رفتن به مطلب

.:: برای لحظه های بی قراری ... ::.


ارسال های توصیه شده

یک نفر دلش شکسته بود

توی ایستگاه استجابت دعا،منتظر نشسته بود

منتظر ولی دعای او دیر کرده بود

او خبر نداشت که دعای کوچکش

توی چهارراه آسمان،گیر کرده بود

...****

برف ها کم کم آب می شوند

شب،ذره ذره آفتاب می شود

و دعای هر کسی رفته رفته توی راه

مستجاب می شود...

لینک به دیدگاه

در مرداب کثیف قلبم

زالوهای سیاه شیطانی

که زاییده این مغز توخالی است

خون باطن پاکم را مکیده اند

و من همچنان چشم به راه

......خدای نادیده و ناشناخته ام می باشم

که فرشته نجاتش را

برای پاک کردن این مرداب گندیده بفرستد

چه بیهوده هوسی!

که من خود به دست خود

خانه پاکش را به لجنزار کشیدم

و هنوز

معتقدم که در دل من است

من خود او را بیرون کردم

و کنون انتظار کمک دارم؟!

دعايم کنيد که خدا را برگردانم

دعايم کنيد

لینک به دیدگاه

یک قهوه خانه

یک استکان چای

یک صندلی که منتظر است

تا آرزوی دلی را بر آورده کند

روبرویم هنوز منتظر هم صحبتیست ... که فقط حرف بزند

...همین..هر چه که باشد

باور می کنی

دل که می گیرد

تمام قهوه خانه های جهان

تلخی چای را باور می کنند

فلسفه عشق چیزی شبیه خالی بودن یک صندلیست

باور کن

و صندلیه روبروی من فیلسوفترین صندلیه دنیا

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...