Mohammad1675 4635 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۳ سربه سر عشقم بزارم اونم با دمپايي بيفته دنبالم 3 لینک به دیدگاه
Mohammad1675 4635 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۳ هيچوقت از كسي كه دوسش دارم دوروغ نشنوم 3 لینک به دیدگاه
sama-sh 6913 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۳ کندن کله یه بنده خدایی.... البته نه بطور واقعی...فقط لفظی... 3 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۳ با پسملم داریم چایی و شیرینی میخوریم الان جاتون خالی:hapydancsmil: 11 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۳ مستر محمد ترکوندی تاپیکو....خیلی دوس داشتم.... #به شوهره آیندم فک کنم...کیه!چه شکلیه!کچله! 5 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 دی، ۱۳۹۳ اینکه تاحالم بد میشه پسرعمم میاد میخندونه که خوب بشم...دلقکه اسمش 1 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 دی، ۱۳۹۳ امتحانای دانشگاه تموم شه:hapydancsmil: البته هنو تحویل پروژه ها مونده اما اینا دیگه خیلی رو مُخ بودن 9 لینک به دیدگاه
Abbas.H 15131 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 دی، ۱۳۹۳ بعد دو هفته بیام انجمن ببینم هیچکدوم از دوستام پیام ندادن البته به جز یکی دو تا لذت دومم اینکه تو سرکار یواشکی بیام یاهو چت کنم 11 لینک به دیدگاه
Paroshat 6378 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 دی، ۱۳۹۳ وقتی با دوستام حرف میزنم خوشحالیشونو حس کنم 11 لینک به دیدگاه
Nazanin.ad 6895 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۳ نون خامه ای بخورم :gnugghender: 9 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۳ همه کمکم کنن حالم خوب بشه....برام یه دنیا با ارزشه حرفاشون.... 8 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۳ خلاص شدن از امتحانا اونم با نمرات دلخواه:hapydancsmil: 9 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۳ تموم شدن امتحانات دوستان و شلوخ شدن انجمن 8 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۳ کبودیه دستم بهونه بشه که جای سرمم درد میکنه و کار نکنم خواهرم غر بزنه. . . . 5 لینک به دیدگاه
Paroshat 6378 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۳ امتحانمو عالی بدم:hapydancsmil: دوستامو اذیت کنم 7 لینک به دیدگاه
m.sh1992 2210 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۳ پیراهنای بابامو اُتو کنم.. در حین اتو کردن هم مثل مامانا قربون قد و بالاش (درست نوشتم؟) برم 6 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۳ توهواي سرد بستني شاتوتي بخورم بعد يخ بزنم هم يخ بزنم هم از ترشي بستني جيغ بكشم 6 لینک به دیدگاه
faaarnaz 5345 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۳ مامانم حواسش نباشه من برم وشگونش بگیرم البته ازین وشگون گنده ها که رسمن وشگون نیست! بعد حرصش بگیره هم بخاد دعوا کنه هم خنده ش بگیره آخرشم بهم هیچی نگه جفتمون بخندیم 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده