رفتن به مطلب

هر چه دل تنگت میخواهد بگو...


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 337
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بغضم نمی اومد با ابنکه دلم گرفته بوو میخندیدم خدایا میدونم همه چیزو خوب میدونق واسه همینه میخندم بهت اعتماد دارم

  • Like 7
لینک به دیدگاه

کاش زندگی از آخر به اول بود…پیر بدنیا می آمدیم…آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیمسپس کودکی معصوم می شدیم و درنیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم…

  • Like 8
لینک به دیدگاه

دلگیرم

از دنیآ و روزگآرش

از بی کسی هآ و سکوت هآ!

این منم که اینگونه خسته ام

منی که همیشه خوب بودم و خندآن

منی که خنده هآیم مثآلی بود به مثآل ضرب المثل!

نمی توآنی بفهمی و البته عجیب هم نیست برآیم!

چون “تـو”، “من” نیستی!

پس لطفا قضآوتم نکن...

  • Like 7
لینک به دیدگاه

ماهی هرگز با دهان بسته صيد نميشود

رازهایت را فاش نکن,

بعضی ها در آرزوی صید یک اشتباه در انتظار تو نشسته اند.

  • Like 7
لینک به دیدگاه

دکتر نیستم!اما به تو پیشنهاد میکنم که شاد باشی!خورشيد،هر روز صبح،بخاطر زنده بودن من و تو طلوع ميکند!

 

هرگز، منتظر" فرداى خيالى" نباش.سهمت را از" شادى زندگى"، همين امروز بگير.

 

فراموش نکن "مقصد"، هميشه جايى در "انتهاى مسير" نيست! "مقصد" لذت بردن از قدمهايیست، که برمى داريم!

 

چایت را بنوش!نگران فردا مباش،از گندم زار من و تو مشتی کاه میماند برای بادها......

 

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

مــي خــواهــم کمــي بــروم

 

آن ســوي دنيــا!

 

آنجــا کــه آسمــان،

 

پنجــره بيشتــر دارد

 

و خــدا هــم،

 

ديــدي بهتــر…

  • Like 6
لینک به دیدگاه

چیزی که نیستم میخوام باشم....

چیزایی که نمیخوام بشنوم....

چیزایی که نمیخوام تحمل کنم...

خیلی چیزا هست ولی نمیشه گفت

  • Like 8
لینک به دیدگاه

شد کوچه به کوچه جستجوعاشق او

شد با شب و گریه روبرو عاشق او

 

پایان حکایتم شنیدن دارد

من عاشق او بودمو او عاشق او

  • Like 7
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...