رفتن به مطلب

نظر تون در مورد این اصطلاح چیه ؟


ارسال های توصیه شده

 

وقتی ایشان از صفر شروع کردند و به نتیجه رسیدند یعنی اینکه ان اصل وبقیه اصول

لازمه ی روشنفکری زمان خویش را بدرستی دریافته بودند مگر نه اینکه ایشان خواستند دینی بر پا کنند و مگر نکردند؟؟؟؟ین یعنی درستی اندیشه در ان زمان یعنی تحلیل مشخص از شرایط مشخص .

 

در هر صورت وقتی مردم تئوری یک روشنفکر را پذیرفتند انوقتیست که خود بخود به اشتباه خود پی برده اند ان بسیار فرق میکند با اینکه از چپ و راست احمق بودن خود را بشوند .وقتی روشنفکر به انها احمق بگوید این روشنفکر است که پایگاه توده ای خویش را از دست میدهد . و برای تئوریزه کردن بقیه افکار خویش دچار مشکل میشود .

 

خواهش میکنم اگه سوالی از من دارید مثال مذهبی نزنید . شما که استاد هستید و مثال هم زیاده . مرسی :icon_gol:

 

البته پرسیدن سوال مذهبی من بی حکمت نبود. :a030:

 

هم یک دلیلی داشت که خودم میدونم و هم اینکه همواره روشن فکری و مذهب در تضاد و جنگ با هم هستند.

 

من تنها کسیکه با روشن فکری و زبان توده ها و بدون جنگ و تحقیر و توهین مخالفانش توانسته پیروز بشه را گاندی دیده ام.

 

اگر بشه مثالی از افراد روشنفکر زده بشه که مثلا بگیم،فلانی روشنفکر است فکر کنم بهتره.

 

برام جالبه شما چندتا روشنفکر با توجه این به دیدگاهتون مثال بزنین،مثلا بنده گاندی را مثال زدم.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
به هر حال افکار ایشان در آن زمان،نسبت به افکار بت پرستان ، روشن فکری محسوب میشده.

 

بت پرستی را هم ایشان، مطمئنا حماقت میدانسته که با تمامی وجود با آن مبارزه کرده و بت پرستان را کافر و جاهل و.... نامیده.

 

پس روشنفکر آیا نمیتواند یک گروه را احمق فرض کند و با آنها بجنگد؟

اگرم فرض کرده باشه مطمئنا فرض خودشو رک و راست بروز نداده

اتفاقا میگن برا اینکه بر کسی سوار بشی اونو ببرش عرش ازش تعریف کن

محمد از سیاست جاذبه و دافعه استفاده کرده و صورت مسئله رو جور دیگه به خورد توده ها داده

به قول خودت بت ها رو از زمین برداشته یکی کرده نامریی کرده برده اسمون

طوری که دیگه هیچ منطقی نتونه توده ها رو از بت پرستی اسمانی و نامریی نجات بده

محمد از کلماتی چون مصلحت و تقدیر و خواست الهی به نحو احسنت استفاده کرده تا بتونه توده ها رو کنترل کنه

  • Like 2
لینک به دیدگاه
بله یکی از چند دلیل طرد روشنفکرا همین می تونه باشه

شما فرض کن طرف میره بیرون با کت و شلوار و ظاهر اراسته و بین ملت کلی حرف قشنگ قشنگ میزنه دم از حقوق انسانها و برابری انها میزنه اما شب که میاد خونه همسایه ها صدای کتک کاری و فحش و دعوای اونو میشنفن کسی که نتونسته اینارو حتی مابین افراد داخل خونه و اهل خونه پیاده کنه

دید جامعه کوچک (همسایه ها ) نسبت به اون فرد چطور میشه به نظرت؟

اگه به حرف باشه الان ما تو دوره حرفای طلایی هستیم همه قشنگ حرف میزنن و لی موقع عمل

 

انسانها با تطبیق حرف و عمل یه شخصی به باور در مورد اون شخص و فکر و عقیده اش میرسن والا......

 

 

 

فيلم "پيانيست " يكي از تاثير گذارترين فيلم هايي بوده كه چند وقت پيش ديدم كارگردان اين فيلم به اتهام تجاوز جنسي به يك دختر بچه 13 ساله از امريكا فرار ميكنه و بعد از سالها وقتي فيلم "پيانيست" را ميسازه و برنده جايزه اسكار ميشه به دليل تحت تعقيب بودن خودش براي گرفتن جايزه نمياد و كسي به جاش اونو ميگره وبعد از 5 ماه توي فرانسه بهش ميده

 

منظورم اينه اين كارگردان با ساخت همچين فيلم تاثير گذاري ممكنه مرتكبه اون كاري هم شده باشه يعني تا اين حد تضاد بين فكر و رفتار اما باز هم از طرف يك جامعه رو به پيشرف يا پيشرفته پاداش و مجازاتش را جدا گونه براش در نظر ميگرن

 

ما وقتي پيشرف ميكنيم كه با اين تضاد ها درست برخورد كنيم و به قانون نسبي ديدن امور پايبند باشيم

لینک به دیدگاه
[/right]

 

اگر واقعا احمق بودند چی ؟ :jc_thinking:

 

به نظر شما،پیامبر گرامی اسلام (ص) ، بت پرستان مکه که باور توده آنها بت پرستی بود را چگونه فرض میکردند؟

 

به باورشون احترام گذاشتن یا زدند و بت هایشان را شکستند؟

 

 

محمد روشن فكر نبود يك نو انديش بود

روشن فكر مصالح جامعه را مقدم بر مصلحت خودش ميدونه با فكر و انديشه جلو ميره نه با زور شمشير ، روشن فكر براي رهبري فكر نميكنه براي جستجوي حقيقت تلاش ميكنه حقيقتي كه از رنج و درد خودش و اطرافيانش كم كنه ولي حتي اگر با ديد نسبي و معتدل هم نگاه كنيم صدر اسلام پر بوده از جنگ و خون ريزي و كشت و كشتار كه حتي نشان دادن حقيقت هم ارزش اين هم جنگ را ندارد

  • Like 3
لینک به دیدگاه
فيلم "پيانيست " يكي از تاثير گذارترين فيلم هايي بوده كه چند وقت پيش ديدم كارگردان اين فيلم به اتهام تجاوز جنسي به يك دختر بچه 13 ساله از امريكا فرار ميكنه و بعد از سالها وقتي فيلم "پيانيست" را ميسازه و برنده جايزه اسكار ميشه به دليل تحت تعقيب بودن خودش براي گرفتن جايزه نمياد و كسي به جاش اونو ميگره وبعد از 5 ماه توي فرانسه بهش ميده

 

منظورم اينه اين كارگردان با ساخت همچين فيلم تاثير گذاري ممكنه مرتكبه اون كاري هم شده باشه يعني تا اين حد تضاد بين فكر و رفتار اما باز هم از طرف يك جامعه رو به پيشرف يا پيشرفته پاداش و مجازاتش را جدا گونه براش در نظر ميگرن

نه اينكه مثله امير ابادي كاري ميكنن كه باعث بشه تا اخر عمر بازي نكنه

ما وقتي پيشرف ميكنيم كه با اين تضاد ها درست برخورد كنيم و به قانون نسبي ديدن امور پايبند باشيم

مقایسه کردی ولی دو چیزی را که اصلا بهم ربط نداشت

انگار دم کلاغو به دم اسب گره زدی

اصراری ندارم به کرسی نشوندن حرفم

فقط میگم بشین با دقت بازی سیاست رو تو کشوری مثل مصر تماشا کن

بازی توده گرسنه مردم رو درمقابل گروه سکولار

بازی سکولارها رو در مقابل قشر توده ای

  • Like 2
لینک به دیدگاه

احمق فرض کردن توده مردم دربرابر کسی که حرف نو والبته پرمغزی برای گفتن دارد یا حرفهایی که میتواند جامعه ای را به چالش بکشاند دیدی رادیکال ودراثر تقابل با ایده هاییست که تاریخ مصرف دارند

نباید دید یکطرفه به قضایا باعث نفی همه چیز بشه

همین مسئله رو من درقالب عدم اثربخشی علوم انسانی وتئوریزه نشدن مسایل بنیادین فکری دراجتماع ایرانی به عنوان عامل اصلی دوری از گرایشات روشنفکری یا تقابل با تغییرات مطرح کردم ولی متاسفانه این مسئله در طیف اکثریت اجتماع ایرانی بازخورد واثربخشی دارد

با حکومت یا ایدئولوژی یک منبع فکری یا سیاسی مشکل داریم فوری میریم خدارو نفی میکنیم پایه واساس همه چیز رو نفی میکنیم ودید رادیکال خودمون رو وحی منزل میپنداریم

به عنوان یک مطالعه کننده جزء توصیه میکنم روش نقد شناسی پوپررو مورد مطالعه قرار بدید

اگر فکر میکنید همه مشکلات از دین نشات میگیره که مطمئنم بیشتر از دین خود ما مقصریم میتونید از روش مبتنی بر عقلانیت گرایی یا rationalisation برای تحلیل وقایع بهره ببرید

ببینید چرا جوامع از اومانیسم گریزانند وتفسیر موضوعی بینابین بین انسان محوری وخدامحوری به چه سرانجامی میرسه؟

اگر فکر میکنید جوامع بدون دین میتونن موفق باشن نمونه های بسیار بزرگی چون شوروی المان هیتلری ایتالیای فاشیستی واز دست نمونه ها داریم که نمود تناقضند

امریکای امنپریالیستی دین زده ترین حکومت درنوع خودش دردنیاست

تمامی تفکرات سیاسی اونها براساس منویات مسیحی هست ولی به نکته بسیار مهمی تمرکز دارند

سکولاریسم!

ما هنوز اندر خم احساسات وغلیان احساسات دربرابر افکار ومخالفین قرار داریم وتمام هم وغم ما مبتنی بر حذف هست

ایده پروری وبسط اندیشه نیاز به صبر وحوصله ومماشات با مخالف ومطالعه داره

اگه با افکار مبتنی بر احمق فرض کردن جلو بریم هرکسی که چهار کلمه بیشتر از ما بلد باشه میتونه بقیه رو احمق فرض کنه

درهرصورت اگاهی واگاهی بخشی تنها چاره این جامعه لعنت زده درحال گذار هست

موفق باشیم:icon_gol:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
البته پرسیدن سوال مذهبی من بی حکمت نبود. :a030:

 

هم یک دلیلی داشت که خودم میدونم و هم اینکه همواره روشن فکری و مذهب در تضاد و جنگ با هم هستند.

 

من تنها کسیکه با روشن فکری و زبان توده ها و بدون جنگ و تحقیر و توهین مخالفانش توانسته پیروز بشه را گاندی دیده ام.

 

اگر بشه مثالی از افراد روشنفکر زده بشه که مثلا بگیم،فلانی روشنفکر است فکر کنم بهتره.

 

برام جالبه شما چندتا روشنفکر با توجه این به دیدگاهتون مثال بزنین،مثلا بنده گاندی را مثال زدم.

:icon_gol::icon_gol:

تجربه به ادم یاد میده که ممکنه بر هر سوالی احتمال حکمتی خاص نهفته باشه . یعنی به نوعی پاسخ نیز باید بر همان اساس داده شود!:a030:

 

 

فرموده اید روشنفکر مورد نظر شما گاندی بدون (( بدون جنگ و تحقیر و توهین مخالفانش )) .....

 

1-شما زود رفتی سر مخالفانش چرا عزیز دلم ؟؟

فعلا تکلیف موافقانش را با توجه به بحث پیش معلوم کنید . این الگوی روشنفکری شما یعنی جناب گاندی آیا ملتش را احمق نامید ؟؟ ایا رشد فکری مردم هند در زمان گاندی بیشتر بوده یا رشد فکری کنونی مردم ایران ؟. شایسته است یک روشنفکر ایرانی ملتش را احمق فرض کند ؟؟

2- از نظر من در ضورتیکه لازم باشد یعنی اون اصولی که گفتم رعایت بشه لزوما روشنفکر نباید از جنگ بگریزد . چنانچه روشنفکر مورد نظر ما نه یک فکر مثلا هنری بلکه سیاسی هم دارد ممکنه برای تغییر جامعه خود جنگ را نیز در برنامه های فکری خود قرار دهد . که اگر بر پایه تحلیل مشخص از شرایط مشخص عمل کرد حتما درکار خود پیروز میشود از روشنفکرانی از این نوع که هم حرف داشتند هم عمل داشتند هم به ملتشان احمق نگفتند و هم تحلیلشان از اوضاع در ان زمانه درست بود و هم برای ان منظور که مبارزه کردند پیروز شدن را میشه روشنفکران رهبر در شروع انقلاب کوبا اسم ببرم ( کاسترو و چه گوارا ..)

( اینجا فرمودیدمثال بزنم .مثال هم در ان ادغام است )

همچینین میتونم برایتان ژان پل سارتر رو مثال بزنم ..

  • Like 7
لینک به دیدگاه

1-شما زود رفتی سر مخالفانش چرا عزیز دلم ؟؟

فعلا تکلیف موافقانش را با توجه به بحث پیش معلوم کنید . این الگوی روشنفکری شما یعنی جناب گاندی آیا ملتش را احمق نامید ؟؟ ایا رشد فکری مردم هند در زمان گاندی بیشتر بوده یا رشد فکری کنونی مردم ایران ؟. شایسته است یک روشنفکر ایرانی ملتش را احمق فرض کند ؟؟

 

1- اتفاقا روشنفکری از برخورد با مخالفان مشخص میشود نه موافقان.

 

چون هر انسانی با هر مکتبی معمولا با موافقانش میسازه و اونها را ستایش هم میکنه.

باید نحوه برخورد با مخالفان را ببینیم تا عیار طرف دستمون بیاد.

 

که تفکرش چه قدر بر مبنای انسانیت است و چه قدر بر مبنای زور و کج مداری.

 

اقای گاندی ملتش را احمق ننامید،چون ملتش به حرف او گوش کردند.

 

اگر گوش نمیکردند و تعصب داشتند بر اطاعت از انگلستان،مطمئنا احمق میخواند.

 

اتفاقا رشد فکری بسیاری از هندوان لخت از ایرانی ها بیشتر بوده و هست.

چون اونها با تمامی بدبختی فرهنگ و تاریخشان را نفروختند.

 

اما ایرانی ها سریع قافله را میبازند و امروز نشانی از هویت ایرانی نیست.

فقط هویت اسلامی !!!!!!

 

 

البته منظور شما از روشنفکر ایرانی کیست که میگویید ملت ایران را احمق میخواند؟

  • Like 4
لینک به دیدگاه
مقایسه کردی ولی دو چیزی را که اصلا بهم ربط نداشت

انگار دم کلاغو به دم اسب گره زدی

اصراری ندارم به کرسی نشوندن حرفم

فقط میگم بشین با دقت بازی سیاست رو تو کشوری مثل مصر تماشا کن

بازی توده گرسنه مردم رو درمقابل گروه سکولار

بازی سکولارها رو در مقابل قشر توده ای

 

 

بیشتر خواستم پرخورد دو فرهنگ به تضاد رفتاری و فکری ادماش را مقایسه کنم اونها با دیدی عادلانه تر ، معتدل تر ، منصف تر ، ..نگاه میکنن و و مثل ما خط بطلانی نمی کشند بر تمام هستی فرد و بشدت طردش نمیکنند ما رفتارمون در قبال جامعه روشن فکری هم همینه مثلا به روشن فکرای طرد شده ای نگاه کن که به دلیل سر فرود اوردن زیر شکنجه ها چطور از چشم ملت افتادن یا حتی گفتن یا نگفتن بعضی حرفا برای جلو گیری از خون ریزی بیشتر ، ترسو و بزدل خوانده شدن ...

مسلما ادمایی توی مصر هستن که دلشون برای ارامش و پیشرفت مملکتوشن میسوزه ،ادمایی که نه جنگ طلبن و نه انتقام حو ، ادمایی که قدرت را نمیخوان ، به افکار عمومی جهت بخشی میکنن تا کمتر ین زحمت و هزینه ای را برای گزار به دمکراسی طی کنند ...وگرنه وصعیت مصر بد تر از حالاش بود گرسنه تر و خون بار تر .....اونا قشر روشن فکری جامعه مصرند که شادید در این شور هحانات به پا خاسته به چشم نیان ولی بعدها ازشون خواهیم شنید

ایران هم اگه مثل سوریه کشته و زخمی نداد نه بخاطر ترس ملت بوده یا دل رحمی حکومت ، فقط به دلیل افکار مرد ی مثل خاتمی و امثال اونه که هزینه ها را کمتر کرده و اینو ما بعد ها میفهمیم

  • Like 2
لینک به دیدگاه

در جواب اسی باید بگم نلسون ماندلا کسی که هیچ وقت به مخالفاش احمق نگفت و محاراتشون نکرد و وقتی بعد از 32 سال زندان وشکنجه ازاد شد و در اوج محبوبت و حمایت ملت همان شکنجه گرهایی که غذاش را توی سطل مدفوع و ادراش میدادن را بخشید با این جمله معروف " که میبخشم اما نمی توانم فراموش کنم "

روشن فکری که قدرت را نخواست به هیچ شکل ممکن

گاندی هم نمونه و نماد کاملی از روشن فکری بود و به تمام دنیا درس ازادگی داد

  • Like 4
لینک به دیدگاه
1- اتفاقا روشنفکری از برخورد با مخالفان مشخص میشود نه موافقان.

 

چون هر انسانی با هر مکتبی معمولا با موافقانش میسازه و اونها را ستایش هم میکنه.

باید نحوه برخورد با مخالفان را ببینیم تا عیار طرف دستمون بیاد.

 

که تفکرش چه قدر بر مبنای انسانیت است و چه قدر بر مبنای زور و کج مداری.

 

اقای گاندی ملتش را احمق ننامید،چون ملتش به حرف او گوش کردند.

 

اگر گوش نمیکردند و تعصب داشتند بر اطاعت از انگلستان،مطمئنا احمق میخواند.

 

اتفاقا رشد فکری بسیاری از هندوان لخت از ایرانی ها بیشتر بوده و هست.

چون اونها با تمامی بدبختی فرهنگ و تاریخشان را نفروختند.

 

اما ایرانی ها سریع قافله را میبازند و امروز نشانی از هویت ایرانی نیست.

فقط هویت اسلامی !!!!!!

 

 

البته منظور شما از روشنفکر ایرانی کیست که میگویید ملت ایران را احمق میخواند؟

 

 

شما بحث را منحرف میکنید . و سعی میکنید روشنفکری را فقط از یه زاویه خاص بررسی کنید .

شما هنوز احمق بودن ملت را محکوم نکرده اید و هنوز هم از ان دفاع میکنید . از طرفی به من که معترض به این قضیه اعتراض دارید و الان میپرسید چه کسی ملت را احمق خوانده .؟ خوب این یعنی تناقض در گفتار شما . امیدوارم متوجه منظورم شده باشید .

اگه هنوز ملت احمق است که شما جواب سوال خود را گرفته اید و اگر نیست بیان بفرمایید که نیست و انوقت من شاید به سوال شما جواب بدم :a030: .

 

 

گذشته از اینا ,سر درگمی عجیبی در نوشتار شما موج میزند شاید هم این به علت کثرت اطلاعات شماست که نمیدانید کجا باید چه قسمتهایی را ازش استفاده کنید . بیشتر سعی میکنید با شگردی از نوع تفتیش عقایدی ( که در قبل به ان حکمت گفتید)عقیده هایی شخصی طرف مقابل بیان شود.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
شما بحث را منحرف میکنید . و سعی میکنید روشنفکری را فقط از یه زاویه خاص بررسی کنید .

شما هنوز احمق بودن ملت را محکوم نکرده اید و هنوز هم از ان دفاع میکنید . از طرفی به من که معترض به این قضیه اعتراض دارید و الان میپرسید چه کسی ملت را احمق خوانده .؟ خوب این یعنی تناقض در گفتار شما . امیدوارم متوجه منظورم شده باشید .

اگه هنوز ملت احمق است که شما جواب سوال خود را گرفته اید و اگر نیست بیان بفرمایید که نیست و انوقت من شاید به سوال شما جواب بدم :a030: .

 

احمق بودن یک ملت در معنای عام ، از نظر من محکوم است اما احمق فرض کردن یک عده با باوری احمقانه،به نظرم محکوم نیست.

چون بعضی ها به معنای واقعی کلمه احمق بوده و هستند و خواهند ماند.

 

روشنفکر هم با همه اقشار طرف است از قشر تحصیلکرده و عوام گرفته تا یک قشر احمق.

وقتی گروهی به هیچ صراطی مستقیم نباشد،احمق خطاب کردن آنها مشکلی ندارد.

 

نمیدونم کجای این سوال من تناقض بود ؟؟ !!!!!

 

اینکه چه فردی ملت را احمق خطاب کرده !!!!!!!!!!!!!

 

اون فردی که شما بهش میگی روشن فکر خودش گفته من روشنفکرم،یا شما داری لقب روشن فکری بهش میدی؟

 

تکلیف خودتان را با این سوال مشخص بفرمایید تا بحث منحرف نشود. :a030:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
احمق بودن یک ملت در معنای عام ، از نظر من محکوم است اما احمق فرض کردن یک عده با باوری احمقانه،به نظرم محکوم نیست.

چون بعضی ها به معنای واقعی کلمه احمق بوده و هستند و خواهند ماند.

 

روشنفکر هم با همه اقشار طرف است از قشر تحصیلکرده و عوام گرفته تا یک قشر احمق.

وقتی گروهی به هیچ صراطی مستقیم نباشد،احمق خطاب کردن آنها مشکلی ندارد.

 

نمیدونم کجای این سوال من تناقض بود ؟؟ !!!!!

 

اینکه چه فردی ملت را احمق خطاب کرده !!!!!!!!!!!!!

 

اون فردی که شما بهش میگی روشن فکر خودش گفته من روشنفکرم،یا شما داری لقب روشن فکری بهش میدی؟

 

تکلیف خودتان را با این سوال مشخص بفرمایید تا بحث منحرف نشود. :a030:

انحراف تاپیک رو من قبل از شما گفتم . شما با قاطی کردن بحث دارین منحرفش میکنین .

 

تنها سوال شما متناقض نیست .کل بحث شما دارای تناقض هست . دست پیش هم میگیری خودت داری بحث را منحرف میکنی به من میگی انحراف از بحث .شما پست های اول رو بخون اول پست شما انحراف از مسیر تاپیک است یعنی منحرفش کردین تا همین الان و پست خالص من را هم در ابتدا ببنید.

 

شما الان برای بار سوم یا بیشتر بازهم از احمق فرض کردن ملت توسط عده ای حمایت کردد

منتها بجای اینکه اشتباه خود را بپذیرید مث خبر سونامی ژاپن یا اخبار بسیار خطرناک در یه شگرد ژورنالیستی کم کم از موضع خودتون دارین پایین میاین و تعدلیش کردین به قشری از ملت . بعدش هم گفتین حالا این روشنفکر کی هست ؟ چه فرقی میکنه کی باشه ؟؟ لابد هست که شما ازش دفاع میکنید تازه اگه من ایرانیش رو میشناسم شما تا هند از اینا میشناسین :ws3: . اگر هم نیست پس دفاع شما ازچیست ؟؟

 

ان شخص یا بهتر بگم ان افراد هم خودشان و هم دیگران انها را روشنفکر میدانند . من البته نه . اگه بهشون لطف کنم حداکثر میتونم به انها لقب روشنفکر عقیم بدهم .

  • Like 2
لینک به دیدگاه
انحراف تاپیک رو من قبل از شما گفتم . شما با قاطی کردن بحث دارین منحرفش میکنین .

 

تنها سوال شما متناقض نیست .کل بحث شما دارای تناقض هست . دست پیش هم میگیری خودت داری بحث را منحرف میکنی به من میگی انحراف از بحث .شما پست های اول رو بخون اول پست شما انحراف از مسیر تاپیک است یعنی منحرفش کردین تا همین الان و پست خالص من را هم در ابتدا ببنید.

 

شما الان برای بار سوم یا بیشتر بازهم از احمق فرض کردن ملت توسط عده ای حمایت کردد

منتها بجای اینکه اشتباه خود را بپذیرید مث خبر سونامی ژاپن یا اخبار بسیار خطرناک در یه شگرد ژورنالیستی کم کم از موضع خودتون دارین پایین میاین و تعدلیش کردین به قشری از ملت . بعدش هم گفتین حالا این روشنفکر کی هست ؟ چه فرقی میکنه کی باشه ؟؟ لابد هست که شما ازش دفاع میکنید تازه اگه من ایرانیش رو میشناسم شما تا هند از اینا میشناسین :ws3: . اگر هم نیست پس دفاع شما ازچیست ؟؟

 

ان شخص یا بهتر بگم ان افراد هم خودشان و هم دیگران انها را روشنفکر میدانند . من البته نه . اگه بهشون لطف کنم حداکثر میتونم به انها لقب روشنفکر عقیم بدهم .

 

اولا این تاپیک گفتگوی آزاد درباره بحث روشن فکریه،یعنی صحبت از هر چیزی که به روشن فکر و .... در ارتباط باشه.

 

کتابی صحبت نمیکنیم که چارچوب خاصی هم داشته باشیم،وقتی شما میگی من دارم خارج از بحث صحبت میکنم،یعنی بحث چارچوب خاصی داشته.

 

در حالیکه بحث اصلی تاپیک چارچوب خاصی نداشته و تنها روشنفکر را تعریف کرده و هر کسی با توجه به برداشتش از این قشر نظرش را گفته.

 

این سایرین هستند که تشخیص میدن بحث درباره روشنفکری هست یا نیست. :a030:

 

بهتون گفتم بر اساس یک حکمتی شما را به وادی مذهب کشاندم،چون سریعا متوجه میشم پشت هر فردی مجازی چه شخصیتی حقیقی نشسته و به اصطلاح مکانیک ها نقطه تسلیم او کجاست.

 

فکر کنم گرفته باشی منظورمو. :a030:

 

به هر حال اگر باز هم فکر میکنید،داریم از بحث منحرف میشویم،تنها به نام بردن افراد روشن فکر ایرانی اکتفا کنید.

 

من بنا به محدودیت هایی نظر خالص خود را درباره احمق ها چه کسانی هستند،نمیتوانم بدهم نه اینکه بخوام با شگرد ژورنالیستی از موضعم کوتاه بیام.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

حهت جلوگیری از انحراف تاپیک پست اول خودم رو مجددا اینجا میذارم

 

 

با اجازه اقایان و خانمها :icon_gol:

 

فکر روشن فکری است برای اجتماع . هرگاه فاکتوری به نام مردم یا ملت یا اجتماع را از حیطه فکر یک نفر جدا کنیم دیگر آن فرد در زمره ی روشنفکران نیست .

روشنفکر فردی است تحلیلگر و ایدولوژیست که تحلیل میکند و همراه ان راهکار نیز ارائه میدهد .مهمترین خصوصیت یک روشنفکر باید امادگی او برای انتقاد از خود و از تئوری های ارائه شده توسط خودش باشد

روشنفکر نمیتواند لزوما همراه مردم حرکت کند یا خیلی جلو تر از مردم . میشود گفت تنها یک گام و نه بیشتر باید جلوتر از توده های عامی باشد . بیشتر از ان یا خیلی کمتر از ان یعنی به منتها الیه چپ یا راست کشیده میشود و از مردمش جدا میشود و وقتی از مردم جدا شد دیگر بحساب نمیاید تا چه برسد به اینکه فکرش را بخواهیم روشن یا تار فرض کنیم .

 

روشنفکر برای این منظور باید این اصل کلی را رعایت کند : تحلیل مشخص از شرایط مشخص

به این معنی که بدرستی بتواند نقاط تاریک در باورهای اجتماعی و سیاسی مردم را دریابد و انها با سخنانی قابل فهم توده ها بیان کند . یک روشنفکر باید بدرستی گیرنده های فکری خویشتن را انچنان تقویت کند که با اولین برخورد مردم با جریان فکریش به انتقاد از خویش بر خیزد و بپذیرد که دراین عدم پذیرش مقصر مردم نیستند بویژه اگر این تضاد فکری با توده های مردم تکرار شود باید کل بنیاد فکری خود را زیر رو کند و این خود نمودی از روشنفکریست .

خزیدن در ورای احساسات اتشین و سخنرانی های انچنانی و بازی با کلمات به منظور نشان دادن خود به مردم اب در هاون کوبیدن است . روشنفکر احساساتی معمولا خودش را زود لو میدهد و معلوم میشود بجای مشکلات اجتماعی و یا سیاسی ملت ,بیشتر با خودش درگیر است .

 

یک روشنفکر هیچگاه ملت را احمق فرض نمیکند . باور توده هاممکن است در گوشه ای از تاریخ دچار تردید هایی شده باشد اما این مدت ها در مقایسه با مدت زمانی به نام تاریخ بشر ناچیز است و نهایت این مردم هستند که به روشنفکران گمراه و بریده از خلق راه را نشان میدهند .

 

ببخشید کمی طولانی شد .

لینک به دیدگاه
بیشتر خواستم پرخورد دو فرهنگ به تضاد رفتاری و فکری ادماش را مقایسه کنم اونها با دیدی عادلانه تر ، معتدل تر ، منصف تر ، ..نگاه میکنن و و مثل ما خط بطلانی نمی کشند بر تمام هستی فرد و بشدت طردش نمیکنند ما رفتارمون در قبال جامعه روشن فکری هم همینه مثلا به روشن فکرای طرد شده ای نگاه کن که به دلیل سر فرود اوردن زیر شکنجه ها چطور از چشم ملت افتادن یا حتی گفتن یا نگفتن بعضی حرفا برای جلو گیری از خون ریزی بیشتر ، ترسو و بزدل خوانده شدن ...

مسلما ادمایی توی مصر هستن که دلشون برای ارامش و پیشرفت مملکتوشن میسوزه ،ادمایی که نه جنگ طلبن و نه انتقام حو ، ادمایی که قدرت را نمیخوان ، به افکار عمومی جهت بخشی میکنن تا کمتر ین زحمت و هزینه ای را برای گزار به دمکراسی طی کنند ...وگرنه وصعیت مصر بد تر از حالاش بود گرسنه تر و خون بار تر .....اونا قشر روشن فکری جامعه مصرند که شادید در این شور هحانات به پا خاسته به چشم نیان ولی بعدها ازشون خواهیم شنید

ایران هم اگه مثل سوریه کشته و زخمی نداد نه بخاطر ترس ملت بوده یا دل رحمی حکومت ، فقط به دلیل افکار مرد ی مثل خاتمی و امثال اونه که هزینه ها را کمتر کرده و اینو ما بعد ها میفهمیم

 

خب عدالت یکی از ویژگی های فرد روشنفکره که به جرات میگم کمتری روشن فکری حتی تو دنیا این ویژگی رو داشته

اما اون چیزی که شما میگی بیشتر قانون مندی یک جامعه و سیستم قضایی یه جامعه و مهم تر از همه مستقل بودن بخشهای مختلف یک ساختار دولتی رو بیان می کنه تا ویژگی یه روشن فکر رو

تو کشوری که دستگاه قضایی به صورت مستقل کار خودش رو می کنه و بخش هنری و سینمایی کار خودشو

دقت کنی خودت هم گفتی خود کارگردان نیومده برای گرفتن جایزه

این یعنی اگه می اومد دستگاه قضایی حتما کار خودش رو می کرد و فرد تحت تعقیب رو دستگیر می کرد

 

اما اینکه چرا مصر رو مثال زدم من نه از بابت رفتار ملت و توده بلکه بیشتر مد نظرم رفتار سکولاریست های موجود تو حزب اقای البرداعی بود

حتما خود بهتر میدونی تو اون کشور خیلی از صاحب نظران هشدار به قدرت رسیدن حزب اخوان المسلیمن رو میدن

ترس تکرار یه حکومت دینی و باقی ماجراها که خودت بهتر میدونی

تو خود مصر دو تا طیف وجود داره یکی روشنفکران سکولار که عقیده دارن بهترین نوع برقراری دموکراسی تو مصر از راه تشکیل ساختار سکولاره

از طرف دیگه روشنفکران مذهبی هستند که این افراد گرایش فکری شبیه سکولار ها دارن اما با این تفاوت که سعی در جذب اکثریت جامعه از طریق مذهب می کنن این افراد فعلا تو فضای مصر حرفی برای گفتن دارن می دونی چرا ؟

چون موقعی که ملت بخصوص قشر توده ای در فقر دست و پنجه میزدن اینها اومدن با وام و کمک های مردمی هم برای عقاید خود تبلیغ کردن هم به مرور تونستند جایگاه مردمی را ازاین طریق پیدا کنن

این گروه از روشنفکران رو در مقابل اون روشنفکرانی در نظر بگیر که فقط دم از ازادی و دموکراسی میزند بدون اینکه قشر توده ای و گرسنه جامعه رو مد نظر قرار دهند و اونارو همراه کنن

 

اینارو بیا بگیر ربطش بده به دوره های اخر ریاست جمهوری خاتمی

بیشتری حرفی که می شنیدیم این بود خاتمی مرد حرف و خنده و کف و سوت

خاتمی فرصت بسیار طلایی دستش بود با پشتوانه 22 میلیون رای واقعی ملت که از دست داد

والا ماها الان نه در قعر و حضیض ذلت بلکه حداقل سی سال جلوتر از وضعیت فعلی بودیم

 

زمان خاتمی حتی رفسنجانی هنوز بودند روشنفکران تکنوکراتی که تو قدرت بودند و با منطق علمی جلو می رفتن ولی چون اون دوره نتونست افراد توده ای جامعه رو با خودش همراه کنه نتیجه اش شد اینی که می بینیم هرچند بگذریم از این که همه اینها از طرف گروه مقابل برنامه ریزی شده بود از سال 83 (یعنی موقعی که هنوز خاتمی سرکار بود ) رسما گروههای متحجر و واپسگرا وارد جریان قدرت شدند ابتدا از شهرداری ها و فرمانداری ها و دانشگاهها و نیروی انتظامی شروع شد بعد ...

به موضوع ربط نداره ولی اگه می خوای بهتر روند این دوره از ایران رو متوجه بشی که مقاله ی از دکتر ملکی رجوع کن

دوسال پیش این موقع ها چاپ شد تو سایت ندای سبز ازادی و جرس

قشنگ دوره های ایران رو توضیح داده

  • Like 1
لینک به دیدگاه

ببين ساراجان به نظرم ما داريم ديدگاه هاي شخصيمون را دخالت ميديم هنوز نتونستيم تعريف درست و مشتركي از قشر روشن فكر داشته باشيم فكري كه پايه و اساسش بر عدالت و دمكراسي ، و حق پرستي نباشه هيچ وفت نميتونه راه روشي روشن را طرح ريزي كنه تا از درد و رنج جامعه اش و خودش كاسته بشه

يه روشن فكر به عنوان دلسوز جامعه و كسي كه با ديد احسان و رحمت به مردم نگاه ميكنه هميشه صلح طلبه ، و اگر براي رسيدن به اهداف انسانيش مبارزه ميكنه هيچ وقت به خشونت و زور گويي متوسل نميشه با حرف و گفتمان جلو ميره

مي دونه كه كشف حقيقت سخته و انتقال ان به جامعه شايد سخت تر ولي با صبر و شكيبايي بر خواسته اش پافشاري ميكنه ...

البته نظر تو قابل احترامه اما خوب اگر نگاه كنيم همه اين ويژگي ها را در خاتمي ميبينيم و از اين هم بيشتر ، گفتم شايد بعدها معني اين حرفش را بهتر درك كنيم كه " دمكراسي فقط از داخل صندوق هاي راي بيرون مي ايد " شايد بعدها بفهميم كه تغيرات و اصلاحاتي را كه او شروع كرد هنوز ادامه داره شايد بعد ها بفهميم كه شنيدن حرف هاي صادقانه از زبان مسول اول مملكت در خور خوشحالي و اميده و كف زدن حتي ...حرفهايي كه صادقانه بودند و لي نميزاشتند عملي شود حرفايي كه اين روزها از زبان كسي نمي شنويم

او ميدونست انقلاب موقعه اي با ارزشه كه مردمش به بلوغ فكري و سطح اگاهي بالايي رسيده باشن وگرنه باز هم سرنوشتي مثل انقلاب 57 و يا مصر كنوني در انتظارشان هست

او با اميد و صبر جلو ميره و هيچ يك از بدخواهانش هم نتونسته انگ و وصله اي بهش بچسبونه و اين كم نيست ...

ممنون بابت نظرت :flowerysmile:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

خواستم تاپیکی در مورد روشن فکری ایجاد کنم و یکسری حرف هایی رو بزنم.

 

دیدم گویا سال گذشته هم چنین بحث هایی داشتیم و برام عجیب هست که اینجا تنها قسمتی هست که نظرم هیچ فرقی نکرده :

 

 

روشن فکری فعلا در ایران اسلامی یک صفت منفیه و به هر کس که دستورات ناب اسلام 1400 سال پیش را دقیقا و مو به مو اجرا نکنه،اطلاق میشه.

 

در واقع بیشتر جهت تخریب هست تا بالابردن.

 

جالبه تا حالا با 99 درصد آدم های متحجر که بحث کرده ام،آخرش گفته اند روشن فکر بازی در نیار !!!!!!

 

یعنی خود متحجرین،میدانند روشن فکری با ذات افکار اونها در تضاده و خودشان به سیاهی افکار خودشان به طور غیر مستقیم اذعان میکنند.

 

 

اما یک چیز رو لازم دیدم به این اضافه کنم که چرا جریانات روشن فکری در کشورهای جهان سوم شکست میخورند؟

 

مهم ترین عاملش تفرقه بین خودشون هست و نا آگاهی از تفکرات گروهی که دقیقا صفات گرگ را دارند ولی با هم متحد هستند.

 

متسفانه جریانات روشن فکری چه در مجازی چه در واقعیت با هر اختلافی تیشه به ریشه هم میزنند، اما گرگ ها اگر با هم دعوا هم میکنند ولی به موقعش در کنار هم هرچی گوسفند هست را میدرند. :icon_razz:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...