Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 21- انزوا(isolation): تفكيك جزء و مولفه هيجان از خاطرات، تجارب و افكار دردناك. انباشت تمام هيجانات در يك بخش ذهني محبوس و غير قابل دسترس. مثال: دانشجوي پزشكي بدون احساس ترس از مرده و يا مرگ جسد تشريح را كالبد شكافي ميكند. مثال: كارمند بانك هنگام رويارويي با سارق با خونسردي و آرامش سارق را ناكام ميسازد اما پس از اينكه سارق بانك را ترك ميكند، وي بلافاصله از ترس ميلرزد و يا گريان ميشود. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 22- خيالپردازی(fantacy): فرد به منظور گريز موقتي از شرايط دردناك به خيالپردازي روي مي آورد. هدايت آرزوهاي دست نيافتني و يا نامقبول به قوه تخيل. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 23- پيوند جويی(affliation): كمك خواستن و حمايت ديگران را خواستار شدن. تسهيم مشكلات با ديگران. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 24- بي ارزش سازی(devaluation): فرد اهداف مطلوب و خواستني اما غير قابل دسترس را بي ارزش و معيوب معرفي ميكند. مثال: مصداق ضرب المثل گربه دستش به گوشت نميرسد ميگويد بو ميدهد. مثال: فردي كه در مصاحبه ورودي استخدام رد ميشود، شركت مورد نظر را بي اعتبار معرفي ميكند. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 25- ناچيز شماری(trivializing): كوچك شمردن و بي اهميت شمردن مسايل مهم وجدي. مثال: فرد پس از به زمين خوردن، پس از برخاستن ميخندد. مثال: پسري كه از سوي دختري طرد ميگردد به دوستانش ميگويد كه آن دختر زياد هم خوشگل نبود 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 26- طفره و انحراف(deflection):منحرف كردن توجه بسوي مسايل و افراد ديگر. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 27- بازداري هدف(aim inhibition):هنگامي كه ما با اهداف و آرزوهاي دست نيافتي مواجه ميشويم، انتظارات خود را تقليل ميدهيم. نوعي جابجايي و دليل تراشي ميباشد. مثال: مردي كه به يك زن گرايش جنسي دارد اما به هر دليلي قادر نيست نياز اصلي خود (ارضا جنسي) را تامين كند (مثلا زن متاهل است) به زن ميگويد، تنها چيزي كه ما نياز داريم يك دوستي صميمانه است. مثال: فردي كه به حرفه دامپزشكي علاقه وافري دارد اما نميتواند در رشته مزبور ادامه تحصيل بدهد دستيار دامپزشك ميشود 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 28- دو پاره سازی(splitting):فرد اطرافيان خود را به دو گروه عمده خيلي خوب و خيلي بد تقسيم بندي ميكند. و همه چيز را سياه و سفيد ميبيند. از قانون همه يا هيچ استفاده ميكند. اما اين دو گروه مدام جاي خود را به يكديگر ميدهند. يعني فردي كه صبح خيلي بد بوده ناگهان عصر همان روز در گروه خيلي خوب قرار مي گيرد. علت آن عدم توانايي فرد در كنار آمدن با احساسات دوسوگرا ميباشد. مثال: زن از شوهر خيانت كار خود خرده نميگيرد اگر چه شوهرش كماكان به روابط نامشروع خود ادامه ميدهد 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 29- گوشه گيری(withdrawal):فرد تصميم ميگيرد براي كاهش عوامل استرس زا از اطرافيان خود كناره گيري كرده و انزوا طلب ميشود. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 30- جسماني كردن(somatization): تعارضات (مشكلات رواني) خود را به شكل نشانه هاي جسمي بروز ميدهند.دربخش هايي از بدن كه از اعصاب سمپاتيك وپاراسمپاتيك عصب گيري ميشوند. هدايت اضطراب به مشغوليت ذهني با شكايت از يك مشكل جسماني براي منحرف ساختن توجه از مسايل رواني آزار دهنده. فرد بطور اغراق آميزي نگران سلامتي خود است. اين مكانيسم با خودبيمار انگاري متفاوت است كه فرد براي جلب توجه ديگران از يك بيماري موهوم شكايت ميكند. در خود بيمار انگاري فرد بطور ناخوداگاه تكانه هاي ناپذيرفتني را به شكل نگراني جسمي بي مورد بروز ميدهد. خود بيمار انگاري نيز با تمارض متفاوت است در تمارض نشانه هاي بيماري عمدا ايجاد ميشوند. علايم جسماني كردن مثل فشار خون بالا، تيك هاي عصبي و يا بثورات جلدي. مثال: مردي كه زن خود را تهديد به زدن مي كند ناگهان دستش فلج ميشود. مثال: يك فرد بسيار پرخاشگر و سلطه جو، كه شرايط زندگي اجازه بروز اين رفتارها را از وي سلب كرده است، به فشار خون بالا مبتلا ميشود 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 31- تبديل(conversion): مانند جسماني سازي ميباشد اما اين بار تعارضات در نواحي از بدن كه از عصب حركتي و حسي عصب گيري ميشوند بروز مي يابند. انتقال تعارضات رواني (تكانه هاي سركوب شده) به نشانه هاي جسمي به منظور تسكين اضطراب. اين علايم شامل نابينايي، فلج شدن و نا شنوايي موقت و يا تشنج، سردرد، خستگي و تيك هاي عصبي ميباشد. مثال: مصرف بيش از حد مشروبات الكلي به آخر هفته محدود ميشود. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 32- جداسازی(compartmentalization): فرايند انفصال بخشي از خود از هشياري ديگر بخشها. مثال: مرد درستكار و اميني كه از بازگرداندن كتاب كتابخانه سرباز ميزند و دو نظام ارزشي متمايز را در كنار هم حفظ ميكند. مثال: دزدان در ميان خود و با خانواده خود بسيار درستكار و صادق ميباشند. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 33- گسستگی(dissociation): تفكيك گروهي از افكار و فعاليتها از بخش اصلي سطح هشياري و گريز رواني از شرايط آسيب زا. جدا كردن خود از واقعيت. تغيير عمده و موقتي در شخصيت ويا هويت. وجود دو يا چند روند ذهني در آن واحد بدون يكپارچه شدن آنها. فرد روندهاي رفتاري و هيجاني خود را از الگوي رفتاري هشيار و يا هويت معمول خود جدا ميسازد. قطع به هم پيوستگي خاطرات، هيجان و خوداگاهي. قطع ارتباط با خود و يا محيط. مانند واپس راني بوده و معمولا در پي يك ضربه روحي سهمگين عارض ميگردد. مثال: خيال پروري در طي روز. مثال: شما پس از تصادف سهمگين به گونه اي رفتار ميكنيد كه انگار شما در اين تصادف حضور نداشته ايد. مثال: نياوردن مشكلات كاري به خانه (يك گسستگي سالم). 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 34- قدرت مطلق و يا همه توانا(omnipotence): فرد به گونه اي رفتار ميكند كه گويي از يك قدرت، توانايي و يا موهبت ويژه برخوردار بوده و برتر از ديگران است. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 35- نمادي سازی(symbolization):يك بازنمايي رواني، يك ايده و يا شيء پيچيده جاي خود را به يك شيء و يا عمل ديگر ميدهد. جابجايي آرزوهاي عميق(سركوب شده) و نسبت دادن آنها به اشيا و اعمال. مثال: سربازان علت پيوستن به ارتش را دفاع از پرچم معرفي ميكنند. مثال: شكل گيري روياها. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 36- خيالپردازي در خودمانده(autistic fantacy):نوع شديد خيالبافي است كه درآن فرد كاملا يك زندگي خيالي را براي خود پديد مي آورد 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 37- رفتار پرخاشگرانه، منفعل، منفعل-پرخاشگرانه و با قاطعيت: نيز ديگر مكانيسمهاي دفاعي ميباشند 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 38- مقاوم(resistance):ايستادگي شديد در برابر ورود داده هاي سركوب شده(ناهشيار) به سطح هشيار. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ 39- شكايت و رد كمک(help-rejecting complaining): فرد مدام از اطرافيان خود شكايت كرده و مكررا تقاضاي كمك ميكند اما زماني كه ديگران ميخواهند به وي كمك كنند و يا وي را راهنمايي كنند، پيشنهادات، اندرزها و كمكهاي ديگران را رد ميكند. در واقع اين رفتار در استتار احساسات، خصومتها و يا سرزنش پنهان نسبت به ديگران، در فرد بروز مي يابد 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۳۹۰ نكته: مكانيسمهاي دفاعي بلوغ يافته و سالم شامل: پيوند جويي، والايش، شوخ طبعي، فرونشاني، نوع دوستي، پيش بيني و رفتار قاطع ميباشند. نكته: استفاده از مكانيسمهاي گسستگي، خيالپردازي، رويگرداني، همانند سازي، جبران، جابجايي، انزوا و واپس راني در حد معتدل و سالم جايز است اما استفاده اغراق آميز، مفرط و تكرار شونده، بسيار آسيب زا خواهند بود .. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده