amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۰ درود بر همه ي دوستان مدت ها براي ايجاد اين تاپيك انديشه كردم و جستار هاي مختلف را خواندم و در نهايت به نقطه اي رسيدم كه بتوانم آن را با شما به اشتراك بگذارم نا گفته پيداست كه بزرگترين مشكل در جامعه ي امروزي ايران كه پيش درآمد بسياري از مشكلات ديگر اجتماعي و فرهنگي و سياسي است بحث اشتغال پايدار و امنيت اقتصادي جامعه است. علي رغم تمام تلاش هاي كارشناسانه و غير كارشناسانه كه در طي سال هاي پس از جنگ انجام شده عملا اين نظام نتوانسته گام موثري در اين راه بردارد و سيل افرادي كه به دنبال كاري با ثبات و متناسب با تخصص و علاقه ي انها است در سطح جامعه روان است. و در نهايت براي فرار از جو رواني آمار بالاي بيكاري با تغيير در تعريف فرد شاغل آمار 10 درصد بيكار را براي جامعه ي ايراني بر مي شمارند و در مقايسه اي مع الفارغ با جوامع ديگر تا حدودي اين درصد را طبيعي مي خوانند. در همين روزگار و در فاصله اي نه چندان دور از كشور عزيزمان ايران كشور هايي را مي بينيم كه هر روز تعداد زيادي نيروي كار را از ديگر ممالك استخدام مي كنند و و در واقع نياز به نيروي كار در اقتصاد اين كشور ها به حدي است كه نيرو هاي بومي كفاف اين فرصت ها را نمي دهد و با يك ديد منطقي نه تنها بيكاري مفهوم خود را از دست مي دهد بلكه بايد به دنبال واژه اي در مقابل اين واژه گشت كه توصيف كننده ي حال اين كشور ها باشد با اين معني كه اين كار ها هستند كه به دنبال ادم ها هستند و نه آدم ها به دنبال كار ها. كشور هايي مانند دبي كويت قطر عربستان در همين حوالي و كشور هايي مانند استراليا كانادا سويد انگلستان نيوزلند در كمي دور تر از ما. البته اين نكته را هم مي گويم كه آمر بيكاري كه در اين كشور ها ارايه مي شود (كه در حد 2 يا 3 درصد است) در واقع مربوط به كساني است كه نمي خواهند كار كنند و به مستمري شهروندي خود راضي هستند(چيزي شبيه يارانه هاي نقدي ايران) حال پرسشي را كه مي خواهم مطرح كنم و در پي جوابي براي ان هستم: اكثريت شما عزيزان تحصيل كرده و داراي مدارك دانشگاهي هستيد.از منظر شما راهكار برون رفت از اين معضل چيست؟و با توجه به اينكه شما يك نيروي كار جوان در اين كشور محسوب مي شويد چه انتظاري از فرصت هاي شغلي داريد و اگر فرمان اقتصاد و منابع مالي كشور در دستان شما بود, برايحل اين معضل چه مي كرديد؟ پ.ن:بحث كاملا جدي است و در پي يافتن راهكاري اجرايي است.. با تشكر از همه دوستان 43 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۰ اگه اقتصاد کشور دست من بود اول از همه یه عده اقتصاد دان کار بلد رو جمع میکردم تا اونا برای اقتصاد کشور تصمیم بگیرن نه یه مشت آخ.و.ند و نظامی مغز فسیل که هیچ سواد و استعدادی توی این زمینه ندارن...یکی مثل شهرام جزایری با اون مغز اقتصادیش میتونست راکفلر ایران بشه که انداختنش گوشه ی زندون!! 21 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ من تجربه ای در زمینه کاری ندارم. اما همین اندازه که میدونم میگم.از حضور شما در بحث سپاس گزارم. من صرفا به منظور پيشبرد بحث نقطه نظرات شما را بررسي مي كنم و بررسي من دليلي بر رد و يا تاييد درستي گفتار شما نيست توی ایران کار کم هست اما کار بلد هم کم داریم. كار بلد:كسي كه در زمينه اي تخصص بالايي داشته باشد و صاحب نظر باشد اين كار بلدي علاوه بر علم و دانش نياز به تجربه نيز دارد.وقتي اذعان مي كنيم كه كار در ايران كم است و امنيت كاري وجود ندارد و هر لحظه ممكن است فردي با تخصص كمتر و دستمزد كمتر جاي شما را بگيرد پرورش نيروي كار بلد كمي سخت است. در بسياري از كشور ها زماني كه نيرويي مي بايست باز نشسته شود از چند سال پيش از موعد يك نيروي جوان را به عنوان كار آموز در كنار او قرار مي دهند تا او تجربيات خود را در اختيار اين نيروي تازه كار قرار دهد و اينگونه هزينه ي سعي و خطاو آموختن در حين كار از بين مي رود .اما اين پروسه نياز به هزينه كرد توسط شركت ها و موسسات خصوصي و دولتي دارد و در زماني كه در ايران مشكل درآمد وجود دارد اين امر ميسر نيست. به نظر من اولین مشکل اموزش کشور که نمیتونه یه متخصص خوب تربیت کنه حتی در مقطع ارشد و دکترا. شما فکر کنید من که رشته کامپیوتر میخونم دوره های ازاد خیلی بیشتر از تحصیلات اکادمیک به درد من میخوره. پس از ديدگاه شما پايه ي مشكلات در متناسب نبودن سر فصل هاي آموزشي با احتياجات واقعي در حين كار است كه موجب اتلاف وقت و سرمايه مي شود و دست اخر يك نيروي ناكارآمد را تحويل جامعه مي دهد اين ديدگاه در بعد آموزشي درست است و يكي از معضلات پيش روي محيط هاي آكادميك ايران است وقتی حتی دانشجویان ما نمیدونم چه فرصتهای شغلی هست که بخوان براش برنامه ریزی کنن چه انتظاری میشه داشت ؟ اگر من بودم کنار درسهای دانشگاه و به جای دروس عمومی واحدهای عملی میزاشتم که دانشجو در زمینه رشته خودش کار کنه و اگاهی بدست بیاره . در سيستم آموزش مدرن شما از ترم 3 و يا 4 به بعد وارد بازار كار مي شويد و تحت عنوان كارآموز در واحد هاي طرف قرار داد دانشگاه ها به كسب مهارت هاي عملي و آزمودن آموخته هاي خود در عمل مي شويد. و يا صنعت پروژه هاي نوين خود را به محيط هاي دانشگاهيي سفارش مي دهد و در دانشگاه ها براي اين پروژه ها يك تيم تعريف مي شود(در مقاطع دكترا و كارشناسي ارشد) اين گونه شما يك دانش آموخته ي صرفا آكادميك نيستيد و علم و تجربه را در كنار هم داريد. اما در ايران براي همان 2 واحد كارآموزي موجود نيز مشكلات و معضلات فراوان وجود دارد و عملا اكثريت كارآموزان در اين دوره به كار هاي غير مرتبت و يا ترجمه و يا كار هاي از سر بازكني مشغول هستند. دليل اين موضوع هم نبودن فرصت كاري مازاد است ببينيد اگر بنا باشد يك دانشجو يك فرصت شغلي را بطور نيمه وقت اشغال كند اين به اين معني است كه اين فرصت وجود داشته باشد و نيروي تمام وقتي براي آن نباشد و اين فرصت را در اختيار كارآموز قرار مي دهند تا هم كار انجام شود و هم نيروي جديدي تربيت شود.در ايران ما نيور هاي تمام وقتمان بي كار هستند و به دنبال كار و يا فرصت شغلي هستند و ديگر مجالي براي اين نيرو هاي پاره وقت نيست. وقتي صنايع ما با 20 تا 30 درصد ظرفيت خود مشغول به كار هستند و تعديل نيرو دارند ديگر نمي توانند نيرو هاي دانشگاهي را نيز در خود پذيرا باشند . پس با اين توضيح پي مي بريم كه بخش عمده ي ضعف سيستم آموزشي ما در بعد عملي بر مي گردد به عدم توانايي سيست اقتصادي ما در پشتيباني اين قشر هم کسب تجربه میشه و هم با نیازهایی که جامعه داره آشنا میشه و با کمبودهایی که وجود داره و علم جدید و فناوری های جدید و به روز . پس میتونه درست تصمیم بگیره روی چه زمینه ای برنامه ریزی کنه . کار کردن در دوران دانشجویی نباید با هدف کسب درامد باشه و این باید توی دانشجو ها جا بیوفته که این مقطع در دوران دانشجویی فقط برای آشنایی و انتخاب شغل آینده شون میشه. متاسفانه ما ابتدا دانشجو تحويل مي دهيم و سپس در جهت اين مي رويم كه براي اين دانشجو با اين دانش كار ايجاد كنيم اما منطق مي گويد ما ابتدا نياز را بشناسيم و سپس براي رفع ان نيرو تربيت كنيم تا بتوانيم تخصصي تر برخورد كنيم اين هم در واقع معضلي است كه ناشي از عدم هماهنگي مسولان بازار كار و مسولان آموزشي كشور ناشي مي شود اما اگر دانشجو هم توانایی خلاقیت داشته باشه و هم ایده های جدید ، در اینده هیچ پشتوانه ای نداره . و هیچ فرقی با کسایی که هیچی بلد نیستن نمیکنه . در این مورد من نظر خاصی نمیدم . چون دانش کافی ندارم . اما خودم دارم سردرگمی بعد از فارغ التحصیلی را تا عمق وجودم حس میکنم. در کشورهای پیشرفته دنیا در هر زمینه ای یه متخصص دارن و این متخصص در زمینه تخصص خودش بهترینه . سطح کمی داره اما عمق اطلاعاتش بالاست. فكر مي كنم توضيحات اين بخش در واقع تكرار بخش هاي قبل باشد ما وقتي نمي دانيم در كجاي اين بازار به ما نياز هست مجبوريم حداكثر توانايي ها را كسب كنيم تا در يك زمينه از آنها فرصت شغلي بيابيم و همين در پي حداكثر بودن باعث مي شود كه شناخت ما كم شود و يك ظاهر زيبا و باطن نا زيبا در زمينه ي دانش داشته باشيم توی ایران همه از همه چی سر در میارن و از هر کاری یکم بلدن . عمق کم ولی سطح زیاد . این هم یه مشکله که باز هم به آموزش وابسته میشه. پس دوباره به حرف من میرسیم که کار بلد کم داریم. اما خیلی کارها هست که میشه توی ایران کرد چون هنوز خیلی جای پیشرفت داره و هر کس پیشرو شد میلیاردر میشه. خوب اين پيشرو بودن يعني كار آفريني منتها ما كارآفرين كم داريم علت هاي زيادي وجود دارد كه مهمترين آن ناكارآمدي قوانين است كه باعث مي شود بسياري از انديشه ها به خاطر ترس از برخورد با ديوار قوانين و قرباني شدن در حد طرح باقي بماند باز هم متشكرم از اينكه به نوعي آغاز كننده ي بحث بوديد 16 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ ما برای تحول اقتصادی و صنعتی و ایجاد درآمد کافی برای همه ملت چیزی کم نداریم جز حاکمان کاربلد که این یه رقم رو نداریم و چون زورمون بهشون نمیرسه مدام دنبال یه راه حل میگردیم که کار بیهوده ای است. تا زمانی که چنین است چنان خواهد بود. 15 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ خوب اين پيشرو بودن يعني كار آفريني منتها ما كارآفرين كم داريم علت هاي زيادي وجود دارد كه مهمترين آن ناكارآمدي قوانين است كه باعث مي شود بسياري از انديشه ها به خاطر ترس از برخورد با ديوار قوانين و قرباني شدن در حد طرح باقي بماند باز هم متشكرم از اينكه به نوعي آغاز كننده ي بحث بوديد مهم ترین دلیلش به نظر من همونه که دوستمون اشاره کرد واقعا هیچ مهندس یا متخصصی به اندازه لازم متخصص از دانشگاه فارغ التحصیل نمیشه...سیستم آموزشی ما خیلی ایراد داره من رشته خودم رو میبینم ما تازمانی که طرح های معماری دانشگاه رو میگذرونیم اجازه داریم هر طور میخوایم فکر کنیم و پیاده کنیم در نهایت با سلیقه استاده مربوطه تغییرات لازم رو میکنه و کار تموم میشه و این میشه یه طرح معماری 5 واحدی!بدون در نظر گرفتن موارد اجرایی لازم ما وقتی میاییم بازار کار میبینیم زمین تا اسمون کار اجرایی با اموزشی فرق داره نکته دیگه اینه که عملا گرایش به استفاده از نیروی متخصص واقعی اگه اشتباه نکنم اسمش تکنوکراسی هستش در ایران صفر هست شما در هر رده دولتی ، صنعتی اجرایی تولیدی و ... که ببینید هیچ کس جای خودش قرار نگرفته هیچ متخصص درست حسابی برای اصلی ترین ستونهای مملکت کار نمیکنه با وجود این مسائل چه انتظاری میشه داشت؟ 18 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ اگه اقتصاد کشور دست من بود اول از همه یه عده اقتصاد دان کار بلد رو جمع میکردم تا اونا برای اقتصاد کشور تصمیم بگیرن نه یه مشت آخ.و.ند و نظامی مغز فسیل که هیچ سواد و استعدادی توی این زمینه ندارن...یکی مثل شهرام جزایری با اون مغز اقتصادیش میتونست راکفلر ایران بشه که انداختنش گوشه ی زندون!! درود ---- صرف جامه ي افراد دليل بر برتري و يا نا كارامدي افراد نيست اين درست نيست كه ما فكر كنيم هر فعلي كه رخ مي دهد حاصل انديشه ي يك فرد است و مشاوره اي در پي آن نبوده مثالي بزنم :در هفته ي گذشته تيم تيم اقتصادي دولت دستخوش تغييرات بسيار مهمي شد آقايان جهرمي از ارابه ي اقتصادي دولت پياده شدند يكي جهرمي وزير كار دولت و ديگري ناصر شرافت جهرمي رييس گروه اقتصاد دانشكده ي اقتصاد شهيد بهشتي در 20 سال گذشته حاصل انديشه اين افراد و تيم اقتصاد دان همراه ايشان طرح هايي مانند:كم كردن سود بانكي بنگاه هاي زود بازده طرح هاي مسكن مهر و مهر اما رضا و ... البته كليت جامعه اين طرح ها را كارشناسي نشده مي دانند و با توجه به تبليغات طيف مخالف به اين برداشت رسيده اند اما حقيقت اين است كه اين طرح ها هم توسط عده ي زيادي افراد كه خود را صاحب انديشه مي دانند طراحي و پرداخت شده پس گمان نمي كنم كه اينكه بگويم سكان را بدهيم به دست يك تيم كه هر كدام عنوان بر طمطراقي را يدك مي كشند به تنهايي بتواند مشكل گشا باشد --------------------- از طرف ديگر من مي خواهم بدانم شما چه مي كرديد؟ اعلام كردند كه قرار است 50000 ميليارد تومان براي ايجاد شغل هزينه كنند يعني معادل 50 ميليار دلار اين پول را شما به كدام سمت و سو هدايت مي كرديد؟ تزريق به جامعه؟ صنايع بالا دستي؟ پي ريزي نظمي نوين در اقتصاد ؟ واردات فراوان؟ بستن درب هاي كشور و اجبار به توليد داخل؟ و...... چه مي كرديد؟ 13 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ امیر جان ممنون از تاپیک پر مغز و هدفدارتون. راستش نظر من به نظر شادمهر نزدیک تر است. البته من هیچ وقت نمیتونم تصور این رو بکنم که تو این مملکت کاره ای یا تصمیم گیرنده ای باشم چون به اون حد از کمال نرسیدم ولی اگر من کاره ای بودم تو این مملکت از همین نیروهای متخصص بومی که در گوشه و کنار دنیا در عرصه های کلان مدیریتی تصمیم گیرنده های قوی و تخصصی میکنن دعوت میکردم بیان معزلات رو از میان بردارن و برنامه های اصولی منطبق با علم روز دنیا رو اجرا کنن. در واقع برای نگه داشتن اینها داخل کشور هر کاری لازم بود میکردم و اونها رو به پست های مقتضی میرسوندم و خودم نظاره گر میشدم تا سیستم مملکت رو بچرخونه. نه یک شخص و آشنایانش. و البته اینم بگم که حضرت علی میگه هر شخصی که تنها یک لحظه قصد کنه سمتی رو در حکومت داشته باشه ولی خودش از ناتوانی خودش در اون سمت آگاه باشه از دین خارج شده. حالا من نمیدونم این مسلمان نماها چطور به خودشون اجازه میدن بر سر قدرت بجنگن. 16 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ ما برای تحول اقتصادی و صنعتی و ایجاد درآمد کافی برای همه ملت چیزی کم نداریم جز حاکمان کاربلد که این یه رقم رو نداریم و چون زورمون بهشون نمیرسه مدام دنبال یه راه حل میگردیم که کار بیهوده ای است. تا زمانی که چنین است چنان خواهد بود. درود سپاس از همراهي شما دوست من من با تمام وجود قبول دارم كه بخش عمده ي مشكل در مديريت است و اين را در پست اول اشاره كردم و با آوردن مثال هايي از كشور هاي دور و نزديك بيان كردم كه در اين برهه ي زماني مي توان به نحوي عمل كرد كه نيروي كار كم اورد اما سوال من از شما عزيزان اين است:شما همه كاره ي اقتصاد و ايجاد شغل در كشور راهكار ارايه دهيد براي برون رفت مي خواهم در پايان اين بحث به يك مقاله برسيم كه در آن پيشنهاداتي از ديد دانش آموختگان رشته هاي گوناگون ارايه شود براي برون رفت از اين معضلي كه روز به روز حاد تر مي شود اگر گمان مي كنيد قوانين ايراد دارد راه براي اصلاح ارايه بدهيد و بگويد كه مثلا فلان قانون مانع كار آفريني است و بهتر است اينگونه اصلاح شود اگر سمت و سوي اقتصاد ايران را نا درست مي دانيد به آن سمت و سو بدهيد ما از بعد از جنگ با اين مشكل مواجه هستيم و عملا نتوانسته ايم متناسب با رشد جمعيتي خود رشد اقتصادي داشته باشيم ربطي به جريان و يا گروه خاصي هم ندارد بلكه كل مجموعه زير سوال است لذا راهكار هاي عملي ارايه دهيد و نه گله گذاري منتظر نظرات همه ي شما عزيزان هستم 14 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ مهم ترین دلیلش به نظر من همونه که دوستمون اشاره کردواقعا هیچ مهندس یا متخصصی به اندازه لازم متخصص از دانشگاه فارغ التحصیل نمیشه...سیستم آموزشی ما خیلی ایراد داره من رشته خودم رو میبینم ما تازمانی که طرح های معماری دانشگاه رو میگذرونیم اجازه داریم هر طور میخوایم فکر کنیم و پیاده کنیم در نهایت با سلیقه استاده مربوطه تغییرات لازم رو میکنه و کار تموم میشه و این میشه یه طرح معماری 5 واحدی!بدون در نظر گرفتن موارد اجرایی لازم ما وقتی میاییم بازار کار میبینیم زمین تا اسمون کار اجرایی با اموزشی فرق داره نکته دیگه اینه که عملا گرایش به استفاده از نیروی متخصص واقعی اگه اشتباه نکنم اسمش تکنوکراسی هستش در ایران صفر هست شما در هر رده دولتی ، صنعتی اجرایی تولیدی و ... که ببینید هیچ کس جای خودش قرار نگرفته هیچ متخصص درست حسابی برای اصلی ترین ستونهای مملکت کار نمیکنه با وجود این مسائل چه انتظاری میشه داشت؟ خوب از ديدگاه شما اگر ما يك پالايش اساسي در نيرو ها انجام بدهيم مشكل اقتصاد و كار در كشور حل مي شود؟ البته بي تاثير نخواهد بود و مثلا كار ها تخصصي تر مي شود اما فكر نمي كنم كه اين جابه جايي ها به تنهايي بتواند مشكل را مرتفع سازد زيرا ما نياز به ايجاد فرصت هاي شغلي پايدار داريم ما بايد به جايي برسيم كه شماي فارغ التحصيل چندين گزينه ي كاري مناسب با رشته و تخصص خود پيش رو داشته باشيد و بتوانيد انتخاب كنيد و نه اينكه يك فرصت شغلي را با بدترين شرايط و از سر ناچاري قبول كنيد. 13 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ درودسپاس از همراهي شما دوست من من با تمام وجود قبول دارم كه بخش عمده ي مشكل در مديريت است و اين را در پست اول اشاره كردم و با آوردن مثال هايي از كشور هاي دور و نزديك بيان كردم كه در اين برهه ي زماني مي توان به نحوي عمل كرد كه نيروي كار كم اورد اما سوال من از شما عزيزان اين است:شما همه كاره ي اقتصاد و ايجاد شغل در كشور راهكار ارايه دهيد براي برون رفت مي خواهم در پايان اين بحث به يك مقاله برسيم كه در آن پيشنهاداتي از ديد دانش آموختگان رشته هاي گوناگون ارايه شود براي برون رفت از اين معضلي كه روز به روز حاد تر مي شود اگر گمان مي كنيد قوانين ايراد دارد راه براي اصلاح ارايه بدهيد و بگويد كه مثلا فلان قانون مانع كار آفريني است و بهتر است اينگونه اصلاح شود اگر سمت و سوي اقتصاد ايران را نا درست مي دانيد به آن سمت و سو بدهيد ما از بعد از جنگ با اين مشكل مواجه هستيم و عملا نتوانسته ايم متناسب با رشد جمعيتي خود رشد اقتصادي داشته باشيم ربطي به جريان و يا گروه خاصي هم ندارد بلكه كل مجموعه زير سوال است لذا راهكار هاي عملي ارايه دهيد و نه گله گذاري منتظر نظرات همه ي شما عزيزان هستم ببینید , ما در کشورمون یه سری سازمانها رو منحل کردیم تا همه چی مثه بنگاه خصوصی اداره بشه. سازمان برنامه و بودجه نداریم تا مدیریت هزینه و در آمد داشته باشیم. در آمد های این مملکت معلوم نیست کجا میره و چه جوری هزینه میشه. معدل چرخه اقتصادی دستمون نیست. میزان صادرات و واردات و توجیه علل اون برامون روشن نیست. بخش خصوصی نمیدونه باید چیکار کنه. قوانین ناکارآمد و دست و پا گیر هستند. با تجارت جهانی قهریم. داریم این مملکت رو مثه یه سوپر مارکت اداره میکنیم و خودمونم نمیدونیم چی کجاست. با این اوضاع و احوال هر چی ببافیم پنبه خواهد شد. 12 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ خوب از ديدگاه شما اگر ما يك پالايش اساسي در نيرو ها انجام بدهيم مشكل اقتصاد و كار در كشور حل مي شود؟البته بي تاثير نخواهد بود و مثلا كار ها تخصصي تر مي شود اما فكر نمي كنم كه اين جابه جايي ها به تنهايي بتواند مشكل را مرتفع سازد زيرا ما نياز به ايجاد فرصت هاي شغلي پايدار داريم ما بايد به جايي برسيم كه شماي فارغ التحصيل چندين گزينه ي كاري مناسب با رشته و تخصص خود پيش رو داشته باشيد و بتوانيد انتخاب كنيد و نه اينكه يك فرصت شغلي را با بدترين شرايط و از سر ناچاري قبول كنيد. شما درست میگید این تازه شروع کاره منم واقعا دوست دارم راه حل های اساسی و بنیادین رو بشنوم و استفاده کنم 9 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ امیر جان ممنون از تاپیک پر مغز و هدفدارتون. راستش نظر من به نظر شادمهر نزدیک تر است. البته من هیچ وقت نمیتونم تصور این رو بکنم که تو این مملکت کاره ای یا تصمیم گیرنده ای باشم چون به اون حد از کمال نرسیدم ولی اگر من کاره ای بودم تو این مملکت از همین نیروهای متخصص بومی که در گوشه و کنار دنیا در عرصه های کلان مدیریتی تصمیم گیرنده های قوی و تخصصی میکنن دعوت میکردم بیان معزلات رو از میان بردارن و برنامه های اصولی منطبق با علم روز دنیا رو اجرا کنن. در واقع برای نگه داشتن اینها داخل کشور هر کاری لازم بود میکردم و اونها رو به پست های مقتضی میرسوندم و خودم نظاره گر میشدم تا سیستم مملکت رو بچرخونه. نه یک شخص و آشنایانش. تخصص گرايي تا اينجا اكثر دوستان مشكل را در غير تخصصي بودن نيروها مي بينند من فكر مي كنم يك بخش بزرگي از اين غير تخصصي بودن نيرو ها (البته از سطح معاون وزير به پايين) به خاطر نبودن فرصت هاي شغلي مناسب براي افراد است بر فرض مثال من نياز به در امد دارم و تحصيلاتم مكانيك است.يكي از اشنايان يك فرصت شغلي خالي متناسب با رشته ي فرضا عمران دارد.من به خاطر احتياجم و نبودن فرصت متناسب با داشن خودم قبول مي كنم كه در آن جايگاه قرار بگيرم. يك بخشي از اين تصميم اقتصادي است كه مورد نظر ما هست و يك بخشي از ان فرهنگي كه خارج از موضوع ما هست در بخش اقتصادي ماجرا اگر بياييم من نوعي را از اين كار برداريم و يك نيروي عمراني را سر كار بگذاريم بدون اينكه فرصتي كاريبراي من نيز ايجاد شود عملا مشكل به قوت خود باقي است. لذا توليد شغل و سپس شايسته گزيني نكته ي بسيار مهمي است كه بايد به آن در كنار بهره گيري از نيرو هاي كارآمد توجه كرد. -------------- موفقيت ايرانيان در خارج از كشور داراي دو فاكتور است: كارآمدي سيستم+ نبوغ ايراني= موفقيت متاسفانه ما فاكتور اول را نداريم و لذا نبوغ ايراني را به هدر مي دهيم و به راهي غير صحيح هدايت مي كنيم كه موفقيت عمومي را به همراه ندارد(مثلا شهرام جزايري كه دوستان مثال زدند نبوغ داشت اما ناكارآمدي سيستم او را به راهي برد كه اگر چه براي خود موفق بود اما براي جامعه نه) و البته اینم بگم که حضرت علی میگه هر شخصی که تنها یک لحظه قصد کنه سمتی رو در حکومت داشته باشه ولی خودش از ناتوانی خودش در اون سمت آگاه باشه از دین خارج شده. حالا من نمیدونم این مسلمان نماها چطور به خودشون اجازه میدن بر سر قدرت بجنگن. نمي خواهم وارد مباحث سياسي شوم و سعي مي كنم تنها ديد مهندسي به موضوع داشته باشم 10 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ همه تحصیل کردگان در رشته های مدیریت و اقتصاد بیکار هستند و یه مشت بیسواد دارند تو پست های اونا حقوقهای فلکی میگیرند و کاری هم بلد نیستند. تا زمانی که دانشمندان علوم اقتصاد مثه مستاجر باهاشون برخورد بشه وضع همینه. دیگه راه حل دادن نمیخواد . تا این مملکت داره با این آدمها اداره میشه ما هر روز بدبخت تر و وامانده تر خواهیم شد. شما که اینو میدونید دیگه چرا وانمود میکنید که مردم مقصرند؟ 9 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ ببینید , ما در کشورمون یه سری سازمانها رو منحل کردیم تا همه چی مثه بنگاه خصوصی اداره بشه. سازمان برنامه و بودجه نداریم تا مدیریت هزینه و در آمد داشته باشیم. در آمد های این مملکت معلوم نیست کجا میره و چه جوری هزینه میشه. معدل چرخه اقتصادی دستمون نیست. میزان صادرات و واردات و توجیه علل اون برامون روشن نیست. بخش خصوصی نمیدونه باید چیکار کنه. قوانین ناکارآمد و دست و پا گیر هستند. با تجارت جهانی قهریم. داریم این مملکت رو مثه یه سوپر مارکت اداره میکنیم و خودمونم نمیدونیم چی کجاست. با این اوضاع و احوال هر چی ببافیم پنبه خواهد شد. خوب برداشت من از گفتار شما: اگر دانش محور عمل شود ما به سمت موفقيت مي رويم در واقع شما به نوعي بيان مي كنيد كه تصميم گيرنده هاي اقتصداي ما در حال حاضر بويي از الفباي اقتصاد نبرده اند و همانگونه كه روزگاري احتمالا دكان بابا را اداره مي كردند در پي اداره ي كشور هستند:ws2: ولي خوب سوالي كه من دارم اينجاست: اگر ديد ما درست شود وضعيت اشتغال هم سامان مي يابد؟ ما با بر جا بودن سازمان برنامه و بودجه/روشن بودن نسبي درامد ها و هزينه كرد ها /مشخص بودن وضعيت واردات و صادرات و مبادي انها و... در دوره ي قبل از اين دولت , باز هم دست به گريبان مشكل بيكاري بوديم عملا صنايع ما توان رقابتي نداشتند (البته من به شخصه و از ديدگاه خودم قبول دارم كه وضعيت در حوزه ي اقتصاد و وضعيت اقتصادي مردم به مراتب بهتر بود) 8 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ خوب برداشت من از گفتار شما:اگر دانش محور عمل شود ما به سمت موفقيت مي رويم در واقع شما به نوعي بيان مي كنيد كه تصميم گيرنده هاي اقتصداي ما در حال حاضر بويي از الفباي اقتصاد نبرده اند و همانگونه كه روزگاري احتمالا دكان بابا را اداره مي كردند در پي اداره ي كشور هستند:ws2: ولي خوب سوالي كه من دارم اينجاست: اگر ديد ما درست شود وضعيت اشتغال هم سامان مي يابد؟ ما با بر جا بودن سازمان برنامه و بودجه/روشن بودن نسبي درامد ها و هزينه كرد ها /مشخص بودن وضعيت واردات و صادرات و مبادي انها و... در دوره ي قبل از اين دولت , باز هم دست به گريبان مشكل بيكاري بوديم عملا صنايع ما توان رقابتي نداشتند (البته من به شخصه و از ديدگاه خودم قبول دارم كه وضعيت در حوزه ي اقتصاد و وضعيت اقتصادي مردم به مراتب بهتر بود) منظور من از داشتن سازمان برنامه و بودجه یه سازمان واقعی است نه سازمان فرمایشی. اینکه ما داشتیم فرمایشی بود و طبق مصلحت آمار میداد و کسی هم گوشش بدهکار این سازمان نبود. فقط کاغذ نویسی بود بعدشم بایگانی. همه آمار هایی که منتشر میشه مصلختی است نه واقعی. در همه موارد موازنه کاری داریم و سازمانی هم بعنوان ناظر نداریم که این اوضاع رو سر و سامان بده. تا زمانی که قانونی بنام توجیه پذیری برنامه و بودجه نباشه چیزی عوش نمیشه. وجود سازمان ها که معطوف به داشتن ساختمان و نامگذاری نمیشه. باید خروجی منطقی داشته باشه که نیست. صد ها هزار مورد را سراغ دارم که همش اضافه کاری بیخودی است و دردی از جامعه درمان نمیشه. شما تا بحال فکر کردید که چه دلیلی داره که بودجه سازمانها از خزانه برداشت بشه و بعد خود دولت اون بودجه رو بدون انجام کار مفید له کنه و از بین ببره. همه سازمانهای دولتی هرینه برق و آب میدن . این هزینه را از بودجه میگیرند و دوباره به همانجا واریز میکنند. یه پولی بابت کمک به مدارس دولتی از سوی دولت داده میشه بعد همون پولها بابت فیش برق و گاز و آب دوباره به خزانه برگشت داده میشه. خوب این کار چه معنی داره؟ دولت میاد کارخونه میزنه اونوقت همه سازمانها از این کارخونه دولتی عوارض میگیرند و دوباره به خزانه واریز میکنند. این کار ها میلیونها ساعت وقت میگیره و دردی هم از جامعه درمان نمیشه. خانه از پای بست ویران است . حالا شما ریشه رو ول کردیدو دارید رو سر شاخه ها کار کارشناسی انجام میدین. که نشدنی است. 9 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ همه تحصیل کردگان در رشته های مدیریت و اقتصاد بیکار هستند و یه مشت بیسواد دارند تو پست های اونا حقوقهای فلکی میگیرند و کاری هم بلد نیستند. تا زمانی که دانشمندان علوم اقتصاد مثه مستاجر باهاشون برخورد بشه وضع همینه. دیگه راه حل دادن نمیخواد . تا این مملکت داره با این آدمها اداره میشه ما هر روز بدبخت تر و وامانده تر خواهیم شد. شما که اینو میدونید دیگه چرا وانمود میکنید که مردم مقصرند؟ من سعي نمي كنم به چيزي وا نمود كنم دوست من در پست هاي اوليه هم اشاره كردم كه به عنوان آغاز گر اين بحث آراي دوستان را حلاجي مي كنم تا كم و كاست و قدرت آن انديشه مشخص شود و الزاما گفتار من همه بر درستي نيست . ------------------- در اقتصاد هاي دولتي مردم تقريبا نقشي در شكست ها ندارند و اين دولت ها هستند كه با تصميمات غلط خود كشوري را به ورطه ي نابودي مي كشانند اما توده ي مردم در طي يك سري فرايند هاي اجتماعي مي توانند دولت ها را وادار به اصلاح تصميمات خود كنند من در اين تاپيك در پي دو هدف هستم: 1-ارايه ي راهكاري كلان و اجرايي براي برون رفت از اين بحران كه دامان كشور را گرفته 2-بررسي راه هاي تاثير گذاري مردم بر تصميمات اقتصادي دولت و بر عكس نمودن هرم قدرت در زمينه ي اقتصادي از دولت بر مردم به مردم بر دولت 8 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ در اقتصاد هاي دولتي مردم تقريبا نقشي در شكست ها ندارند و اين دولت ها هستند كه با تصميمات غلط خود كشوري را به ورطه ي نابودي مي كشاننداما توده ي مردم در طي يك سري فرايند هاي اجتماعي مي توانند دولت ها را وادار به اصلاح تصميمات خود كنند من در اين تاپيك در پي دو هدف هستم: 1-ارايه ي راهكاري كلان و اجرايي براي برون رفت از اين بحران كه دامان كشور را گرفته 2-بررسي راه هاي تاثير گذاري مردم بر تصميمات اقتصادي دولت و بر عكس نمودن هرم قدرت در زمينه ي اقتصادي از دولت بر مردم به مردم بر دولت 1-ارايه ي راهكاري كلان و اجرايي براي برون رفت از اين بحران كه دامان كشور را گرفته. راهکارش اینه که اعضای دولت باید از بین افراد متخصص انتخاب بشوند. 2-بررسي راه هاي تاثير گذاري مردم بر تصميمات اقتصادي دولت و بر عكس نمودن هرم قدرت در زمينه ي اقتصادي از دولت بر مردم به مردم بر دولت اینکار ممکن نیست چون بر خلاف ریاضی است . خلاف حرکت رودخانه نمیشه حرکت مفیدی انجام داد. باید از خیر رودخانه گذشت. همه قوانین دست دولته. همشم بر ضد تولید ملی است. با این اوضاع شما نمیتونی کاری انجام بدی . الان کارخونه های ما نه مواد اولیه شون به قیمت واقعی بهشون داده میشه و نه از امکانات برق و گاز و آب با قیمت معقول میتونن استفاده کنند. هزینه تولید سرسام آور شده و سود بانکی هم که بابت وام گرفته میشه خدا تومنه. اگه همه درآمد یه کارخونه رو بدی نمیتونی هزینه آب و برق و گازش رو پرداخت کنی. هزینه های بعدی هم پیشکش. این بلا هارو دولت سر ما اورده . حالا ما چگونه میتونیم این مشکل رو حل کنیم؟ اینهمه واردات بی رویه با اجازه دولت انجام میشه و همه بازار تولید و کسب و کارمونو فلج کرده. بیایم چی بگیم؟ مگه خود دولت نمیدونه داره با این کار کمر تولید کننده داخلی رو میشکنه. اونوقت هر سال هم مالیاتها رو چند برابر بیشتر میگیرند. 9 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ منظور من از داشتن سازمان برنامه و بودجه یه سازمان واقعی است نه سازمان فرمایشی. اینکه ما داشتیم فرمایشی بود و طبق مصلحت آمار میداد و کسی هم گوشش بدهکار این سازمان نبود. فقط کاغذ نویسی بود بعدشم بایگانی.همه آمار هایی که منتشر میشه مصلختی است نه واقعی. در همه موارد موازنه کاری داریم و سازمانی هم بعنوان ناظر نداریم که این اوضاع رو سر و سامان بده. تا زمانی که قانونی بنام توجیه پذیری برنامه و بودجه نباشه چیزی عوش نمیشه. وجود سازمان ها که معطوف به داشتن ساختمان و نامگذاری نمیشه. باید خروجی منطقی داشته باشه که نیست. صد ها هزار مورد را سراغ دارم که همش اضافه کاری بیخودی است و دردی از جامعه درمان نمیشه. شما تا بحال فکر کردید که چه دلیلی داره که بودجه سازمانها از خزانه برداشت بشه و بعد خود دولت اون بودجه رو بدون انجام کار مفید له کنه و از بین ببره. همه سازمانهای دولتی هرینه برق و آب میدن . این هزینه را از بودجه میگیرند و دوباره به همانجا واریز میکنند. یه پولی بابت کمک به مدارس دولتی از سوی دولت داده میشه بعد همون پولها بابت فیش برق و گاز و آب دوباره به خزانه برگشت داده میشه. خوب این کار چه معنی داره؟ دولت میاد کارخونه میزنه اونوقت همه سازمانها از این کارخونه دولتی عوارض میگیرند و دوباره به خزانه واریز میکنند. این کار ها میلیونها ساعت وقت میگیره و دردی هم از جامعه درمان نمیشه. خانه از پای بست ویران است . حالا شما ریشه رو ول کردیدو دارید رو سر شاخه ها کار کارشناسی انجام میدین. که نشدنی است. خوب با اجازه ي شما من پيشنهاد هاي شما را ليست مي كنم: 1-اصلاح قوانين و سازمانهاي كشور بر مبناي علم اقتصاد 2-ايجاد يك سازمان برنامه و بودجه مستقل از دولت 3-حذف موازنه كاري ها 4-ايجاد سازمان و يا نهادي براي رصد عمل كرد ساير سازمان ها 5-ايجاد و تصويب قانون توجيه پذيري بودجه 6-حذف گردش هاي مالي زايد و اضافه كاري هاي زايد 7-بالا بردن راندمان كاري با روشن سازي كار ها چيزي جا نموند؟ 10 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ خوب با اجازه ي شما من پيشنهاد هاي شما را ليست مي كنم:1-اصلاح قوانين و سازمانهاي كشور بر مبناي علم اقتصاد 2-ايجاد يك سازمان برنامه و بودجه مستقل از دولت 3-حذف موازنه كاري ها 4-ايجاد سازمان و يا نهادي براي رصد عمل كرد ساير سازمان ها 5-ايجاد و تصويب قانون توجيه پذيري بودجه 6-حذف گردش هاي مالي زايد و اضافه كاري هاي زايد 7-بالا بردن راندمان كاري با روشن سازي كار ها چيزي جا نموند؟ درود بر شما و مرسی :icon_gol: 4 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ 1-ارايه ي راهكاري كلان و اجرايي براي برون رفت از اين بحران كه دامان كشور را گرفته.راهکارش اینه که اعضای دولت باید از بین افراد متخصص انتخاب بشوند. در يك پست توضيح دادم الزاما تصميمات غلط دولت حاصل كار غير كارشناسي اعضاي دولت نيست . همين دولت كنوني از تيم مشاوره ي اقتصادي بزرگي بهره مند است كه همه و همه عناوين دكتر و استاد دانشگاه را يدك مي كشند شايد اگر مجلس ما يك مجلس تخصص گرا باشد بهتر باشد مثلا در بحث اقتصاد كميسيون اقتصادي مجلس شامل اقتصاددان ها باشد و يا نه يك تيم 50-60 نفره از خبرگان اقتصاد كشور را در كنار خود به عنوان مشاور داشته باشد و قوانين را به نحوي تصويب كند كه در راستاي مباني اقتصادي باشد.و دولت را ملزم به اجراي اين قوانين كند(در باقي حوزه ها نيز به همين نحو) 2-بررسي راه هاي تاثير گذاري مردم بر تصميمات اقتصادي دولت و بر عكس نمودن هرم قدرت در زمينه ي اقتصادي از دولت بر مردم به مردم بر دولت اینکار ممکن نیست چون بر خلاف ریاضی است . خلاف حرکت رودخانه نمیشه حرکت مفیدی انجام داد. باید از خیر رودخانه گذشت. همه قوانین دست دولته. همشم بر ضد تولید ملی است. با این اوضاع شما نمیتونی کاری انجام بدی . الان کارخونه های ما نه مواد اولیه شون به قیمت واقعی بهشون داده میشه و نه از امکانات برق و گاز و آب با قیمت معقول میتونن استفاده کنند. هزینه تولید سرسام آور شده و سود بانکی هم که بابت وام گرفته میشه خدا تومنه. اگه همه درآمد یه کارخونه رو بدی نمیتونی هزینه آب و برق و گازش رو پرداخت کنی. هزینه های بعدی هم پیشکش. این بلا هارو دولت سر ما اورده . حالا ما چگونه میتونیم این مشکل رو حل کنیم؟ اینهمه واردات بی رویه با اجازه دولت انجام میشه و همه بازار تولید و کسب و کارمونو فلج کرده. بیایم چی بگیم؟ مگه خود دولت نمیدونه داره با این کار کمر تولید کننده داخلی رو میشکنه. اونوقت هر سال هم مالیاتها رو چند برابر بیشتر میگیرند. اين امكان وجود دارد اما امكاني نيست كه يك شبه پديد بيايد بلكه نوعي خود باوري ملي را مي خواهد كه در حال حاضر صفر است. مثال كوچكي مي زنم: چند سال است كه پاي برنج هاي هندي به ايران باز شده و عده اي خاص اقدام به واردات مي كنند و كمر توليد كننده را شكسته است. روزنامه نگاران متعهد در تلاشي بي سابقه انواع و اقسام معايب و مضرات اين برنج ها را بر شمردند و آزمايشات موسسات مختلف از الودگي اين برنج ها خبر داد.اما به دلايل خاص و خاص بودن وارد كننده ها دولت نه تنها جلوي واردات را نگرفت بلكه گويي به آن شتاب داده است. مردم چه كردند؟ غر زدند و خريدند و خوردند و مي خرند و مي خورند پيش از اين موضوع چه مي كردند؟ برنج هاي ايراني و يا تايلندي مي خريدند و مي خوردند اما اكنون به خاطر تفاوت قيمت و به گمان سود كردن مي خرند و مي خورند(ديگر غر هم نمي زنند) خوب راهكاري كه من از آن صحبت مي كنم اين است: در اين طور مواقع يك خيزش اجتماعي به سمت تحريم كالاي مزبور مي رود حتي اگر به قيمت عوض كردن عادات غذايي(حذف برنج) باشد. در مورد ساير كالاهاي وارداتي اين امر صادق است ------ يا مثلا در مورد خودرو يك خيزش اجتماعي در مورد توليد خودرويي مانند پرايد به سمت خريد بي شمار نمي رود .حتي در شرايطي كه مجبور است و انتخاب ديگري ندارد حداقل به سمت ثبت شكايت از خودرو ساز مي رود. شما تصور كنيد اگر در سال 10000 نفر از مشتريان سايپا از اين توليد كننده به سبب بي كيفيتي ماشين توليدي شكايت مي كردند اين خودرو ساز با بي شرمي تمام به توليد ادامه مي داد؟ در مورد ساير كالاهاي توليدي نيز همين قصه صادق است ------ در مورد تصميماتي كه تاثيرات سو دارد نيز مي توان راهكار هاي مشابه, در چهار چوب حقوق فردي, و تاثير گذار را يافت كه به آن بطور عمومي جامع عمل پوشاند منتها اين فرايند ها نياز به بيداري وجدان جمعي و احساس مسوليت عمومي دارد كه در ايران متاسفانه فعلا وجود ندارد. پس گام نخست ايجاد اين احساس است. 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده