Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ در زمينه شاخص انعطافپذيري استخدام، ايران نمره 87 را كسب نموده كه جزو موارد افراطي انعطافناپذيري اشتغال محسوب ميشود و تاثيرات منفي، هم بر نيروي كار و هم برفضاي كسبوكار خواهد گذاشت، درحالي كه نياز است انعطافپذيري بيشتري در جهت مقررات مربوط به اشتغال اعمال گردد، چرا كه اصلاح مقررات اشتغال است كه ميتواند به افزايش بهرهوري نيروي كار بينجامد، ولي متاسفانه اين عامل در كشور ما از انعطاف لازم برخوردار نيست. در اين رابطه، موضوع بهرهوري نيروي كار، دانش فني و تخصص نيروي كار نيز از جمله مواردي هستند كه در بهبود وضعيت كسب و كار موثر هستند. البته چنانچه وضعيت قوانين و مقررات كار – كه محدوديتهايي را در زمينه ورود و خروج نيروي كار به صنعت به وجود آورده است – اصلاح نشود، امكان خروج نيروي كار با دانش كم يا بهرهوري پايين و جايگزيني نيرويهاي قويتر وجود ندارد. ترويج آموزش در حين كار، برنامه ريزيهاي آموزشي بلندمدت و فراگيري اصول مديريتي براي مديران ميتواند نواقص موجود را تا حدودي برطرف نموده و شرايط را براي بهبود كسبوكار فراهم آورد. از عوامل موثر ديگر بر شاخصهاي كسبوكار، ميتوان به مشكلات كلان اقتصادي كشور چون نرخ تورم و مسائلي كه برتوان رقابت محصولات داخلي اثرگذار بوده و منجر به واردات كالاهاي مشابه توليد خارج با قيمتهاي پايينتر شده و ياس و دلسردي توليدكنندگان را به دنبال دارد، اشاره كرد. همچنين، سياستهاي اخير ارزي تاثيرات مخربي برفضاي كسبوكار شركتهاي توليدي خواهد گذاشت. ثبات سياستهاي مذكور، وجود استراتژيهاي كلان اقتصادي كه متضمن اشتغال، تثبيت قيمتها، افزايش بهرهوري و بهبود بازار كار باشد و درجهت بهبود زيرساختهاي موجود در اقتصاد و ارتقاي اقتصادي داخلي كشور گام بردارد، از عوامل موثر در زمينه بهبود شاخص كسبوكار ميباشند. در رابطه با بحث فنآوري اطلاعات نيز، ايران در زمره كشورهاي بسيار نوپا در اين زمينه است كه راه بسيار طولاني پيشرو دارد. بحث مبادلات الكترونيك كه نقش و كاربرد فنآوري اطلاعات را در زمينه مسائل اقتصادي و تجاري نشان ميدهد و به تجارت الكترونيك (E-Commerce) معروف است و يا تشكيل دولت الكترونيك كه منجر به رشد شتابان در زمينه اقتصاد شود، از جمله مسائل مهم ديگر است كه ميتواند بر بهبود شاخصهاي كسبوكار از طريق ارتقاي فرآيندهاي مديريتي و ساختاري توليد و تجارت موثر باشد. عوامل غيراقتصادي ديگري نظير مسايل اجتماعي، سياسي و مسايل جهاني نيز برشاخص مزبور تاثير خواهند گذاشت. عوامل تاثيرگذار جهاني از جمله تحريمهاي اخير شوراي امنيت سازمان ملل كه فضاي كسبوكار كشور را نيز مانند ساير بخشهاي اقتصادي و مديريتي نشانه گرفته است، سياستهاي خارجي كشور كه هم به دليل تدابير دولت و هم به جهت تلاشهاي جهاني، در به انزوا كشاندن كشور در صحنه اقتصادي نقش دارند و همچنين، فضاي سرمايهگذاريهاي داخلي و خارجي را ناامن جلوه ميدهد، از عواملي هستند كه برفضاي كسبوكار كشور تاثير ميگذارند. لازم به ذكر است، سقوط 26 پلهاي كشورمان از حيث شاخص كسبوكار ميتواند تا حدودي نيز به دليل صدور قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل و تبليغات بينالمللي عليه كشورمان در سالهاي اخير باشد. 7 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ یک یادآوری مهم : دیدگاه انتقادی لزوما نمی تواند دربر دارنده راه حل ها باشد؛ همانگونه که در پزشکی نیز «تشخیص» درد و بیماری لزوما با «درمان» آنها ارتباط ندارد، چه بسا دردها و بیماری هایی که تشخیص داده می شوند و یا اصولا درمان پذیر نیستند و یا به سختی و تنها به صورتی نسبی می توان درمانشان کرد و در بسیاری موارد نیز تشخیص و درمان به وسیله افراد یکسانی انجام نمی گیرد. اما این دلیل آن نشده است که بگوئیم اگر درمانی ندارید ، تشخیص هم ندهید یعنی همان استدلالی که در مفهوم کذائی «انتقاد سازنده» هست.این تذکر از باب بازگشایی یک موضوع مربوط به رفتار اقتصادی دولت است.دولتى كه با شعار عدالت سركار آمده ناگهان طرفدار طرحى مى شود كه قيمت همه خدمات اساسى كه با زندگى مردم در ارتباط است، افزايش مى يابد. ناکارآمدی دولت باعث میشود که بخواهد حدود سی درصد بودحه را از مالیات تامین کند در حالی که خدمتی هم به مودیان نشده و سهم دولت در درآمد های مردمی چیزی نزدیک صفر است.قبلآ هم تذکر داده شده که اين مواضع كاملاً چپ گرايانه با نگاه كاملا راست در اقتصاد نتيجه اى جز هرج و مرج در اداره اقتصاد نخواهد داشت که نتیجه اش در سال بعد بعینه دیده خواهد شد. 6 لینک به دیدگاه
Artaria 13629 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ ممنون که دعوت کردین متاسفانه وقت نکردم پستهای دوستانو بخونم، نظر خودمو میگم به نظر من اول از همه باید سیستم آموزشی کشور اصلاح بشه، اینطور نباشه که یه چیزی تو دانشگاه بهمون یاد میدن ولی خودشون این این مدرکشونو قبول ندارن و دوباره سه سال باید کسب تجربه کنیم تا مثلا بتونیم تو آزمون نظام مهندسی شرکت کنیم مورد بعدی، از واردات بی رویه اجناس بی کیفیت به کشور جلوگیری کنن. اینجوری هم از تولید کننده های داخلی حمایت میشه و هم برای کلی از جوونای بیکار ما شغل ایجاد میشه. نمونه بارز واردات بی رویه ، ورود محصولات چینی هستش که همه ما به وفور میبینیم و همه هم از دستشون شکایت و گله دارن، چون علاوه بر مساله اشتغال، باعث زیان های مالی و حتی جانی زیادی برای کشورمون شده، نمونش هم عکس زیر که چندین نفر جونشونو برای این وسیله بی کیفیت وارداتی از دست دادن . ( صاف شدن بدنه پیچ در اثر زلزله و واژگونی ساختمان) موارد زیادی هست که باید اصلاح بشه و خیلی هم پایه ای هستن، مثلا بکار گیری افراد متخصص در جای خودشون ، مثلا شخصی که تخصصش در یک رشته مهنسی مثل عمرانه ، بهش یه پست عالی در تربیت بدنی کشور ندن، ( به عنوان مثال عرض کردم) درامدهای ملی کشور میتونه برای خود مردم خرج شه و کلی ایجاد اشتغال کنه، ماشالله نفت و گاز که دیگه کم نداریم، کجا صرف میشه درآمداش ؟ چرا تو زندگی مردم ما تاثیر مثبت نداره؟؟!!! خیلی موارد دیگه هم هست که اینجا نمیشه گفت . موفق باشید 7 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ در زمينه شاخص انعطافپذيري استخدام، ايران نمره 87 را كسب نموده كه جزو موارد افراطي انعطافناپذيري اشتغال محسوب ميشود و تاثيرات منفي، هم بر نيروي كار و هم برفضاي كسبوكار خواهد گذاشت، درحالي كه نياز است انعطافپذيري بيشتري در جهت مقررات مربوط به اشتغال اعمال گردد، چرا كه اصلاح مقررات اشتغال است كه ميتواند به افزايش بهرهوري نيروي كار بينجامد، ولي متاسفانه اين عامل در كشور ما از انعطاف لازم برخوردار نيست. در اين رابطه، موضوع بهرهوري نيروي كار، دانش فني و تخصص نيروي كار نيز از جمله مواردي هستند كه در بهبود وضعيت كسب و كار موثر هستند. البته چنانچه وضعيت قوانين و مقررات كار – كه محدوديتهايي را در زمينه ورود و خروج نيروي كار به صنعت به وجود آورده است – اصلاح نشود، امكان خروج نيروي كار با دانش كم يا بهرهوري پايين و جايگزيني نيرويهاي قويتر وجود ندارد. ترويج آموزش در حين كار، برنامه ريزيهاي آموزشي بلندمدت و فراگيري اصول مديريتي براي مديران ميتواند نواقص موجود را تا حدودي برطرف نموده و شرايط را براي بهبود كسبوكار فراهم آورد. از عوامل موثر ديگر بر شاخصهاي كسبوكار، ميتوان به مشكلات كلان اقتصادي كشور چون نرخ تورم و مسائلي كه برتوان رقابت محصولات داخلي اثرگذار بوده و منجر به واردات كالاهاي مشابه توليد خارج با قيمتهاي پايينتر شده و ياس و دلسردي توليدكنندگان را به دنبال دارد، اشاره كرد. همچنين، سياستهاي اخير ارزي تاثيرات مخربي برفضاي كسبوكار شركتهاي توليدي خواهد گذاشت. ثبات سياستهاي مذكور، وجود استراتژيهاي كلان اقتصادي كه متضمن اشتغال، تثبيت قيمتها، افزايش بهرهوري و بهبود بازار كار باشد و درجهت بهبود زيرساختهاي موجود در اقتصاد و ارتقاي اقتصادي داخلي كشور گام بردارد، از عوامل موثر در زمينه بهبود شاخص كسبوكار ميباشند. در رابطه با بحث فنآوري اطلاعات نيز، ايران در زمره كشورهاي بسيار نوپا در اين زمينه است كه راه بسيار طولاني پيشرو دارد. بحث مبادلات الكترونيك كه نقش و كاربرد فنآوري اطلاعات را در زمينه مسائل اقتصادي و تجاري نشان ميدهد و به تجارت الكترونيك (e-commerce) معروف است و يا تشكيل دولت الكترونيك كه منجر به رشد شتابان در زمينه اقتصاد شود، از جمله مسائل مهم ديگر است كه ميتواند بر بهبود شاخصهاي كسبوكار از طريق ارتقاي فرآيندهاي مديريتي و ساختاري توليد و تجارت موثر باشد. عوامل غيراقتصادي ديگري نظير مسايل اجتماعي، سياسي و مسايل جهاني نيز برشاخص مزبور تاثير خواهند گذاشت. عوامل تاثيرگذار جهاني از جمله تحريمهاي اخير شوراي امنيت سازمان ملل كه فضاي كسبوكار كشور را نيز مانند ساير بخشهاي اقتصادي و مديريتي نشانه گرفته است، سياستهاي خارجي كشور كه هم به دليل تدابير دولت و هم به جهت تلاشهاي جهاني، در به انزوا كشاندن كشور در صحنه اقتصادي نقش دارند و همچنين، فضاي سرمايهگذاريهاي داخلي و خارجي را ناامن جلوه ميدهد، از عواملي هستند كه برفضاي كسبوكار كشور تاثير ميگذارند. لازم به ذكر است، سقوط 26 پلهاي كشورمان از حيث شاخص كسبوكار ميتواند تا حدودي نيز به دليل صدور قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل و تبليغات بينالمللي عليه كشورمان در سالهاي اخير باشد. یک یادآوری مهم : دیدگاه انتقادی لزوما نمی تواند دربر دارنده راه حل ها باشد؛ همانگونه که در پزشکی نیز «تشخیص» درد و بیماری لزوما با «درمان» آنها ارتباط ندارد، چه بسا دردها و بیماری هایی که تشخیص داده می شوند و یا اصولا درمان پذیر نیستند و یا به سختی و تنها به صورتی نسبی می توان درمانشان کرد و در بسیاری موارد نیز تشخیص و درمان به وسیله افراد یکسانی انجام نمی گیرد. اما این دلیل آن نشده است که بگوئیم اگر درمانی ندارید ، تشخیص هم ندهید یعنی همان استدلالی که در مفهوم کذائی «انتقاد سازنده» هست.این تذکر از باب بازگشایی یک موضوع مربوط به رفتار اقتصادی دولت است.دولتى كه با شعار عدالت سركار آمده ناگهان طرفدار طرحى مى شود كه قيمت همه خدمات اساسى كه با زندگى مردم در ارتباط است، افزايش مى يابد. ناکارآمدی دولت باعث میشود که بخواهد حدود سی درصد بودحه را از مالیات تامین کند در حالی که خدمتی هم به مودیان نشده و سهم دولت در درآمد های مردمی چیزی نزدیک صفر است.قبلآ هم تذکر داده شده که اين مواضع كاملاً چپ گرايانه با نگاه كاملا راست در اقتصاد نتيجه اى جز هرج و مرج در اداره اقتصاد نخواهد داشت که نتیجه اش در سال بعد بعینه دیده خواهد شد. واقعا ممنونم كه مطالبي رو كه كم و بيش با ديد يك فرد عادي بهش پزداختيم با ذكر اصزلاحات و مزالب علمي تر بيان كردي و در واقع نشان دادي كه روند فعلي تاپيك درست است. اما نكته اي كه من به شخصه نمي توانم بپذيرم و در پست هاي قبلي هم اشاره كردم اين هست كه بخواهيم تمام مشكلات را در 6 سال اخير جستجو كنيم مشكلات حيطه ي اقتصاد و كار در ايران بسيار ريشه اي تر از عمر 1 يا 2 دولت است و از نگاه من حتي بيشتر از عمر اين نظام است.اما اقدامات دولت فعلي باعث جلوه گري بيشتر اين مشكلات شده و گرنه اصل مشكل در بستر هاي اين جامعه وجود داشته . آن زماني كه مي گفتند : هر آن كه دندان دهد نان دهد و بي هيچ كنترلي جمعيت كشور را از 36 ميليون در سال انقلاب به بيش از 80 ميليون در سال 90 رساندند طبيعي بود كه مشكلات عديده پديد مي آيد . اقتصاد ما در هيچ شرايطي توان پوشش اين افزايش جمعيت را نداشت و اين ربطي به اين دولت يا دولت پيشين ندارد.اين يك سير اشتباه است. در واقع چيزي كه من مي خواهم در پس اين گفتار به آن برسم اين است كه ما كلا در مسير اشتباه هستيم مانند قايقي هستيم كه به سمت آبشار مي رويم حالا يك زمان يك نفر مي ايد در بادبان قايق در جهت مخالف فوت مي كند تا ديرتر به پرتگاه برسيم يك نفر هم مي آيد با تمام توان در جهت آب پارو مي زند.در نهايت هر دو منتهي به سقوط است مگر اينگه لنگري انداخته شود و كم كم قايق را به سمت ساحل هدايت كرد. آن لنگر نه تنها در 30 سال اخير كه از زمان مشروطه تا كنون(چنانچه كه ذكرش رفت) وجود نداشته درد اقتصاد ما اينجاست اقتصاد ما اسير بازي هاي ديگران است و يك مشت ميرزا آقا خان نوري هم سوار بر اريكه ي اقتصاد هستند لوتي مي گويد برقص و انتري مي رقصد 6 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ ممنون که دعوت کردین ممنونم كه شركت كرديد متاسفانه وقت نکردم پستهای دوستانو بخونم، نظر خودمو میگم اميدوارم به مرور و سر فرصت بخوانيد و با آراي دوستان آشنا بشيد.البته سعي مي كنيم كه در پايان يك جمع بندي داشته باشيم تا بحث ما به سرانجامي برسد به نظر من اول از همه باید سیستم آموزشی کشور اصلاح بشه، اینطور نباشه که یه چیزی تو دانشگاه بهمون یاد میدن ولی خودشون این این مدرکشونو قبول ندارن و دوباره سه سال باید کسب تجربه کنیم تا مثلا بتونیم تو آزمون نظام مهندسی شرکت کنیم مطلبي كه شما مي گوييد رو ديتان به انواع مختلف مطرح كردند يك بخشي از اين معضل واقعا مربوط به سيستم اموزشي هست و يك بخشي مربوط به سو مديريت در كشور مورد بعدی، از واردات بی رویه اجناس بی کیفیت به کشور جلوگیری کنن. اینجوری هم از تولید کننده های داخلی حمایت میشه و هم برای کلی از جوونای بیکار ما شغل ایجاد میشه. نمونه بارز واردات بی رویه ، ورود محصولات چینی هستش که همه ما به وفور میبینیم و همه هم از دستشون شکایت و گله دارن، چون علاوه بر مساله اشتغال، باعث زیان های مالی و حتی جانی زیادی برای کشورمون شده، نمونش هم عکس زیر که چندین نفر جونشونو برای این وسیله بی کیفیت وارداتی از دست دادن . ( صاف شدن بدنه پیچ در اثر زلزله و واژگونی ساختمان) در بحث واردات و كنترل بازار تا جايي كه من مي دانم 2 ديدگاه وجود دارد و هر دو ديدگاه در كشور ما امتحان شده يك ديدگاه مبتني بر كنترل شديد واردات و حمايت از توليد داخل است كه اين امر موجب مي شود تا توليد كننده ي داخلي يك حاشيه ي امن كاذب داشته باشد و در جا بزند .مثال بارز آن هم صنايع خودر كشور است يك ديدگاه هم از درب هاي باز حمايت مي كند و اعتقاد دارد توليد كننده ي داخلي بايد خود را به سطح استاندارد هاي كالاي خارجي برساند و يا تعطيل كند ديدگاه اصولي و درست اين است كه دولت ابتدا از توليدات داخلي حمايت كند و هزينه هاي توليد را به شرط بالا بردن كيفيت كم كند و سپس واردات را آزاد بگذارد تا مردم حق انتخاب داشته باشد .از طرفي براي مصرف كننده ي كالاي داخلي امتيازاتي قايل شود تا ان ها را تشويق به گزينش كالاي داخلي هم ارض با كالاي خارجي كند اين ديدگاه منطقي و صحيح هيچگاه در كشور پي گرفته نشده اما در مورد ورود كالاهاي بي كيفيت:نقص در سيستم نظارتي و عدم توانايي برخورد با متخلفين شما اگر به كشور هند سفر كنيد يك مورد كالاي چيني در بازار هاي آن نمي بينيد و اين در صورتي است كه هند مز مشترك بسيار طولاني با چين دارد اما درايران مي گويند قاچاق وارد مي شود و اين در حالي است كه مرز مشتركي نداريم همه ي اينها سو مديريت را مي رساند و نيز موضوعي تحت عنوان" رانت در اقتصاد ايران" موارد زیادی هست که باید اصلاح بشه و خیلی هم پایه ای هستن، مثلا بکار گیری افراد متخصص در جای خودشون ، مثلا شخصی که تخصصش در یک رشته مهنسی مثل عمرانه ، بهش یه پست عالی در تربیت بدنی کشور ندن، ( به عنوان مثال عرض کردم) تحت عنوان مديران كارآمد و كاربلد مفصل با دوستان صحبت كرديم و نتيجه اي كه به آن رسيديم عدم قرار گيري افراد در جايگاه صحيح و به طبع تصميمات غلط و مضر بود درامدهای ملی کشور میتونه برای خود مردم خرج شه و کلی ایجاد اشتغال کنه، ماشالله نفت و گاز که دیگه کم نداریم، کجا صرف میشه درآمداش ؟ چرا تو زندگی مردم ما تاثیر مثبت نداره؟؟!!! خیلی موارد دیگه هم هست که اینجا نمیشه گفت . موفق باشید قرار نيست ما چون نفت و گاز داريم چوب حراج به انها بزنيم و خرجشان كنيم متاسفانه ديدگاهي كه وجود دارد اين است كه نفت مي فروشيم و كالاي مورد نظر را مي خريم خوب هنگامي كه نفت تمام شد چه خاكي بر سر ايم ملت بريزيم؟ پول نفت آفت بودجه ي اين كشور است به جاي آنكه صرف توليد و اشتغال شود صرف روزمرگي هاي دولت مي شود و به همين دليل است كه دولت ها در پي پايه ريزي اقتصادي پويا نيستند چون دليلي براي اين كار نمي بينند. فكر مي كنم مي بايست به صورت پله كاني اتكاي دولت به منابع نفتي را كم كرد مثلا سالي 5 درصد 8 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ واقعا ممنونم كه مطالبي رو كه كم و بيش با ديد يك فرد عادي بهش پزداختيم با ذكر اصزلاحات و مزالب علمي تر بيان كردي و در واقع نشان دادي كه روند فعلي تاپيك درست است.اما نكته اي كه من به شخصه نمي توانم بپذيرم و در پست هاي قبلي هم اشاره كردم اين هست كه بخواهيم تمام مشكلات را در 6 سال اخير جستجو كنيم مشكلات حيطه ي اقتصاد و كار در ايران بسيار ريشه اي تر از عمر 1 يا 2 دولت است و از نگاه من حتي بيشتر از عمر اين نظام است.اما اقدامات دولت فعلي باعث جلوه گري بيشتر اين مشكلات شده و گرنه اصل مشكل در بستر هاي اين جامعه وجود داشته . آن زماني كه مي گفتند : هر آن كه دندان دهد نان دهد و بي هيچ كنترلي جمعيت كشور را از 36 ميليون در سال انقلاب به بيش از 80 ميليون در سال 90 رساندند طبيعي بود كه مشكلات عديده پديد مي آيد . اقتصاد ما در هيچ شرايطي توان پوشش اين افزايش جمعيت را نداشت و اين ربطي به اين دولت يا دولت پيشين ندارد.اين يك سير اشتباه است. در واقع چيزي كه من مي خواهم در پس اين گفتار به آن برسم اين است كه ما كلا در مسير اشتباه هستيم مانند قايقي هستيم كه به سمت آبشار مي رويم حالا يك زمان يك نفر مي ايد در بادبان قايق در جهت مخالف فوت مي كند تا ديرتر به پرتگاه برسيم يك نفر هم مي آيد با تمام توان در جهت آب پارو مي زند.در نهايت هر دو منتهي به سقوط است مگر اينگه لنگري انداخته شود و كم كم قايق را به سمت ساحل هدايت كرد. آن لنگر نه تنها در 30 سال اخير كه از زمان مشروطه تا كنون(چنانچه كه ذكرش رفت) وجود نداشته درد اقتصاد ما اينجاست اقتصاد ما اسير بازي هاي ديگران است و يك مشت ميرزا آقا خان نوري هم سوار بر اريكه ي اقتصاد هستند لوتي مي گويد برقص و انتري مي رقصد تو این شش هفت سال گذشته ما بهترین فرصت رو داشتیم که با استفاده از اتفاقاتی که در اقتصاد دنیا می افتاد خودمونو در دنیا مطرح کنیم.مثل ترکیه. اما ما بجای اینکار رفتاری رو در پیش گرفتیم که هم خزانه خالی شد و هم اینکه معلوم نشد این پولها کجا صرف شد. سیاست بازی و منیّت و موارد مشابه اون باعث شد که مشکلات رو فراموش کنیم و بجای برنامه ریزی برنامه روزی کردیم. این مسئله برای من از این نظر حائز اهمیته. 6 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ تو این شش هفت سال گذشته ما بهترین فرصت رو داشتیم که با استفاده از اتفاقاتی که در اقتصاد دنیا می افتاد خودمونو در دنیا مطرح کنیم.مثل ترکیه. اما ما بجای اینکار رفتاری رو در پیش گرفتیم که هم خزانه خالی شد و هم اینکه معلوم نشد این پولها کجا صرف شد. سیاست بازی و منیّت و موارد مشابه اون باعث شد که مشکلات رو فراموش کنیم و بجای برنامه ریزی برنامه روزی کردیم. این مسئله برای من از این نظر حائز اهمیته. در صحت گفتار شما شكي نيست اينكه ما در اين زمان به برابري طول تاريخ درآمد نفتي داشتيم يعني بزرگترين فرصت براي كشور كه بتواند اقتصاد نوينش را بر پايه ي يكي از پايه هاي ذكر شده بنا كند. تركيه كه مثال زديد در حدود 15 سال پيش اسكناس 1ميليون واحدي چاپ كرد.دولت ها عمر چند ماهه داشتند و يكي پس از ديگري به خاطر عدم كارايي سقوط مي كردند. در نهايت با يك سري اصلاحات اساسي و بنيادين و گرفتن وام توانستند يك نظم نوين را پايه ريزي كنند. آنها دو كار مهم انجام دادند: 1-از پتانسيل موجود در زمينه ي گردشگري نهايت استفاده را كردند و با تمركز منابع مالي و فرهنگي خود در اين زمينه يك اقتصاد ميتني بر توريست را پايه ريزي كردند 2-در بحث صنعت ابتدا تمام توجه و تمركز خود را بر روي يك صنعت مادر يعني نساجي متمركز كردند و توانستند با در اختيار گرفتن جديد ترين تكنولوژي ها در اين صنعت نام پوشاك ترك را در زمره ي برترين هاي دنيا قرار دهند. پس از ثبات در توريست و اهرم كمكي آن يعني نساجي به سمت ساير صنايع رفتند و كم كم نام بي اعتبار تركيه را نامي با اعتبار در زمينه ي اقتصاد تبديل كردند و امروز به پشتوانه ي اقتصاد پويا و استوار در پي بدست اوردن جايگاهي ارزشمند در زمينه ي سياست هستند و با روندي كه در پيش گرفته اند بزودي نقش عثماني را در جهان اسلام بدست مي اورند و جايگاه سنتي عربستان و ايران را تحت الشعاع قرار مي دهد در مورد ايران اين اراده وجود ندارد و بخش زيادي از آن هم به واسطه ي وجود درآمد نفتي است هزينه ي جاري دولت سر به فلك مي زند و به واسطه ي تحريم ها روز به روز افزايش مي يابد اما به واسطه ي نقت گران فعلا وام مي آوريم و در واقع هدف تحريم ها نيز همين است كه ما را به جايي برسانند كه عملا ديگر پولي براي خرج كردن در زمينه هاي دفاعي و هسته اي نداشته باشيم و هر چه درامد داريم صرف تهيه ي نان كنيم 8 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ آخرین نظر سنجی که در سایت فردانیوز بچاپ رسیده ما را بر آن میدارد که در باره این موضوع نیز بیاندیشیم. 76درصد مردم معتقدند هدفمندى یارانه ها باعث افزایش قیمت ها شده، 20 درصد گفته اند تاثیرى نداشته و 4 درصد گفته اند كاهش یافته است. 43 درصد معتقدند با دریافت یارانه نقدى در هزینه هاى خانوار در حد زیاد و خیلى زیاد صرفه جویى خواهد شد. 40 درصد در حد كم و خیلى كم به این مسأله معتقدند. 40 درصد در حد زیاد و خیلى زیاد و 39 درصد در حد كم و خیلى كم به موفقیت هدفمندى یارانه ها امیدوار هستند 5 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ ممنون از تاپیکتون... یه مشکلی که هست همه عشق پشت میز نشینی...تو یه شرکت ...زیر باد کولر گازی...اصولا" به کولر معمولی هم رضایت نمی دن...کولر فقط گازی ... خواهر من...برادر من...درس خوندی جورشم بکش.... دایی من یه شرمت داره ...کارهای خیلی بزرگی تو صنعت سرب و روی کردن.... طرف میاد می گه برای پسر من کار داری؟ میگه: چی بلده؟ مدرکش؟ میگه اینا رو بلده...لیسانس فرضا" مکانیک...یا برق.... خب می ره کارخونه؟ اوا خاک عالم بچم پوستش خراب می شه!:girl_blush2: اصلا" خودم...من الان کارآموزم...تو یه شرکت معماری....نفسم رو می گیرن به تمام معنا.... الان یه پروژه دادن دست منو دوتا از همکارام....رسما" رئیسمون تو جلسه اعلام کرد که مهناز تو تیمه خوشحال بودم که تونستم خودم رو خوب نشون بدم...کاری کنم که مورد رضایتشون باشه و.... هر جا هم هر کی می رفته: تروو حدا منم ببرید.. چند وقت پیش رفتیم سایت..... سایت که نبود فیلم ترسناک بود... :banel_smiley_52: آخرشم دست و پای منو یه حشره ای زد که اندازه ی یه گردو قلمبه شده بود....اما این برام مهم بود که چیزایی دیدم و یاد گرفتم که هیچ وقت شاید قرضت نشه ببینم مهم اینه که خودمون بخوایم... اگه به من بگن برو یه جا برداشت...با کله می رم مدرک یه طرف...علاقه و پشت کار یه طرف... کسایی بودن که تو ایران درس خوندن...پله های ترقی رو 10 تا یکی رفتن بالا...مثالش زیاده خودتون ببینید دیگه... ------------- در مورد کار... اگر من بودم...10 تا دانشجوی تازه کار رو میاوردم...نفسشون رو می گرفتم....اینقدر می ذاشتم خراب کنن تا یاد بگیرن.... بعد از 2 سال دو دستی می چسبن به کار.... با هم کار کردن رو بهشون یاد می دادم.... البته شاید اینا یه کم تخیلی باشه...اما کار نشد نداره... 7 لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ اگر شرایط به نسبت ایدالی حکم فرما بود(بعلت فیـلتر شدن سایت نمیتونم شرایطو ذکر کنم) من این تصمیمات رو میگرفتم: خواسته ی بازار رو میسنجیدم...فرض کنید که بازار به رب گوجه فرنگی علاقه ی شدید دارن و سالانه 1میلیون تن رب از چین به ایران وارد میشه...میرفتم بخش زراعی رو تقویت میکردم و یه کارخونه ی تهیه ی رب میزدم در کنارش یه کارخونه ی بسته بندی رب میزدم.این کارخونه رو پیشرفت میدادم و هماهنگ با افزایش تولید جلوی واردات رب رو میگرفتم. بعد از مدتی که سرمایه ی کارخونه از سرمایه ی اولیم بیشتر شد،اون کارخونه رو تو بورس به مناقصه میذاشتم و به بخش خصوصی واگذار میکردم و با پول سرمایه ی اولیه + فروش کارخونه 2 تا کارخونه ی رب جدید احداث میکردم. این روند رو میشه برای تمامی شرکت ها وحتی دانشگاه ها پی گرفت که متاسفانه تو ایران ما با شرایط کنونی عملی نیست! لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ آخرین نظر سنجی که در سایت فردانیوز بچاپ رسیده ما را بر آن میدارد که در باره این موضوع نیز بیاندیشیم.76درصد مردم معتقدند هدفمندى یارانه ها باعث افزایش قیمت ها شده، 20 درصد گفته اند تاثیرى نداشته و 4 درصد گفته اند كاهش یافته است. 43 درصد معتقدند با دریافت یارانه نقدى در هزینه هاى خانوار در حد زیاد و خیلى زیاد صرفه جویى خواهد شد. 40 درصد در حد كم و خیلى كم به این مسأله معتقدند. 40 درصد در حد زیاد و خیلى زیاد و 39 درصد در حد كم و خیلى كم به موفقیت هدفمندى یارانه ها امیدوار هستند مرسي از اين امار اين يكي از مواردي هست كه خيلي خوب مي شود در موردش بحث كرد: از ديدگاه برخي از اقتصاد دان ها بزرگترين عامل عقب ماندگي و در جا زدن اقتصاد در ايران همين يارانه ها بوده و حذف آنها در واقع يك استارت دوباره است.اگر چه در ابتدا فشار هايي را بر جامعه اعمال مي كند اما جامعه را سمت كار و در امد بيشتر و در نتيجه ثبات و شكوفايي اقتصاد رهنمود مي كند.از جمله نهاد هايي كه بر اين اعتقاد هستند اكونوميست است كه با رصد وضعيت ايران تا سال 92 افزايش و سپس كاهش تورم و رشد اقتصادي را پيش بيني مي كند. اما از ديگر سو عده اي اعتقاد دارند در وضعيت فعلي و با توجه به نبودن زير ساخت هاي لازم برداشتن يكباره ي يارانه ها موجب از بين رفتن صنعت و افزايش بيكاري مي شود.اين عده عدم توانايي صنايع داخلي براي رقابت با صنايع خارجي و نيز بالا بودن نرخ تمام شده به نرخ عرضه را دليل اين ادعا مي دانند. برخي از اين عده معتقد هستند كه مي بايست ابتدا يارانه ي بخش مصرفي حذف مي گرديد و اين فرصت را براي توليد كننده فراهم مي اورد تا با بازسازي خط توليد خود توان باقي ماندن در كورس رقابتي را كسب كند و سپس در فرايندي پله كاني نسبت به حذف يارانه هاي بخش صنعت اقدام كرد. با درستي يا غلطي ديدگاه ها كار ندارم مطلبي كه مي خواهم بگويم اين است كه تمام اين ديدگاه ها از طرف متخصصي امر اقتصاد ارايه مي شود و اين همه تضاد و نا هماهنگي را در بر دارد. نمي توان به صرف اينكه يك نظريه از ذهن يك متخصص خارج مي شود آن را مفيد بر شمرد.ما مي بايست در زمينه ي اقتصاد علم اقتصاد را بر بستر هاي موجود و حقيقي جامعه ي خود بسنجيم و صرفا با دو دو تا 4 تا بر روي كاغذ يك نظريه ارايه ندهيم. بخشي از مشكل ما نه تنها در مبحث اقتصاد بلكه در مباحثي چون فرهنگ اجتماع قوانين و... به اين بر مي گردد كه ما علوم وارداتي را با شرايط خاص بومي خود همراه نمي كنيم و صرفا در پي پياده سازي دستاورد هاي ديگران هستيم. 7 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ طرح هدفمند کردن یارانه ها واقعا از لحاظ بنیانی کار ارزشمندیه ولی متاسفانه تا زمانی که امار واقعی تولید ومنتشر نشه وتعاریف حقوقی دستکاری نشن تاثیر بسزایی نخواهند داشت وفقط حجم نقدینگی که باعث انبساط تورم میشه رو افزایش میدن درمورد بنگاه ههای کوچک وزود بازده که از یک الگوی چینی اقتباس شده بود وزمانی به عنوان راه حل معضل اشتغال مطرح بود هم باید ذکر کرد که با رانت های هزار فامیلی به سرنوشت بقیه طرح ها پیوست 7 لینک به دیدگاه
NYX 1007 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ ممنون از تاپیکتون...یه مشکلی که هست همه عشق پشت میز نشینی...تو یه شرکت ...زیر باد کولر گازی...اصولا" به کولر معمولی هم رضایت نمی دن...کولر فقط گازی ... خواهر من...برادر من...درس خوندی جورشم بکش.... دایی من یه شرمت داره ...کارهای خیلی بزرگی تو صنعت سرب و روی کردن.... طرف میاد می گه برای پسر من کار داری؟ میگه: چی بلده؟ مدرکش؟ میگه اینا رو بلده...لیسانس فرضا" مکانیک...یا برق.... خب می ره کارخونه؟ اوا خاک عالم بچم پوستش خراب می شه!:girl_blush2: اصلا" خودم...من الان کارآموزم...تو یه شرکت معماری....نفسم رو می گیرن به تمام معنا.... الان یه پروژه دادن دست منو دوتا از همکارام....رسما" رئیسمون تو جلسه اعلام کرد که مهناز تو تیمه خوشحال بودم که تونستم خودم رو خوب نشون بدم...کاری کنم که مورد رضایتشون باشه و.... هر جا هم هر کی می رفته: تروو حدا منم ببرید.. چند وقت پیش رفتیم سایت..... سایت که نبود فیلم ترسناک بود... :banel_smiley_52: آخرشم دست و پای منو یه حشره ای زد که اندازه ی یه گردو قلمبه شده بود....اما این برام مهم بود که چیزایی دیدم و یاد گرفتم که هیچ وقت شاید قرضت نشه ببینم مهم اینه که خودمون بخوایم... اگه به من بگن برو یه جا برداشت...با کله می رم مدرک یه طرف...علاقه و پشت کار یه طرف... کسایی بودن که تو ایران درس خوندن...پله های ترقی رو 10 تا یکی رفتن بالا...مثالش زیاده خودتون ببینید دیگه... ------------- در مورد کار... اگر من بودم...10 تا دانشجوی تازه کار رو میاوردم...نفسشون رو می گرفتم....اینقدر می ذاشتم خراب کنن تا یاد بگیرن.... بعد از 2 سال دو دستی می چسبن به کار.... با هم کار کردن رو بهشون یاد می دادم.... البته شاید اینا یه کم تخیلی باشه...اما کار نشد نداره... ممنون از نظرتون:w72: اما من باهاتون خیلی موافق نیستم......... شاید برای تعدادی از رشته ها کار وجود داشته باشه و کوتاهی از جانب خود فارغ التحصیلها باشه اما برای خیلی رشته ها اصلا نه ! مثلا رشته من مهندسی ژنتیکه، من در مقطعی که هستم قصد کار ندارم و فقط به ادامه تحصیل فکر میکنم تا بتونم سواد کافی بدست بیارم و اعتماد به نفس لازم بعد کار مستقل بگیرم اما شک ندارم برای رشته من در مقطع لیسانس هیچ کاری وجود نداره و متاسفانه حتی در مقطع فوق لیسانس به جز اندک موقعیتهایی. حتی شرایط برای کارآموزی هم وجود نداره اما مطمئنم اگر از لحاظ مالی در مضیقه بودم یا مجبور به کار بودم یا بیش از اندازه به کار علاقه داشتم یا حتی یک آقا بودم حاضر بودم هر شرایط سختی را تحمل کنم اما متناسب با رشته و تخصصم توی یه آزمایشگاه مشغول به کار بشم........حتی فکر میکنم همین الان هم اگر شرایطی کاری متناسب با رشته ام وجود داشت امتحان میکردم رشته من یه رشته کاملا امروزی و البته سخته ، که 100 درصد برای کار نیازمند امکانات خیلی خیلی زیاد هستش آزمایشگاههای مجهز به دستگاههای خاص و غیر از اون هم امکانپذیر نیست من از همکلاسهای خودم به خصوص پسرها خیلی زیاد میشناسم که به هیچ وجه نتونستن کار پیدا کنن چون کاری برای فارغ التحصیل ژنتیک وجود نداره ! اصلا امکاناتی نیست ، خیلی ها اصلا نمیدونن ژنتیک چی هست و اصلا به چه دردی میخوره ! حکایت فارغ التحصیلان رشته من مثل این هست که تو یه بیابون خشک و بی آب و علف برنج اعلا بکاریم! یا مثل حالتی که به یک مقدار خاک با دقت آب بریزی و هر روز ازش مراقبت کنی در حالی که دانه ای در خاک نیست ! رشته هایی مثل رشته من خیلی زیاد هستند و در حالی که دولت توانایی ایجاد اشتغال را برای اونها نداره ( البته داره اما به دلایل زیادی ایجاد اشتغال صورت نمیگیره)اما رشته را در ردیف رشته های دانشگاه قرار میده و دانشجو میپذیره........ این خیلی ناراحت کننده است 7 لینک به دیدگاه
NYX 1007 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ سپاس از حضورتانشما فرهنگ را يك شاخصه ي مهم بر شمرديد از ديدگاه من افت فرهنگي كه مد نظر شماست تا حد زيادي زاييده ي وضعيت بد اقتصادي است ببينيد در يك فضايي كه شما براي بدست آوردن و حفظ موقيت شغلي خود دايما مي بايست در جنگ با رقيبان باشيد توسل به شيوه هاي مختلف يك امر طبيعي است يكي از اين شيوه ها تحصيل است يكي پارتي بازي است يكي رشوه است يكي زير آب زني است يكي دروغ است و... همه و همه ي اينها ما حصل نبودن امنيت كاري و اقتصادي است لذا فكر مي كنم اگر اقتصاد ما سر و سامان بگيرد بخش زيادي از معايب فرهنگي كه شما هم به آنها اشاره كرديد از بين مي رود با نظرتون کاملا موافقم هرچند به نظر من همه ی ابعاد یک جامعه باید همزمان با هم و با یک سرعت پیشرفت کنند اما باز هم به نظرم فرهنگ صحیح زیربنای همه ی پیشرفتهاست . ولی موافقم که اگر اقتصاد ما سر و سامان بگيرد بخش زيادي از معايب فرهنگي از بين مي رود ممنون 3 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ درود امیر جان ببخشید در فرصت کمی که دارم نتونستم پست های بچه ها رو کامل مطالعه کنم ولی در همون سه چهار پست اول بچه ها به نکات خوبی اشاره کردن. من خودم چند وقتی هست که به صورت جدی وارد کار شدم ولی کاری نیست که متناسب با رشتۀ اصلیم باشه. روال کاریم در آینده ای نه چندان دور هم تغییر خواهد کرد به عنوان مدیر یک پروژه در حال پیش برآورد روند کار و نحوۀ هزینه بندی و استراتژیک کار هستم. در این مدت با توجه به تجربۀ کمی که دارم میتونم برداشت خودم رو از وضعیت کار و اقتصادی ایران اینگونه بگم: با توجه به اینکه بچه ها هم اشاره کردن در بدو ورود به یک شرکت متوجه میشی که علرغم اسم دهن پر کن مدرک لیسانس یا فوق لیسانس کارمندان عملا نه علم آنچنانی دارن نه در کار عملی موفق هستن. پس یکی از مشکلات کلیدی ما در وضعیت دانشگاه ها و مراکز تحصیلیست. دانشجویانی که در شب امتحان فقط برای کسب نمره درس میخونن رو نمیتونی بهشون بقبولونی که اون دروس در آینده که وارد اجتماع میشن به چه دردی میخوره.چون فقط به صورت تئوری با اون دروس مواجه میشن. دوم اینکه کلا دانشگاه های ما سطح علمی مناسبی نداره. به دانشگاه های دولتی کاری ندارم ولی فوج فوج دانشجویانی که وارد مراکز غیر انتفاعی و آزاد و پیام نور و غیره میشن عملا فقط یک مدرک میگیرن.(به استثنای دانشجویانی که خودجوش دنبال کسب علوم هستن) در واقع این مراکز تبدیل به یک بنگاه مدرک شده. به یکی از دوستانم که بعد از گذشت دو ماه از ترم تحصیلی هنوز یکی از کلاسشون شروع نشده بود گفتم شما چرا وقتتون رو تلف میکنید ....خب اون چند میلیون پولی که قراره به این به اصطلاح دانشگاه بدید رو اول بدید و مدرکتون رو بگیرید این مشکل زمانی معلوم میشه که شخص عملا وارد کار میشه. اونوقت میبینه که کسی سواد درست و حسابی هم نداره از اونی که مدرک داره بهتر به امور کسب و کار وارده. دومین مشکل در مورد عدم اطلاعات قوانین کار برای کسانی هست که تازه وارد این مجموعه میشن. کسی که وارد کار میشه باید به صورت آزمون و خطا پی به قوانین و حقوق خودش ببره. تا وقتی که اون مدت طی بشه تا کارمند آگاه به حقوق، قوانین و وظایف (بغیر از تسلط به کار)خودش بشه ، کارفرما استثمار خودشو از اون کارمند کرده و در صورت اعتراض کارمند یک نیروی تازه کار دیگه رو جایگزین میکنه. خب این پروسه چند مشکل ایجاد میکنه. اول اینکه کارفرمایان ما آگاهی ندارن که با رعایت حقوق کارمندان میتوانن از توانایی های اون کارمند دوره دیده استفاده کنن و برای دور زدن انواع بیمه و مالیات و غیره ترجیح میدن با یک نیروی تازه کار نا آگاه کار کنن.همین موجب میشه روند پیشروی پروژه ها در ایران به کندی پیش بره. دوم اون کارمند که یه مدت در یک کار ورزیده شده یا باید بره با یک مدیر دیگه در همون صنف کار کنه که اگر خوش شانس باشه و بتونه با شرایط بهتر از اونی که بود کار پیدا کنه باز هم این وسط انرژی تلف خواهد شد. اگر در اون صنف نتونه کاری پیدا کنه مجبوره در صنف دیگه کار کنه و باز این چرخش تلف انرژی در بازار کار تکرار خواهد شد. جدای همۀ اینها کسی به هدف فکر نمیکنه. همه میخوان از اول به سوددهی برسن...برای رسیدن به این سود دهی هم فقط میانرو ها رو میرن. میتونم به جرات بگم در ایران اصول و قوانین و استراتژی کار رو بلد نیستن. یکی دیگه از مهمترین دلایل درد اقتصادی ما همون عدم وجود یک استراتژی برای هر پروژه هست. چیدن یک استراتژی و اینکه مدیر و یا کارفرما بدونه از اون کاری که داره میکنه چی میخواد و چیکار باید بکنه خیلی مهمه. استراتژی بازار کار خیلی گسترده ست و زوایای مختلف داره. اینکه یک شرکت در بدو تاسیس چگونه حرکت کنه که رو به پیشرفت باشه خیلی مهمه. استراتژی مالی ....تبلیغات...بازاریابی ....و اینکه کدوم به دیگری اولیت داره خیلی مهمه. خیلی از مدیران ما اصولا این نکات رو نمیدونن یا اگر هم بدونن خیلی جزیی و رعایت نمیکنن و در اکثر موارد بدون برنامه ریزی همه جانبه وارد کار میشن.در دراز مدت که به مشکل بر میخورن میرسن به این نکات و در این نقطه هم باز همون اتلاف انرژی رو داریم. خب من اگر در جایگاه مسئولین بودم چند کار میکردم. اول اینکه وضعیت دانشگاه ها رو از حالت تئوری خارج میکردم و نظام آموزشی رو از همون ابتدایی بر توانایی های تجربی افراد قرار میدادم. دوم اینکه درسی در دروس دانشگاهی یا به صورت آزاد مدرکی رو تعیین میکردم که در استخدام ها اون رو جزو لاینفک مدارک قرار میدادم...اونم آشنایی با حقوق کار و حقوق مالی و اصول تبلیغاتی و بازاریابی و حسابداری باشه. درواقع کسانی که وارد بازار کار میشن باید با این اصول آشنا باشن. نه اینکه یک تحصیلکرده که مدرک از دانشگاه میگیره کاملا صفر کیلومتر باشه که هیچی از این حقوق و اصول رو ندونه.و تازه بخواد به صورت عملی طی سالها یا ماهها اونو فرا بگیره.(که باز هم معلوم نیست کامل باشه یا نه) فعلا همینا باشه بازم میگم 8 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ ممنون از تاپیکتون...یه مشکلی که هست همه عشق پشت میز نشینی...تو یه شرکت ...زیر باد کولر گازی...اصولا" به کولر معمولی هم رضایت نمی دن...کولر فقط گازی ... خواهر من...برادر من...درس خوندی جورشم بکش.... من اين مورد رو بيشتر به ترس از كار تعبير مي كنم و دليلش رو هم ضعف آموزشي مي بينم من به عنوان يك مهندس در كار محاسباتي به كمك 4 تا كتاب و هندبوك مي توانم موفق باشم اما در كار عملي به خاطر نداشتن تجربه و ترس ذاتي در مرود خرابكاريو از دست دادن فرصت شغلي نه. اين هست كه اكثر فارغ التحصيلان ترجيح مي دهند كه كار پشت ميز نشيني داشته باشند. از طرف ديگر بخشي از اين موضوع مربوط مي شود به بار فرهنگي غلط جامعه مهندس شدي كه كه لباست روغني باشه؟خوب از اول مي رفتي وردست اوستا تقي(مثلا) ولي خوب خيلي جاها هم هست كه واقعا اين گونه نيست خيلي از رشته ها هم هست كه اينگونه نيست من به شخصه كار تر تميز را ترجيح مي دهم ولي خيلي از دوستان مي دانند كه فعلا مشغول اماده سازي چه زمينه ي كاري هستم .يك كار پر از گرد و خاك و گزش و نيش و ... اون فردي كه حاضر نيست به كارخانه برود شايد دليلش پشتيباني فعلي خانواده در مساييل مالي باشد. يعني مجبور نشده هنوز دایی من یه شرمت داره ...کارهای خیلی بزرگی تو صنعت سرب و روی کردن.... طرف میاد می گه برای پسر من کار داری؟ میگه: چی بلده؟ مدرکش؟ میگه اینا رو بلده...لیسانس فرضا" مکانیک...یا برق.... خب می ره کارخونه؟ اوا خاک عالم بچم پوستش خراب می شه!:girl_blush2: اصلا" خودم...من الان کارآموزم...تو یه شرکت معماری....نفسم رو می گیرن به تمام معنا.... الان یه پروژه دادن دست منو دوتا از همکارام....رسما" رئیسمون تو جلسه اعلام کرد که مهناز تو تیمه خوشحال بودم که تونستم خودم رو خوب نشون بدم...کاری کنم که مورد رضایتشون باشه و.... هر جا هم هر کی می رفته: تروو حدا منم ببرید.. چند وقت پیش رفتیم سایت..... سایت که نبود فیلم ترسناک بود... :banel_smiley_52: آخرشم دست و پای منو یه حشره ای زد که اندازه ی یه گردو قلمبه شده بود....اما این برام مهم بود که چیزایی دیدم و یاد گرفتم که هیچ وقت شاید قرضت نشه ببینم مهم اینه که خودمون بخوایم... اگه به من بگن برو یه جا برداشت...با کله می رم مدرک یه طرف...علاقه و پشت کار یه طرف... کسایی بودن که تو ایران درس خوندن...پله های ترقی رو 10 تا یکی رفتن بالا...مثالش زیاده خودتون ببینید دیگه... ------------- در مورد کار... اگر من بودم...10 تا دانشجوی تازه کار رو میاوردم...نفسشون رو می گرفتم....اینقدر می ذاشتم خراب کنن تا یاد بگیرن.... بعد از 2 سال دو دستی می چسبن به کار.... با هم کار کردن رو بهشون یاد می دادم.... البته شاید اینا یه کم تخیلی باشه...اما کار نشد نداره... مهناز بانو نمي دانم شما الان در داخل مشغول هستيد يا در امريكا و يا اينكه شرايط كار در هر دو محيط را تجربه كرده ايد يا نه اما بحثي كه دوستان هنوز اشاره ي درستي نكرده اند و يكي از دلايل تفاوت در رشد اقتصادي و بازار كار ايران و ساير كشور ها هست بحث بهره وري هست. ميزان كار مفيدي كه در ايران انجام مي شود بسيار اندك است و در مقايسه با ساير كشور ها تقريبا هيچ است.همين بهره وري پايي خود يكي از معضلات است. پايين بودن بهره وري هم دلايل مختلف دارد كه دوست دارم دوستان به آن اشاره كنند. ما با حفظ وضعيت فعلي اگر بتوانيم تنها بهره وري را در حيطه ي كاري افزايش دهيم بخش قابل ملاحظه اي از مشكلات را پشت سر مي گذاريم. ------------ در مورد راهكار پيشنهادي: ارتباط دانشجو با صنعت و محيط كار بحثي بود كه مفصل انجام شد اقتصاد ما كشش اين موضوع را ندارد شما 1 دانشجو بياوري بايد هزينه ي بيمه او را بدهي ماليات پرداخت كني و حقوق خود فرد را نيز بپردازي انتظار نداريد كه افراد في سبيل الله كار كنند و به شركت و يا توليدي شما سود برسانند و منت بر سر آن بگذاريد كه كار يادتان دادم؟ در هيچ كجاي دنيا اينگونه نيست (البته در كارآموزي هاي ايران هست) خوب براي اين منظور مي بايست فرصت هاي كاري پاره وقت موجود باشد و اين يعني قدرت مندي اقتصاد و بازار كار كه ما اين قدرت را نداريم.لذا اين ايده در آغاز نمي تواند چندان راه گشا باشد. ----------- سپاسگزارم از اينكه در بحث شركت كرديد اميدوارم كه در ادامه هم در خدمت شما باشيم 5 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ اگر شرایط به نسبت ایدالی حکم فرما بود(بعلت فیـلتر شدن سایت نمیتونم شرایطو ذکر کنم) من این تصمیمات رو میگرفتم: خواسته ی بازار رو میسنجیدم...فرض کنید که بازار به رب گوجه فرنگی علاقه ی شدید دارن و سالانه 1میلیون تن رب از چین به ایران وارد میشه...میرفتم بخش زراعی رو تقویت میکردم و یه کارخونه ی تهیه ی رب میزدم در کنارش یه کارخونه ی بسته بندی رب میزدم.این کارخونه رو پیشرفت میدادم و هماهنگ با افزایش تولید جلوی واردات رب رو میگرفتم. بعد از مدتی که سرمایه ی کارخونه از سرمایه ی اولیم بیشتر شد،اون کارخونه رو تو بورس به مناقصه میذاشتم و به بخش خصوصی واگذار میکردم و با پول سرمایه ی اولیه + فروش کارخونه 2 تا کارخونه ی رب جدید احداث میکردم. این روند رو میشه برای تمامی شرکت ها وحتی دانشگاه ها پی گرفت که متاسفانه تو ایران ما با شرایط کنونی عملی نیست! درود امين جان مرسي كه شركت كردي شرايط رو فكور عزيز تا حد زيادي حلاجي كردند و ايرادات موجود رو بر شمردند و به اين تفاهم نسبي رسيديم كه شرايط نه تنها ايده ال نيست بلكه بسيار بد و وخيم است. ما در زمينه ي قانون/نهاد ها /ابزار ها/آموزش و... مشكلات اساسي داريم و روند اصلاح انها نيز تقريبا در دست دولتيان است. اما در مورد ايده اي كه فرموديد : من به شخصه قايل به نقش نظارتي دولت هستم و اعتقاد دارم كه بخش هاي خصوصي مي بايست كه سكان اقتصاد را در دست بگيرند .لذا به جاي اينكه دولت را موظف به سنجيدن بازار و سرمايه گذاري در راستاي ان بدانم و سپس عرضه در بورس, دولت را موظف به تقويت ngo (مد نظر اسي ) و يا تعاوني ها مي دانم و اين را از وظايف اين بخش ها مي دانم كه با سنجش نياز امروز و فرداي جامعه و اخذ اعتبار از دولت نسبت به رفع آن نياز اقدام كنند. در واقع نقش دولت از سرمايه گذار مستقيم به يك حامي بدل مي شود.(البته نه سيست فعلي وام دهي كه عملا بخش خصوصي را غلام حلقه به گوش بانك ها مي كند) اين روند چند حسن دارد: 1-سرمايه گذاري هاي دولتي با اتلاف انرژي/وقت و سرمايه ي بالا همراه است ولي در بخش خصوصي به علت اينكه سرمايه ي فرد يا افراد در ميان است سعي در بره برداري سريع و اصولي با حداكثر بازده مي شود 2-روند احداث و بهره برداري و سپس واگذاري از طريق بورس در ابتدا طي مي شود و نه در انتها و اين نيز باعث مي شود كه از ابتدا مديريت در بخش خصوصي باشد 3-انرژي دولت صرف آماده سازي زير ساخت ها مي شود و نه صنايع خرد لذا ديدگاه شما را از ديد يك عضو تعاوني مي پسندم اينكه مثلا ما يك تعاوني و يا بنگاه اقتصادي خصوصي داريم و با برآورد نياز جامعه و يا بازار هدف به سمت سرمايه گذاري و سرمايه پذيري برويم اين يك ديدگاه مثمر است كه لازمه اش تقويت و توسعه ي اين مراكز است 5 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ طرح هدفمند کردن یارانه ها واقعا از لحاظ بنیانی کار ارزشمندیه ولی متاسفانه تا زمانی که امار واقعی تولید ومنتشر نشه وتعاریف حقوقی دستکاری نشن تاثیر بسزایی نخواهند داشت وفقط حجم نقدینگی که باعث انبساط تورم میشه رو افزایش میدندرمورد بنگاه ههای کوچک وزود بازده که از یک الگوی چینی اقتباس شده بود وزمانی به عنوان راه حل معضل اشتغال مطرح بود هم باید ذکر کرد که با رانت های هزار فامیلی به سرنوشت بقیه طرح ها پیوست يك بحث كوچك در مرود يارانه ها انجام داديم اينكه اين طرح در نهايت مي بايست انجام مي شد يك نقطه اي مشترك در بين همه ي ديدگاه ها است اما زمان و چگونگي اجراي اين طرح مورد مناقشه هاي بسيار است. قرار بر اين بود كه درآمد حاصله از اين طرح صرف حمايت از توليد كنندگان و كشاورزان بشود تا محصولات قدرت رقابلتي بودن با نمونه هاي خارجي و وارداتي را داشته باشند اما اين كار صورت نگرفت و همزمان توليد و كشاورزي هم شامل حذف حمايت هاي دولتي شد و اين يعني بالا رفتن افسار گسيخته ي قيمت ها و فشار به اقشاري كه عملا مي بايست مورد حمايت باشند. در بخش كشاورزي چون ارتباط مستقيم دارم مي گويم هزينه ها به نسبت سال گذشته بين 25 تا 30 درصد افزايش داشته اما قيمت خريد تضميني توسط دولت بين 5 تا 10 درصد .با فرض حفظ ميزان توليد(كه عملا به خاطر خشكسالي و آفات مهاجم و پديده ي ريز گرد ها با كم شدن شديد ميزان توليد مواجه هستيم) كشاورز نسبت به سال گذشته 15 درصد فقير تر شده . در صنعت هم به همين منوال است تزريق پول به سطح جامعه بدون داشتن برنامه براي هزينه كرد اين پول موجب تورم است و اين چيزي است كه ما شاهد آن هستيم ---------- بنگاه هاي زود بازده نيز شامل بي برنامگي و دزدي هاي فراوان شد از طرفي بد قولي بانك ها در بسياري از مواقع در پرداخت پول هزينه كرد ها موجب ورشكستي بسياري از افراد و هدر رفتن سرمايه ها گرديد. در هفته ي گذشته خبر از تزريق 50000 ميليارد تومان دگر براي توسعه ي اين بنگاه ها دادند كه موج جديدي از بيكاري و معضل را به همراه خواهد آورد. براي اينكه پي به عمق فاجعه ي بنگاه ها ببريد كافي است يك بار به يكي از مراكزي كه طرح هاي توجيهي براي گرفتن وام تهيه مي كنند سر بزنيد و ببنيد كه چه ها كه نمي كنند. 3 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ ممنون از نظرتون:w72:اما من باهاتون خیلی موافق نیستم......... شاید برای تعدادی از رشته ها کار وجود داشته باشه و کوتاهی از جانب خود فارغ التحصیلها باشه اما برای خیلی رشته ها اصلا نه ! مثلا رشته من مهندسی ژنتیکه، من در مقطعی که هستم قصد کار ندارم و فقط به ادامه تحصیل فکر میکنم تا بتونم سواد کافی بدست بیارم و اعتماد به نفس لازم بعد کار مستقل بگیرم اما شک ندارم برای رشته من در مقطع لیسانس هیچ کاری وجود نداره و متاسفانه حتی در مقطع فوق لیسانس به جز اندک موقعیتهایی. حتی شرایط برای کارآموزی هم وجود نداره اما مطمئنم اگر از لحاظ مالی در مضیقه بودم یا مجبور به کار بودم یا بیش از اندازه به کار علاقه داشتم یا حتی یک آقا بودم حاضر بودم هر شرایط سختی را تحمل کنم اما متناسب با رشته و تخصصم توی یه آزمایشگاه مشغول به کار بشم........حتی فکر میکنم همین الان هم اگر شرایطی کاری متناسب با رشته ام وجود داشت امتحان میکردم رشته من یه رشته کاملا امروزی و البته سخته ، که 100 درصد برای کار نیازمند امکانات خیلی خیلی زیاد هستش آزمایشگاههای مجهز به دستگاههای خاص و غیر از اون هم امکانپذیر نیست من از همکلاسهای خودم به خصوص پسرها خیلی زیاد میشناسم که به هیچ وجه نتونستن کار پیدا کنن چون کاری برای فارغ التحصیل ژنتیک وجود نداره ! اصلا امکاناتی نیست ، خیلی ها اصلا نمیدونن ژنتیک چی هست و اصلا به چه دردی میخوره ! حکایت فارغ التحصیلان رشته من مثل این هست که تو یه بیابون خشک و بی آب و علف برنج اعلا بکاریم! یا مثل حالتی که به یک مقدار خاک با دقت آب بریزی و هر روز ازش مراقبت کنی در حالی که دانه ای در خاک نیست ! رشته هایی مثل رشته من خیلی زیاد هستند و در حالی که دولت توانایی ایجاد اشتغال را برای اونها نداره ( البته داره اما به دلایل زیادی ایجاد اشتغال صورت نمیگیره)اما رشته را در ردیف رشته های دانشگاه قرار میده و دانشجو میپذیره........ این خیلی ناراحت کننده است اول نياز بعدا آموزش متاسفانه ما بر عكس هستيم اول آموزش بعدا به دنبال نياز گشتن همين هزينه اي كه سالانه براي مثلا 40 نفر مي شود تا در رشته اي مانند رشته ي شما فارغ التحصيل شود را مي شود براي بورس مثلا 5 دانشجو كرد كه حداقل برايشان كار باشد.يا اينكه بتوان كار ايجاد كرد. 4 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ با نظرتون کاملا موافقم هرچند به نظر من همه ی ابعاد یک جامعه باید همزمان با هم و با یک سرعت پیشرفت کنند اما باز هم به نظرم فرهنگ صحیح زیربنای همه ی پیشرفتهاست . ولی موافقم که اگر اقتصاد ما سر و سامان بگيرد بخش زيادي از معايب فرهنگي از بين مي رود ممنون ريشه ي بسياري از مفاسد فقر است فقر زاييده ي بي كاري و اقتصاد خراب است البته بحث آموزش را نبايد از نظر دور داشت ولي آموزش در شرايطي به كار مي ايد كه ما ابتدا زمينه را بين ببريم و سپس بازمانده ي معايب را با آموزش اصلاح كنيم 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده