Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مرداد، ۱۳۹۰ یه لحظه از خواب میپرم به موبایلم نگاه میکنم میبینم ساعت هفت و نیم هست.اه این چرا زنگ نزده من که گذاشته بودم رو شش و چهل و پنج دقیقه.دیر شد که.باید میرفتم اهواز واسه یه کار اداری..سریع بلند میشم دست و صورتم رو میشورم لباسام و عوض میکنم یه هلو از تو یخچال برمیدارم و همزمان که میخورم یه اس ام اس به مصطفی میدم میگم آماده ای؟بدون اینکه منتظر جواب بمونم میرم مدارک و سوییچ رو برمیدارم.وای نه.اول باید ماشین بابا رو ببرم بیرون.با هزار تا فحش به زمین و زمان میرم بیرون میبینم خبری از جواب اس ام اس نشد.گوشی رو در میارم بهش زنگ میزنم بعد از چند تا بوق جواب میده با یه صدای خواب آلود: کجایی؟الان ازخونه زدم بیرون دارم میام سمتت.باشه الان اماده میشم.حرکت میکنم سمت خونه دوستم.رضا یزدانی داره میخونه مثل همیشه تو راه متوجه میشم نه اسچری اوردم نه ادوکلن.میرسم دمه خونه دوستم زنگ میزنم میگم یه دونه اسپری بیار الان چجوری با بوی سیگار برم پیش دکتر.میاد سوار میشه.حرکت میکنم. چرا خواب موندی؟گوشیم زنگ نزد، میرسم سر کوچشون که بیام بیرون جواب میدم مال منم همینطور.میگه من گذاشته بودم رو هفت و ده دقیقه اون یکی هم تنظیم کردم واسه هفت و بیست اما نزد ، اااااااااااااااااااااا اینو بپا گروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووپ یه لحظه به خودم میام.چشمامو که هنوز خواب توش در حرکت هست میمالونم میبینم زدم به یه موتوری.دو تا مرد پهن زمین شدن.یکیش صورتش رو برگردون دیدم پر خون شده.اون یکی پاشو گرفته نمیتونه تکون بخوره.زیر لب یه فحش میدم بهشون که چرا رامسد میان.میرم میبینم انگاری داره درد میکشه.میگم عمو بیا ببرمت بیمارستان.اون یکی که پاشو گرفته میگه من خوبم همکارم ببین چش شده.دوستم دستمال میده بهش و کمکش میکنیم سوار ماشین بشه.موتور طرف داغون شده.میرم نگاه میکنم میبینم بلههههههه.سپر رنگ شد رفت.میگم خب عیلی نداره با کارت طلایی عوضش میکنم.دوستم میگه سوییچ رو بده خودم میرونم.بهش میدم.سوار میشیم میریم بیمارستان.به دوستم میگیم ببرش تا من نوبت بگیرم براش.اغا اغا اسمت چیه؟فتح الله.اههه.اسم کوچیکت واسه چمه بابا فامیلیت رو بگو.یه چیزی گفت که نه من متوجه شدم نه دوستم.ولش کن بابا.میرم صندوق نوبت بگیرم. اسمش چیه؟فتح الله پیروزی.میشه 3700 تومن.کیف پول رو در میارم.یه پنجایی بهش میدم میگه اول شیفت هست خورد نداریم.خودمم خورد همراهم نبود.از بیمارستان میرم بیرون خورد میکنم و میام.نوبت و میگیرم و میریم پیش دکتر.دکتر میگه چته؟اون یارو میاد شرح واقعا میده انگار افسر راهنمایی هست دکتر.میگه اغا کجات درد داری؟میگه دماغم و پام.اااااااااااا ناکس پات چی شد دیگه؟عکس و ازمایش مینویسه براش.میگم مطصفه اهواز و بی خیال دیگه نمیرسیم.یکی دو تا از دوستای فتحل میان داره واسشون چطوری تعریف میکنه که اون داشته اروم میرفته و ما با سرعت از کوچه اومدیم بیرون و زدیم بهش.عصبانی میشم دوستم میگه ولش کن.میخوای چیکار کنی الان؟هیچی پول دوا درمونشو میدم شاید زود کارمون راه بیفته بریم حوصله افسر و این کارا رو ندارم.میگه اوکی بریم رادیولوژی.یکی از دوستای فتحل میاد جلو سلام میکنه.میگه فتحل میگه باید خرج عمل دماغمو بدین.چشام 4 تا میشه.اخه گولاخ دماغ بز از دماغ تو قشنگ تره که.اصلا حالا که دماغت بهتر شده.با اون قیافه و سبیل .... برو عمو.من اصلا هیچ کاری نمیکنم.تقصیر منه که دلم واست سوخت اوردمت بیمارستان.زنگ بزن پلیس بیاد.اونم میگه باشه شکایت میکنم.دوستم میگه بابا معطل میشیم ول کن.یه لحظه فکر میکنم میبینم راست میگه.الان اگه شکایت کنه دوباره باید بریم سر صحنه.سروان ارمات هم بیاد خب قطعا چیزی که من بگم و مینویسه.اما طول میکشه.هر چند میتونم پول سپر ماشین رو بگیرم اما بازم نه به معطلیش نمی ارزه.میگم اغا بیا بریم رادیولوژی نگاه میکنم میبینم یه ازمایش هم نوشته براش.میرم پیش پرستار میگم دکتر کیه؟میگه قنواتی.میگم اوکی.میرم پیشش میگم سلام دکتر خودم و معرفی میکنم و میشناسه و تحویل میگیره.میگم این ازمایش که نوشتی چی هست این دماغش ضربه خورده.میگه ممکنه شکمش ضربه خورده باشه.میگم دکتر وقت ندارم.یکم باهام صحبت میکنه میگه بیچارس طرف بذار کارا انجام بشه.خداحافظی میکنم میام سمت اون نکبتی میگم بریم.بخدا نورهود بهتر از این راه میره.تو همین حین دوتا دیگه از دوستاش هم میان که یکیشون همونیه که رو موتور باهاش بود.میریم رادیولوژی میره داخل عکس بگیره.اون یکی که رو موتور باهاش بود داشت با دوستش حرف میزد دیدم داره میگه نکنه پای منم شکسته باشه،گفتم بخدا اگه تو هم اسم دکتر بیاری همینجا ولتون میکنیم میریم.بشین یه جا.اون یکی میاد بیرون اینقدر خنگه به پرستار میگه از پای دوستم هم عکس بگیر ببین چیزی نشده.انگار عکس 3*4 میخواد بگیره.میگم بیا برووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو خجالت بکش.45 سالته.کارمند اداره ای خیر سرت.عکسش اماده میشه. میریم میگیریم. نگاش میکنم خدا وکیلی بز دماغش قشنگ تره.میریم ازمایش ادرار هم با هزار فیلم و برنامه که دنبال دستشویی بگرد و اغا ادرارش نمیاد و هزار کوفت دیگه میگیرن ازش و منتظر جواب ازمایش میمونیم.میریم طبقه بالا که پرونده شو تکمیل کنیم.من و دوستم 2 تا جوون 23 ساله.اونا یکیشون 45 ساله اون یکی 30 ساله.کارمند اداره کار.4 تا از دوستاشون اومدن.مال ما هنوز کسی نمیدونه تصادف کردیم.ای خدا.از ازمایشگاه که میریم بیرون میبینم دو تا مرد دم در وایسادن تا فتحل رو میبینن میزنن زیر خنده و مسخرش میکنن.انا هم دوستاشن که متوجه شدن و از اداره جیم شدن به این بهانه که بیان پیش دوستشون.وقتی میبینم دوستاش اینجوری مسخرش میکنم دیگه میفهمم که خیلی گولاخه طرف.همین حین یه پلیس میاد میگه کی تصادف کرده بوده؟میگم من.میگه بیا دنبالم.میریم شروع میکنه به نوشتن.به دوستم میگه تو شاکی هستی؟نه.همین حین فتحل میاد با دماغ خونی.میگه شما همراه ایشون هستی؟من و دوستم یه نگاه به هم میکنیم میگم بهش این که سالمه ازش میپرسی شاکی هستی؟اونوقت اون که دماغش اونجوریه میگی همراه؟دیدم پلیس خیلی خنگه دیگه عصبانی میشم بد.شروع میکنه به شکایت نوشتن.مال اون تمام میشه میگه کی بوده طرف مقابل میگم من.فکر کنید دو تا ادم خنگ اول صبح تو اون وضعیت.خیلی عصبانی هستم.میگه اسم ......... فامیل............ فرزند............... ماشینت چیه؟سمند.سمند چیه؟ویژه؟سال؟چه فرقی میکنه اغا بنویس سمند دیگه.میگه نه حتما باید بنویسم مدلش چیه.میگم باشه ef7 بنویس.یه نگاه بهم میکنه تابلو که دو کلاس سواد نداری بیشتر میگه ولش کن اصلا شماره پلاکت چیه.یه شماره پلاک پرت بهش میدم.میگه داشتی رامسد می اومدی؟میگم اون میومد من مسیر خودم رو میرفتم.به اون میگه بیا امضا کن.میگم چی چیو امضا کن اینکه شکایت نداره.فتحل میگه اگی چیزیم نباشه شکایتی نداره.پلیس میگه نمیشه شکایت کن بعد بیاین پاسگاه رضایت بدین.گفتم من یکی عمرا این کارو نمیکنم.اونم میبینه من خر نیستم میگه وایسا جواب ازمایش مشخص بشه.پلیس هم عصبانی میشه و قهر میکنه میره.همون لحظه دکتر رد میشه میگه چی شد؟میگم بیا این عکسو نگاه کن مال دماغشه.نگاه میکنه میگه شکسته.وایییییییی.عکسو میگیرم دوستم میگه بهش نمیگیم شکسته.حل داداش.جواب ازمایش و عکس و میبریم پیش دکتر که حالا شیفت عوض شده.از پرستار میپرسم دکتر کیه الان؟میگه عدالت.میگم مطصفی کیه این؟میگه بهرام دیگه.ارهههه.بریم یه چی بگیم قبلش بهش.میریم پیش دکتر نشد که تنهایی برم فتحل هم اومد.میگه دماغت شکسته.تو ازمایشت هم قند نشون میده.میگه من که قند نداشتن تا حالا.دماغم کم بود قند هم اومد.وای که دوس دارم کلشو بکنم.آخه عوضی قند چه ربطی به تصادف داره؟میگم سلام دکتر من فلانی هستم.سلام و احوالپرسی میکنه و میگه چی بوده جریان میگم بابا رامسد میومد.فتحل حالا رفته بود بیرون.میگه صداش کن بیا.صداش میکنم.میگه برو یه چسب بگیر بزن رو دماغت نمیخواد بری دکتر متخصص.من دیگه گرمش میکنم و به هر زحمتی هست راضیش میکنم که بیخیال متخصص بشه.میرم براش دارو هاشو میگیرم چسب هم میگیرم.میام میدم بهش.طریقه استفادشو هم بهش میگم.میگم خب دیگه تمام شد.با ما کاری ندارین؟میبینم فتحل داره با دوستش یواشکی حرف میزنه بعد دوستش میاد جلو میگه فتحل میگه باید خرج موتورم رو هم بدین.دیگه کارد بزنی خونه در نمیاد.میگه آخه مردیکه رامسد اومدی من دلم سوخته این کارا رو بات کردم.بیا سپر ماشین و نگاه کن 150 تومن باید بدم عوضش کنم.خرج موتورتو بهت بدم؟میخوای باکشم پر کنم؟دیگه خیلی داری پررو میشی.یه کلمه دیگه حرف بزنی پاتم میشکونم.رو میکنم به دوستم میگم مصطفی بریم.از بیمارستان میایم بیرون ... این اتفاق امروز صبح واسم افتاد.تا حالا گیر همچین ادمایی نیفتاده بودم.نمیدونم اسم اینجور ادما رو چی بذارم.فکر میکنن زرنگن؟یا ملت خنگن؟ شما فکر میکنین کار درستی کردم که بردمش بیمارستان؟یا باید صبر میکردم پلیس بیاد که بتونم خرج ماشین و ازش بگیرم؟ تا حالا واسه شما همچین اتفاقی افتاده؟چیکار کردین؟ 13 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مرداد، ۱۳۹۰ چند سال پیش بابام یه تصادفی مدل همینی که میگی داشت طرف دماغش تو افساید بود میگفت نامزدم اگه منو با این دماغ ببینه دیگه باهام عروسی نمیکنه خلاصه کلی خرجش کردو چند روزم چون غریب بود خونه مامانم اینا خورد خوابید بعدش برای خودش و داداشش که بیکار بودن یه کار پیدا کردیم تا رضایت داد 10 لینک به دیدگاه
Farnoosh Khademi 20023 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۹۰ منم تصادف کردم ماشین طرف هیچیش نشد فقط سپرش یه ذره اومده بود پایین ماشین خودم که سپرش و چراغ کنارش اینا رفت. فقط شانس آوردم با بابام بودم مرده میگه آقا باید زنگ بزنیم افسر بیاد بابام میگه افسر نمی خواد ما مقصرم فردا بیا ماشینو ببریم تعمیر کنم.حالا هم خیلی عجله داشتیم. فرداش رفته پیش بابام میگه بردم نشون دادم گفتن یه 50 هزار تومانی خرجشه تازه یه چند روزی من از کار بیکار شدم و جای لاستیک زاپاسش هم داغون شده بابامم بهش میگه چرا ماشینت راه نمیرفت؟؟بعدش ما زدیم به سپرت به زاپاس ماشینت چه ربطی داره؟؟ خلاصه ماشین و بابام با 10تومن تعمیر میکنه بهش میده من سرعتم زیاد بود ولی اون یه دفعه ای ترمز کرد.منم پشت سرش واسادم. نمیدونم چرا فرمونو پیچوندم و تصادف کردم.حتی مردم هم گفتن که اون آقاهه مقصره ولی این ملت چقدر زرنگن 4 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ امشب.البته دیشب. رفته بودیم بیرون از شهر.کنار رودخونه.شبا میریم اونجا تا ساعت 2 و 3.خیلی هم شلوغ میشه.اروم اروم میرفتم یه سنگ زیر لاستیک در رفت حورد به یه ماشین که پارک بود.وایسادم پیاده بشم عذر خواهی کنم.دیدم دوستم میگه شیشه ماشین خورد شد.گفت مرض بابا چه خبره دیگه.پیاده شدم دیدم سنگ خورده به شیشه عقب یه ال 90 خوردِ خورد شده بود.نمیدونم این سنگ چجوری اینقدر ارتفاع گرفته بود.هر چی به صاحب ماشین گفتم سبح بریم برات عوضش کنم.مشکلی نیست.گفت نه اتفاق پیش میاد.بعد هم دعوتمون کرد به شام.اما روم نشد برم.دیگه رفتیم.واقعا ادم خوبی به پستم خورده بود. 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده