spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۰ بینش تصمیم گیری خوب گروهی از بچه ها در نزدیکی دو ریل راه آهن، مشغول به بازی کردن بودند. یکی از این دو ریل قابل استفاده بود ولی آن دیگری غیرقابل استفاده. تنها یکی از بچه ها روی ریل خراب شروع به بازی کرد و پس از مدتی روی همان ریل غیرقابل استفاده خوابش برد.3 بچه دیگر هم پس از کمی بازی روی ریل سالم، همان جا خوابشان برد. قطار در حال آمدن بود ، و سوزن بان تنها می بایست تصمیم صحیحی بگیرد. سوزن بان می تواند مسیر قطار را تغییر داده و آن را به سمت ریل غیرقابل استفاده هدایت کند و از این طریق جان 3 فرزند را نجات دهد و 1 کودک قربانی این تصمیم گردد و یا می تواند مسیر قطار را تغییر نداده و اجازه دهد که قطار به راه خود ادامه دهد. سوال: اگر شما به جای سوزن بان بودید در این زمان کوتاه و حساس چه نوع تصمیمی می گرفتید؟ بیشتر مردم ممکن است منحرف کردن مسیر قطار را برای نجات 3 کودک انتخاب کنند و 1 کودک را قربانی ماجرا بدانند که البته از نظر اخلاقی و عاطفی شاید تصمیم صحیح به نظر برسد اما از دیدگاه مدیریتی چطور .... ؟ در این تصمیم، آن 1 کودک عاقل به خاطر دوستان نادان خود (3 کودک دیگر) که تصمیم گرفته بودند در آن مسیر اشتباه و خطرناک، بازی کنند، قربانی می شود. این نوع معضل هر روز در اطراف ما، در اداره ، جامعه در سیاست و به خصوص در یک جامعه دموکراتیک اتفاق می افتد، اقلیت قربانی اکثریت احمق و یا نادان می شوند. کودکی که موافق با انتخاب بقیه افراد برای مسیر بازی نبود طرد شد و در آخر هم او قربانی این اتفاق گردید و هیچ کس برای او اشک نریخت. کودکی که ریل از کار افتاده را برای بازی انتخاب کرده بود هرگز فکر نمی کرد که روزی مرگش اینگونه رقم بخورد. اگرچه هر 4 کودک مکان نامناسبی را برای بازی انتخاب کرده بودند ولی آن کودک تنها قربانی تصمیم اشتباه آن 3 کودک دیگر که آگاهانه تصمیم به آن کار اشتباه گرفته بودند شد. اما با این تصمیم عجولانه نه تنها آن کودک بی گناه وعاقل جانش را از دست داد بلکه زندگی همه مسافران را نیز به خطر انداخت زیرا ریل از کار افتاده منجر به واژگون شدن قطار گردید و همه مسافران نیز قربانی این تصمیم شدند و نتیجه این تصمیم چیزی جز زنده ماندن 3 کودک احمق نبود. مسافران قطار را می توان به عنوان تمامی کارمندان سازمان فرض کرد و گروه مدیران را همان کودکانی در نظر گرفت که می توانند سرنوشت سازمان (قطار) را تعیین کنند. گاهی در نظر گرفتن منافع چند تن از مدیران که به اشتباه تصمیمی گرفته اند، منجر به از دست رفتن منافع کل سازمان خواهد شد و این همان قربانی کردن صدها نفر برای نجات این چند نفر است. زندگی کاری همه مدیران پر است از تصمیم گیری های دشوار . با عدم اتخاذ تصمیمات صحیح به سبک مدیریتی، به پایان زندگی مدیریتی خود خواهید رسید. "به یاد داشته باشید آنچه که درست است همیشه محبوب نیست... و آنچه که محبوب است همیشه حق نیست!" 10 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۰ مدیریت صحیح بر این اساس است که افراد مفید و باهوش و ارزشمند برای سازمان حفظ بشوند.طرد کردن و خارج کردن این گونه افراد ، حتی اگر مدیریتی قوی و با نظارت خوب، سازمان را اداره کند ، به مرور زمینه ساز مشکلات برای آن خواهد شد. متاسفانه این مورد کم دیده نمیشود که افراد باهوش و متخصص در سازمانهای ما به علل واهی و بی ارزش نظیر ضعف در مسائل دینی و عدم شرکت در مثلا نماز ، دیده شدن در مهمانی ها و ... از سازمان طرد و یا به پستهای بی ارزش تنزل پیدا می کنند و افراد غیر متخصص و ناآگاه با کمک زد و بند و ادعای دین در پستهای تخصصی قرار می گیرند و نتیجه اصلی آن همان مملکتی می شود که پادشاهی قدرتمندی بود و زوال یافت. چون از حاکم دلیل را پرسیدند گفت : که آدمهای کوچک را به کارهای بزرگ و آدمهای بزرگ را به کارهای کوچک گماردم. آدمهای کوچک در کارهای بزرگ ماندند و آدمهای بزرگ از انجام کارهای کوچک عار داشتند، لذا هر دو کار هدر شد و مملکت زوال یافت. متاسفانه سیستمی که بسیار در مملکت ما به خصوص در ارگانهای دولتی ما مشاهده می شود ، چنین سیستمی است. سیستمی که موجبات نارضایتی خاص و عام را از مدیریت جامعه در پی داشته است. 1 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۰ مفهوم سلامت سازمانی مفهوم بی نظیری است كه به ما اجازه می دهد تصویر بزرگی از سلامت سازمان داشته باشیم. در سازمانهای سالم، كارمندان متعهد و وظیفه شناس و سودمند هستند و از روحیه و عملكرد بالایی برخوردارند. سازمان سالم جایی است كه افراد با علاقه به محل كارشان می آیند و به كاركردن در این محل افتخار می كنند. درحقیقت سلامتی سازمان از لحاظ فیزیكی، روانی، امنیت، تعلق، شـــــایسته سالاری و ارزشگذاری به دانایی، تخصص، و شخصیت ذی نفعان، و رشد دادن به قابلیتهای آنها و انجام وظایف محول شده از سوی فراسیستم های خود در اثربخشی رفتار هر سیستمی تاثیر بسزایی دارد. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده