رفتن به مطلب

ژان بودريار و فرهنگ وانموده در عصر پست‌مدرن


spow

ارسال های توصیه شده

امیر بانی‌مسعود (عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز)

ژان بودريار، نظريه‌پرداز و متفكر فرانسوي، به سال 1929 ميلادي، در رنس فرانسه به دنيا آمد. اجدادش دهقان بودند، اما خانواده‌ خود او درحال گذار به زندگي شهري و شاغل به خدمات شهري بودند. او نخستين عضو اندیشمند خانواده‌اش بود. وی اقدام به‌ اخذ ليسانس نمود اما موفق نشد و همچنين، هرگز نتوانست يك سمت دانشگاهي ثابت به‌دست آورد. او به سال 1966 میلادی، در نانتر با آنري‌لوفبور

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
كه ضد ساختارگرا بود، رساله‌اي درباره‌ جامعه‌شناسي نوشت. سپس، در «مدرسه مطالعات عالي» با رولان‌بارت آشنا شد و درسال 1969 میلادی، مقاله‌ مهمي درمورد شئ و كاركرد نشانه، در نشريه كمونيكاسيون، به چاپ رساند.

 

نوشته‌هاي آغازين بودريار درباره‌ كالوینو و ديگر مقالات چاپ شده‌اش درنشريه لِ‌تان‌مدرن سارتر، از نقد جنجال‌برانگيز او درمورد نظريه‌ ارزش ماركس، كه كمتر از يك دهه بعد شكل گرفت، خبر مي‌دهند. بودريار، به سال 1977 میلادی، كتاب كوچك اما به‌غايت جسورانه‌ خود را بانام «فراموش كردن فوكو» منتشر كرد، كه بعدها باعنوان «فوكو را فراموش كن»، در دنياي انگليسي زبان، شهرت تكان‌دهنده‌اي يافت. بودريار، كه تا اين زمان با دو اثر عمده‌ خود، آينه‌ فراوري (1973) و مبادله‌ي نمادين و مرگ (1976)، پا به عرصه‌ي فلسفه و جامعه‌شناسي گذاشته ‌بود و مي‌رفت تا با آثاري چون درباره‌ي فريبندگي (1979) و وانموده‌ها و وانمودگی (1981)، به «سردمدار پسامدرنيسم» ملقب شود، انتشار اين كتاب و حمله به فوكو را به نقطه‌ی‌ عطفی براي ارائه عقاید زيروروكننده‌ خود، تبدیل‌کرد. بودريار، هفت سال پس از انتشار کتاب «فراموش كردن فوكو»، درگفت‌وگويي با سيلورلوترانژه شركت مي‌كند تا اين بار خود را به‌ دست فراموشي سپارد. اما اين مصاحبه، بيش از آنكه برای فراموش كردن بودريار باشد، برای فراموش كردن گذشته‌ي فوكويي اوست (بودريار، 1979).

مهم‌ترين و جدي‌ترين اثر بودريار در دهه‌ي 1981 میلادی، مقاله «تقدم وانموده‌ها»، دركتاب «وانموده‌ها و وانمودگي» است. اودراين مقاله، سيطره‌ي نشانه‌ها، ايماژها و بازنمايي‌ها در دنياي معاصر را به چالش مي‌كشد و براين عقيده است كه اين ايماژها و نشانه‌ها در دنياي معاصر، آنچنان گسترده و فراگير است كه امرواقع، به‌طورجدي محو شده است و دیگر مرجع حقيقت و عامل عيني وجود خارجي ندارد.

ازمهم‌ترين مقاله‌هاي بودريار درسال 1991 میلادی، مقاله‌اي است كه در روزنامه گاردين، باعنوان «جنگ خليج [فارس] اتفاق نيافتاده است»، به چاپ رسيد. به‌زعم بودريار، جنگ خليج [فارس] نمايشي رسانه‌اي بيش نبود و نمي‌توان گفت که اين جنگ، يك جنگ واقعي بوده، بلكه صرفاً جعل حوادث یک جنگ واقعيست. به ادعاي وی، جنگ خليج [فارس] يك وانمايي است، چرا كه تكنولوژي باز توليدكننده،‌ كه جنگ را همچون يك نمايش بازنمايي مي‌كرد، عملاً خود آن جنگ نيز بود.

ازديگر كتاب‌هاي بودريار مي‌توان به عناويني چند اشاره کرد: دفاع از نقد اقتصاد سياسي نشانه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(1981)، آمريكا
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(1986)، توهم پايان
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(1995)، مبادله ناممكن
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(2001)، منع شده
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(2002) و شبح تروريسم و دعاي آمرزش برج‌هاي دوقلو
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(2002) (ليچت، 1377؛ بودريار، 1379؛ نوذري، 1979الف؛ وارد، 1384).

دربیان انديشمندان پست‌مدرنيسم، بودريار يكي از چهره‌هاي شاخص به شمار مي‌رود و آثار او در بيشتر تحقيقاتي كه در زمينه‌ي پست‌مدرنيسم انجام می‌شود، اهميتي خاص دارد (وبااين فرض كه انديشه‌هاي او در فهم معماري پست‌مدرن جايگاه خاصي دارد، در فصول بعد به آن خواهيم پرداخت). باوجود آنکه بودريار، از اصطلاح پست‌مدرنيسم، بندرت و با احتياط استفاده می‌كند، درآثارش اغلب توصيف‌هاي تند و ثقيل دنياي نوجامعه پست‌مدرن، ديده مي‌شود. واكنش‌هايي كه مخصوصاً از دهه‌ي 1970 ميلادي، نسبت به بسياري از كتاب‌ها و مقالات او ابرازشد، از انزجار و سردرگمي تا علاقه و اشتياق غيرانتقادي، نوسان داشته است.

بودريار، درکتابهای، نظام اشياء

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(1968) و جامعه مصرفي
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(1970)، از مشكلات زندگي روزمره كه آنري‌لوفبور، استاد بودريار، مطرح كرده بود و از كتاب «نشانه‌شناسي» رولان‌بارت، الهام گرفته ‌است. بودريار استدلال مي‌كند كه در سرمايه‌داري پيشرفته، مصرف‌گرايي، جنبه‌هاي مختلف زندگي روزمره را تحت‌الشعاع قرار داده است و در اين مرحله از تفكرش، تحليل حوزه‌اي و محدود مصرف، درچارچوب نقد ماركسيستي، گسترده‌تر از سرمايه‌داري قرار دارد. تجربه‌ي رويدادهاي انقلاب مه 1968میلادی فرانسه، تغييرات ساختار سرمايه‌داري را كه به تحليل نياز داشت، مانند اهميت زندگي روزمره، به نحو چشمگيري، برای ما مطرح مي‌كند. اما بودريار، در يك مورد با ماركسيسم سنتي فاصله گرفت و آن استفاده از نظريه‌ي نشانه‌شناختي بود كه به شيوه‌اي بديع، ويژگي‌هاي مصرف‌گرايي را قابل فهم می‌کرد (پاستر، 1377: 187-188). ازسويي، استدلال بودريار در كتاب نظام اشياء اين است كه، اشياء مصرفي در ایجاد شيوه‌ي دسته‌بندي و ساختار بخشيدن به رفتار، تأثير دارند. آگهي‌هاي تبليغاتي با استفاده از نمادها، به‌گونه‌ای به فراورده‌ها نظم مي‌بخشند و آنها را از ديگر فراورده‌ها متمايز مي‌کنند و درنتيجه‌ی آن، يك شئ در يك مجموعه، قرار مي‌گيرد. شئ از راه انتقال معني خود به هنگام مصرف، برفرد مصرف‌كننده، تأثير مي‌گذارد. ازاين راه، يك بازي بالقوه پايان‌ناپذير از نشانه‌ها، پايه‌گذاري مي‌شود كه به اجتماع، نظم مي‌بخشد و درفرد نوعي احساس خيالي از آزادي برمي‌انگيزد. بودريار، يكي از نخستين متفكران فرانسوي بود كه كوشيد از نشانه‌شناسي، هم به لحاظ تاريخي و هم انتقادي، استفاده كند. در حقیقت، جوهره اصلي كتاب «جامعه‌ي مصرفي» او اين است كه در جامعه‌ی سرمايه‌داري پيشرفته، ساختار تازه‌اي از معاني، پديدار شده كه بر منطقِ تفاوت‌گذاري، استوار است و تنها به مدد نظريه‌ي نشانه‌شناختي، مورد تحليل قرار مي‌گيرد. به‌بیان بودریار: «منطق اجتماعي مصرف، به‌هيچ‌وجه منطق تصاحبِ فردي ارزش كاربرد خدمات و كالاها نيست. همچنين، منطق اجتماعي مصرف، منطق ارضاء هم نيست؛ بلكه منطق توليد و دستكاري دلالت اجتماعي است» (به نقل از: پاستر، 1377: 189).

لینک به دیدگاه

به باور بودريار، هر فرد جايگاه خود را از راه اشياء در نظام اجتماعي جست‌وجو مي‌كند. ازاين‌رو، كالاها، به تنهایی نيازهاي فرد را برآورده ‌کرده، همچنین بين فرد و نظام اجتماعي، ارتباط برقرار مي‌كنند. دراين راستا، مصرف، نقطه‌ی پايان زنجيره‌ اقتصادي نيست كه از توليد آغاز مي‌شود، بلكه هم به‌عنوان نظام معاوضه و هم به مثابه يك زبان عمل مي‌كند كه درآن كالاها ابزاری هستند براي انديشيدن در يك نظام نمادشناسي كه مانند زبان‌ گفتاري ازنظر وجودي برفرد تقدم زماني دارند. بودريار فرد را خود مهاركننده نمي‌داند، بلكه به راه‌هاي بهره‌گيري از نظام اجتماعي، به‌ويژه زبان، كالاها و خويشاوندي معتقد است كه مردم را از راه‌هاي گوناگون به نظام اجتماعي مرتبط مي‌سازند و احساس فرد را رقم مي‌زنند.

بودريار، انديشه‌ي خود را بر چارچوب تاريخيِ گذار از مدرنيسم به پست‌مدرنيسم بنا مي‌نهد. وي جهان را برگرفته از مدل‌ها يا صورت‌هاي خيالي، عنوان مي‌كند كه جز در خودشان هيچ مابه‌ازاي ديگر يا زمينه‌اي در واقعيت ندارند. نخستين شكل نظم درمورد صورت‌هاي خيالي را مي توان مدرنيسم آغازين، مرحله دوم آن را مدرنيسم و مرحله سوم را پست‌مدرنيسم ناميد.

شروع مدرنيسم آغازين براي بودريار، دوره زماني بين رنسانس و انقلاب صنعتي است. او استدلال مي‌كند كه پيش از رنسانس درجامعه فئودالي، كارها دوپهلو و داراي ابهام نبود. جايگاه هركس در فضاي اجتماعي خاصي، معين و جابه‌جايي در بين طبقه‌هاي اجتماعي، ناممكن بود. قرار گرفتن بي‌چون‌وچراي هر فرد در يك فضاي اجتماعي ويژه، شفافيت كامل را ضمانت مي‌كرد. سلسله‌مراتبي درنده‌خويانه، از بي‌نظمي جلوگيري مي‌كرد و هرگونه بي‌نظمي و اختلال در نشانه‌ها، با تنبيه روبه‌رو مي‌شد. با پايدارشدن بورژوازي، نظم كاستي (طبقاتي) فرو ريخت. به‌عقیده بودريار، در دوران آغازين مدرنيته، تصاوير، نشانه‌ها و نمادها، بیشتر تصنعي و ساختگي بودند تا الهي. وی اين مرحله از وانموده را به‌مثابه مرحله آغازين صورت‌هاي خيالي، شباهت‌هاي وهمي تلقي مي‌كند؛ يعني نخستين نظم يا نخستين هسته‌ي وانموده‌ها.

ظهور انقلاب صنعتي، به دومين مرحله از نظم درصورت خيال، و دراصل، ظهور مدرنيسم، انجاميد. مدرنيسم، عصر بورژوازي و برتري توليد صنعتي بود. دراين دوره‌ي زماني، جلوه‌ي مسلط و برتر صورت‌بندي نخست، تئاتر و فرشته گچي با عكاسي و سينما جايگزين شدند. دراين دوران، وانموده‌ها را می‌توان به‌طور نامحدود با توليد انبوه صنعتي قابل باز توليد کرد. به‌زعم بودريار، هنر نيز دراين دوران درمقابل نيروي بازتوليد ماشيني تسليم شده و ازپا درمي‌آيد. بازتوليد، تحت كنترل و هدايت نيروهاي بازاري است كه حال به‌صورت اصل غالب درمي‌آيند و جايگزين دنياي اشياء طبيعي مي‌شوند (←ساراپ، 1382: 220-221؛ پاول، 1379: 56-58).

سومين مرحله، دوره پست‌مدرنيسم است و ازنظر بودريار، جامعه ما در سومين مرحله از نظم وانموده‌ها قرار دارد و شروع اين نظم، به پس از جنگ جهاني دوم برمي‌گردد. او براين عقيده است كه پس از جنگ جهاني دوم، پايه نظري قدرت از اقتصاد سياسي ماركسيستي به نمادشناسي ساختارگرايانه انتقال يافت و پديده‌هايي چون تبليغات، رسانه‌ها و شبكه ارتباطي و ارزش مصرفي كالاها و الزامات توليد با مدل‌ها، رمزها، تمثال‌ها، جلوه‌ها و فراواقعيتي به‌نام وانمايي يا وانموده جايگزين شده‌اند؛ يعني عصر مدل‌ها و الگوها. قدرت حاكم دراين عصر، مدل (الگو) يا كد (نشانه، رمز) است. ديجيتال، اصل متافيزيكي اين عصر (خدای لایبنیتس) به‌شمار مي‌رود و دی.‌ان.‌ای.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
پيامبر آن محسوب مي‌شود. بودريار مي‌نويسد: «متشابهانِ بزرگ ساخت انسان، از عالم قوانین طبيعي به عالم نيروها و تنش‌ها گذار مي‌كنند و امروز به جهان ساخت‌ها و تقابل‌هاي دوتايي پا مي‌گذارند. پس از متافيزيكِ وجود و نمود، پس از انرژي و قطعیت، با متافيزيكِ عدمِ قطعیت و كد، روبه‌رو هستيم. كنترل سايبرنتيك، تكوين ازطريق الگوها، تعديل تفاضلي، بازخورد، پرسش و پاسخ و غيره: اين است شكل‌بندي كاركردي جديد (متشابهان صنعتي عملكردهاي صرف‌اند)، درواقع، در كدِ زاينده است كه امروز زايش متشابهان
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
كامل‌ترين صورتش را پيدا مي‌كند. در مرزهاي يك امحاي فزاينده و قهري مرجع‌ها و غايت‌ها، با از دست رفتن شباهت‌ها و دلالت‌كننده‌ها، نشانه‌ي ديجيتالي و برنامه ريزي شده را مي‌يابيم كه از يك روش صرفاً تاكتيكي در محل تلاقي ساير علامات («بيت‌هاي» اطلاعات وآزمون‌ها) برخوردار است و داراي ساخت يك كد فرمان و كنترل ميكرو-ملكولي است» (بودريار، 1381الف: 467).

لینک به دیدگاه

به زعم بودريار، جهان پست‌مدرن به‌ ساخت یک صورت خیالی از هر چيز تمایل دارد. منظور بودريار، جهاني است كه درآن هرچه ما داريم وانموده يا شبيه‌سازي شده‌ هستند؛ كه نه واقعيت خارجي براي آنها وجود دارد و نه نسخه اصلي كه از روي آن بتوان تكثير کرد. ديگر قلمرو واقعي در برابر تقليد يا بدل، معناي خود را باخته است و آنچه وجود دارد، تنها سطحي است كه وانموده‌ها درآن مجال بروز پیدا مي‌کنند.

قبل از ادامه بحث در مورد نمود صورت‌هاي مختلف عصر پست‌مدرن از نظر بودريار، دراينجا توضيحي مختصر درباره‌ي چند اصطلاح كليدي ساخته‌ي بودريار، بيان مي‌شود. واژگان وانمايي يا وانموده و حاد-واقعيت

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
دركل مجموعه آثار بودريار، جايگاه ويژه‌اي دارند. وانموده اصطلاحي است كه بودريار آن را در برابر «بازنمايي» قرار مي‌دهد. وانمايي، برخلاف بازنمايي، ديگر نسبتي با واقعيت و رابطه‌اي ارجاعي با جهان واقعي ندارد. ازطرفي، مهم‌ترين مفهوم اين واژه در مكتب پساساختارگرايي، استناد به چيزي يا تظاهر به وجود چيزي دارد كه در واقع ناچيز است. ازسويي ديگر، واژه حاد- واقعيت و واژگاني چون حاد- فضا، نام‌هايي هستند كه بودريار، بر وضعيتي مي‌نهد كه درآن نشانه‌هاي واقعيت (دال‌ها)، خودِ واقعيت (مدلول‌ها) را مغلوب كرده‌اند و جايگزين آن شده اند؛ يا به روايتي ريشه‌اي‌تر، وضعيتي هستند كه در آن اشاره‌ي نشانه‌ها به يكديگر درگردشي پايان‌ناپذير، ناموجودي مدلول‌ها را پنهان مي‌كند. به اين ترتيب حاد-فضا، فضايي ساخته شده از نشانه‌هاست، نه چيزها. لذا، انتخاب واژه‌ي «حاد» براي «Hyper» به‌جاي پيشوندهاي «فرا» يا «فوق»، به نظر منطقي مي‌آيد ولازم به يادآوري است كه در مباحث اخير متون معماري كه بيشتر مطالب درمورد عصر اطلاعات است، واژگان فوق بيشتر به معناي بودرياري به‌كار مي‌روند تا معنايي كه از خود واژه استنباط مي‌شود (←بودريار، 1378: 99-100؛ احمدي، 1374: 467؛ بودريار، 1379).

بودريار، در كتاب «مبادله‌ي نمادين و مرگ»، از روزگار پست‌مدرن و «نظام وانموده‌ها» ياد مي‌كند. او اين نظام را به‌گونه‌اي تاريخي طرح مي‌كند و دراين روش، شديداً وام‌دار كتاب واژگان و چيزهاي ميشل‌فوكو است. يعني بحث را از صورت‌بندي‌هاي دانايي و گسست‌هاي شناخت‌شناسانه شروع مي‌كند. البته لازم به يادآوري است كه چند سال بعد، از پيروي روش فوكو سرباز مي‌زند و در رساله‌ي «فوكو را فراموش كن» مي‌نويسد: «ديدگاه اصلي فيلسوف به كار بررسي آنچه هدف او بوده، يعني سازمان‌يابي قدرت در جامعه‌ي مدرن نمي‌آيد و او همواره خود را در نظام سخن محصور و محدود مي‌كند» (←بودريار، 1379). او در كتاب «مبادله نمادين و مرگ»، استدلال مي‌كند كه فرهنگ ارتباط جمعي الكترونيكي، معاني قبلي واقعيت را به يك حاد-واقعيت مفرط تبدیل مي‌كند. بودريار در اين كتاب مي‌نويسد: «پايانِ كار يدي. پايان توليد. پايانِ اقتصاد سياسي. پايان ديالكتيك دال و مدلول كه انباشت معرفت و معنا و زنجيره‌هاي خطي گفتمان انباشتي را تسهيل مي‌كند و درعين‌حال پايان ديالكتيكِ ارزش مصرف و ارزش مبادله كه تنها چيزي است كه انباشت و توليد اجتماعي را ممكن مي‌سازد. پايانِ بُعدِ خطي گفتمان. پايان بُعد خطيِ كالا. پايان دوران كلاسيك نشانه. پايان دوران توليد» (بودريار، 1381الف: 460).

به‌نظر بودريار، رسانه‌هاي گروهي نشانگر عصر نويني هستند كه درآن شيوه‌هاي قديمي توليد و مصرف، جاي خود را به دنياي تازه‌ ارتباطات داده ‌است. اين دنياي نوين، برخلاف نمونه‌‌ی كهن خويش، برپيوستگي، بازخورد و فضاي ميانجي استوار است و فرايندهاي آن خودشيفته و مستلزم تغيير مستمر سطح ظاهري ا‌ست. به‌عقیده وی، امروزه ديگر صحنه و آينه (بازتاب‌دهنده) وجود ندارند و به جاي آن صفحه و شبكه قرار گرفته‌ است. درواقع، در وجد و خلسه‌ي ناشي از ارتباط زندگي مي‌كنيم. ازسويي، عملكرد رسانه‌ها، درك‌ ما را از فضا و زمان بازسازي کرده‌‌اند. واقعيت ديگر نه درنتيجه‌ي تماس ما با جهان خارج، بلكه چيزي است كه صفحه‌ي تلويزيون به ما عرضه مي‌كند: تلويزيون به جهان تبديل شده و در زندگي ما رسوخ كرده و زندگي ما نيز در تلويزيون تحليل رفته است. افسانه تبديل به «واقع» و «واقعيت» افسانه‌اي شده است، وانمايي يا وانموده‌ها جاي توليد را گرفته است (ساراپ، 1382: 221-222).

كتاب «آمريكا»ي بودريار، حاصل مسافرت بودريار به آمريكاست. اين كتاب، چالش‌برانگيز بود و واكنش‌هاي متعدد و متفاوتي را از جانب منتقدين، برانگيخت. دراصل، كتاب آمريكا، جوابی پست‌مدرن به كتاب دمكراسي در آمريكا، نوشته‌ي كنت‌الكسي‌دوتوكويل- سفير قرن نوزدهم ميلادي فرانسه در آمريكا- است كه درآن نوشته بود: «آمريكا را به‌لحاظ دمكراسي بسيار غني، ولي به‌لحاظ تمدن بسيار فقير يافتم» (پاول، 1379: 73). بودريار دركتاب آمريكا، درجستجوي آمريكايي ستاره‌گون است، نه آمريكاي اجتماعي و فرهنگي. او مي‌نويسد: «‌سرعت، ابژه‌هاي ناب مي‌آفريند [...] زمين و نقاط ارجاع ارضي را حذف مي‌كند، چون پيشاپيش زمان مي‌دود تا خود زمان را فسخ كند، چون سريع‌تر از علت خويش حركت مي‌كند. [...] سرعت پيروزي معلول است بر علت. [...] سرعت به سبب رهابودن آن از مبداء و مقصد (برخلاف فاصله) موجد ناپديدي مكان و پيشروي برگشت‌ناپذير در بيابان زمان و سرگيجه‌اي همزاد با آن ناپديدي است. سرعتي وجدآور كه با شتاب مولكول‌ها در گرما همراه است و موجب تبخير نامحسوس معنا مي‌شود» (بودريار، 1384: 19).

به عقيده بودريار، تصوير يا نگرش درباره‌ي آمريكا، درواقع الگويي براي بقيه‌ي دنيا و رمزي براي يك دنياي فراواقعي وانموده‌ درحال ظهور است. به همين دليل آمريكا، مركز جهان است. آمريكا يك صحراست، به‌خصوص در شهرهاي آن؛ مكاني كه «زندگي واقعي» در آن در قالب نوعي «ضدفرهنگ» يا «نافرهنگ» پرزرق ‌و برق ولي پوچ و تهي، محو و زايل گشته است (پاول، 1379: 74).

بودريار مي‌نويسد: «آمريكا نه روياست نه واقعيت. نوعي حاد-واقعيت است. زيرا آرمان‌شهري است كه ازهمان ابتدا طوري رفتار كرده كه انگار پيشاپيش، تحقق يافته است. اينجا همه چيز واقعي و عمل‌گرايانه است، با اين همه، خميرمايه‌ي روياها نيز درهمين‌جا وجود دارد. شايد فقط یک اروپايي بتواند حقيقت آمريكا را دريابد، چون فقط او وانموده كامل را در اينجا كشف خواهد كرد. [...] آمريكا يك تصوير تمام‌نگار تحول‌پيكر است، ازاين‌جهت كه در تك‌تك عناصرش اطلاعات مربوط به كل وجود دارد. كوچك‌ترين محل در بيابان، يك خيابان قديمي در يكي از شهرهاي غرب ميانه، يك پاركينگ، يك خانه كاليفرنيايي [...] را درنظر بگيريد، دراين‌صورت كل آمريكا [...] را دراختيار داريد [...] درمورد لاس‌وگاس و تبليغات و حتي فعاليت‌هاي مردم، روابط عمومي و دستگاه‌هاي الكترونيكي معمولي هم صادق است، زيرا همگي آنها با شكل‌پذيري و وضوح پرتو نوري بارز و آشكارند. هولوگرام

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
شبيه جهان فانتزي است. اين هولوگرام رويايي سه بعدي است و مي‌توانيد مثل رويا وارد آن شويد. همه‌چيز به وجود اشعه‌ي نوري بستگي دارد كه ابژه‌ها را به‌وجود مي‌آورد. اگراين نور قطع شود، تمام چيزها به همراه واقعيت، تجزيه مي‌شوند. درواقع، آدمي به اين فكر مي‌افتد كه آمريكا حاصل تبديل تخيلي عناصر شبیه به هم است و اينكه فقط باريكه‌ي نوري، پرتو ليزري، انسجام همه چيز را در كنار يكديگر حفظ مي‌كند و درمقابل چشم‌هاي ما، برواقعيت آمريكايي پرتو مي‌افكند. در آمريكا، امر شبح‌آسانه به اشباح رقصان، بلكه به طيف تجزيه‌ي نور ارتباط دارد» (بودريار، 1384: 40-42).

لینک به دیدگاه

بودريار در انتهاي كتاب آمريكا، درفصل ششم آن كه «بيابان بي‌پايان» نام دارد، مي‌نويسد: «اين كشور بي‌اميد است. حتي سطل آشغالشان تميز، دادوستدش روان و ترافيكش آرام است. [...] راحتي ديوانه‌وار زندگي و حاد واقعي بودنِ همه چيز اينجا به فكر مرگ و قتل، قتل‌هاي انتحاري، عياشي‌ها و آدمخواري مي‌افتد» (بودريار، 1384: 153-154).

اگر بخواهيم بطوركلي به دستاوردهاي بودريار نظر بيفكنيم، بايد به اين مورد اشاره كنيم كه كارهاي بودريار، آغازي بسيار مهم درمسير درك تأثير شكل‌هاي ارتباطي تازه بر جامعه است. كارهاي او، شالوده‌هاي موجود نظريه‌ي اجتماعي انتقادي را درهم مي‌شكند و نشان مي‌دهد كه چگونه مزيت و امتيازي كه آنها براي كار و شناخت‌شناسي‌هاي عقل باور قائل هستند، براي تحليل رسانه‌ها و ديگر فعاليت‌هاي اجتماعي نو، كافي نيستند. ازسويي، نظريه‌ي انتقادي بودريار، براي نظريه‌پردازان انتقادي، آغاز يك خط فكري است. نقطه شروع خطي است كه ديگران مي‌توانند آن را ادامه دهند و اصلاح كنند.

مآخذ

 

  • احمدی، ب.، 1374. حقیقت و زیبایی. تهران: مرکز.
  • باني مسعود، ا.، 1383الف. تاريخ معماري غرب. اصفهان: خاك.
  • بودریار، ژ.، 1378 [1374]. «وانموده»، ترجمه‌ي ماني حقيقي. در ماني حقيقي (تدوين)، سرگشتگي نشانه‌ها، تهران. مركز: 85-110.
  • بودریار، ژ.، 1379. فوکو را فراموش کن؛ بودریار را فراموش کردن (گفتگوی سیلور لوترانژه با ژان بودریار). ترجمه‌ي پيام يزدانجو. تهران: مركز.
  • بودریار، ژ.، 1381الف. «مبادله‌ی نمادین و مرگ»، ترجمه‌ي عبدالكريم‌رشيديان. در لارنس يي.كهون (ويرستار). از مدرنيسم تا پست‌مدرنيسم، تهران. ني: 457-480.
  • بودریار، ژ.، 1381ب. «پایان آناتما، وانموده‌ها و داستان علمی-تخیلی»، ترجمه‌ي پيام يزدانجو. در پيام يزدانجو (تدوين و ترجمه). به سوي پسامدرن: پساساختارگرایی در مطالعات ادبیات، تهران. مركز: 187-209.
  • بودریار، ژ.، 1383. در سایه‌ی اکثریت‌های خاموش. ترجمه‌ی پيام يزدانجو. تهران: مركز.
  • بودریار، ژ.، 1384. آمریکا. ترجمه‌ي عرفان ثابتی. تهران: ققنوس.
  • بوين، ر.؛ رطانس، ع.، 1379. «پست‌مدرنيسم و جامعه: نظريه و سياست پست‌مدرنيسم»، ترجمه‌ي حسينعلي نوذري. در حسينعلي نوذري(تدوين و ترجمه). پست‌مدرنيته و پست‌مدرنيسم، تهران. نقش جهان: 373-447.
  • پاستر، م.، 1377. عصر دوم رسانه ها. ترجمه‌ي غلامحسین صالحیار. تهران: موسسۀ ایران.
  • نوذري، ح.، 1379ج (تدوين و ترجمه). پست‌مدرنيته و پست‌مدرنيسم. تهران: نقش جهان.
  • نوذري، ح.، 1379د (تدوين و ترجمه). ‌مدرنيته و مدرنيسم. تهران: نقش جهان.
  • وارد، گ.، 1384الف. پست‌مدرنيسم. ترجمه‌ي‌قادر فخر‌رنجبري؛ ابوذر‌كرمي. تهران: ماهي.
  • وارد، گ.، 1384ب. پست‌مدرنيسم. ترجمه‌ي علي مرشدي‌زاده. تهران: قصيده سرا.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
.Henri Lefebvre

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
.for a critique of the political economy of the sign

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
.America

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. The Illusion of the End

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
.The Impossible Exchange

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
.Screened out

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
.The Spirit of Terrorism and Requiem for the Twin Towers

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
.Le Systéme des objects (the system of objects)

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
.Ia societe de consommation

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
.DNA

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
.genesis of simulacra

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
.Hyper reality

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
.hologram

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...