سه عنصر مسجد، بازار و محله ، مشخصه شهر دوران اسلامي مي باشد كه به اختصار مورد بررسي قرار مي گيرند : مسجد : دولت اسلامي در شهر متولد مي شود و با توجه به اينكه تشكيل اين دولت براي اولين بار در « مسجد » صورت گرفت ، بنابراين وجود مسجد جامع به يكي از مشخصات اصلي شهر دوره اسلامي تبديل مي گرديد. اين امر تا آن حد اهميت دارد كه در دوران اوليه دولت اسلامي و قبل از تشكيل حكومتهاي محلي ، سكونتگاهي به مقام شهر مي رسيد، كه صاحب جامع باشد. مسجد جامع علاوه بر نقش ديني ، نقشهاي سياسي و اجتماعي بسيار قوي مي يافت. دولت اسلامي از مفاهيم آرماني برادري ، برابري و نفي هرگونه تمايزات اجتماعي آغاز نمود و به سازماني قاهر و مملو از تمايزات اجتماعي تبديل شد. اين تغيير و تحول نمود كالبدي نيز داشت و در مسجد ، بازار و محله بروز كرد. تطور نمود كالبدي مسجد را در چهار دوره ميتوان بررسي كرد : دوره اول : مدت كوتاهي از صدر اسلام را شامل مي شود كه مسجد ساده و بيپيرايه بود و الگوي آن مسجدالنبي است. در اين دوره مسجد در پر رفت و آمدترين نقطه شكل گرفت و با مصالحي مانند مصالح ساختمانهاي پيرامون ساخته شد. دوره دوم : عمدتاً حكومت بنياميه را شامل ميشود، در عين آنكه مسجد در رابطه كامل با قدرت اسلامي قرار داشت ولي در كنار خود دارالاماره را به عنوان مقر حكومت دارا بود و جامع در ارتباط مستقيم با شارع عام و بازار استقرار مي يافت. در اين دوره شهر جايي بود كه داراي جامع باشد. دوره سوم : خلافت عباسيان و تشكيل امپراتوري اسلامي را شامل ميشود. در اين دوره مسجد به طور كامل از دارالاماره جدا شد و مفاهيم فضايي كهندژ ، شارستان و ربض از نو زاده شدند. جامع به عنوان مكان اصلي اجتماعات مردمي، به كلي خود را از حكومت جدا كرد و از شكل ساده و بيپيرايه دوره اول و تا حدودي دوره دوم ، خارج شد ، با اين حال هنوز شهر به جايي گفته ميشد كه داراي جامع باشد. دوره چهارم : به ظهور حكومتهاي قدرتمند محلي در دل امپراتوري اسلامي باز مي گردد. در اين دوره، در شكل و توزيع مساجد تغييرات بنيادين آشكار گرديد. مسجد به مكاني به منظور خودنمايي حكومتها و با ظاهري پرشكوه و معماريهاي يادماني تبديل شد. در اين دوره، مدارس زيادي در جوار مساجد احداث گرديد و هر سكونتگاهي با داشتن جامع لزوماً شهر به شمار نميآمد. بازار : ايجاد بازار و ميدان در كشورهاي مفتوحه توسط دولت اسلامي نقش اساسي به اين دو عنصر در سازماندهي شهر دوره اسلامي داد به گونهاي كه با تقريبي نزديك به يقين ميتوان از بازار و ميدان به عنوان عناصر اصلي شهر دوره اسلامي ياد كرد. بازار نيز مانند مسجد از شكل ساده شروع شده و به تدريج پيچيدگي فضايي و انتظام كامل مييافت. در واقع بازار نيز به عنصري براي خودنمايي حكومتهاي محلي و منطقهاي تبديل گرديد. بازار در دوره اسلامي مانند دوره ساساني در ميان شهر قرار گرفت و از ميدان اصلي شهر (مقر حكومتي) به سوي باروي شهر امتداد پيدا كرد با اين تفاوت كه بازار به دور مسجد و مدرسه ميچرخيد. راستههاي مختلف بازار با توجه به عملكردشان در نزديكي و يا با فاصلهاي از مسجد قرار ميگرفتند بدينترتيب : نخست بازار مهر و تسبيح فروشان، سپس بازار كتابفروشان و صحافان ، بازار پارچه فروشان و غيره تا بازار دباغان و رنگرزان ، كه به علت آلودگي ، از مسجد فاصله زيادي داشتند. محله : عليرغم اينكه در بدو تشكيل دولت اسلامي ايجاد قشربندي اجتماعي بر مبناي قوم، قبيله ، نژاد نفي ميگرديد ، اما در زمان تشكيل امپراتوري اسلامي، اين محلهبنديها گسترش مييافت كه مبناي آن برخلاف دوران ساساني نه براساس نظام كاستي و طبقاتي بلكه براساس تفاوتهاي قومي ، قبيله اي بود. در اين دوره محلات در تضاد و تقابل با يكديگر بودند و ارتباط محله با سازمان اجتماعي عشيرهاي خود (جامعه شهري، روستايي و ايلاتي) بسيار بيشتر از رابطه آن با محلات مجاورش بود. هر يك از محلات مسجد، بازارچه ، مدرسه ، آب انبار، قنات و حمام خاص خود را داشت. با توجه به وجود مشخصات مشترك مذكور در شهرهاي اسلامي سبكهاي مختلف شهرسازي در دوران اسلامي شامل سبكهاي خراساني ، رازي، آذري و مكتب اصفهان، مورد بررسي قرار ميگيرد. 5 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۰ سبك خراساني (قرن يكم تا قرن چهارم هـ .ق.) در قرن اول تا چهارم هجري ، كه با حكومت سامانيان در خراسان مقارن بود نهضتهاي مختلف علمي، ادبي، آموزشي ، مذهبي ، تصوف و غيره به دلايلي چون از ميان رفتن نظام كاستي، آميخته شدن تمدنهاي مختلف ، اجازه برخورد آزاد آراء و انديشهها از سوي حكومت و توليد قابل توجه كاغذ در چين ، رشد مي يافت و سبك خراساني در زمينههاي مختلف از جمله شهرسازي ظهور پيدا كرد. سازمان شهر، در دولت ساماني به كلي با آنچه كه از قبل وجود داشت تفاوت يافت. شهر به دليل وجود امنيت نسبي به مراتب وسيعتر از نمونه كهن خويش شد و ديوارهاي شارستان (ناشي از نظام كاستي) فرو ريخت و الگويي جديد در شهرسازي پديد آمد. دو راسته اصلي در جهات اربعه و در ميداني مركزي با يكديگر تلاقي ميكردند كه در اطراف آن علاوه بر ديوانها ، جامع شهر نيز قرار ميگرفت و دهانه راسته اصلي بازار به آن باز ميشد. بازار در حركت خويش به سوي دروازههاي شهر، محلات متفاوت را به وجود آورد كه اين مورد تا قرن چهاردهم هـ .ق. نيز محفوظ ماند. كشاورزي ، تجارت و صنعت و سه جامعه ايلي ، روستايي و شهري در هم آميخته ميشد و شهر هم شهر اصلي را در بر ميگرفت و هم روستاهاي نزديك را شامل ميشد. يكي از نكات قابل توجه در شهرسازي سبك خراساني ، انسجام انداموارهاي فضاهاي كالبدي است كه به تبع نظم آبرساني، نظام دسترسيها ، مراكز محلات ، ميادين و ميدانچهها. 3 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۰ سبك رازي (قرن چهارم تا قرن هفتم هـ .ق.) سبك رازي با توجه به تغيير شرايط اجتماعي در قرن چهارم و قرون پنجم و ششم قابل بررسي است. قرن چهارم با اوج دگرگونيها و تجديد حيات علمي و ادبي در ايران مقارن بود و آزاديهاي متعدد در زمينههايي چون دين و انديشه و رجوع به مفهوم برادري و برابري سازمان فضايي ـ كالبدي شار اين دوران را نيز تحتتأثير قرار داد. در اين دوران شهرهاي بزرگي چون سيراف ، ري ، اصفهان، نيشابور، طوس ، جرجان و شيراز (فناگرد خسرو) نام خود را در تاريخ ثبت كردند. دو نكته قابل توجه شكوفايي انجمنهاي صنفي و خودنمايي مدرسه ، به عنوان يكي از عناصر پايهاي شار، متأثر از توجه به آزادانديشي و آموزش ، مي باشد. كالبد شهر كماكان بر ميدان مياني پيافكنده شد كه در اطراف آن ديوانها، بازارها و جامع قرار داشتند. اما در قرون پنجم و ششم ، تجديد حيات علمي و ادبي ، با به قدرت رسيدن تركان سلجوقي در ماوراءالنهر و خراسان افول پيدا كردند. در اين دوران ، آزاديهاي اجتماعي از ميان رفت و شريعت اسلامي به مقياسي وسيع ، با اوضاع و احوال جديد سياسي وفق داده شد. دولت مالكيت آب و زمين را به دست گرفت و نظام اقطاع و تيولداري زمان ساسانيان به روي كار آمد. دولت در هر جا حاضر بود و امنيت لازم براي توليد و مبادله فراهم شد، در نتيجه ، شهرنشيني و شهرسازي رشد نمود و شار بزرگ و گسترده ، و دولت سلجوقي و سپس دولت خوارزمشاهي ، متولد شد. شار دولتي سلجوقي و خوارزمشاهي ، بر مبناي سازمان اجتماعي ـ عقيدتي حاكم بنيان نهاده شد و محلات در ستيز با يكديگر، مانند دوران ساساني ، رشد مييافت البته مبناي اين ستيز تفاوتهاي ديني ، مذهبي ، قومي و نژادي بود. سازمان فضايي شهر در اين دوره عبارت بود از ميدان اصلي و بزرگ (اغلب در ميانه شهر) كه در پيرامون آن كاخها ، ديوانها ، جامع و گاه بيمارستان قرار داشت. دهانه اصلي بازار به اين ميدان باز ميشد و شاخههاي خود را در شهر ميگستراند و در اطراف آن محلات شكل گرفتند. مدارس و مساجد در مسير معابر و گذرهاي اصلي واقع شدند، هر محله براي خود مسجد ، مدرسه ، حمام ، بازارچه ، گورستان و امثال آن داشت و كل مجموعه شهري درون باروهاي مستحكم واقع ميشد. 3 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۰ سبك آذري (قرن هفتم تا قرن يازدهم هـ .ق.) مغولان بنيانهاي سازمان شهري كشور را از هم گسستند و شهرگرايي را نزديك به يك قرن بيمعنا ساختند. كليه شهرهاي بزرگ همچون مرو، بخارا، سمرقند، نيشابور، ري و امثال آنها ويران شد و به علت ارتباط زياد شهر و روستا، با تخريب و سقوط شهر، روستاهاي تابعه نيز از ميان رفت و بدينترتيب دفتر حدود چهارصد ساله نهضت علمي ، ادبي ، هنري بسته شد. اولين حركت براي ساماندهي دولت در زمان هولاكوخان و توسط خواجه نصيرالدين طوسي انجام گرفت و مراغه به پايتختي انتخاب شد. دومين حركت نيز توسط رشيدالدين فضلالله و در زمان غازانخان صورت گرفت. فقدان شبكه شهري ، يكي از مهمترين خصيصههاي شهرسازي ايران در عهد مغول بود. نبود دولت و ناامنيهاي موجود باعث ميشد هر كجا كه خان مغول سكني ميگزيد مردم هم به آن شهر روي آورند. به همين دليل در سبك آذري ، تك شهرهايي چون تبريز رشد كردند. شهر شام غازاني (شنب غازان) ، ربع رشيدي و سلطانيه از جمله شهرهاي جديدي بودند كه در عهد مغول ساخته شدند. ربع رشيدي شهريي بود كه در كناره شرقي تبريز احداث شد و هزارخانه در آن جاي رفت. اين شهر داراي محلات متفاوت ، عمارات و كتابخانهاي بزرگ و طرحي شطرنجي بود. علاوه بر ربع رشيدي دو شهر ديگر يعني شنب غازان و سلطانيه نيز داراي طرح شطرنجي بودند. درخصوص كالبد شهري در اين دوران منابع اندكي در دست است اما به طور كلي ميتوان گفت كه رشد تك شهرها، طرح شطرنجي و جدا بودن محلات از يكديگر از ويژگيهاي سبك آذري ميباشند. 4 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۰ مكتب اصفهان (قرن يازدهم تا شروع قرن سيزدهم هـ .ق.) با انقراض حكومت مغولان ، رشد مذهب شيعه نخست با نهضت سربداران شروع شد و سپس با استقرار دولت صفوي به بار نشست. حكومت صفوي با تكيه بر مفاهيم عرفاني از سويي، و تكيه بر تعابير و تفاسير شريعت از نقطه نظر مذهب شيعه از سويي ديگر، موفق شد تا پايگاه اجتماعي بسيار گستردهاي را در پهنهاي وسيع به دست آورد و بدينسان متمركزترين دولت ايراني دوره اسلامي را بعد از دولت قاهر ساساني شكل دهد. دولت صفوي بنا به سنتهاي كهن ، سازماندهي ، راهاندازي و ايجاد تأسيسات و تجهيزات زيرساختي را بر عهده گرفت و رشد اين تأسيسات ، رونق شهرگرايي و شهرنشيني را نيز به دنبال داشت. در اين دوره مفهوم شهر مجدداً ابداع شد و شهر تركيبي بود از فعاليتهاي كشاورزي ، صنعتي و بازرگاني ، در عين حال مقر ديواني و حضور دولت نيز به شمار ميآمد. در اين دوره ، جمعبندي ماهرانه از هنر، معماري و شهرسازي روزگاران كهن به گونهاي بود كه خود سبك جديدي را در اين عرصهها سبب گرديد (حبيبي ، 1374). سبك اصفهان ، تحقق آرمانشهر دولت صفوي ، شهر ـ قدرت ، شهر ـ نمايش ، شهر ـ بازار، شهرـ سرمايه و شهر ـ ايوان بود. علاوه بر اينها ، شهر در مكتب اصفهان با منطقه تحت نفوذ ارتباط مستقيم و دو سويه داشت ، لذا شهر ـ منطقه نيز بود. ويژگيهاي كالبدي شهرهاي مكتب اصفهان را ميتوان به اختصار به صورت زير بيان كرد : يك محور جديد و وسيع شهري (چهارباغ) كه تا اين زمان در شهرسازي و شهر ايراني سابقه نداشت طراحي شد. ميداني وسيع و گسترده با تعريفي روشن و صريح در شهرها ايجاد شد كه در اطراف آن گرمابه ، مسجد و مدرسه ، خانقاه و مسجد ، آب انبار و بازارچه و امثال آن ، وجود داشت. براي اولين بار منطقهبندي شهري معنا پيدا كرد. مجموعههاي شهري جديد در كنار شهرهاي كهن به عنوان يك دستورالعمل در همه جا به كار گرفته شد و بدين طريق مهر و نشان مكتب اصفهان را بر شهرهاي موجود وارد كرد. هر مجموعه زيستي (شهر و يا روستا) از اين پس داراي يك ميدان و يا مركز ثقل شد و عناصر اصلي حكومتي و ديواني ، ديني و اقتصادي در كنار آن قرار گرفتند. طراحي مجموعه شهري و نه بناي منفرد معماري بنيان نهاده شد. شهرسازي مكتب اصفهان ويژگيهاي ديگري را نيز همچون سلسله مراتب فضايي ، تعادل و توازن ، فضاي انساني و مردموار، فقدان نقطه گريز ، وحدت در عين كثرت و كثرت در عين وحدت و ويژگيهايي از اين قبيل را دارا بود. (حبيبي ، 1374) 4 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۰ سبك تهران (اوايل قرن سيزدهم تا سال 1299 هـ .ش.) دو دسته از عوامل دروني و بروني موجب ظهور سبك و يا نهضت « بازگشت » در دوران قاجار شد. مهمترين عامل دروني ، تمايل دولت قاجار براي منسوب كردن خود به حكومت مقتدر صفوي و حكومتهاي پيش از آن بود. عامل بيروني نيز مواردي ، چون تمايل دولت قاجار براي تعريف هويتي تازه از ايران در رابطه با جهان جديد، تلاش افرادي همچون قائم مقام فراهاني و ميرزاتقيخان اميركبير براي ايجاد سازمان ديواني جديد و آموزش افرادي دگرانديش را شامل ميشد. 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده