سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ یکی از مراحل آموزش راهبان ذهن بودیسم، تمرینی به نام تاکوهاتسو است: گدایی. این کار، جدای از آن که به صومعه کمک می کند، نوآموز را وادار به فروتنی می کند و معنای دیگری هم دارد: تطهیر شهری که در آن اقامت دارد. زیرا بنا به فلسفه ی ذن، صدقه دهنده، گدا و خود صدقه، بخشی از زنجیر تعادلی مهمی را تشکیل می دهند. کسی که صدقه می خواهد، به خاطر نیاز این کار ار می کند. کسی که صدقه می دهند نیز به خاطر نیاز این کار را می کند. صدقه به عنوان پیوندی میان دو نیاز عمل می کند و فضای شهر بهتر می شود، زیرا همه می توانند اعمالی را که باید، انجام دهند و مطابق نیازشان عمل کنند. تا حالا برای ارضای این نیاز یا کمک به خودتون گدایی کردین؟؟؟؟؟؟؟ اصلا می تونه کمک کننده باشه؟؟ 17 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ بسیاری از مردم به دیگران اهمیت می دهند، می بخشند، سخاوتمندند. و خوشحال می شوند کسی ازشان کمک یا نصیحت بخواهد. خیلی هم خوووب است. اما اندک افرادی ستند که می توانند دریافت کنند. حتی وقتی هدیه ای با عشق و سخاوت بهشان داده می شود. انگار دریافت کردن باعث حقارتشان می شود. انگار وابسته بودن به دیگری دون شانشان باشد. فکر می کنند اگر کسی چیزی به ما می دهد انگار خودمان نمی توانیم به دستش آوریم و یا طرف الان دارد این را می دهد و روزی بیشتر می خواهد پس بگیرد. یا من سزاوار محبت نیستم. این روش گدایی می تونه کمک کنه؟ یا چه کار دیگه ای می شه در کنارش کرد؟ 11 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ ببخشید که اینو میگم ولی اگه اینطوری باشه میتونیم برای تمام اتفاقاتی که به دست بشر رخ میده توجیه بتراشیم. وقتی گدا رو توجیه میکنیم باید فاحشه رو هم توجیه کنیم. قاتل رو هم توجیه کنیم. درغگو رو هم توجیه کنیم. درسته نتیجه کاری که گدا میکنه در وهله اول مثل قاتل نیست ولی گداپروری کمتر از جانی پروری نیست. یکی از مشکلات عمده ما همین گداپروریه که اتفاقا به لطف مذهب شایع شده. خیلی از مردم ما سر کوچه نمیشینن که گدایی کنن ولی روحیه گدایی در اونها موجوده. خیلی از ما دوست داریم بدون کار کردن به درآمد برسیم. اونم از طریق دیگران یا دولت. واسه همین روحیه تولید در ما کم شده. واسه همینه که اینهمه گدای ظاهری دور خودمون جمع کردیم. آخرشم یه جامعه بیمار داریم با مردمی فقط به فکر سوء استفاده از همدیگه هستن. یعنی همینی که الان داریم میبینیم. دیگه کسی تمایلی به تامین نیازهاش از دسترنج خودش نشون نمیده و همه توقع دارن که دیگران برای اونها یه کاری بکنن. میخوام بگم این چیزی که ازش تحت عنوان نیاز صحبت میکنیم و برای رفع این نیاز گدا رو توجیه میکنیم نتیجتا به یه فاجعه زیرپوستی تبدیل میشه و این فاجعه در پی القای روحیه گدایی به جامعه است. ویرایش: البته اینو هم بگم که اگه نیازمند واقعی موجود باشه باید به طور سازماندهی شده بهش رسیدگی کرد و البته گره از کار همنوع باز کردن یک شیوه انسانیه. ولی اینکه بخوایم نیازی رو تعریف کنیم و بعد در پی اون به دنبال رفع اون نیاز گدا تولید کنیم (روحیه گدایی) باهاش مشکل دارم. 10 لینک به دیدگاه
yasi * m 5032 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ ببخشید که اینو میگم ولی اگه اینطوری باشه میتونیم برای تمام اتفاقاتی که به دست بشر رخ میده توجیه بتراشیم. وقتی گدا رو توجیه میکنیم باید فاحشه رو هم توجیه کنیم. قاتل رو هم توجیه کنیم. درغگو رو هم توجیه کنیم. درسته نتیجه کاری که گدا میکنه در وهله اول مثل قاتل نیست ولی گداپروری کمتر از جانی پروری نیست. یکی از مشکلات عمده ما همین گداپروریه که اتفاقا به لطف مذهب شایع شده. خیلی از مردم ما سر کوچه نمیشینن که گدایی کنن ولی روحیه گدایی در اونها موجوده. خیلی از ما دوست داریم بدون کار کردن به درآمد برسیم. اونم از طریق دیگران یا دولت. واسه همین روحیه تولید در ما کم شده. واسه همینه که اینهمه گدای ظاهری دور خودمون جمع کردیم. آخرشم یه جامعه بیمار داریم با مردمی فقط به فکر سوء استفاده از همدیگه هستن. یعنی همینی که الان داریم میبینیم. دیگه کسی تمایلی به تامین نیازهاش از دسترنج خودش نشون نمیده و همه توقع دارن که دیگران برای اونها یه کاری بکنن. میخوام بگم این چیزی که ازش تحت عنوان نیاز صحبت میکنیم و برای رفع این نیاز گدا رو توجیه میکنیم نتیجتا به یه فاجعه زیرپوستی تبدیل میشه و این فاجعه در پی القای روحیه گدایی به جامعه است. ویرایش: البته اینو هم بگم که اگه نیازمند واقعی موجود باشه باید به طور سازماندهی شده بهش رسیدگی کرد و البته گره از کار همنوع باز کردن یک شیوه انسانیه. ولی اینکه بخوایم نیازی رو تعریف کنیم و بعد در پی اون به دنبال رفع اون نیاز گدا تولید کنیم (روحیه گدایی) باهاش مشکل دارم. فکر نکنم منظور مریم حمایت از گدا بوده هاااا بیشتر یه تاپیک روانشناسیه انگار.... اینکه توان اینو داشته باشی از کسی چیزی دریافت کنی، بدون اینکه بهت بربخوره و احساس حقارت کنی. :JC_thinking: در مورد اینکه واسه کمک به خودم گدایی کرده باشم هم نه!! فکرم نمیکنم کسی نیاز به گدایی داشته باشه:JC_thinking: مگر اینکه شرایط خاصی داشته باشه دیگه من هم جزو اونایی هستم که به سختی چیزی رو قبول میکنم و هدیه دادن و خیلی بیشتر از هدیه گرفتن دوست دارم. اما خیلی هارو هم دیدیم برعکسن. حالا نمیدونم به ویژگی های آدم بستگی داره، یا نه اونا واسشون عادی شده(در مورد گداها فکر میکنم عادت کرده باشن) کلا منظورتو نگرفتم زیاد 7 لینک به دیدگاه
yasi * m 5032 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ یعنی دچار سوء تفاهم شدم؟ هر چیزی ممکنه 5 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ هر چیزی ممکنه آره واقعا " هرچيزي امكان داره " اينو خوب اومدي البته با پوزش از مريم :flowerysmile: 3 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ گدایی حتما و صرفا دادن یا گرفتن مادیات نیست کلی نیگا کنیم همه ما یه جورایی گدا هستیم مثلا من گدایی محبت و توجه پدر مادرم هستم یا مادری که بچه شو با محبت و عاطفه انسانی هرچه تموم تر بغل می کنه و با نوازش و لالایی بهش شیره جونشو میده 5 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ ببخشید که اینو میگم ولی اگه اینطوری باشه میتونیم برای تمام اتفاقاتی که به دست بشر رخ میده توجیه بتراشیم. وقتی گدا رو توجیه میکنیم باید فاحشه رو هم توجیه کنیم. قاتل رو هم توجیه کنیم. درغگو رو هم توجیه کنیم. درسته نتیجه کاری که گدا میکنه در وهله اول مثل قاتل نیست ولی گداپروری کمتر از جانی پروری نیست. یکی از مشکلات عمده ما همین گداپروریه که اتفاقا به لطف مذهب شایع شده. خیلی از مردم ما سر کوچه نمیشینن که گدایی کنن ولی روحیه گدایی در اونها موجوده. خیلی از ما دوست داریم بدون کار کردن به درآمد برسیم. اونم از طریق دیگران یا دولت. واسه همین روحیه تولید در ما کم شده. واسه همینه که اینهمه گدای ظاهری دور خودمون جمع کردیم. آخرشم یه جامعه بیمار داریم با مردمی فقط به فکر سوء استفاده از همدیگه هستن. یعنی همینی که الان داریم میبینیم. دیگه کسی تمایلی به تامین نیازهاش از دسترنج خودش نشون نمیده و همه توقع دارن که دیگران برای اونها یه کاری بکنن. میخوام بگم این چیزی که ازش تحت عنوان نیاز صحبت میکنیم و برای رفع این نیاز گدا رو توجیه میکنیم نتیجتا به یه فاجعه زیرپوستی تبدیل میشه و این فاجعه در پی القای روحیه گدایی به جامعه است. ویرایش: البته اینو هم بگم که اگه نیازمند واقعی موجود باشه باید به طور سازماندهی شده بهش رسیدگی کرد و البته گره از کار همنوع باز کردن یک شیوه انسانیه. ولی اینکه بخوایم نیازی رو تعریف کنیم و بعد در پی اون به دنبال رفع اون نیاز گدا تولید کنیم (روحیه گدایی) باهاش مشکل دارم. البته منظور گداپرویی و گدایی از اون لحاظ! نبود. اما صحبت های شما کاملا درسته فکر نکنم منظور مریم حمایت از گدا بوده هاااا بیشتر یه تاپیک روانشناسیه انگار.... اینکه توان اینو داشته باشی از کسی چیزی دریافت کنی، بدون اینکه بهت بربخوره و احساس حقارت کنی. :JC_thinking: در مورد اینکه واسه کمک به خودم گدایی کرده باشم هم نه!! فکرم نمیکنم کسی نیاز به گدایی داشته باشه:JC_thinking: مگر اینکه شرایط خاصی داشته باشه دیگه من هم جزو اونایی هستم که به سختی چیزی رو قبول میکنم و هدیه دادن و خیلی بیشتر از هدیه گرفتن دوست دارم. اما خیلی هارو هم دیدیم برعکسن. حالا نمیدونم به ویژگی های آدم بستگی داره، یا نه اونا واسشون عادی شده(در مورد گداها فکر میکنم عادت کرده باشن) کلا منظورتو نگرفتم زیاد تو که منظورمو گرفتین متین، چرا می گی نگرفتی؟ کلا قبل این که این تاپیکو بزنم اصلا می خواستم یه چیز دیگه بگم. بعد نشد یعنی کلمه ها بازم تنهام گذاشتن:persiana__hahaha: این شد که شد این تاپیک. حالا اینم بد نیست آره منظور گداپروری نبود. منظور قدرت دریافت بود. منم خودم گاهی شبیه تو می شم. و اینه کارو خراب می کنه. و خیلی ها هم دیدم این طوری می شن. یه مدت رفته بودم تو نخ حرکات و رفتار مردم بعد از گرفتن یه هدیه!!!!!!! بعضی وقتا هم اصلا بحث هدیه مثلا عیدی و این حرفا نیست. کلا حرف قدرت دریافته. حالا دریافت هرچیز. مثل یه حس خوب. یه انرژِی خوب، محبت ،دریافت از محیط حتی حس دیدن یه گل سر راهت که داری می رسی خونه یا هرچیز دیگه . اینی که اونایی که قدرت بخشش دارن چه مادی وچه لفظی آیا قدرت دریافتشون هم بالاست؟؟ آیا اگر چیزی بگیرن از دیگران چه مادی چه غیر مادی سریع خودشون رو مدیون طرف می بینن. می خوان جبران کنن. یا این که نه احساس می کنن لیاقتش رو ندارن. یا این که نه راحت می گیرن و واقعا لذتش رو می برن. کلا من خودمم منظور خودمو نگرفتم. سخت نگیر 4 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ اگه اینطوری باشه که ایران متخصص کاتوهاتسو زیاد داره... حامد این خزعبلاتی که تو پست قبلی گفتم ، توضیح بیشترش بود منظورم این بود که برای کمک به این موضوع اون بودیسم ها این روش رو انجام می دن. برای ما جواب می ده؟ما چی روشی داریم برای کمک به موضوع؟ نه این که پاشیم از فردا همه یه کاسه گدایی دستمون بگیریم با یه بچه افلیج بریم سرچهار راه هر چن که تو روش اون ها این کار رو انجام دادن. کلا این که ببینیم اصلا حاضریم به این مورد فکر کنیم؟ حالا نه سر چها راه مثلا سرکوچه!!!! سر زنگ پایین دم در خونه تو خونه کار دانشگاه؟ هیچ کدومشون. توی ذهن فقط. چی می گم من؟؟؟ آه خدای من گدایی حتما و صرفا دادن یا گرفتن مادیات نیستکلی نیگا کنیم همه ما یه جورایی گدا هستیم مثلا من گدایی محبت و توجه پدر مادرم هستم یا مادری که بچه شو با محبت و عاطفه انسانی هرچه تموم تر بغل می کنه و با نوازش و لالایی بهش شیره جونشو میده آخ جون منو سارا دریافت سارا تو قدرت دریافتت خوبه؟ 2 لینک به دیدگاه
yasi * m 5032 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ کلا من خودمم منظور خودمو نگرفتم. سخت نگیر :there: ولی کدوم بهتره حالا!!؟؟ اینکه یه چیزی رو بگیری و حس کنی در مقایلش باید چیزی به طرف بدی... یا اینکه از گرفتنش بدت بیاد، یا نه، بگیری و حالشو ببری:JC_thinking: اینایی که میگیرن و حالشو میبرن آدمای خودخواهن....همونایی که در عشق همیشه معشوقن...یا طرف سلطه طلب!! ولی اونی که میگیره و خودشو مدیون میبینه متعادله فکر کنم ما که جزو اونایی هستیم که حس بدی از گرفتن داریم، نمیدونم به چه دردمون میخوره، یا واسه چی اصلا اینجوری هستیم....شاید یه ذهنیت بد....یا یه خاطره 3 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ :there: ولی کدوم بهتره حالا!!؟؟ اینکه یه چیزی رو بگیری و حس کنی در مقایلش باید چیزی به طرف بدی... یا اینکه از گرفتنش بدت بیاد، یا نه، بگیری و حالشو ببری:JC_thinking: اینایی که میگیرن و حالشو میبرن آدمای خودخواهن....همونایی که در عشق همیشه معشوقن...یا طرف سلطه طلب!! ولی اونی که میگیره و خودشو مدیون میبینه متعادله فکر کنم ما که جزو اونایی هستیم که حس بدی از گرفتن داریم، نمیدونم به چه دردمون میخوره، یا واسه چی اصلا اینجوری هستیم....شاید یه ذهنیت بد....یا یه خاطره جدی این طوریه یاسی؟:JC_thinking: اگه این کسی راحت چیزیو دریافت کنه خودخواهیه؟ نمی دونم. شایدم بعضی از ما بهترونا می تونن راحت دریافت کنن راحتم ببخشن کلا راحت باشن. خودشونو اذیت نکنن. راجع به این نظر تو کسی نظری نداره؟ 3 لینک به دیدگاه
yasi * m 5032 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ جدی این طوریه یاسی؟:JC_thinking: اگه این کسی راحت چیزیو دریافت کنه خودخواهیه؟ نمی دونم. شایدم بعضی از ما بهترونا می تونن راحت دریافت کنن راحتم ببخشن کلا راحت باشن. خودشونو اذیت نکنن. راجع به این نظر تو کسی نظری نداره؟ نصفه شبه...همه نظراشون خوابه ولی خوب....به نظرم اکثر کسایی که سخت میگیرن، راحت میبخشن 3 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ بابا منظور رو گرفتم اون پستم بیشتر شوخی بود الان پاکش کردم چون بحث جدی هست. تاپیک خوبیه... 2 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ یکی از مراحل آموزش راهبان ذهن بودیسم، تمرینی به نام تاکوهاتسو است:گدایی. این کار، جدای از آن که به صومعه کمک می کند، نوآموز را وادار به فروتنی می کند و معنای دیگری هم دارد: تطهیر شهری که در آن اقامت دارد. زیرا بنا به فلسفه ی ذن، صدقه دهنده، گدا و خود صدقه، بخشی از زنجیر تعادلی مهمی را تشکیل می دهند. کسی که صدقه می خواهد، به خاطر نیاز این کار ار می کند. کسی که صدقه می دهند نیز به خاطر نیاز این کار را می کند. صدقه به عنوان پیوندی میان دو نیاز عمل می کند و فضای شهر بهتر می شود، زیرا همه می توانند اعمالی را که باید، انجام دهند و مطابق نیازشان عمل کنند. تا حالا برای ارضای این نیاز یا کمک به خودتون گدایی کردین؟؟؟؟؟؟؟ اصلا می تونه کمک کننده باشه؟؟ من تو خدمت که بود شبا که با رفقا میرفتیم بیرون بعضی وقتا این کارو میکردیم البته برا خنده یکی میشست کنار خیابون و بقیه چن قدم پایین تر وای میسادیم وحرکات جلب مشتریش میخندیدم :girl_blush2::girl_blush2::girl_blush2: 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ الان فهمیدم چی شد. من همین مشکلو دارم. از هیچ کس نمیتونم چیزی رو قبول کنم. حتی از نزدیکترین افراد خانواده. شرایط منو جوری بار آورد که هیچ کمکی رو از شخصی قبول نکنم. یعنی فکر میکنم اگه یه نفر یه کاری واسم میکنه حتما باید دو برابرش تلافی کنم. حتی واسه همسرم. واسه همین خیلی وقتا تنها میمونم. خیلی وقتا با اینکه میدونم یه نفر که نزدیکمه و راحت میتونه کمکم کنه نمیتونم ازش کمک بخوام. کارام پیچیده و سخت میشه. مثلا اون موقع که میرفتم دانشگاه ماشین نداشتم. دوستم با ماشین رفت و آمد میکرد ولی من پیاده بودم. همش ازم میخواست که با هم بریم ولی چون احساس میکردم مدیونش میشم نمیتونستم با خودم کنار بیام. میپیچوندمش خودم میرفتم. دوباره خودم برمیگشتم. لطف های اینچنینی دیگران رو نمیتونم قبول کنم. حتی از طرف خانوادم. همین باعث شده خیلی تنها بشم. اتفاقا از این تاپیک خیلی خوشم میاد شاید بتونه مشکل منو حل کنه. 3 لینک به دیدگاه
yasi * m 5032 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ منم همین جوریم ولی الان که فکر کردم دیدم شاید راه حلش اینه که خودمون رو جای کسی که داره بهمون چیزی میده،یا کمک میکنه ،یا محبت میکنه بذاریم. یعنی واقعا اون از ما همچین انتظاری دارن؟ شاید هم چون خودمون از بقیه همچین توقعی داریم ،در مورد دیگران اینجوری فکر میکنیم:JC_thinking: راستش من انتظار دارم تا حدودی جبران کنه،با یه تشکر یا هر چیز کوچیک دیگه ای.. خودم هر وقت یه کادوی میگیرم تا یه هفته از طرف تشکر میکنم، که نکنه فکر کنه من یادم رفته اگه نکنه و حتی در مقابلش بی احترامی یا هر چیز دیگه ای ببینم ،بهش نمیگم، اما خوب...حداقل از ذهنم میگذره من چه کردم و اون چی!! نمیدونم، شایدم اصلا به خاطر این نیست این قضیه 2 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ بابا منظور رو گرفتم اون پستم بیشتر شوخی بود الان پاکش کردم چون بحث جدی هست. تاپیک خوبیه... نه بابا واسه چی پاک کردی حالا تو چه طوری هستی؟ قدرت پذیرش و دریافتت چه طوریه؟ من تو خدمت که بود شبا که با رفقا میرفتیم بیرون بعضی وقتا این کارو میکردیم البته برا خنده یکی میشست کنار خیابون و بقیه چن قدم پایین تر وای میسادیم وحرکات جلب مشتریش میخندیدم :girl_blush2::girl_blush2::girl_blush2: عجب حالا الان ما بریم گدایی کنیم به نظر شما که سابقه هم داشتی خوبه ؟! ولی من در کل احساس می کنم شما با این مسئله اُکیی. یعنی اون مشکلی که تو پست دوم مطرح شد رو نداری الان فهمیدم چی شد. من همین مشکلو دارم. از هیچ کس نمیتونم چیزی رو قبول کنم. حتی از نزدیکترین افراد خانواده. شرایط منو جوری بار آورد که هیچ کمکی رو از شخصی قبول نکنم. یعنی فکر میکنم اگه یه نفر یه کاری واسم میکنه حتما باید دو برابرش تلافی کنم. حتی واسه همسرم. واسه همین خیلی وقتا تنها میمونم. خیلی وقتا با اینکه میدونم یه نفر که نزدیکمه و راحت میتونه کمکم کنه نمیتونم ازش کمک بخوام. کارام پیچیده و سخت میشه. مثلا اون موقع که میرفتم دانشگاه ماشین نداشتم. دوستم با ماشین رفت و آمد میکرد ولی من پیاده بودم. همش ازم میخواست که با هم بریم ولی چون احساس میکردم مدیونش میشم نمیتونستم با خودم کنار بیام. میپیچوندمش خودم میرفتم. دوباره خودم برمیگشتم. لطف های اینچنینی دیگران رو نمیتونم قبول کنم. حتی از طرف خانوادم. همین باعث شده خیلی تنها بشم. اتفاقا از این تاپیک خیلی خوشم میاد شاید بتونه مشکل منو حل کنه. جدی چی می شه که این طور می شه؟ یعنی چه شرایطی این طور می کنه آدمو برای حلش این جا که فکر نکنم گدایی جواب بده، حالا یه تجربه 10 دقیقه ایش رو نمی دونم!!!! ولی چی کار می شه کرد؟:JC_thinking: 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ جدی چی می شه که این طور می شه؟ یعنی چه شرایطی این طور می کنه آدموبرای حلش این جا که فکر نکنم گدایی جواب بده، حالا یه تجربه 10 دقیقه ایش رو نمی دونم!!!! ولی چی کار می شه کرد؟ خوب منظورم از شرایط اتفاقاتیه که واسم افتاده. مثلا احساس میکردم اگه واسه شروع زندگیم از کسی کمک مالی بخوام به اون شخص حق دخالت میدم یا ممکنه مجبور بشم به خاطر نظرش تصمیم گیری هام رو تغییر بدم. واسه همین سعی کردم همیشه به خودم تکیه کنم. واسه همین خیلی سخت میگذره. یاسی هم چیز جالبی گفت. شاید چون خودم آدمی هستم که وقتی به دیگران کمک میکنم ازشون انتظار پیدا میکنم نمیخوام این اتفاق برام بیفته و کسی ازم انتظار داشته باشه. مثلا هیچوقت دوست ندارم کسی برام کادو بخره. یا منو به شام دعوت کنه. این قضیه قدیمی نمک گیر شدن هم همینه. در قدیم وقتی یه نفر نون و نمک کسی رو میخورد یه جورایی بهش مدیون میشد. 1 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۰ خب من هم از گرفتن هدیه خوشحال میشم بخصوص اینکه از طرف خانواده باشه ولی هیچوقت سعی نکردم مدیون کسی بشم و همیشه محبت دیگران رو پاسخ دادم (در حد توانم) حالا نمیدونم اصلا منظورت رو گرفتم یا نه؟؟ 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده