M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مرداد، ۱۳۹۰ زماني که ايرلند اعلام استقلال از انگلستان کرد و در طي آن 9 جوان شورشي ايرلندي دستگير و محکوم به مرگ شدند. از آن جايي که حکم مجازات آنان قبل از ملکه ويکتوريا صادر شده بود،او که تحمل اعدام کردن آنان را نداشت و به همين خاطر دستور داد تا آنان را به زنداني در مستعمره انگلستان يعني استراليا منتقل کنند. حدود 40 سال پس از آن، ملکه ويکتوريا از استراليا ديدن کرد و مورد استقبال نخست وزير آنجا يعني آقاي چارلز دافي(CharLs Gavan Duffy) قرار گرفت. وقتي آقاي چارلز به اطلاع ملکه رساند که او يکي از 9 نفر ايرلندي محکوم به مرگ بوده است ، ملکه به راستي شوکه شد . ملکه از او پرسيد که آيا از سرنوشت آن هشت زنداني ديگر خبري دارد يا نه ؟ او به آگاهي ملکه رساند که آنان همگي با يکديگر در تماس هستند، توماس فرانسيس (Tomas Francis Meagher) به ايالات متحده مها جرت کرد و خيلي زود به مقام فرمانداري مونتانا رسيد. ترنس مک مانس (Terrence Mcmanus)و پاتريک دونا او (Patrik Don Ahue) هر دو ژنرال ارتش ايالات متحده شدند و بسيار عالي خدمت کردند. ريچارد اوگورمان (Richard O Garman) به کانادا مهاجرت کرد و فرماندار کل نيوفوندلند شد. ماريس لين (morris Lyene)و مايکل ايرلند (MichaeL IreLand) هر دو از اعضاي هيئت دولت استراليا شدند و جدا از هم به عنوان دادستان کل استراليا انجام وظيفه کردند. دارسي مگي (Darcy Mcgee) نخست وزير کانادا شد. و در آخر جان ميچل (john Mitchell) نيز در مقام شهردار نيويورک خدمت کرد . همه ما نه تنها با سر خوردگيها و نا کامي ها بلکه با موانع و سدهايي در جاده هاي مختلف موفقيت روبرو مي شويم. اين داستان مصداق اين جمله است : در معامله زندگي، گذشته شما هرگز برابر با آينده تان نيست لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده