رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

کتاب "میمون برهنه" اثر «دزموند موریس» کتابی بود که استادی برای آنکه، به ما بفهماند، که تابو چیست و تابوشکنی، قسمتی از آن را برایمان خواند و ما هرگز دنبالش نرفتیم.

 

چند سال بعد که من مشغول جمع آوری اطلاعات برای جستاری بودم، به داستان میمون برهنه برخوردم و بد نیست شما هم قسمتی از این کتاب را بخوانید و نظرتان را بگوئید، باشد که رستگار شوید.

 

داخل پرانتز: از اینکه نتوانستم نسخه بدون سانسورش رو پیدا کنم، پوزش می طلبم. این مطلب رو از نقد آوینی از کتاب میمون برهنه پیدا کرده ام.

 

***

 

«دزموند موریس» در اولین کتابش که با عنوان «میمون برهنه»در ایران نیز ترجمه شده است به بررسی جایگاه بشر در سلسله‌ی تطور جانوری پرداخته و همه‌ی اعمال و عکس‌العمل‌ها، اخلاقیات، دین، فرهنگ و تمامی قراردادهای اجتماعی بشریت را بر اساس حیوانیت او مورد تفسیر قرار داده است. هنگامی که دزموند موریس این کتاب را تألیف کرده، مدیر بخش پستانداران باغ وحش لندن بوده است. او ـ به تصریح مترجم کتاب ـ سال‌ها از عمر خویش را صرف شناخت روح حیوانات نموده و در هر حیوانی نشانی از انسان یافته، یا به زبان دیگر، تمام خصایص روح بشری را به طور روشن‌تر در حیوانات پیدا کرده است. آقای موریس مقدمه‌ی کتاب را اینچنین آغاز کرده است:

 

میمون‌ها و گوریل‌های کنونی به ١٩٣ جنس می‌رسند، بدن ١٩٢ جنس آنها از مو پوشیده شده است. انسان فرزانه (Sapiens Homo) تنها میمون استثنایی برهنه است.

 

 

ایشان با احساس وظیفه‌ی انسانی نسبت به هدایت مؤمنینی که خرافه‌ی آدم و حوا، بهشت اولیه و هبوط انسان را باور کرده‌اند، در همان آغاز کتاب به تفسیر جانورشناسانه‌ی هبوط آدم می‌پردازد. در این تفسیر علمی اجداد ایشان ـ یعنی شامپانزه‌های علفخواری که با دم از درخت‌ها آویزان شده‌اند ـ ناچار می‌شوند که باغ بهشت یعنی جنگل را ترک کنند و به جانوران خشکی‌ها و سرزمین‌های دیگر بپیوندند: در این حد تکامل و زندگی بوزینه‌ای، جنگل راحت‌ترین و جالب‌ترین و بهترین عزلتگاه محسوب می‌شد و میمون‌ها زندگی آرام و مرفهی داشتند، در واقع جنگل بهشت آنها بود... اجداد شامپانزه‌ها، گوریل، ژیبون‌ها و اوران اوتان‌ها در جنگل باقی ماندند که هنوز هم این جانوران در جنگل زندگی می‌کنند و سلسله‌ی آنها قطع نشده است. بین اجداد میمونی، تنها اجداد میمون برهنه [یعنی انسان] ترک جنگل کردند و به جانوران خشکی‌ها و سرزمین‌های دیگر پیوستند، و به زودی با آنها خو کردند. گر چه این اخراج یا خروج از بهشت کار دشواری بود، اما آنها را به محیطی کشانید که برای تحول و تکامل بیشتر مساعدتر بود و اجداد میمون برهنه توانستند در این محیط تازه برای منافع خویش سفره‌ی پهن‌تری بگسترانند.

 

موریس در این کتاب منشأ خداپرستی را در واکنش‌های غریزی گوریل‌ها در برابر نر فرمانده یا رئیس گروه پیدا می کند.

  • Like 31
لینک به دیدگاه

جالبه. ولی فرضیه است. سند نیست. به نظرم هیچ وقت نمیشه راجع به این موضوع نظر قطعی داد.

 

هرچند که قضیه آدم و حوا هم قابل اثبات نیست.

  • Like 16
لینک به دیدگاه

میمون‌ها و گوریل‌های کنونی به ١٩٣ جنس می‌رسند، بدن ١٩٢ جنس آنها از مو پوشیده شده است. انسان فرزانه (Sapiens Homo) تنها میمون استثنایی برهنه است. :banel_smiley_4:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

واویلا

بازم الان میان روح داروین بیچاره ونظریه تکامل رو اونقدر تو ماشین لباسشویی میندازن تا چهارتا از حدسیات داوکینزی رو موجه جلوه بدن

یه چیزی برام خیلی جالب بود تو مستندی که داوکینز ساخته بود میره تو بیت المقدس با یه یهودی که مسلمون شده بود همصحبت میشه

رفلکسای داوکینز خیلی جالب بود برام دربرابر استدلالهای اون جوون

به قولی الان باید بگم کاملا صحیح میفرمایید

ما هم جزو تصدیق کنندگانیم

همین دیگه...

  • Like 13
لینک به دیدگاه
میمون‌ها و گوریل‌های کنونی به ١٩٣ جنس می‌رسند، بدن ١٩٢ جنس آنها از مو پوشیده شده است. انسان فرزانه (Sapiens Homo) تنها میمون استثنایی برهنه است. :banel_smiley_4:

 

الان این مستند سازی بود؟ :ws3:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
راستی یک سوال؟

 

به جز این دو چیز دیگری هم راجع به خلقت انسان هست؟

منظورم تکامل و داستان آدم و حوا؟

 

داستان خلقت باورمند انسان

چه خدا چه اتفاق

اینکه از یه نقطه بی مفهوم تا به یه نقطه بی مفهوم ونامشخص درحال گذاریم

اثرما چه پروانه ای باشد چه عنکبوتی! انچه از ما میماند مهم است:icon_gol:

  • Like 13
لینک به دیدگاه
راستی یک سوال؟

 

به جز این دو چیز دیگری هم راجع به خلقت انسان هست؟

منظورم تکامل و داستان آدم و حوا؟

درواقع این نظریه بعد از نظریه داروین خبرساز شد.

نظریه داروین میگه ک انسان از میمون طبق نیازهای مکانی و زمانی اش، تکامل پیدا کرده و به حالت کنونی رسیده.

 

 

 

 

این تصویر نظریه موریسی رو خوب نشون میده:

houman-tak.jpg

 

این تصویر هم نظریه داروینی رو:

human-evolution.gif

  • Like 19
لینک به دیدگاه

مستند تکامل از منوتو 2 تکامل موجودات مختلف رو خوب بررسی کرده.

الان پخش نمیشه ولی فکر کنم بشه دانلود کرد.

  • Like 6
لینک به دیدگاه

اینم بخونی بد نیست:

 

 

 

با توجه به عمر موجود زنده بر روى كره زمين (چهار ميليارد سال) و عمر قديمى ترين باقى مانده هاى حيوانى (يك ميليارد سال) و سرانجام اولين مهره داران كه به ۵۰۰ ميليون سال پيش تعلق داشته اند، عمر انسان (حدود ۳ ميليون سال پيش) رقم قابل توجهى به نظر نمى رسد. به عبارت ديگر مى توان گفت كه انسان جزء جوان ترين موجوداتى است كه بر روى كره زمين ظاهر شده و زندگى مى كند. اين در حالى است كه زيست شناسان سابقه پستانداران جنين دار كه انسان هم نوعى از آنها محسوب مى شود را دست كم هفتاد ميليون سال تعيين كرده اند. صاحب نظران جمعيت انسانى كره زمين را از ابتدا تا امروز ۹۰ ميليارد نفر تخمين زده اند كه چيزى بيش از ۳۰۰ هزار نسل در اين مجموعه قابل شناسايى است.

پيدايش اوليه انسان در كره زمين را با توجه به نظريات مختلف علمى موجود مى توانيم در حدود چهار ميليون سال پيش در نظر بگيريم . در حال حاضر دو ديدگاه مهم براى ارائه يك تعريف جامع، دقيق و علمى از انسان بيش از ساير ديگر تعريفات مورد توجه قرار گرفته كه در تعريف اول يك ديدگاه زيست شناسى را مدنظر دارد و شاخص هاى جسمانى انسان را به عنوان محور تعريف براى انسان در نظر مى گيريم يعنى انسان پستاندارى است كه بر روى دو پا راه مى رود و داراى ۲۳ جفت كروموزوم است اما تعريف دوم كه بيشتر نقطه نظرات علماى علوم انسانى را مدنظر دارد و مى گويد انسان موجودى است بافرهنگ. براساس تعريف دوم سابقه انسان را مى توان دست كم بين دو تا دو و نيم ميليون سال در نظر گرفت زيرا قديمى ترين آثار فرهنگى پيدا شده به همين زمان مزبور تعلق دارد.

ويژگى هاى قديمى ترين نمونه هاى به دست آمده از انسان نشانگر آن است كه انسان هاى اوليه در مقايسه با انسان هاى امروزى داراى قدى كوتاه تر، جمجمه اى كوچك تر و آرواره هاى قوى با ۳۲ دندان كه تركيب دندان ها بيشتر به گياه خوارى تمايل نشان مى دهد و همچنين دست هايى اندكى بلندتر هستند كه نمونه مشخص آن دو اسكلت معروفى است كه در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۹۰ از دره لفارس در كشور فعلى اتيوپى به دست آمده است كه يكى دختر ۱۸ ساله اى با نام لوسى و ديگرى راميدو يك پسر بالغ بوده كه مطالعات انجام شده روى اين دو اسكلت نشان داده است اين نمونه ها كه قدمت بين ۴ ميليون سال را داشته اند اولاً روى دو پا راه مى رفته اند، دست ها و پا هايشان كاملاً شبيه انسان هاى امروزى و اندازه قدشان حدود يك متر و بيست سانتى متر بوده و گنجايش جمجمه آنها حدود ۵۰۰ سانتى مترمكعب (يك سوم انسان هاى امروزى) تعيين شده است و زيستگاه اين نمونه ها جنگل هاى آفريقاى شرقى است كه در حال حاضر كشور هاى اتيوپى، كنيا و تانزانيا را دربرمى گيرند. در واقع كشف لوسى و راميدو در اين منطقه از جهان به عنوان قديمى ترين فسيل هاى شناخته شده اى كه مى توان آنها را به عنوان اجداد انسان هاى امروزى دانست باعث شده كه دانشمندان خاستگاه انسان را شرق آفريقا معرفى كنند. اما نبود عناصر فرهنگى تنها مشكلى است كه براى اثبات انسان بودن اين نمونه ها وجود دارد، به همين دليل براى زيست شناسان انسان بودن اين نمونه ها تاييد شده است ولى براى انسان شناسان فرهنگى اين نمونه ها هوموهابيليس ها، هومواركتوس ها، سنيانتروپ ها انسان نما ناميده مى شود.

 

هوموهابيليس

هوموهابيليس انسان ماهر ناميده مى شوند. مهارت اين انسان ها كه همچنان و تنها در شرق آفريقا زندگى مى كرده اند از ساختن ابزار هاى سنگى بسيار ساده كه غالباً براى شكار و يا انجام كارهاى روزمره ديگر مى توانسته مورد استفاده قرار بگيرد بوده است. عده اى از صاحب نظران هستند كه ابزارهاى سنگى ساخته شده توسط اين نمونه ها را به عنوان ابزار نمى پذيرند زيرا معتقدند اين توليدات در چارچوب تعريفى كه از ابزار ارائه مى شود قرار نمى گيرد. در واقع در اين تعريف گفته شده ابزار يعنى وسايلى كه براى ساختن وسايل ديگر مورد استفاده قرار گيرد نه هر چيزى كه انسان مى تواند از آن به عنوان يك وسيله براى منظورى خاص مورد استفاده قرار دهد بنابراين اين نمونه ها نيز براى عده اى همچنان انسان نما در نظر گرفته مى شود.

 

 

هومواركتوس

از حدود دو ميليون سال پيش اسكلت هايى از انسان به دست آمده كه علاوه بر دارا بودن ويژگى هاى بسيار نزديك به انسان امروزى قادر به توليد وسايل بودند كه كاملاً با تعريفى كه از ابزار گفته شد مطابقت دارد و اين نمونه ها در اصطلاح علمى هومواركتوس انسان راست قامت ناميده مى شوند كه قادر به توليد اين ابزارها بودند و در حال حاضر دو نقطه از جهان يعنى شرق آفريقا و منطقه قفقاز در آسيا كشور فعلى گرجستان قديمى ترين اسكلت هايى از اين نوع را ارائه دادند. هومواركتوس ها از نظر جسمانى از گردن به پائين تفاوت چشم گيرى با انسان هاى امروزى ندارند، تنها مى توان تفاوتى در جمجمه و آرواره آنها با انسان هاى امروزى مشاهده كرد .اين انسان ها معيشت شان مبتنى بر شكار و گردآورى بوده است و عمده ابزارهايى كه مى ساختند در اين زمينه مورد استفاده قرار گرفت.

 

 

سنيانتروپ

در حدود ۸۰۰ هزار سال پيش در غارى به نام شوكوتين در نزديكى شهر فعلى پكن زندگى مى كردند كه تكنيك هاى توليد آتش را مى شناختند و براى توليد آن در محل هاى مسكونى خود مورد استفاده قرار مى دادند اما به كارگيرى تكنيك هاى توليد آتش از يك طرف و ساختن ابزارهاى بسيار دقيق و كارآمد با بهره گيرى از تكنيك هاى پيچيده كه نشان دهنده بهره مندى از دانشى قابل قبول بود جاى هيچگونه ترديدى را براى حضور فرهنگ در جامعه اين انسان ها باقى نمى گذارد و نمونه هاى اخير تا حدود ۱۰۰ هزار سال پيش در سه قاره آسيا، اروپا و آفريقا زندگى مى كردند و از آن زمان به بعد هيچ نشانه اى از حضور اين انسان ها به دست نيامده است.

 

هوموساپينس

در حدود ۳۰۰ هزار سال پيش حضور انسان با مشخصات كمى متفاوت تر در آسيا و آفريقا تاييد شده است. اين انسان كه هوموساپينس انسان انديشمند ناميده مى شود مدت ها بعد به دو دسته تقسيم شده اند :

 

دسته اول معروف به انسان نئاندرتال هستند. نئاندرتال ها با جمجمه هاى بزرگ تر از نمونه هاى امروزى از انسان مدرن متمايز مى شوند كه اين نمونه ها دست كم در سه قاره آسيا، اروپا و آفريقا تا چهل هزار سال پيش حضور داشتند اما تجمعات شان در اروپا به خصوص اروپاى مركزى و همچنين غرب آسيا بوده است و از آن زمان ديگر نشانه اى از وجود آنها نمى توان بر روى كره زمين به دست آورد و ايران هم يكى از كشورهايى است كه نشانه هاى دقيق و جالبى از سكونت اين نوع انسان ارائه كرده است.

 

دسته دوم هوموساپينس انسان امروزى ناميده مى شود كه قديمى ترين نمونه آن در فلسطين با قدمت نزديك به صد هزار سال يافت شده است. اين نمونه دست كم تا به امروز بر روى كره زمين زندگى مى كند و از حدود ۳۵ هزار سال پيش تمام قاره ها را به تسخير خود درآورده است و شروع جديدى در تاريخ زندگى انسان را نويد داده است كه به دوره عصر حجر جديد معروف است. مهمترين شاخص آن پيدايش هنر در جامعه انسانى است .

 

پيدايش انقلاب نوسنگى

در حدود ۱۵ هزار سال پيش جامعه انسانى وارد مرحله ديگرى از تحولات فرهنگى عميق مى شود. انسان ها در اين مقطع و تنها در خاورميانه موفق مى شوند با اهلى كردن اولين حيوانات و همچنين روى آوردن به كشاورزى ساختار اقتصادى خود را تغيير داده و وارد ساختار جديدى كه به آن اقتصاد توليدى مى گوييم شوند. در واقع ديگر دامدارى و كشاورزى در اين مقطع براى اولين بار با زندگى انسان آميخته شد و مدت كوتاهى شيوه زندگى انسان را تغيير مى دهد و پيدايش جوامع روستايى نتيجه اين تحول است كه تحول به قدرى با اهميت است كه دانشمندان آن را يك انقلاب نوسنگى مى نامند.

  • Like 13
لینک به دیدگاه

پس تکلیف حوری و غلمان در بهشت چی میشه؟ TAEL_SmileyCenter_Misc%20%28305%29.gif

 

نکنه میمون بندازند جلومون، بگن،برید حالشو ببرید. sigh.gif

 

واقعا انسان های بیچاره در افسانه های ساخت خودشان غرق شده اند !!!!!!

 

گه فایل نوشتاریشو داری و تاپیکی ایجاد کنی و روزی 10 خط از کتاب رو بذاری برای استفاده عموم،به نظرم بتونه به همه کمک کنه.......

  • Like 8
لینک به دیدگاه
پس تکلیف حوری و غلمان در بهشت چی میشه؟ tael_smileycenter_misc%20%28305%29.gif

 

نکنه میمون بندازند جلومون، بگن،برید حالشو ببرید. sigh.gif

 

واقعا انسان های بیچاره در افسانه های ساخت خودشان غرق شده اند !!!!!!

 

چند خطی که خوندم خیلی جالب بود،اگه فایل نوشتاریشو داری و تاپیکی ایجاد کنی و روزی 10 خط از کتاب رو بذاری،من مشتری پر و پا قرص کتابت میشم. :ws37:

 

اگر هم نداری،فایلش را میتونی بهمون بدی؟

 

والا اسی فایلشو گشتم نبود نگرد نیست...

باید برم اون استادم رو پیدا کنم! اونم آلمانه.

ولی فکر کنم کتابخونه دانشگاه خودتون داشته باشه.

فعلا که خونه نشینم.

بذار رها بشیم از دام این خانه نشینی...

میرم پیدا می کنم میارم.

ولی صفحه فیس بوکش هست.

اونجا ملت یه چیزایی ازش میذارن.

میمون برهنه رو به فارسی تو فیس بوک سرچ کن.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

این روزا انسان واقعا دچار سردرگمی میشه از مسائل پیش پا افتاده تا مسائل پیچیده مثه پیدایش انسان:JC_thinking:

اتفاقا دنبال یه جایی هم بودم که بشه یه چیزایی فهمید:w16:

 

- حالا واقعا صرف نظر از اینکه قرآن یه کتاب مذهبی هست مطالبش چرا قابل استناد نیست که بشه به عنوان یه کتاب به مطالبش تکیه کرد؟:JC_thinking:

-

ويژگى هاى قديمى ترين نمونه هاى به دست آمده از انسان نشانگر آن است كه انسان هاى اوليه در مقايسه با انسان هاى امروزى داراى قدى كوتاه تر،
یه جایی خوندم که قد آدمای قبل از ما بلندتر بوده و حتی تا حدود 11 متر هم قدشون بوده :ws52:

این کتابی که اینجا گفتین قبحث تکاملش با قضیه آدم وحوا فرق داره کسی منبعی میتونه معرفی کنه برا تکامل از نوع آدم وحوا تا ببلکه بشه یه چیزایی با مقایسه دوتا فهمید:confused:

یا اصلا بهتره دنبال هیشکدوم نریم:JC_thinking:

اگه بحث اینجا دنبال بشه منم اگه نظری نداشتم به عنوان مستمع همراه هستم. :ws37:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

والا چی بگم اگر هم جزو میمونها بوده از نظر هوشی خیلی بالاتر بوده که تونسته انقدر نسبت به بقیه میمونها پیشرفت کنه

  • Like 5
لینک به دیدگاه

یه جایی خوندم که قد آدمای قبل از ما بلندتر بوده و حتی تا حدود 11 متر هم قدشون بوده :ws52:

 

انسان های اولیه به دلیل شباهتشون با میمون ها قدشون از انسان های امروزی کوتاه تر بوده.

این انسانی که شما میگی احتمالا مربوط به سنيانتروپ ها باشه که نمونه تکامل یافته هستند از انسان اولیه.

فرضیه داروین یا نظریه داروین؟

 

تا اونجا که به گوش من رسیده بود فرضیه بود که !:jc_thinking:

 

نظریه ی داروین.

امروزه با کشفیاتی که صورت گرفته دیگه تکامل انسان بر هیچ کس پوشیده نیست.

از یک روحانی در مورد قرآن و نظریه داروین سوال پرسیدم گفتش که

حتی تو قرآن مسلومنا هم از آدم و حوا به عنوان ابوالبشر یاد شده. و منظور پدر بشر کنونی بوده.

و طبق گفته ی اون در جایی خداوند به فرشتگانش می گه می خواهم انسان را خلق کنم ، فرشتگانش هم می گویند آیا باز هم میخوای موجودی بیافرینی که در زمین فساد کند.

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه
نظریه ی داروین.

امروزه با کشفیاتی که صورت گرفته دیگه تکامل انسان بر هیچ کس پوشیده نیست.

از یک روحانی در مورد قرآن و نظریه داروین سوال پرسیدم گفتش که

حتی تو قرآن مسلومنا هم از آدم و حوا به عنوان ابوالبشر یاد شده. و منظور پدر بشر کنونی بوده.

و طبق گفته ی اون در جایی خداوند به فرشتگانش می گه می خواهم انسان را خلق کنم ، فرشتگانش هم می گویند آیا باز هم میخوای موجودی بیافرینی که در زمین فساد کند.

برای من این بیشتر سئواله ، آیا قبل از ما هم موجود هوشمندی روی زمین بوده ؟:ws52:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
برای من این بیشتر سئواله ، آیا قبل از ما هم موجود هوشمندی روی زمین بوده ؟:ws52:

به هوشمندی ما نه اما:

 

 

در حدود ۳۰۰ هزار سال پيش حضور انسان با مشخصات كمى متفاوت تر در آسيا و آفريقا تاييد شده است. اين انسان كه هوموساپينس انسان انديشمند ناميده مى شود مدت ها بعد به دو دسته تقسيم شده اند :

 

دسته اول معروف به انسان نئاندرتال هستند. نئاندرتال ها با جمجمه هاى بزرگ تر از نمونه هاى امروزى از انسان مدرن متمايز مى شوند كه اين نمونه ها دست كم در سه قاره آسيا، اروپا و آفريقا تا چهل هزار سال پيش حضور داشتند اما تجمعات شان در اروپا به خصوص اروپاى مركزى و همچنين غرب آسيا بوده است و از آن زمان ديگر نشانه اى از وجود آنها نمى توان بر روى كره زمين به دست آورد و ايران هم يكى از كشورهايى است كه نشانه هاى دقيق و جالبى از سكونت اين نوع انسان ارائه كرده است.

 

دسته دوم هوموساپينس انسان امروزى ناميده مى شود كه قديمى ترين نمونه آن در فلسطين با قدمت نزديك به صد هزار سال يافت شده است. اين نمونه دست كم تا به امروز بر روى كره زمين زندگى مى كند و از حدود ۳۵ هزار سال پيش تمام قاره ها را به تسخير خود درآورده است و شروع جديدى در تاريخ زندگى انسان را نويد داده است كه به دوره عصر حجر جديد معروف است. مهمترين شاخص آن پيدايش هنر در جامعه انسانى است .

 

:w02:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

یه فرضیه ی تخیلی هم هست که میگه موجودات فضایی مدتی رو زمین زندگی کردن بعد رفتن!

و بعد از پیدا کردن اورانیم مصرف شده توی کوه طور، شدت گرفته.

کوه طور هم که میدونید دیگه قضیه شو. حضرت موسی اونجا با خدا حرف زد. :ws2:

من دیگه صحبتی ندارم. :ws3:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...