رفتن به مطلب

تیپ شخصیتی افراد مهر طلب


ارسال های توصیه شده

1. نیازی که همیشه به تایید دیگران دارد، لباس من چطوره، غذای من چه طوره،.. اگر کسی راجع به لباس شما حرفی نزد، شک می کنید که آیا درست پوشیده اید یا نه.

2. از قبول و رد درخواست دیگران ناراحت و ناراضی است و "نه" نمی گوید. اگر قبول کند ناراحت است و اگر نه بگوید، بعد عذاب وجدان می گیرد.

3. از مطالبه حق خود رنج می کشد! از تقاضای پس گرفتن پولی که قرض داده شده ناراحت است.

4. از مقاومت آشکار دوری میکند. ممکن است پای تلفن چیزی بگوید، حتما پشت سرتان راحت حرف می زند، ولی چهره به چهره که می شود توان مقاومت ندارد. "آدم برای خودش دشمن درست نمی کند" در زمینه خراب کردن مردم و غیبت بی نظیر است.

5. به راحتی اظهار عقیده نمی کند. با ابهام حرف میزند و سریعا نظر خود را عوض می کند. حرفی نمی زند که شما مخالفش باشید.

6. توهین را تحمل می کند. فکر می کند دوستانه است. ولی وقتی به مسخره به او می خندند شب نمی تواند بخوابد.

7. همه کارها را برای جلب محبت می کند. با هرکسی از چیزهایی که دارد به عنوان جذابیتهای او حرف میزند. مثلا کسی رنگ پوستش سیاه است، از پوست سیاه تعریف می کند؛ می خواهد او را خوب بدانند و دوستش بدارند. (98% مردم در دنیا 98% موارد بهترین کاری که می توانند بکنند، می کنند؛ همه خوب هستند و هیچ کسی حق ندارد کسی را بد بداند.)

8. آدم حسی و احساسی است. اغلب به همه می خواهد غذا بدهد، ...؛ اگر به کسی 2 بار گفتید بفرمایید و به او 1 بار، از شما ناراحت می شود.

9. مهر و کین را با هم دارد. روابطش اینگونه است. 30 سال است با شما دوست است، شما را مهمانی دعوت نمی کند، با شما دشمن می شود. "پدر مادر که به بچه التماس می کنند که با این ازدواج نکن، ....، لیاقت تو همین است، سرت به سنگ بخورد، برو با همان ازدواج کن!" تمام زندگی اش با مهر و کین همراه است.

10. غصه خور و غمگین. همیشه داستان دارد. "نمیداند از کجا شروع کند، از بچه بگم، از همسر بگم ..."

  • Like 7
لینک به دیدگاه

. همیشه نا امید و مایوس است. همیشه می گوید سعی میکنم، ولی نا امید و مایوس است. با وجودی که وضع خوب است فکر می کند که وضع همیشه ممکن است بد شود.

12. بسیار پر توقع و پر انتظار است. "یه تلفنی می زدی، یه کارتی میفرستادی، از نظر احترام خوب بود"، "من دوهفته مریض بودم، کسی زنگ نزد حالم را بپرسد". "یه تعارفی می کردی."

13. باید دیگران را همیشه متنبه و پشیمان کند. "من فکر کردم مُردی"، دیر که آمدی، سردرد گرفتم؛ ...." شما را به غلط کردن می اندازد.

14. به این دنیا آمده تا نیاز دیگران را براورده کند. به زور به شما غذا می دهد، همیشه به دنبال انجام کارهای شما هستند.

15. برای خودش خسیس است، ام برای دیگران هدیه خوبی می خرند. در خصوص خودش محبتی نمی کند، ولی در خصوص دیگران دست و دلباز میشوند.

16. همیشه می خواهد بهتر باشد، نه برتر. مهربانتر، مومن تر، پاک تر، نجیب تر بودن را دوست دارد؛ اما با باهوشتر، پولدارتر بودن، خونه بهتری داشتن، مساله دارد. دوست دارد بدانید که به کسی کمک کرده است، ولی برتر بودن را دوست ندارد.

17. ملاک و معیار درست و غلط بودن، خوب/مفید یا بد/مضر بودن چیزی، قضاوت و حرف و نظر دیگران است. اگر کسی گفت غلط است، یا خوب است، نظرمان را تغییر می دهیم.

18. معمولا به گونه ای پنهان، حسود است. وقتی از کسی تعریف می شود، احساس خوبی ندارد.

19. احساس می کند از دیگران کمتر، پایین تر و حقیر تر است. (غلامم، خاکزادم، حقیرم، نوکرم، خاک پا هستم،...)

20. به واژة احترام اهمیت بسیار می دهد؛ پدر مادر یا فرد بزرگتر، هر کار غلط و هر حرف نادرستی می توانند انجام دهند! یا "اول اسم ما باشد، خودش زنگ زد، یک ماه قبل به ما بگویند."

  • Like 8
لینک به دیدگاه

21. فرض او بر این است که فرمانبرداری و فرمانبری اساس کار است. (مثل ارتشی ها) دولا راست شدن و تحقیر خود، احساس مهمتر بودن به دیگران و احساس خواستنی بودن به خود می دهد.

22. وابسته است: 1-نیازهای خود را از طریق دیگران و نیازهای دیگران را می خواهد که برآورده کند. اگر کسی به شما وابسته است، شما نیز به آنها وابسته هستید. 2- احساس و اندیشه من از دیگران جدا نیست: اگر پدر چیزی را دوست دارد، من هم باید دوست داشته باشم.

23. احساس تقصیر و گناه: همیشه در همة ماجراها کسی گناهکار است؛ همیشه سرزنش متوجه کسی است: "ازدواج من تقصیر دایی من بود، اگر بچه من اینطور است چون او گفت به این کلاس برو". خودش یا دیگران را گناهکار میداند.

24. عذر خواهی: همیشه در حال عذر خواهی است. حتی به خاطر کاری که دیگری کرده است. همیشه بدهکار دیگران و نگران قضاوت و نظر دیگران است. "ببخشید که من در مهمانی این طرف بودم و شما آن طرف". پرسشهایش را با کلمة "ببخشید" شروع می کند.

25. فکر میکند که لذت خواستن، خودخواهی است؛ به دنبال لذت نیست. 3روز در مهمانی زحمت می کشد، و خودش چیزی نمی خورد. غذای بهتر را به دیگران می دهد، و بدتر را برای خود می گذارد. از برچسب خودخواهی بیزار است.

26. همیشه باید وجودش مفید باشد؛ هیچ جا نمی تواند لذت ببرد و راحت باشد. "کاری نباید بکنیم، ظرفی نباید بشوریم،...." همه جا باید نشان دهد که مفید است، با ارزش است، ...

27. وجود پر از شرم و خجالت دارد؛ (شرم و خجالت یعنی من آدم بد و احمقی هستم) مفهوم گناه یعنی اینکه من آدم خوبی هستم که کار بدی کرده ام. پس عادات پنهانی دارد که بتواند با این شرم مقایسه کند. (معتادها همه خجالتی هستند.) مشروب و ماریجوانا و تریاک و مواد مخدر دیگر همین تاثیر را دارد و احساس بد فرد را از بین میبرند و اضطراب و شرم آنها را کنترل میکند.

28. موجود تنهایی است. (جدا یعنی بی او بودن، اما تنهایی یعنی بی کس بودن)؛ تنهایی یعنی: من بدم، تو بدی، رابطه بد است، و نتیجه رابطه بد است، و بهتر است از هم جدا باشیم.

بزرگترین دشمن تنهایی، ازدواج است، پس از ازدواج انسانها تنها تر می شوند.

نسبت به فرزندان خود هم احساس خوبی ندارند.

افرادی هستند که در مهمانی ها در گوشه ای می نشینند و در حال ارزیابی و تخیلات هستند.

29. از خودنمایی بدشان می آید. اگر بگویید مهندس است، بدش می آید. اگر تعریف کنید، به او بر می خورد؛ در حالی که در ته وجودش این تمجیدات را دوست دارد. ولی وقتی مجبور می شوند، در نهایت تمجید از خود می کنند و به دیگران نیش و کنایه می زنند.

30. مظلومیت را خیلی دوست دارد: وقتی که بتواند بگوید "من مظلومم، خیلی خوب است." فرض و توهمی هم دارد که مظلومیت یعنی حقیقت و حقانیت. یعنی چون ظالم بد است، مظلوم خوب است و حقیقت با اوست. ولی مظلوم در بیشتر موارد از ظالم بدتر است چون به خود ظلم کرده است. تا وقتی که مظلوم داشته باشیم، ظالم حتما پیدا خواهد شد!

  • Like 6
لینک به دیدگاه

31. معتقد است که عاشق مردم است، ولی در جمله های دیگر خود می گویند که تشنه محبت هستند! دوستی با آدمها ایرادی ندارد، ولی عاشق مردم بودن بازی و حقه بازی است.

32. اهل تملق و چابلوسی و اغراق است؛ آماده برای فداکاری؛ اهل فحش و ناسزا هستند. و هیچ فرهنگی به اندازه ما فحش ندارد.

33. عضو حزب باد هستند؛ روی حرفهایشان نمی شود حساب کرد.

34. آماده است در بازی ها ببازد. مساله را برد و باخت می داند

35. وقتی با شماست، به یاد دیگران است. "جای خواهرتون خالیه..." این یعنی، من کم هستم.

36. به شدت از خودش و از همه چیز ناراضی است؛ از درسی که خوانده، از بچه ای که آورده، از ازدواجی که کرده،...

37. عشق یعنی تسلیم کامل؛ هرچی تو بگی، هرچی تو بخوای من زیر پا می گذارم،...

38. معتقد به تحمل، گذشت و فداکاری است؛ یعنی من به کسی اجازه می دهم که کار بدی انجام دهد، اجاره دهم که خودش را بدتر کند، من بدتر شوم، به دیگران بدی کنم، .... از ضعف و ضعیفی لذت می برد. از مریضی کیف می کند. احساس می کند که ادم له و لورده، آدم خوبی است.

39. تکرار را دوست دارد؛ با این کار به آرامش می رسد. یک داستان را 200 بار برای شما تعریف می کند. از تغییر و تنوع بیزار است؛ شرایط بد شناخته شده را به شرایط خوب ناشناخته ترجیح میدهد. به دنبال تنوع و تکامل نیست. همیشه به دنبال شباهتها میرود و فکر می کند که کسی که شبیه اوست، ادم خوبی است. در شرایط نا مناسب می ماند

 

40. برای دیگران زندگی می کند. من برای دیگران به اینجا آمده ام. برای براورده کردن نیاز دیگران آمده ایم. (خودمان را صغیر و حقیر می دانیم، یا خودمان را بایاتر می بینیم) از زندگی خود فرار می کند، خودش نیست. اگر فکر کند کسی انتظاری دارد از او، به دنبال آن است. مسئله آبرو را برای خود درست کرده: قضاوت مردم نادانی که اصلن او را نمی شناسند! نمی داند که 98% حرف مردم کوچکترین تاثیری در زندگی او ندارد

  • Like 5
لینک به دیدگاه

41. با فردی که احساس میکند دیگران او را تایید نمی کنند، ازدواج نمی کند. من به خاطر شما با پدرتون ماندم، من به خاطر شما خرج خودم نکردم...!

42. بسیار مبادی آداب است: چگونه دعوت کند، تلفن کند، تبریک/تسلیت بگوید. در تسلیت بگوید که انشالله غم آخرتون باشه (نفر بعدی خودت باشی...)

43. ظاهرا آرام است، وجودش مثل سیر و سرکه می جوشد! در درون به هم ریخته است. و چون بیشتر مردم حال پریشان مردم را با ظاهر آرام دیگران مقایسه می کنند، فکر می کنند چقدر آنها آرام هستند و نمی دانند که آنها چقدر آرام هستند. آرامش خود را در توقف/سکون می بیند. از بیشتر نیروهایش در بیشتر زمینه ها استفاده نمی کند مگر برای نشان دادن خوبی و دوست داشتنی بودن خودش.

44. اهل تعارف است. از شما بدش می آید و طوری با تو برخورد می کند که انگار عاشق توست.

45. به موضوع قدر دانی/شناسی بسیار اهمیت می دهد. مثلا اگر مثلا صندلی جابجا کرده، می خواهد به گونه ای که البته بوی تظاهر و خودنمایی نداشته باشد، گفته بشه که این صندلی جابجا شده!

46. همیشه برای خودش و دیگران محدودیت ایجاد می کند، اینجا نشین، بیخودی انقدر سفر نرو، انقدر خوشگذرونی نکن، برگرد به گذشته ها، برای چی انقدر می خندین، مشقاتون رو چی کار کردین..! بسه دیگه، دوساعت کنار دریا زیاد است، بریم!! چقدر حرف میزنید! در صورتی که بچه سالم بچه ای است که بین 12 تا 22 سالگی، اقلا 5سالش را روزی 5 ساعت حرف بزند تا تناقضهای ذهنی خود را حل کند تا در زندگی گرفتار نباشند! بچه ها از پدر و مادر کمتر یاد می گیرند، باید کنار دوستان باشند تا از آنها رابطه برابر را یاد بگیرند.

47. اهل پیش داوریست، از قبل تصمیمش را گرفته. اهل قضاوت است، حکم صادر میکند. برچسب می زند، اینها دهاتی هستند، اینها چپ هستند، اینها آمریکایی اند.

48. غرورش را به صورت تواضع و فروتنی نشان می دهد. وقتی نشان می دهد که فروتن است، خاکی است، هیچ است، احساس می کند که کسی هست. خود را کوچکتر از چیزی هست که نشان می دهد.

49. اهل شعار، کمی هم شعر ولی از شعور خبری نیست: "ما عاشق هم هستیم، سیاه و سفید فرقی ندارند؛ ولی پسرم با سیاهها بیرون نرو". "با همه ادیان خوب هستیم، همین ادیان خودمون!" در صورتیکه دین را دیگران برای خود تعریف می کنند!! "ما ایرانی هستیم"

50. اهل وظیفه هست، چون از بیرون به او تحمیل میشود، ولی مسئولیتی ندارد. با تعهد سرو کار ندارد، نتیجتا هرزمان که لازم شد قول و قرارش را به هم میزند.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 7 ماه بعد...
×
×
  • اضافه کردن...