spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۰ هر فردی با تغییرها و شرایط استرسزا بهگونهای متفاوت برخورد میکند. همه ما تحتتأثیر تربیتی که داریم، ژنهائی که با آنها متولد شدهایم و آنچه از اجتماع آموختهایم، رفتارهای متفاوت و شخصیتهائی مجزا کسب کردهایم. دانشمندها پی بردهاند که نقش شخصیت در پاسخگوئی به شرایط بحرانی و استرسزا بسیار مؤثر است. برخی از شخصیتها نسبت به دیگران از توانائی و قابلیت بیشتری برخوردار هستند، کمتر خود را میبازند و با مشکل کنار میآیند. برخی دیگر در برابر هر ناملایمتی خود را میبازند، نگران و دستپاچه شده و تمام توانائیهای خود را از یاد میبرند. در این مبحث شخصیتهائی را برایتان توضیح میدهم که بیشتر مستعد از پا افتادن در برابر استرس هستند. 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۰ ● شخصیت دلواپس این مدل شخصیت به نوعی دچار عدم اعتمادبهنفس است. نسبت به توانائیهای خود اطمینان ندارد، تشویق و ترغیب دیگران در روی کارساز نیست و در برابر توقعهای بیجای دیگران ”نه“ نمیگوید. برای اینکه محبوب دیگران واقع شود، به حرف و اوامر همه گوش میکند و تصور میکند که اگر اینکار را نکند، دیگران دوستش نخواهند داشت. در ظاهر مطیع است ولی در باطن خشم و نفرتی عمیق از دیگران در دل دارد. اینگونه افراد بهتر است به دنبال کارهای ساده بروند. اگر چه کارهای ساده، احساس بیحوصلگی و ناامیدی را در آنها ایجاد میکند، ولی اگر پیشرفت کنند و مسئولیت زیادی بر عهده بگیرند، گیج و آشفته شده و توانائی انجام آن را ندارند. بهطور معمول به مشاجره و دعوا میپردازند و ناراحتی خود را بر سر دیگران خالی میکنند. 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۰ ● شخصیت انگیزهطلب این قبیل افراد به شدت به دنبال ریسک هستند. رفتاری جسورانه داشته و میتواند در عرصههای ورزش و دنیای تجارت موفق شوند. با این حال دقت و توجه زیاد ندارند. وقتی که هیجانشان به پایان میرسد، کار قبلی را نیمهتمام گذاشته و بهسوی کار بعدی میروند. به جزئیات توجه نداشته و هنگامیکه مشغول قسمت اصلی کار هستند، بخش کماهمیت آن را به دیگران میسپارند. بهطور معمول مشاغلی را انتخاب میکنند که ریسکپذیری بالای آن احتمال کسب درآمد فراوان و با اعتباری بزرگ را به دنبال داشته باشد. انگیزهطلبها از انجام کارهائی که کمی استرس در آن است، لذت میبرند. آنها در ظاهر با استرس مشکلی ندارند و به دنبال آن هستند، ولی در باطن برای فرار از آن، به رفتارهای مخربی مانند سیگار کشیدن روی میآورند و رفته رفته در انجام این کار افراط میکنند و دچار بیماریها و عوارض مختلفی میشوند. انگیزهطلبها برای فرار از استرس به سمت آن میروند و با انجام کارهای خطرآفرین، خود را دلداری میدهند که با استرس مشکلی ندارند، اما با این روش، زندگی سلامت جسمی و روانی خود را به شدت به خطر میاندازند. 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۰ ● شخصیت کمالطلب کمالطلبها دوست دارند هر چیزی در جای خود بوده و هر کاری در زمان خود انجام شود. عادتهای روزمره و جزئیات زندگی برای آنها دارای اهمیت بسیاری هستند. اشتباه دیگران از نظر آنها غیرقابل بخشش است و اگر در یک نامه کلمهای را اشتباه بنویسند، تمام آن نامه را از اول پاکنویس میکنند. بیشتر سختکوش و قابل اعتماد هستند، ولی در برابر اتفاقهای تازه و تغییرهای ناگهانی و با شرایط بحرانی دست و پای خود را گم میکنند و دچار استرس شدیدی میشوند. کمالطلبها اگر از جریان عادی زندگی خود عقب بمانند، بینهایت ناراحت و نگران میشوند. این افراد، علاقهمند هستند که عادتها و روشهای قدیمی خود را حفظ کنند. بنابراین اگر عاملی در نظم و عادت آنها تغییر ایجاد کند، مضطرب میشوند. بنابراین اگر عالمی در نظم و عادت آنها تغییر ایجاد کند، مضطرب میشوند. توجه بسیار آنها به جزئیات نیز به ایجاد اضطراب و نگرانی میانجامد. شخصیتهای کمالطلب اگر بتوانند برخوردی آگاهانه با حوادث و تغییرها داشته باشند، میتوانند بهترین سازگاری را برای خود ایجاد نمایند. داستان ”دور دنیا در هشتاد روز“ را به خاطر دارید؟ ”فیلاس فوگ لرد“ انگلیسی که قهرمان اصلی داستان است، نمونهٔ خوبی از شخصیت کمالطلب بهشمار میرود. او هر روز صبح رأس ساعت خاصی بیدار میشد. هر روز صبح پیادهروی میکرد، سپس جواب نامههایش را میداد. رأس ساعت برای صرف نهار آماده میشد. تا ساعت مشخصی مطالعه میکرد و عصرها به کوپ میرفت. او سالها همین کار را انجام داده بود و کوچکترین علاقهای به تغییر نداشت و هنگامی که خدمتکاری جدید استخدام میکرد، او را به اهمیت جزئیات و ظرافتهای کار آشنا میکرد. این شخصیت در برابر اعاده حیثیت خود حاضر شد تا دست به آن سفر عجیب و بیسابقه بزند و شخصیت کمالطلب و دقیق او خود که باعث شد با حساب کردن دقیقهها و مسافتها در این سفر پیروز شود. 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۰ ● شخصیت جاهطلب افراد دارای اینگونه شخصیت، سختکوش و پرتکاپو هستند. آنها تمام انرژی خود را صرف کار میکنند. فرصتی برای معاشرت با دیگران و تفریح ندارند. بهطور معمول، دوست دارند همه کارها را خودشان انجام دهند و از سپردن کار به دیگران نگران میشوند. از خود و دیگران انتقاد میکنند. در برابر سختیهای، بیحوصله و عصبانی میشوند. یکجانشینی برایشان مشکل است و بهطور معمول، تکانهای عصبی بهدست یا پای خود میدهند. دوست دارند چند کار را با هم انجام دهند. اینگونه افراد بیشترین افراد مستعد استرس را تشکیل میدهند. برای کنترل همهکس و همه چیز سخت تلاش میکند. بهطور معمول، بیماری فشار خون دارند و مستعد ابتلاء به بیماری قلبی و زخممعده هستند. بیشتر آنها از ترسهای عمدهای رنج میبرند. ترسهائی که سعی میکنند ابتدا از خود و سپس از دیگران پنهان کنند. بهطور معمول، از این مسئله میترسند که دیگران آنها را فرد مقیدی به حساب نیاورند. نگران هستند که مبادا یک انسان معمولی بوده و لایق موفقیت نباشند. کابوس عدم موفقیت، آنها را به بند میکشد و بنابرین در مسیر رسیدن به آنچه میخواهند، خود را از هر استراحت و آرامشی محروم میکنند. حال به مقایسهٔ خود با شخصیتهای ذکر شده بپردازید. برای راحتتر شدن کار شما، چند گفتار درونی آنها را نیز برایتان بازگو میکنم: افراد دلواپس به خود میگویند: ”دیگران از من سوءاستفاده میکنند، ولی من نمیتوانم جلوی آنها را بگیرم، از دعوا کردن خیلی میترسم. نمیتوانم نیازهایم را برای دیگران بیان کنم، چون ممکن است خیلی خودخواهانه باشند. هر کس اشتباه کند، من باید معذرتخواهی کنم؛ در اجتماعهای دوستانه با محیط کار سعی میکنم تابع باشم“. کمالطلبها در مورد خود میگویند: ”باید از هر چیزی، بهترین آن را داشته باشم. از ایجاد وقفه متنفرم و از تغییر دادن راهحل انجام کارم متنفرم، اگر کوچکترین اشتباهی مرتکب شوم، مجبورم تمام کار را از اول انجام دهم وسواس من موجب عقبافتادگیام میشود؛ همیشه به این فکر میکنم که کارهای گذشته را چگونه میتوانستم بهتر انجام دهم. انگیزهطلبها میگویند: ”همهاش حوصلهام سر میرود. تنها راه پیشرفت هر شخص، ریسکپذیری است. به پایان رساندن کارها برایم دشوار است. همیشه به پروژههای جدید فکر میکنم“. جاهطلبها میگویند: ”خود را بهطور کامل وقف کاری که دوست دارم، میکنم. سعی میکنم هر کاری را که شروع میکنم، به پایان برسانم. فکرم را فقط بر کارم متمرکز میکنم. گاهی آنقدر کار میکنم که غذا خوردن را از یاد میبرم. هرگز نمیتوانم دست از کار بکشم“. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده