sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ امام حسن مجتبی (علیهالسلام) دوستی شوخ طبع داشت او پس از مدتی غیبت، روزی به محضر امام حسن (علیهالسلام) آمد حضرت به او فرمود حالت چطور است؟ دوست گفت ای پسر رسول خدا روزگار خود را میگذرانم برخلاف آنچه خودم میخواهم و بر خلاف آنچه خدا میخواهد و بر خلاف آنچه شیطان میخواهد . امام حسن (علیهالسلام) خندید و فرمود سخن خود را توضیح بده . دوست گفت: سخنم بر این اساس است كه خدا میخواهد از او اطاعت كنم و هرگز معصیت نكنم و من چنین نیستم. شیطان میخواهد معصیت خدا كنم و هرگز از او اطاعت نكنم و من چنین نیستم گاهی اطاعت خدا میكنم و گاهی نمیكنم . و من خودم دوست دارم كه هرگز نمیرم ولی چنین نیست چرا كه سرانجام میمیرم . در این هنگام یكی از حاضران برخاست و به امام حسن(علیهالسلام) عرض كرد ای رسول خدا چرا ما مرگ را نمیپسندیم و آن برای ما خوشایند است؟ امام حسن(علیهالسلام) فرمود زیرا شما آخرت خود را ویران كردهاید و دنیای خود را آباد نمودهاید. از این رو برای شما گوارا نیست كه از آبادی به ویرانی سفر كنید. 3 نقل قول لینک به دیدگاه
sarevan 9753 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ منبع: معانی الاخبار، ص 389، حدیث 29 . گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .