رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

نظريات اختصاصى جان ‌لاک

 

 

 

براى

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
شايد يکى از مهمترين نظريه‌هاى اختصاصى لاک، دکترين کيفيت‌هاى اوليه و ثانوى است. به‌نظر او سه نوع کيفيت يا توانائى وجود دارد.

 

۱. کيفيت‌هاى اوليه (Primary qualities): آنهائى هستند که در بدن به شکل فطرى وجود داشته و جداگانه توسط حواس حساس مى‌گردند. آنها راه‌هاى اصلى بين روان و دنياى خارج را تشکيل مى‌دهند. اين کيفيت‌ها عبارتند از:

 

”چنان امورى که از بدن جداشدنى نيستند و در هر حال و وضعى که باشد به شکل ثابت، حواس ما آنها را درک مى‌کند، حتى اگر از لحاظ کميت متغير باشند. مثلاً اگر دانه گندمى را در نظر بگيريم آن را به دو بخش تقسيم نمائيم، هر بخش هنوز سختى سختي، العاد، حجم و تحرک خود را دارد. اگر آن را دوباره تقسيم کنيم باز هم همان کيفيات را در خود دارد به همين ترتيب اگر ادامه دهيم تا به اجزائى که قابل حس نيستند برسيم، هنوز هم تمام اين اجزاء غير قابل ادراک، کيفيات خود را به شکل اوليه نگه مى‌دارند. من اينها را کيفيت‌هاى اصلى (Original) يا اوليه مى‌خوانم که ايده‌هاى ساده مانند: سختى شکل، حرکت يا سکون را ايجاد مى‌نمايند“.

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه

۲. کيفيت ثانوى (Secondary qualities): توانائى‌هائى است که آن شيء بر ايجاد ايده‌ها دارا است که در ساختار شيء به شکلى که اکنون درک مى‌کردند وجود ندارد، آنها عبارتند از:

 

”آن کيفيت‌ها که در حقيقت در ساختمان خود شيء موجود نبوه، بلکه توانائى‌هائى هستند براى اينکه احساسات مختلفى را توسط کيفيات اوليه خود در ما ايجاد کنند مانند: زنگ، صدا، مزه و امثال آن“.

 

۳. به‌خاطر کامل بودن

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
يک گروه ديگر از کيفيت‌ها را اضافه مى‌کند يعنى توانائى‌ها (powers).

 

اشياء قدرت تأثيرگذارى بر اشياء ديگر را دارند علاوه بر تأثيرى که برحواس مى‌گذارند: ”آفتاب قدرت اين را دارد که قير سياه را سفيد کند و آتش، فلز سخت را ذوب نمايد“، ولى توانائى‌ها، بنابر تعريف، در توليد ايده‌ها نقشى ندارند.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

در واقع تمام کيفيت‌ها، توانائى‌ها اشياء براى تأثيرگذاردن بر اعصاب و در نتيجه توليد ايده‌ها است. تفاوت اساسى بين کيفيت‌هاى اوليه و ثانوى اين است که در مورد گروه اولى ايده‌ها شبيه مصالح اشيائى که آنها را توليد مى‌کنند، هستند و بنابراين مى‌توان گفت که مصالح ”مستقيم و چنانکه هستند“ ادراک مى‌گردند در حالى‌که در مورد دوم ايده‌ها ابداً شبيه مصالح اشياء نيستند بلکه غيرمستقيم توسط توانائى‌هاى ديگر (مصالح اشياء) ايجاد مى‌شوند.

 

اين دکترين را ممکن است روشن‌تر بيان کرد اگر تا حدى از استفادهٔ واژه‌هاى لاک صرف‌نظر نمائيم. فرض کنيم که تمام اشياء داراى مصالحى هستند که قدرت تأثيرگذارى بر يکديگر را دارند. هنگامى که آنها ايده‌هاى حسى (Ideas of sense) را برنيانگيزند، آنها را طبق

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
لاک ”توانائى‌ها“ مى‌توان ناميد. زمانى که براعصاب حواس تأثير گذارده و در نتيجه ايده‌هاى ساده حسى (simple Ideas of sence) را برانگيزند، آنها کيفيت‌هاى ”اوليه، primary“ خوانده مى‌شوند. ولى اگر ايده‌ها مستقيم نمايانگر مصالح اشياء نبوده و يا به آنها شباهتى نداشته باشند، پس به اين نوع کيفيت‌هاى ”ثانوي، secondary“ گفته مى‌شود.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

بنابراين گستردگى (Extension) يک کيفيت اوليه است زيرا قادر است به‌طور مستقيم ايده درازاى (گستردگي) بصرى (Visual Extension) را برانگيزد، که همانند درازاى (گستردگي) محرک است ليکن مفهوم فراوانى ارتعاش (Vibration Frequencey) يک کيفيت ثانويه است هنگامى که يک صوت را ايجاد مى‌کند زيرا که نه شباهتى با صوت داشته و نه اينکه صوت ايجاد شده به هيچ وجه داراى نوعى فراوانى است.

 

در حالى‌که کاربرد لاک از واژهٔ ”کيفيت“ (quality) از يک جهت کاملاً مغاير با معناى امروزى آن است (زيرا که امروزه کيفيت را خاصيت احساس ذهنى مى‌دانند و نه از آن شيء محرک) مع‌هذا کاربرد جديد را تحت‌الشعاع خود قرار مى‌دهد. رنگ، صدا، بو و مزه، کيفيت‌هاى اوليه براى ما و کيفيت‌هاى ثانوى براى لاک محسوب مى‌شوند. به همين دليل خصوصيات ديگر حسى ما براى لاک کيفيت‌هاى اوليه به حساب مى‌آمدند.

 

يک نتيجه مهمتر اين نظريه اين است که به شکل ضمنى مسئله کل مکانيسم ارتباط بين محرک و احساس منتجه از آن (يا ايده) را مطرح مى‌نمايد. کيفيت‌هاى ثانويه از اين‌رو مى‌بايد معرفى شوند که بين اين دو ارتباط دقيق برقرار نمى‌تواند باشد. روان آينه جهان بين نيست بلکه دانش او از آن عمدتاً غيرمستقيم مى‌باشد. اين مسئله تفاوت بين مصالح اشياء و خصوصيات

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بود که دکترين انرژى اختصاصى اعصاب تا حدى سعى بر تبيين آن نمود و ضمن بحث درباره اين نظريه ديديم که چگونه مى‌توان گفت که لاک يکى از اين اصول را پيش‌بينى کرده بود

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...