گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ سلام. مطالبی که این جا گذاشتم توی یه کتاب خودنم . این مطالب نشون میده که نویسندها (به نوعی سایر اقشار جامعه)چه نظراتی در مورد شهربعد از انقلاب صنعتی داشتن. خوندنش خالی از لطف نیست....قابل بحث هم هست.... برداشت هاینه در 1282 از لندن: شگفت انگیزترین پدیده روی زمین در برابر چشمان حیرت زده من قرار دارد، شهر را دیدم و از آنچه دیده ام هنوز در شگفتم...آن جنگل سیاه خانه ها ، آن مهره های زنده انسانی با رنگین کمان آرزوهایشان که مانند رودخانه خروشانی در میان جنگل جاری اند،هرگز از خاطرم محو نخواهد شد...این برهنگی خشک ، این حرکت مکانیکی ، این فضای اندوهبار که مخل شادکامی است، این لندن غول آسا ، قدرت تخیل را تباه و قلب را جریحه دار می کند. ***************** شاعری گمنام در نیمه اول قرن نوزدهم: پاریس قدیم دیگر به عنوان یک شهر وجود ندارد. افسوس که شهرها سریعتر از قلب انسان فانی تغییر می کنند. 3 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ برداشت هاینه در 1282 از لندن: شگفت انگیزترین پدیده روی زمین در برابر چشمان حیرت زده من قرار دارد، شهر را دیدم و از آنچه دیده ام هنوز در شگفتم...آن جنگل سیاه خانه ها ، آن مهره های زنده انسانی با رنگین کمان آرزوهایشان که مانند رودخانه خروشانی در میان جنگل جاری اند،هرگز از خاطرم محو نخواهد شد...این برهنگی خشک ، این حرکت مکانیکی ، این فضای اندوهبار که مخل شادکامی است، این لندن غول آسا ، قدرت تخیل را تباه و قلب را جریحه دار می کند. اوقات پاریسی اثر دلوا: این پاریس جدید ، پاریس قدیم ، یعنی پاریس حقیقی را می بلعد.پاریس قدیمی شهری تنگ و ناسالم و کوچک بود ،اما تا دلت بخواهد پرنقش و نگار، متنوع، دلپذیر و سرشار از خاطراتی بود که به درد ما میخورد! با همه کوچکی راحت بود! برای گشت و گذار دو سه جا بیشتر نداشت و همه برنامه های دلخواهمان در یک جا جمع شده بود ، انقلاب های کوچک ما نیز در همان پاریس اتفاق می افتاد: شهر نازنینی بود. گشت و گذار در پاریس نه تنها زحمت نداشت ، بلکه روح افزار بود. در این شهر ، آن حد وسط تنبلی و فعالیت ، یعنی همان پرسه زدن، امکان پذیر بود. این روزها هربار که از خانه خارج می شویم،حداقل باید چندصدمتر در جاده های گل آلود پیاده راه برویم، راه رفتن بانوان نیز دیگر ظرافت و زیبایی سابق را ندارد، زیرا انعطاف پذیری سنگفرش خیابان ها دیگر در کار نیست. تا چشم کار می کندپیاده رو ساخته اند! یک درخت، یک نیمکت ، یک کیوسک! یک درخت، یک نیمکت ، یک کیوسک! یک درخت، یک نیمکت ، یک کیوسک! یک درخت، یک نیمکت... و برفراز همه این ها خورشید و گردو غبار، چه نظم تهوع آوری! ...پاریس جدید نمونه ای بی بدیل در دنیاست اما هرچه باشد دیگر پاریس نیست،زیرا آدم پاریسی در آن وجود ندارد. جای شکرش باقیست که خداوند با این سیستم شهرسازی آشنا نبود،وگرنه همه درخت ها را به خط مستقیم و همه ستاره ها را در دوردیف خلق می کرد. 3 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ روزهای سخت اثر چارلز دیکنز،توصیف شهر کوک تاون: شهری مملو از ماشین و دودکش های بلند که در آن حلقه های سیاه دود پیوسته به آسمان می روند.در این شهر کانال سیاهی وجود داشت و رودخانه ای که رنگ های صنعتی بدبو آب آن را به رنگ ارغوانی در آورده اند.... چندین خیابان عریض مانند هم و تعداد زیادی خیابان باریک که بازهم بسیار شبیه هم بودند، مردم این شهر نیز همه شبیه هم بودند و همه آنها هر روز در ساعت های معینی از خانه بیرون می آمدند و به خانه بازمیگشتند، صدای پایشان بر سنگفرش خیابان نیز مانند نوع کاری که انجام می دادند یکسان بود. هرروز مشابه دیروز و مانند فردا ، و هرسال همچون سال قبل و سال بعد... در کوک تاون تمام نوشته های بناهای عمومی یکسان و با حروف سیاه و سفید ساده بود. زندان می توانست بیمارستان باشد و بیمارستان زندان ، ساختمان شهرداری هم می توانست این باشد یا آن یا هردوی آنها یا هر چیز دیگر ، زیرا ظاهر معماری آن ها با هم فرقی نداشت. عدد، عدد، عدد!هم حیات مادی و هم حیات معنوی شهر مملواز عدد بود. طراحی عدد بود، روابط کارگر و کارفرما عدد بود و از بیمارستان گرفته تا قبرستان همه چیز عدد بود، و هرآنچه را که نمیشد به کم ترین قیمت خرید و به بالاترین قیمت فروخت هرگز نبوده و تا قیامت نخواهد بود. شاعری گمنام در نیمه اول قرن نوزدهم: پاریس قدیم دیگر به عنوان یک شهر وجود ندارد. افسوس که شهرها سریعتر از قلب انسان فانی تغییر می کنند. 3 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۷ انقلاب صنعتی ، بازتارب های مثبت و منفی با اختراع ماشین بخار توسط وات – در سال ۱۷۶۹- انقلاب صنعتی به طور رسمی آغاز شد. سال های ۱۷۷۹ تا ۱۸۷۵، سال های سرنوشت ساز گسترش سرمایه داری در اروپا و حتی آمریکای جوان بود. سال های استقلال ایالت های آمریکایی و رهایی آنان از بند بریتانیا و سال های پر شور انقلاب بزرگ در فرانسه. انگلستان پیشگام در انقلاب صنعتی نخستین کشوری بود که به تولید انبوه دست یافت به همین نسبت در زمینه برخورد با معضلات عصر صنعت نیز هم قدم بود و آوای ناخوشایند صنعت نخستین بار از این سرزمین به گوش رسید. از قرون وسطی حرکت پویایی در اروپا آغاز شد که به شکل گرفتن شهرها تا قدرت یافتن آنها و نهایتاً تبدیل برخی از آنها به دولت شهرهای مستقل انجامید. در این جوامع شهری عوامل زیر وجود داشتند که زمینه های مساعد را برای وقوع انقلاب صنعتی پس از سپری شدن قرن ها فراهم کردند: تکیه بر اموال منقول وابستگی کمتر به طبیعت و محدودیتهای آن اجبار به تولید (به قصد ادامه تجارت – تحرک و پویایی) اجبار به کشف قوانین طبیعی و مادی (به قصد ادامه و پیشبرد تولید) داشتن پیشینه خودگردانی در شهرهای اروپا آزادی تجار از تحت قیومت بودن و در نتیجه حاکم به سرنوشت خود بودن و مفاهیمی چون آزادی سیاسی و اقتصادی معنا پیدا می کند. از تبعات انقلاب صنعتی رشد سریع شهرنشینی بود. صنعتی شدن کشاورزان و احداث کارخانجات در اطراف شهرها و همچنین ارائه خدمات جدید در شهرها باعث جابجایی جمعیت گردید و ساکنان عمدتاً کشاورز در روستاها به عنوان نیروی کار روانه کارخانجات در شهرها شدند. بازتاب های مثبت انقلاب صنعتی در شهرهای قرن نوزدهم: الف- اختراعات و اکتشافات علمی در راستای تولید بیشتر که نهایتاً منجر بهبود برخی شرایط زندگی می شود مانند: کشف مصالح جدید ساختمان (چدن فولاد، بتن مسلح) پیشرفت در راه راه سازی و ساختمان سازی پیشرفت علمی و فنی و مهندسی و ساختمان اختراع ماشین بخار ؛ توسعه حمل و نقل کشفیات متعدد شیمی و پزشکی؛ بهبود وضع بهداشت، افزایش جمعیت و نیروی کار ارزان تخصصی شدن علوم و پیدایش علوم جدیدی مانند جامعه شناسی، روانشناسی،…. در بررسی مسائل شهر عصر انقلاب صنعتی. ب- اعتقاد به آزادی – آزادی های فردی و اجتماعی – آزادی های سیاسی لیبرالیسم اقتصادی. ج- پیدایش عملکردهای جدید در شهرها در اثر رشد جمعیت. در نتیجه تمامی موارد فوق، توسعه تجارت و بسط صنعت با شتاب بسیار بالایی صورت گرفت. بازتاب های منفی انقلاب صنعتی در روند شهرنشینی قرن ۱۹: ازدیاد جمعیت، هجوم به شهرها و افزایش جمعیت شهری – رشد بی رویه شهرها – شرایط نامساعد بهداشتی در شهرها- تراکم جمعیت در شهرها – دور شدن از شهرها. بیکار شدن کشاورزان. تبدیل نانو فاکتور ها به کارخانه ها در شهرها – هجوم به شهرها و آلودگی محیط شهری. سودجویی روزافزون کارفرمایان و سرمایهداران – پایین نگاه داشتن سطح دستمزدها- شرایط وحشتناک زندگی کارگران. افزایش روز افزون خیل عظیم بیکارها. پیدایش اختلاف طبقاتی شدید – جمع شدن مردم فقیر و بیکاران و کارگران در محلات فرسوده شهری یا حاشیه شهرها – گرایش طبقات ثروتمند به سکونت در محله های جدید و نزدیک به طبیعت – پیدایش محلات فقیرنشین و ثروتمند نشین. پیدایش مشکلات در رفت و آمد و حمل و نقل. بنابراین تغییرات زیربنایی در شهرها فقط تغییرات جمعیتی و اجتماعی نبود، بلکه شهرها از نظر کالبدی نیز به کلی دگرگون شدند. پیشرفت تسهیلات جنگی باعث از بین رفتن برج ها ، دروازه ها و خندق ها در اطراف شهرها و همچنین در اطراف مقرهای حکومتی شد. شاید بتوان اذعان نمود که هیچ پدیده ای در تاریخ شهرسازی چه در اروپا و چه در سایر نقاط جهان به اندازه اتومبیل بافت شهر را تغییر نداده است. اتومبیل مقیاس شهرها را عوض کرد. مجاورت محل کار بازندگی متراکم بودن ساختمان ها در مرکز شهر ، کوچه های باریک با مقیاس انسانی و مراکز محلات همه از بین رفت و مقیاس انسانی تبدیل به مقیاس اتومبیل شد. استفاده از ماشین در فرایند تولید تغییرات اساسی به وجود آورد. صنایع دستی به سرعت جای خود را به صنایع ماشینی داد و کار در کارخانه ها جانشین کار در خانه ها شد تا بهترین وجه ماشین را بکار گیرد. نتیجه تمامی این عوامل بر هم ریختن نظم کهن شهرها و افت شدید کیفیت های محیطی و بهداشتی بود. بدین ترتیب مبانی شهرسازی جدید تنها پس از تغییرات ژرف اجتماعی و اقتصادی پس از انقلاب صنعتی پدیدار شدند، زیرا از آن موقع یعنی آغاز قرن نوزدهم تاکنون جوامع صنعتی به دنبال کشف جوابی برای مشکلات شهری هستند. به علت مشکلاتی که مطرح شد، در قرن ۱۹ گرایش بورژوازی به حل مسائل زندگی کارگران را مشاهده می کنیم. شهر در قرن ۱۹ به عنوان یک پدیده جدید و ناشناخته و بی نظم مطرح می شود. این عصر همزمان است با آغاز دوران پدیدهای دیدن مسایل که منجر می شود به اعتقاد به علم قطعیت یعنی عدم اعتقاد به مطلق بودن پدیده ها؛ پس شهر نیز یک پدیده غیر قطعی است که می توان آن را تغییر داد یا امید به تحول آن داشت، گام هایی که در این زمان در راه حل معضلات شهری برداشته می شود. منبع: کیمیافکر بزرگ لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۷ نقد شهر صنعتی در قرن ۱۹ نقد شهر صنعتی بزرگ در سده ۱۸ و ۱۹ بیشتر بر جنبه های فیزیکی پدیده شهری متمرکز بود و این شرایط را سرچشمه بیماری ها و کاهش عمر افراد می دانستند. تازه پس از پیدایش شهرهای صنعتی است که بحث های بهداشت عمومی مطرح شد و از دیدگاه اجتماعی مورد نقد قرار گرفت. صورت های تغیر یافته زندگی جمعی که با زندگی روستایی تضاد داشت، محور اصلی علم جامعه شناسی گشت. طرح مسایل اجتماعی در آغاز با هراس و با دیدی بدبینانه نسبت به حال و آینده همراه بود، اندیشمندان از بر باد رفتن اخلاقیات و روح و عواطف ، منزوی شدن انسان ها، بی ریشه و بی خانمان شدن آدم ها، تنزل انسان به یک میکروکاسموس (ذره جهان) و تبدیل شهر به یک مجسمه عظیم سنگی به نام شهر جهانی (به تعبیر اشپنگلر) شکوه داشتند و توده ای شدن جامعه و نکبت بار شدن شرایط مردم را هشدار می دادند. آن ها از گسست خانواده صحبت کرده و بدبختی های فوق را که دستاورد شهرهای صنعتی بود به زیان مناطق روستایی نیز می دیدند. در یک چنین شرایطی بود که صدای اعتراضات بلند شد. این اعتراضات اغلب در قالب پیش شهرسازی مطرح می شد. پیش شهرسازی عصر پیدایش با دو الگو و یک نقد بی الگو تولد می یابد: الف- پیش شهرسازی ترقی گرا یا آرمان گرایانه (سوسیالیست های تخیلی یا اولیه) برخی از اصلاح گرایان اجتماعی به خیال پردازی پرداخته، راهحل های آرمانی خود را عرضه کردند. سردمداران این جنبش ضد سرمایه داری که به سوسیالیست های اولیه معروف شدند عبارت اند از: سن سیمون ، فوریه، آون، کونسیدران، ریچاردسون و…. . این گروه صاحبان آرمان شهر های سوسیالیستی قرن ۱۹ هستند. ب- پیش شهرسازی فرهنگ گرا (اصلاح گرایان): اینان معتقد به یافتن راهحل هایی برای رفع مشکلات شهری در چارچوب جوامع صنعتی هستند. در این مکتب عقیده آن است که بهسازی و ساماندهی محیط شهری باید از درون همین جوامع صورت پذیرد؛ بنابراین بر اصلاح تنگناها و عوارض نظام اجتماعی موجود، بدون نفی کلیت آن تأکید می کند. افرادی مانند جان راسکین و موریس از این دسته اند. پ- نقد بی الگوی و گرایش به تحولات انقلابی: به این گروه با رد نظام موجود در شهرها به ارائه تئوری های انقلابی در جهت رسیدن به نظامی جدید که در آن مسائل شهری خود به خود حل می شود، می پردازند. مارکس، انگلس و هنری جرج و… معتقدند که تغییر انقلابی جامعه موجب پیدایش جامعه سالم و شهر سالم می شود. کارل مارکس و فردریک اِنگِلس آرمان گرایان و معتقدین به تحولات انقلابی کسانی هستند که واقعیت صنعت را پذیرفته اند و منتظر مراحل بعدی آن هستند، اما در بین صاحب نظران اصلاح طلب، گروهی واقعیت صنعت را پذیرفته و چشم به آینده دارند؛ در حالی که عده ای نیز واقعیت صنعت را نپذیرفته و چشم به گذشته دارند. علاوه بر این گرایش ها، ادیبانی همچون دیکنز و ویکتور هوگو و… در کتاب های خود تصاویر دقیقی از وضع اسفناک اجتماعی و به خصوص جامعه شهری قرن ۱۹ ترسیم کرده اند. مردان سیاسی و انسان دوستانی مانند لردشافتزبری نیز در قرن ۱۹ اقدام به تدوین و وضع قوانین بهداشتی برای شه های انگلستان نمود. منبع: کیمیافکر بزرگ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده